اندر بزرگداشتِ دوستی!
================ه
سلام غلام،
چند ساعت پیش دوستی شریف و "سردْوگرمچشیدهی روزگارْ مطلب زیر را (البته با نقلِ به معنا) با من مطرح کرد:
[گاهی وقت ها با بعضی ها که تماس میگیرم و دوست دارم حالشان را بپرسم و یا ببینمشان و قبلاش خودم را آماده میکنم که در حد ضرورت و توان و وقت و عقلام احیانا کمکشان کنم، یا اصلا جوابی نمیدهند یا با قدری تاخیر نمونهعبارتهای کلیشهایِ زیر را بهعنوانِ جواب دریافت میکنم:
"باشه خودم تماس میگیرم"
"در یک فرصت مناسب همدیگر را خواهیمدید"
"میخواستم خودم با تو تماس بگیرم"
"همیشه بهفکر ات هستم، حتما تماس میگیرم"
"خوبی؟ من حالام تعریفی نداره، ولی دوست دارم ببینمات"
"در یک فرصتِ مناسب، من هم دوست دارم صدایت را بشنوم"
و " ... "
عجیبه که بعضی از همین آدمها بهخصوص در فضای مجازی چند تا از این خروس قندی های خبریِ معمول برایام پرت میکنند که فعلا دلخوش شوم تا بعد.
بعضیهاشان هم زبانِ شکلکهای فضای مجازی را میدانند، یکی دو تا یا حتی بیشتر از انواع این شکلکها را پرت میکنند برایام .
وقتی هم که تماس میگیرند تند و تیز از همه چیز میپرسند غیر از حال و وضعام، و مجال جواب دادن را هم از من دریغ میکنند.]
همین دوستِ شریف در آخر از من پرسید که:
"تو هم با این پدیدهها روبرو هستی؟ ما رفیقایم؛ اگر اشکالی در من میبینی قسم به پاس رفاقتمان از آن نگذر و بگو."
واقعا میمانم و نمیدانم که چهطوری جواباش را بدهم. به پاسِ رفاقتمان از من خواسته پاسخی بدهم، نمیشود من هم مثل بعضیها بیجواباش بگذارم یا با دو تا شکلک دلاش را خوش کنم؛ آنوقت است که خودم هم میشوم مثل آن بعضیها.
راستی!
نکند روزی بیاید که ماها هم میشویم همان "بعضیها"!
=========ه
بارها شده که با دوستی قدیمی تماس میگیرم و خیال میکنم در این زمانهی "بیپیوندی" و "اتمیشدن" فرد در همهی دنیا و مخصوصا در سرزمینِ فرابحرانزدهمان میتوانم پیوندی کهنه را محکمتر کنم.
اما نتیجهی عکس میدهد.
یک ریز حرف میزند، از زمین و آسمان، از سیاست و کیاست و بدیهای "دیگران" و کجکِرداریِ فلک و مشکلاتِ مالی و بیماریهای خود و خانوادهاش.
بهقول سعدی در جزیرهی کیش، امان نمیدهد تا نفسی تازه کند و کمی هم بپرسد که: "سعدی تو هم چیزی بگو!"
و بعد، آرام و آهسته بشنود.
اما بعد از نیم ساعت حرف زدن، هیچ نمیپرسد که تو چه مرگات است؟ تو چه میکنی؟ با فلان مشکلِ همیشهگیات چه کردی؟ سبکتر شده رنجاش؟
و چند لحظه بعد:
همایون! کاری نداری؟
- نه!
پس خدافظ
=========ه
پادکستِ "راوی شو " مصاحبهای دارد: " رامتینِ شهرت، زندگی به سبکِ بومگردی- نارتیتی " در اپیزودِ ۲:
https://castbox.fm/vb/515494276
اپیزود فارغ از قوتها و ضعفِ خود، نگاهی از رامتین را به ما معرفی میکند که خیلی با روالِ رایج فرق دارد.
چه با سبکِ زندگیِ او مخالف باشید یا موافق، فرقی نمیکند. آن نگاه مهم و ارزندهی درسگیری است. نگاهِ خاصِ او به دوستی و نگاه به زندگی که مسابقه و رشدِ کمّی نیست، بلکه بالابردن کیفیت، با کمکِ دوستی است.
========ه
گوشهای از
"همکلامیِ ایوان ایلیچ و مجید رهنما"
در بارهی دوستی:
https://ghkeshani.com/illichandrahnemadialogue
"شمعی در تاریکی بهدست گیر، شمعی در تاریکی باش، بدان که نوری در تاریکی هستی."
دوستی نمیتواند واقعی باشد، مگر
"باز و گشوده"،
"فراگیر و دربرگیرنده" و
"همسفرهوار، رفیقانه و خوش مشربانه" باشد، مگر که سوم شخصی هم صادقانه و
"تمام و کمال"
بتواند به آن دعوت شود. شمعی که در جلوی ما به اتاق روشنی میدهد، پیپمان را هم میتواند روشن کند، کبریت هم همین خدمت را میتواند بکند، امّا کبریت نمیگذارد بازتابِ پیوستهی سوم شخص را در شاگردان هر دویمان ببینیم، ما را از این حضور پیوستهی سوم شخصها با خبر نمیکند.
مجید!
وقتی به چهرهات نگاه میکنم، حدس میزنم که با نومیدی، یا حتّی تحقیرشدهگی در چهرهی خوانندگان آینده فکر میکنی. آنان افرادی محترماند، که خواهان کار نیکاند، و ممکن است بگذارند که "دوستی" بتواند جوانهای باشد که از درون آن کنش سیاسی رشد کند. من اعتراف میکنم که تعبیر سیاسیشان از دوستی، ریشه در یک سنت ارجمند دارد.
زندگیِ سیاسی، حُسُن تعبیری توخالی شدهاست. بنابر این دوستیِ سیاسی، که برای ارسطو محصول فضیلتهای مدنیِ تجربهشده در خانوار و گردهماییهای اجتماعی بود، بهناچار تباه شدهاست، هر قدر هم که نیات مبلغاناش والا باشد.
"وقف یکدیگر بودن" و
"از خودگذشتگیِ" برآمده از دوستی، موتورِ موّلدِ تنها فضایی است که فرصت میدهد تا آنچیزی رخ دهد که میخواهی:
فضایی خُــرْد که در آن میتوانیم بر سر جستجوی نیکخواهی توافق داشته باشیم.
و
نگاه حافظ: https://t.me/GahFerestGhKeshani/5297
================ه
سلام غلام،
چند ساعت پیش دوستی شریف و "سردْوگرمچشیدهی روزگارْ مطلب زیر را (البته با نقلِ به معنا) با من مطرح کرد:
[گاهی وقت ها با بعضی ها که تماس میگیرم و دوست دارم حالشان را بپرسم و یا ببینمشان و قبلاش خودم را آماده میکنم که در حد ضرورت و توان و وقت و عقلام احیانا کمکشان کنم، یا اصلا جوابی نمیدهند یا با قدری تاخیر نمونهعبارتهای کلیشهایِ زیر را بهعنوانِ جواب دریافت میکنم:
"باشه خودم تماس میگیرم"
"در یک فرصت مناسب همدیگر را خواهیمدید"
"میخواستم خودم با تو تماس بگیرم"
"همیشه بهفکر ات هستم، حتما تماس میگیرم"
"خوبی؟ من حالام تعریفی نداره، ولی دوست دارم ببینمات"
"در یک فرصتِ مناسب، من هم دوست دارم صدایت را بشنوم"
و " ... "
عجیبه که بعضی از همین آدمها بهخصوص در فضای مجازی چند تا از این خروس قندی های خبریِ معمول برایام پرت میکنند که فعلا دلخوش شوم تا بعد.
بعضیهاشان هم زبانِ شکلکهای فضای مجازی را میدانند، یکی دو تا یا حتی بیشتر از انواع این شکلکها را پرت میکنند برایام .
وقتی هم که تماس میگیرند تند و تیز از همه چیز میپرسند غیر از حال و وضعام، و مجال جواب دادن را هم از من دریغ میکنند.]
همین دوستِ شریف در آخر از من پرسید که:
"تو هم با این پدیدهها روبرو هستی؟ ما رفیقایم؛ اگر اشکالی در من میبینی قسم به پاس رفاقتمان از آن نگذر و بگو."
واقعا میمانم و نمیدانم که چهطوری جواباش را بدهم. به پاسِ رفاقتمان از من خواسته پاسخی بدهم، نمیشود من هم مثل بعضیها بیجواباش بگذارم یا با دو تا شکلک دلاش را خوش کنم؛ آنوقت است که خودم هم میشوم مثل آن بعضیها.
راستی!
نکند روزی بیاید که ماها هم میشویم همان "بعضیها"!
=========ه
بارها شده که با دوستی قدیمی تماس میگیرم و خیال میکنم در این زمانهی "بیپیوندی" و "اتمیشدن" فرد در همهی دنیا و مخصوصا در سرزمینِ فرابحرانزدهمان میتوانم پیوندی کهنه را محکمتر کنم.
اما نتیجهی عکس میدهد.
یک ریز حرف میزند، از زمین و آسمان، از سیاست و کیاست و بدیهای "دیگران" و کجکِرداریِ فلک و مشکلاتِ مالی و بیماریهای خود و خانوادهاش.
بهقول سعدی در جزیرهی کیش، امان نمیدهد تا نفسی تازه کند و کمی هم بپرسد که: "سعدی تو هم چیزی بگو!"
و بعد، آرام و آهسته بشنود.
اما بعد از نیم ساعت حرف زدن، هیچ نمیپرسد که تو چه مرگات است؟ تو چه میکنی؟ با فلان مشکلِ همیشهگیات چه کردی؟ سبکتر شده رنجاش؟
و چند لحظه بعد:
همایون! کاری نداری؟
- نه!
پس خدافظ
=========ه
پادکستِ "راوی شو " مصاحبهای دارد: " رامتینِ شهرت، زندگی به سبکِ بومگردی- نارتیتی " در اپیزودِ ۲:
https://castbox.fm/vb/515494276
اپیزود فارغ از قوتها و ضعفِ خود، نگاهی از رامتین را به ما معرفی میکند که خیلی با روالِ رایج فرق دارد.
چه با سبکِ زندگیِ او مخالف باشید یا موافق، فرقی نمیکند. آن نگاه مهم و ارزندهی درسگیری است. نگاهِ خاصِ او به دوستی و نگاه به زندگی که مسابقه و رشدِ کمّی نیست، بلکه بالابردن کیفیت، با کمکِ دوستی است.
========ه
گوشهای از
"همکلامیِ ایوان ایلیچ و مجید رهنما"
در بارهی دوستی:
https://ghkeshani.com/illichandrahnemadialogue
"شمعی در تاریکی بهدست گیر، شمعی در تاریکی باش، بدان که نوری در تاریکی هستی."
دوستی نمیتواند واقعی باشد، مگر
"باز و گشوده"،
"فراگیر و دربرگیرنده" و
"همسفرهوار، رفیقانه و خوش مشربانه" باشد، مگر که سوم شخصی هم صادقانه و
"تمام و کمال"
بتواند به آن دعوت شود. شمعی که در جلوی ما به اتاق روشنی میدهد، پیپمان را هم میتواند روشن کند، کبریت هم همین خدمت را میتواند بکند، امّا کبریت نمیگذارد بازتابِ پیوستهی سوم شخص را در شاگردان هر دویمان ببینیم، ما را از این حضور پیوستهی سوم شخصها با خبر نمیکند.
مجید!
وقتی به چهرهات نگاه میکنم، حدس میزنم که با نومیدی، یا حتّی تحقیرشدهگی در چهرهی خوانندگان آینده فکر میکنی. آنان افرادی محترماند، که خواهان کار نیکاند، و ممکن است بگذارند که "دوستی" بتواند جوانهای باشد که از درون آن کنش سیاسی رشد کند. من اعتراف میکنم که تعبیر سیاسیشان از دوستی، ریشه در یک سنت ارجمند دارد.
زندگیِ سیاسی، حُسُن تعبیری توخالی شدهاست. بنابر این دوستیِ سیاسی، که برای ارسطو محصول فضیلتهای مدنیِ تجربهشده در خانوار و گردهماییهای اجتماعی بود، بهناچار تباه شدهاست، هر قدر هم که نیات مبلغاناش والا باشد.
"وقف یکدیگر بودن" و
"از خودگذشتگیِ" برآمده از دوستی، موتورِ موّلدِ تنها فضایی است که فرصت میدهد تا آنچیزی رخ دهد که میخواهی:
فضایی خُــرْد که در آن میتوانیم بر سر جستجوی نیکخواهی توافق داشته باشیم.
و
نگاه حافظ: https://t.me/GahFerestGhKeshani/5297
👍6
اندر بزرگداشتِ دوستی!
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5747
تابلو: بزرگداشتِ دوستانِ [کافههای محلهی] مونپارناسِ پاریس، ۱۹۶۲، مارِوْنا
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5747
تابلو: بزرگداشتِ دوستانِ [کافههای محلهی] مونپارناسِ پاریس، ۱۹۶۲، مارِوْنا
کانال وزین ترازوی تاریخ بحثهای نظری تاریخ را مطرح میکند، قابل توجه علاقهمندان:
https://t.me/tarazooh
https://t.me/tarazooh
Telegram
ترازوی تاریخ
مجالی برای بازتاب تأملات صاحبنظران "فلسفه تاریخ" و گشتی در تاریخ ایران و اسلام.
@Ehsan_Eshfagh
@Ehsan_Eshfagh
👍1
کانال وزینِ یادها تاریخ معاصر را روایت میکند، اما فقط با نقلِ نوشتههای بسیار اثرگذار یا نوشتههای اشخاص بسیار اثرگذار بر نان و آب و حال و روزِ فعلیِ ما.
دیدن این روایتها میتواند کمکی باشد به شناختِ ما از ما
لطفا با جستجوی اسم افراد موثر در تاریخ معاصر از این کانال استفاده کنید، مثل علم، هاشمی، شاه، مصدق، کاشانی، رضا شاه، و ... :
https://t.me/yaadha
دیدن این روایتها میتواند کمکی باشد به شناختِ ما از ما
لطفا با جستجوی اسم افراد موثر در تاریخ معاصر از این کانال استفاده کنید، مثل علم، هاشمی، شاه، مصدق، کاشانی، رضا شاه، و ... :
https://t.me/yaadha
Telegram
یادها
مانند هر مخاطبی، بخش هایی از تاریخ برایم جذاب است. در اینجا با سایر مخاطبان در میان می گذارم
👍3
ارتشبدِ فرماندهی کل، استالین، و زبانزدهای مضحکه شده
جملههای کوتاه شعارواری که استالین ایراد کرده بود بارها و بارها در روزنامهها و سخنرانیهای تبلیغاتی تکرار و زبانزد میشدند و گاه حتی بر روی پرچمها نوشته میشدند:
"رفقا! زندگی بهتر شدهاست"،
"فناوری در بارهی همهچیز تصمیم میگیرد"،
"هستهی اصلیِ سازمان در بارهی همهچیز تصمیم میگیرد"،
"از غرب پیشی بگیرید و بر آن حاکم شوید"،
"هیچ دژ و قلعهای وجود ندارد که بُلشـِـویکها نتوانند بر آن بخروشند".
این شعارها مانند آهنگهای تبلیغاتی بهآسانی در خاطر میماندند و بهآسانی هم میشد از آنها متنفر شد و دستشان انداخت.
دیدهایم که مردمِ خشمگین، چهگونه با کنایه، عبارت آزاردهندهی "زندگی بهتر شدهاست" را بر زبان میآوردند. شعارِ "از غرب پیشی بگیرید و بر آن حاکم شوید" دستاویز دیگری برای شوخیها و بذلهگوییهای همیشهگی بود: مثلا مردم میگفتند "وقتی غرب را گرفتیم، میتوانیم همانجا بمانیم؟"، "وقتی نزدیک آمریکا رسیدیم، بگذارید من پیاده بشوم. نمیخواهم سبقت بگیرم و جلوتر بروم".
(ص. ۴۱۲، زندگیِ روزمره در سایه استالینیسم، نوریان دهکردی و قزلسفلی، نشر امید صبا)
جملههای کوتاه شعارواری که استالین ایراد کرده بود بارها و بارها در روزنامهها و سخنرانیهای تبلیغاتی تکرار و زبانزد میشدند و گاه حتی بر روی پرچمها نوشته میشدند:
"رفقا! زندگی بهتر شدهاست"،
"فناوری در بارهی همهچیز تصمیم میگیرد"،
"هستهی اصلیِ سازمان در بارهی همهچیز تصمیم میگیرد"،
"از غرب پیشی بگیرید و بر آن حاکم شوید"،
"هیچ دژ و قلعهای وجود ندارد که بُلشـِـویکها نتوانند بر آن بخروشند".
این شعارها مانند آهنگهای تبلیغاتی بهآسانی در خاطر میماندند و بهآسانی هم میشد از آنها متنفر شد و دستشان انداخت.
دیدهایم که مردمِ خشمگین، چهگونه با کنایه، عبارت آزاردهندهی "زندگی بهتر شدهاست" را بر زبان میآوردند. شعارِ "از غرب پیشی بگیرید و بر آن حاکم شوید" دستاویز دیگری برای شوخیها و بذلهگوییهای همیشهگی بود: مثلا مردم میگفتند "وقتی غرب را گرفتیم، میتوانیم همانجا بمانیم؟"، "وقتی نزدیک آمریکا رسیدیم، بگذارید من پیاده بشوم. نمیخواهم سبقت بگیرم و جلوتر بروم".
(ص. ۴۱۲، زندگیِ روزمره در سایه استالینیسم، نوریان دهکردی و قزلسفلی، نشر امید صبا)
👍6
✳️ ارتشبدِ فرماندهی کل، استالین،
و شعارهای مضحکه شده
✅ جملههای کوتاه شعارواری که استالین ایراد کرده بود بارها و بارها در روزنامهها و سخنرانیهای تبلیغاتی تکرار و زبانزد میشدند و گاه حتی بر روی پرچمها نوشته میشدند:
✅ "رفقا! زندگی بهتر شدهاست"،
✅ "فناوری در بارهی همهچیز تصمیم میگیرد"،
✅ "هستهی اصلیِ سازمان در بارهی همهچیز تصمیم میگیرد"،
✅ "از غرب پیشی بگیرید و بر آن حاکم شوید"،
✅ "هیچ دژ و قلعهای وجود ندارد که بُلشـِـویکها نتوانند بر آن بخروشند".
✅این شعارها مانند آهنگهای تبلیغاتی بهآسانی در خاطر میماندند و بهآسانی هم میشد از آنها متنفر شد و دستشان انداخت.
دیدهایم که مردمِ خشمگین، چهگونه با کنایه، عبارت آزاردهندهی "زندگی بهتر شدهاست" را بر زبان میآوردند.
✅شعارِ "از غرب پیشی بگیرید و بر آن حاکم شوید" دستاویز دیگری برای شوخیها و بذلهگوییهای همیشهگی بود:
مثلا مردم میگفتند:
✳️"وقتی غرب را گرفتیم، میتوانیم همانجا بمانیم؟"
یا
✳️"وقتی نزدیک آمریکا رسیدیم، بگذارید من پیاده بشوم. نمیخواهم سبقت بگیرم و جلوتر بروم".
✅ (ص. ۴۱۲، زندگیِ روزمره در سایه استالینیسم)
و شعارهای مضحکه شده
✅ جملههای کوتاه شعارواری که استالین ایراد کرده بود بارها و بارها در روزنامهها و سخنرانیهای تبلیغاتی تکرار و زبانزد میشدند و گاه حتی بر روی پرچمها نوشته میشدند:
✅ "رفقا! زندگی بهتر شدهاست"،
✅ "فناوری در بارهی همهچیز تصمیم میگیرد"،
✅ "هستهی اصلیِ سازمان در بارهی همهچیز تصمیم میگیرد"،
✅ "از غرب پیشی بگیرید و بر آن حاکم شوید"،
✅ "هیچ دژ و قلعهای وجود ندارد که بُلشـِـویکها نتوانند بر آن بخروشند".
✅این شعارها مانند آهنگهای تبلیغاتی بهآسانی در خاطر میماندند و بهآسانی هم میشد از آنها متنفر شد و دستشان انداخت.
دیدهایم که مردمِ خشمگین، چهگونه با کنایه، عبارت آزاردهندهی "زندگی بهتر شدهاست" را بر زبان میآوردند.
✅شعارِ "از غرب پیشی بگیرید و بر آن حاکم شوید" دستاویز دیگری برای شوخیها و بذلهگوییهای همیشهگی بود:
مثلا مردم میگفتند:
✳️"وقتی غرب را گرفتیم، میتوانیم همانجا بمانیم؟"
یا
✳️"وقتی نزدیک آمریکا رسیدیم، بگذارید من پیاده بشوم. نمیخواهم سبقت بگیرم و جلوتر بروم".
✅ (ص. ۴۱۲، زندگیِ روزمره در سایه استالینیسم)
👍5
Forwarded from خانه آشنا
📌جلسه رونمایی از کتابِ
« برچیدن همه احزاب»
نوشته سیمونوی با ترجمه غلامعلی کشانی و
با مقدمه و ویرایش مصطفی ملکیان
🎙با حضور و سخنرانی:
استاد مصطفی ملکیان
غلامعلی کشانی(مترجم)
📎چهارشنبه ۲۲ شهریورماه
⏰ ساعت ۱۸:۰۰ تا ۲۰:۰۰
لینک ثبتنام:
https://khanehashena.com/myevents/book/
📌 حضور در این نشست آزاد و تنها از طریق ثبتنام میباشد. (ظرفیت محدود)
آدرس: بلوار میرداماد، مصدق جنوبی، کوچه تابان شرقی ، پلاک ۱۱، واحد ۲.طبقه دوم
☎️ ۲۲۲۲۲۳۰۰
📞 ۰۹۲۱۳۰۱۹۰۱۹
@khanehashena
www.khanehashena.com
صفحه اینستاگرام خانه آشنا:
https://plink.ir/l9NsP
« برچیدن همه احزاب»
نوشته سیمونوی با ترجمه غلامعلی کشانی و
با مقدمه و ویرایش مصطفی ملکیان
🎙با حضور و سخنرانی:
استاد مصطفی ملکیان
غلامعلی کشانی(مترجم)
📎چهارشنبه ۲۲ شهریورماه
⏰ ساعت ۱۸:۰۰ تا ۲۰:۰۰
لینک ثبتنام:
https://khanehashena.com/myevents/book/
📌 حضور در این نشست آزاد و تنها از طریق ثبتنام میباشد. (ظرفیت محدود)
آدرس: بلوار میرداماد، مصدق جنوبی، کوچه تابان شرقی ، پلاک ۱۱، واحد ۲.طبقه دوم
☎️ ۲۲۲۲۲۳۰۰
📞 ۰۹۲۱۳۰۱۹۰۱۹
@khanehashena
www.khanehashena.com
صفحه اینستاگرام خانه آشنا:
https://plink.ir/l9NsP
👍5
✳️جنگ کثیف،
این بار در آرژانتین،
و بارهایی دیگر، در سرزمینهایی دیگر!
-----------------------------------ه
✅معرفیِ داستان از پادکستِ "راوکست":
ما در این داستان میریم به آرژانتین، اوج داستانمون مربوط میشه به بین سالهای 1976 تا 1983، زمانی که ارتش با کودتایی که انجام داد قدرت رو دست گرفت و یک دوره سیاه رو رقم زد، دیکتاتوری ای راه انداخت که به جرات میشه گفت کم سابقه بوده و اکثرا با عنوان جنگ کثیف ازش یاد میشه.
حکومت نظامی معتقد بود که برای حفظ نظم و امنیت جامعه و ریشه کن کردن دشمنان آرژانتین، که چپ ها و مخالفین تمدن غرب باشن، این حق رو داره که از هر شیوه غیر انسانی که میتونه استفاده کنه و به همین دلیل بود که همچین اسمی روی این دوره از تاریخ سیاه آرژانتین گذاشتن. [در واقع، برچسبِ چپ اسمِ رمزی بود برای ناپدید کردن هر کس که معترض بود.]
شما در این ویدیو از دوران دیکتاتوری نظامیان، از ناپدید شدن حداقل 30 هزار نفر، پروازهای مرگ [و پرتابِ زندانی به آبهای اقیانوس اطلس، جنبش مادران روسری سفید [مادرانِ دادخواهِ فرزندانِ مفقودشده] و جام جهانی پر حرف و حدیث آرژانتین در 1978 میشنوید. دوران مخوفی که با کودتاهای خونین و پی در پی همراه بود و روزهایی سیاه و دردناک را برای مردم آرژانتین رقم زد.
================ه
اما آیا مادران کارشان نتیجه داد؟
پاسخِ این پرسش را در این قصه میشنوید. اما میتوانید با دنبال کردنِ تحولاتِ آرژانتینِ معاصر و فعلی پاسخ مفصلتری دریافت کنید.
آنچه که هست، امروزه، آرژانتین ظاهرا یکی از جدیترین دادگستریهای دنیا را در زمینهی تعقیب قتل و ترورِ دولتی دارد. همین قوهی قضاییه و قاضیهای شریف آرژانتینی بودهاند که ژنرال ویدلا و قاتلانِ مامور ژنرال فرانکو در اسپانیا را جانانه تعقیب کردند و نگذاشتند تا قِسِر در بروند:
ravcast.podbean.com/e/جنگ-کثیف/
داستانِ قاتلانِ دولتیِ آرژانتین و اسپانیا را در دو فیلمِ معرفیشده در همین کانال میتوان دید:
- سکوتِ دیگران:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5155
و
- آرژانتین ۱۹۸۵، دانلود از آپارات:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5531
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5533
- معرفی فیلمِ آرژانتین ۱۹۸۵:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5538
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5539
دادگستریِ شیلی هم مثل آرژانتین توانست با پیگیریهای خود قاتلان ویکتورخارا (ترانهسرای مردم) و قربانیانِ دیگر نظام پینوشه را بعد از ۵۰ سال شناسایی و محکوم کند:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5746
این بار در آرژانتین،
و بارهایی دیگر، در سرزمینهایی دیگر!
-----------------------------------ه
✅معرفیِ داستان از پادکستِ "راوکست":
ما در این داستان میریم به آرژانتین، اوج داستانمون مربوط میشه به بین سالهای 1976 تا 1983، زمانی که ارتش با کودتایی که انجام داد قدرت رو دست گرفت و یک دوره سیاه رو رقم زد، دیکتاتوری ای راه انداخت که به جرات میشه گفت کم سابقه بوده و اکثرا با عنوان جنگ کثیف ازش یاد میشه.
حکومت نظامی معتقد بود که برای حفظ نظم و امنیت جامعه و ریشه کن کردن دشمنان آرژانتین، که چپ ها و مخالفین تمدن غرب باشن، این حق رو داره که از هر شیوه غیر انسانی که میتونه استفاده کنه و به همین دلیل بود که همچین اسمی روی این دوره از تاریخ سیاه آرژانتین گذاشتن. [در واقع، برچسبِ چپ اسمِ رمزی بود برای ناپدید کردن هر کس که معترض بود.]
شما در این ویدیو از دوران دیکتاتوری نظامیان، از ناپدید شدن حداقل 30 هزار نفر، پروازهای مرگ [و پرتابِ زندانی به آبهای اقیانوس اطلس، جنبش مادران روسری سفید [مادرانِ دادخواهِ فرزندانِ مفقودشده] و جام جهانی پر حرف و حدیث آرژانتین در 1978 میشنوید. دوران مخوفی که با کودتاهای خونین و پی در پی همراه بود و روزهایی سیاه و دردناک را برای مردم آرژانتین رقم زد.
================ه
اما آیا مادران کارشان نتیجه داد؟
پاسخِ این پرسش را در این قصه میشنوید. اما میتوانید با دنبال کردنِ تحولاتِ آرژانتینِ معاصر و فعلی پاسخ مفصلتری دریافت کنید.
آنچه که هست، امروزه، آرژانتین ظاهرا یکی از جدیترین دادگستریهای دنیا را در زمینهی تعقیب قتل و ترورِ دولتی دارد. همین قوهی قضاییه و قاضیهای شریف آرژانتینی بودهاند که ژنرال ویدلا و قاتلانِ مامور ژنرال فرانکو در اسپانیا را جانانه تعقیب کردند و نگذاشتند تا قِسِر در بروند:
ravcast.podbean.com/e/جنگ-کثیف/
داستانِ قاتلانِ دولتیِ آرژانتین و اسپانیا را در دو فیلمِ معرفیشده در همین کانال میتوان دید:
- سکوتِ دیگران:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5155
و
- آرژانتین ۱۹۸۵، دانلود از آپارات:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5531
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5533
- معرفی فیلمِ آرژانتین ۱۹۸۵:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5538
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5539
دادگستریِ شیلی هم مثل آرژانتین توانست با پیگیریهای خود قاتلان ویکتورخارا (ترانهسرای مردم) و قربانیانِ دیگر نظام پینوشه را بعد از ۵۰ سال شناسایی و محکوم کند:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5746
Podbean
Login to your Podbean Account | Podbean
Log into Podbean to start podcasting. Get everything you need for a successful podcast.
👍4👎1
✳️ سیمون وی و
نشستِ رونمایی از کتابِ
برچیدن همه احزاب
✳️ فایل صوتی این نشست در زیر آمده است. 👇
✅ او نابغهای بود همچون بیشترِ نابغهها، که رگههایی از جنون را هم با خود حمل میکنند. پس همچون همهی ابنای بشر واجبالخطا است، همراه با سلیقهها و ویژگیهای شخصیت و هویتِ روانی و ... . پس طبعا نظر و عملِ او را قابل نقد میبینیم.
سیمون وی را میتوان در عرصههای بسیار متفاوتی تجربه کرد، چون نابغهای نادر هم بوده:
فلسفه، اندیشهی سیاسی، الهیات، اندیشهی عرفانیِ مسیحی، عرفانِ در عمل، کنشگریِ سیاسی، اجتماعی و کارگری.
✅ این کنشگر-متفکر در ابتدا بهعنوان متفکری در زمینهی الهیات و عرفان مسیحی، و البته با زندگینامهای نادر به همتِ بزرگوارانی همچون فروزان راسخی (مترجم) و مصطفی ملکیان (با نوشتنِ مقدمههایی روشنگر) برای اولین بار در دو کتاب معرفی شد. اما آشنایی با چهرهی سیاسی او هم چیزی بود که میتوانست یکی از پرسشهای روز (و البته قدیمیِ) جامعهی ایران را در زمینهی کنشِ اجتماعی-سیاسی زیرِ بحث ببرد:
حزبْ برای آبادی، آزادی، آرامش و نیکبختیِ این مردمانِ رنجدیده و فرابحرانزده چه میتواند بکند؟
او فرانسوی است و احزاب فرانسه را دیده. اما نقدِ او به آنها منحصر نمیشود. نقد او کلیتر است:
✅ احزاب (و بهطورِ کلی، همهی گروههای ایدئولوژیک و اعتقادی) سه ویژگیِ اصلی دارند:
1. حزب ماشینی است برای تولیدِ شور و هیجانِ گروهی.
2. حزب سازمانی است با هدف اِعمال فشارِ گروهی بر ذهنِ تکتکِ اعضای خود.
3. رشدِ نامحدودْ هدفِ اول و آخرِ هر حزب است.
و اینها ربطی به این یا آن کشور ندارند، چرا که به تعریفِ اولیهی هر حزبی مربوط میشوند.
✅ پس، این کتاب میتواند کمکی باشد برای بازشدن بحثِ راههای شکوفاییِ ملی در سرزمینِ ما. میتوان در ادامهی صحبت او به این فکر کرد که اگر داستان اینگونه است، پس چه باید کرد؟
سیمون وی این پرسش را بیجواب نمیگذارد. او میگوید جمعهای مطالبهگر، با مطالبهگریِ محدود و مشخص، با هدفِ مشخص، و با مدتزمانِ مشخص، بدون ارجاع به هیچ ایدئولوژی و دگمی میتوانند انواع متنوعِ مطالباتِ مردم را پیگیری کنند و به تحققِ آنها کمک کنند. و البته که بلافاصله پس از انجامِ وظیفهی تعریفشدهی مشخصشان از دوْر بیرون بروند.
✅ ممکن است که این تنها پاسخ به شرِ احزاب نباشد؛ اما پافشاری لازم را به وجودِ شرّی میکند که بعدها گریبان اعضا و بعدتر گریبانِ ملت را خواهد گرفت، شرّی که زاییدهی غولِ بزرگِ بیرحم و نادان و بیمهارِ قدرتِ بزرگِ حزب و دولت (لِویاتانِ یا نهنگِ همه چیزخوارِ هابزی) است.
جویندهگان میتوانند راه حلهای دیگری را جستجو و ابداع کنند، اما هر چه باشد، میباید از شرِ احزاب دوری کنند.
این نکات بودند که ترجمهی این کتاب را برای مترجم به یک "باید" تبدیل کردند و به نویسندهی مقدمهی کتاب، مصطفی ملکیان، که یکی از اندیشهورزان مطرح امروزین این سرزمین است شوق این را داد که با مقدمهای وافی به مقصودْ بحثِ کتاب را تکمیلتر کنند.
✅ برچیدنِ همهی احزاب، دارای پیوستهای متعددی است، که مترجم انگلیسی و مترجم فارسی به آن اضافه کردهاند، از جمله
- خویشاوندیِ فکری و تاثیرپذیریِ کامو از سیمون وی، و نیز
- مقالهی مفصلِ دانشنامهی فلسفی دانشگاه استنفورد در بارهی سیمون وی.
✅ برای اطلاع بیشتر، نک: جستجوی سیمون وی در همین کانال و نیز سایت عدم خشونت.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5758
نشستِ رونمایی از کتابِ
برچیدن همه احزاب
✳️ فایل صوتی این نشست در زیر آمده است. 👇
✅ او نابغهای بود همچون بیشترِ نابغهها، که رگههایی از جنون را هم با خود حمل میکنند. پس همچون همهی ابنای بشر واجبالخطا است، همراه با سلیقهها و ویژگیهای شخصیت و هویتِ روانی و ... . پس طبعا نظر و عملِ او را قابل نقد میبینیم.
سیمون وی را میتوان در عرصههای بسیار متفاوتی تجربه کرد، چون نابغهای نادر هم بوده:
فلسفه، اندیشهی سیاسی، الهیات، اندیشهی عرفانیِ مسیحی، عرفانِ در عمل، کنشگریِ سیاسی، اجتماعی و کارگری.
✅ این کنشگر-متفکر در ابتدا بهعنوان متفکری در زمینهی الهیات و عرفان مسیحی، و البته با زندگینامهای نادر به همتِ بزرگوارانی همچون فروزان راسخی (مترجم) و مصطفی ملکیان (با نوشتنِ مقدمههایی روشنگر) برای اولین بار در دو کتاب معرفی شد. اما آشنایی با چهرهی سیاسی او هم چیزی بود که میتوانست یکی از پرسشهای روز (و البته قدیمیِ) جامعهی ایران را در زمینهی کنشِ اجتماعی-سیاسی زیرِ بحث ببرد:
حزبْ برای آبادی، آزادی، آرامش و نیکبختیِ این مردمانِ رنجدیده و فرابحرانزده چه میتواند بکند؟
او فرانسوی است و احزاب فرانسه را دیده. اما نقدِ او به آنها منحصر نمیشود. نقد او کلیتر است:
✅ احزاب (و بهطورِ کلی، همهی گروههای ایدئولوژیک و اعتقادی) سه ویژگیِ اصلی دارند:
1. حزب ماشینی است برای تولیدِ شور و هیجانِ گروهی.
2. حزب سازمانی است با هدف اِعمال فشارِ گروهی بر ذهنِ تکتکِ اعضای خود.
3. رشدِ نامحدودْ هدفِ اول و آخرِ هر حزب است.
و اینها ربطی به این یا آن کشور ندارند، چرا که به تعریفِ اولیهی هر حزبی مربوط میشوند.
✅ پس، این کتاب میتواند کمکی باشد برای بازشدن بحثِ راههای شکوفاییِ ملی در سرزمینِ ما. میتوان در ادامهی صحبت او به این فکر کرد که اگر داستان اینگونه است، پس چه باید کرد؟
سیمون وی این پرسش را بیجواب نمیگذارد. او میگوید جمعهای مطالبهگر، با مطالبهگریِ محدود و مشخص، با هدفِ مشخص، و با مدتزمانِ مشخص، بدون ارجاع به هیچ ایدئولوژی و دگمی میتوانند انواع متنوعِ مطالباتِ مردم را پیگیری کنند و به تحققِ آنها کمک کنند. و البته که بلافاصله پس از انجامِ وظیفهی تعریفشدهی مشخصشان از دوْر بیرون بروند.
✅ ممکن است که این تنها پاسخ به شرِ احزاب نباشد؛ اما پافشاری لازم را به وجودِ شرّی میکند که بعدها گریبان اعضا و بعدتر گریبانِ ملت را خواهد گرفت، شرّی که زاییدهی غولِ بزرگِ بیرحم و نادان و بیمهارِ قدرتِ بزرگِ حزب و دولت (لِویاتانِ یا نهنگِ همه چیزخوارِ هابزی) است.
جویندهگان میتوانند راه حلهای دیگری را جستجو و ابداع کنند، اما هر چه باشد، میباید از شرِ احزاب دوری کنند.
این نکات بودند که ترجمهی این کتاب را برای مترجم به یک "باید" تبدیل کردند و به نویسندهی مقدمهی کتاب، مصطفی ملکیان، که یکی از اندیشهورزان مطرح امروزین این سرزمین است شوق این را داد که با مقدمهای وافی به مقصودْ بحثِ کتاب را تکمیلتر کنند.
✅ برچیدنِ همهی احزاب، دارای پیوستهای متعددی است، که مترجم انگلیسی و مترجم فارسی به آن اضافه کردهاند، از جمله
- خویشاوندیِ فکری و تاثیرپذیریِ کامو از سیمون وی، و نیز
- مقالهی مفصلِ دانشنامهی فلسفی دانشگاه استنفورد در بارهی سیمون وی.
✅ برای اطلاع بیشتر، نک: جستجوی سیمون وی در همین کانال و نیز سایت عدم خشونت.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5758
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
📌جلسه رونمایی از کتابِ
« برچیدن همه احزاب»
نوشته سیمونوی با ترجمه غلامعلی کشانی و
با مقدمه و ویرایش مصطفی ملکیان
🎙با حضور و سخنرانی:
استاد مصطفی ملکیان
غلامعلی کشانی(مترجم)
📎چهارشنبه ۲۲ شهریورماه
⏰ ساعت ۱۸:۰۰ تا ۲۰:۰۰
لینک ثبتنام:
https://khanehas…
« برچیدن همه احزاب»
نوشته سیمونوی با ترجمه غلامعلی کشانی و
با مقدمه و ویرایش مصطفی ملکیان
🎙با حضور و سخنرانی:
استاد مصطفی ملکیان
غلامعلی کشانی(مترجم)
📎چهارشنبه ۲۲ شهریورماه
⏰ ساعت ۱۸:۰۰ تا ۲۰:۰۰
لینک ثبتنام:
https://khanehas…
👍6
سلام دوستان،
امروز بعدازظهر ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، فرستهای با عنوانِ
"از دانشِ امروزی بپرسیم که زن کیست؟"
در کانال گذاشته شد.
بعد از بازخوردهایی که دریافت شد، تصمیم گرفته شد که این بحثِ قابل مناقشه و مستعدِ اختلاف با بررسیِ و تامل بیشتری پیگیری و اصلاح، تکمیل و نقد شده و در صورت لزوم برای نظرخواهی در کانال گذاشته شود.
پس آن فرسته حذف شد.
متن تلاش میکرد با ادعای اتکا به علوم روانشناسی، عصبشناسی و ... برخی خصوصیات ویژه را به زنان نسبت بدهد، بهطوریکه این احساس پدید میآمد که زنان برتر از مردان هستند.
متن به سرکار خانم دکتر نهضتِ فرنودی نسبت داده شده. اما تاکید شد که این نکته اثبات نشده.
اما خودِ من، بههیچوجه به برتریِ یک جنس بر دیگری نمیتوانم باور داشته باشم، نه به حکمِ آنچه که از دانشِ رایج خوانده و شنیدهام و نه به حکم تجربهی فردی و نه به حکم شهودِ فردی.
از طرفِ دیگر، هر بحثی که بخواهد با تاکید بر این یا آن تمایزِ زیستی، جنسیتی، فرهنگی، طبقاتی و ... بینِ آدمها ایجاد اختلاف کند، بحثی است نامطلوب و منجر به شکافِ هر چه بیشتر در بین آدمها.
بینِ زن و مرد حتما اختلافهایی وجود دارد، اختلافهایی که در مسیرِ چند میلیون سالهی تکامل زیستی و چندین هزار سالهی تکاملِ زیستی-اجتماعی ایجاد شده.
باید حتما به این اختلافها اعتنا کرد، اما اعتنایی همافزا، و نه کاهنده.
تلاش خواهد شد با مراجعه به منابعِ و مراجع بیشتر، یافتههای مستندی را برای کنترلِ متقابل و دوبارهی آن مدعیات، و رد یا قبول آنها جستجو شود. و در صورت کفایتِ نسبیِ این جستجو، آنها را منتشر و در معرض نظرخواهی گذاشته شود.
=======================ه
اما باید تشکر کرد از چند تن از دوستانِ ارجمند که منت گذاشتند و بازخوردشان را در نظرگاه کانال مطرح کردند.
عین نظر این دوستان گرامی را عینا در زیر میبینید:
======================ه
جناب آقای جعفر:
مشکل آینده نزدیک ایران را میشود در متن دید.
وقتی به جای حقوق بشر، دنبال حقوق اقوام یا حقوق زنان یا حقوق اقلیتهای جنسی و ... باشیم مجبوریم دنبال یافته های علمی باشیم مبنی بر برتری زنان بر مردان، اقلیتهای جنسی بر دیگران، قوم فلان بر قوم فارس !
--------------------------ه
سرکار خانم مری
درود.
به مطالعات همه جانبه بیشتری نیاز هست!!!!!!!
--------------------------ه
جناب آقای همایون:
این بحثها هنوز نیازمند مشاوره و پرسش از متخصصان هستند و ممکن است دانش امروزی بشر آنها را هنوز تایید نکرده باشد.
بهعلاوه، این ادعاها، تا حدودی به فمینیسمِ (زنرواییِ) افراطی (بهمعنای برتریِ زن نسبت به مرد) منتهی میشود. لذا اگر من باشم، این فرسته را نمیگذارم، مگر بعد از مشورت و پژوهشهای بیشتر.
-----------------------------ه
جناب آقای صادق:
به لحاظ معنی، زن و مرد به فرهنگ باز میگردد و ماده و نر به فیزیولوژی.
به لحاظ فیزیولوژیکی، تفاوتهای واضحی وجود دارد که غیر قابل انکارند و از طریق علم اثبات شده است. اینکه جنس ماده در مقابل درد، مقاومتر است یا اینکه جنس نر، قدرت جسمانی بیشتری دارد.
ولی برای تفاوتهای فرهنگی، بایستی به تاریخ بشر و اجتماع رجوع کرد که مقوله پیچیدهای است و در هر جامعهای متفاوت خواهد بود.
-------------------------------------ه
سرکار مریم خانم:
چه فرآیند زیبایی بود . پست فرسته( که نخواندمش) ؛ فرستادن بازخورد ؛ برداشتن فرسته ؛ تشکر از بازخورد ! و پست بازخوردها ....
======================ه
با تشکر دوباره از دوستانی که نظر دادند و
با احترام به همهی خوانندگان گرامی.
از همهی دوستان خواهشمندم که نظرشان، مخصوصا نظر انتقادیشان را در مورد تکتکِ فرستههای این کانال و هر متنِ دیگری صریحا ابراز کنند؛ در صورت وجود فرصت، مفصلاً و در نبود فرصت، کوتاه.
مقدم نظراتتان را گرامی باید داشت،
چون مقدمهی شکوفاییِ جمعی است!
امروز بعدازظهر ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، فرستهای با عنوانِ
"از دانشِ امروزی بپرسیم که زن کیست؟"
در کانال گذاشته شد.
بعد از بازخوردهایی که دریافت شد، تصمیم گرفته شد که این بحثِ قابل مناقشه و مستعدِ اختلاف با بررسیِ و تامل بیشتری پیگیری و اصلاح، تکمیل و نقد شده و در صورت لزوم برای نظرخواهی در کانال گذاشته شود.
پس آن فرسته حذف شد.
متن تلاش میکرد با ادعای اتکا به علوم روانشناسی، عصبشناسی و ... برخی خصوصیات ویژه را به زنان نسبت بدهد، بهطوریکه این احساس پدید میآمد که زنان برتر از مردان هستند.
متن به سرکار خانم دکتر نهضتِ فرنودی نسبت داده شده. اما تاکید شد که این نکته اثبات نشده.
اما خودِ من، بههیچوجه به برتریِ یک جنس بر دیگری نمیتوانم باور داشته باشم، نه به حکمِ آنچه که از دانشِ رایج خوانده و شنیدهام و نه به حکم تجربهی فردی و نه به حکم شهودِ فردی.
از طرفِ دیگر، هر بحثی که بخواهد با تاکید بر این یا آن تمایزِ زیستی، جنسیتی، فرهنگی، طبقاتی و ... بینِ آدمها ایجاد اختلاف کند، بحثی است نامطلوب و منجر به شکافِ هر چه بیشتر در بین آدمها.
بینِ زن و مرد حتما اختلافهایی وجود دارد، اختلافهایی که در مسیرِ چند میلیون سالهی تکامل زیستی و چندین هزار سالهی تکاملِ زیستی-اجتماعی ایجاد شده.
باید حتما به این اختلافها اعتنا کرد، اما اعتنایی همافزا، و نه کاهنده.
تلاش خواهد شد با مراجعه به منابعِ و مراجع بیشتر، یافتههای مستندی را برای کنترلِ متقابل و دوبارهی آن مدعیات، و رد یا قبول آنها جستجو شود. و در صورت کفایتِ نسبیِ این جستجو، آنها را منتشر و در معرض نظرخواهی گذاشته شود.
=======================ه
اما باید تشکر کرد از چند تن از دوستانِ ارجمند که منت گذاشتند و بازخوردشان را در نظرگاه کانال مطرح کردند.
عین نظر این دوستان گرامی را عینا در زیر میبینید:
======================ه
جناب آقای جعفر:
مشکل آینده نزدیک ایران را میشود در متن دید.
وقتی به جای حقوق بشر، دنبال حقوق اقوام یا حقوق زنان یا حقوق اقلیتهای جنسی و ... باشیم مجبوریم دنبال یافته های علمی باشیم مبنی بر برتری زنان بر مردان، اقلیتهای جنسی بر دیگران، قوم فلان بر قوم فارس !
--------------------------ه
سرکار خانم مری
درود.
به مطالعات همه جانبه بیشتری نیاز هست!!!!!!!
--------------------------ه
جناب آقای همایون:
این بحثها هنوز نیازمند مشاوره و پرسش از متخصصان هستند و ممکن است دانش امروزی بشر آنها را هنوز تایید نکرده باشد.
بهعلاوه، این ادعاها، تا حدودی به فمینیسمِ (زنرواییِ) افراطی (بهمعنای برتریِ زن نسبت به مرد) منتهی میشود. لذا اگر من باشم، این فرسته را نمیگذارم، مگر بعد از مشورت و پژوهشهای بیشتر.
-----------------------------ه
جناب آقای صادق:
به لحاظ معنی، زن و مرد به فرهنگ باز میگردد و ماده و نر به فیزیولوژی.
به لحاظ فیزیولوژیکی، تفاوتهای واضحی وجود دارد که غیر قابل انکارند و از طریق علم اثبات شده است. اینکه جنس ماده در مقابل درد، مقاومتر است یا اینکه جنس نر، قدرت جسمانی بیشتری دارد.
ولی برای تفاوتهای فرهنگی، بایستی به تاریخ بشر و اجتماع رجوع کرد که مقوله پیچیدهای است و در هر جامعهای متفاوت خواهد بود.
-------------------------------------ه
سرکار مریم خانم:
چه فرآیند زیبایی بود . پست فرسته( که نخواندمش) ؛ فرستادن بازخورد ؛ برداشتن فرسته ؛ تشکر از بازخورد ! و پست بازخوردها ....
======================ه
با تشکر دوباره از دوستانی که نظر دادند و
با احترام به همهی خوانندگان گرامی.
از همهی دوستان خواهشمندم که نظرشان، مخصوصا نظر انتقادیشان را در مورد تکتکِ فرستههای این کانال و هر متنِ دیگری صریحا ابراز کنند؛ در صورت وجود فرصت، مفصلاً و در نبود فرصت، کوتاه.
مقدم نظراتتان را گرامی باید داشت،
چون مقدمهی شکوفاییِ جمعی است!
از دانش امروز بپرسیم که زن کیست؟
فرستهی قبلی حذف شد و بهجای آن توضیحاتی در فرستهی زیر آمده:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5766
فرستهی قبلی حذف شد و بهجای آن توضیحاتی در فرستهی زیر آمده:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5766
🤔1
✳️ برچیدن همه احزاب،
شاهکار سیمون وی،
با مقدمهی
مصطفی ملکیان و
ترجمهی
غلامعلی کشانی
==========ه
به مادرانِ تا ابد چشمبهراه،
و
به مادرم و
دیگر مادرانِ کلبههای فقیرانهای که با دانههایشان –دانههای از دهانِ خود زده– هرروزه نورِ امیدی به دلِ پرندگانِ باغهای دیگران میتابند.
===========ه
این تقدیمنامهی ترجمهی کتابی است که سیمون وی، این مظهرِ اعتنا و همدلیِ عمیق با محنتکشندهگان علیهِ نهادهایی نوشته است که نمایشِ عینیِ قدرتِ هیولاییِ لِویاتان و وحش بزرگ اند*؛
متفکری که در ۸ سالهگی و در روزهای قبل از مرگ از خوردنِ کافی خودداری میکرد، چرا که دیگرانی را میدید که جیرهی غذاییشان از او کمتر است؛ یا ریمون آرون** او را در باغِ ملی پاریس میبیند که سخت میگرید، چون خبردار شده که پلیسْ کارگرانِ اعتصابی را در شانگهای چین کشتار کرده، کسی که آندره ژید او را همراه با تحسینْ "قدیسِ حامیِ همهی ناخودیها (بیدینان و مرتدان)" نامید؛ انقلابیای که «انقلاب را افیونِ تودهها» خواند.
سیمون وی به جای حزب، که کسبِ قدرت سیاسی یا براندازیِ قدرت سیاسی را نشانه میرود، بر تشکیلِ
- گروههای مطالبهگر،
- با هدف مشخص و محدود،
- در شرایط مشخص و
- با مهلتِ مشخص (انحلال پس از دستیابی به هدف مشخص و محدود)
تاکید میکند.
او در واقع اصل را بر "مطالبهی محدود، با مقاومتِ نامحدود" میگذارد.
==============ه
✅ بعضیها ممکن است مدعی شوند که نظراتِ "سیمون وی" به شکل نومیدانهای آرمانشهری، ناواقعنگر و غیرعملی بوده. ایننوع انتقادْ جانِ کلامِ چِستِرتون را در تمثیل مشهورش کاملاً فراموش میکند:
✅ "فرض بگیریم جاروجنجال بزرگی در خیابان برای چیزی راه بیفتد، مثلا برای یک تیر چراغ گاز، که آدمهای خیلی بانفوذی مشتاقاند آن را از زمین درآورند.
✅ ناگهان، راهبی خاکستریپوش که نمادِ تفکر قرون وسطایی است سر میرسد و با لحن عصاقورتداده و بیظرافتِ مکتبیها میگوید، "برادران، بهتر نیست قبل از هر چیز به ارزش نور فکر کنیم. اگر نور بهخودیِخود، خوب باشد ..."
در این لحظه، با اقدامی که تاحدودی قابل دفاع است او را به زمین میاندازند. حالا جمعیت همگی حمله میبرند به سمت تیر چراغ؛ و تیر در عرض ده دقیقه دراز میکشد؛ جماعت هم مشغول تبریک گویی به هم برای عملگراییِ غیر قرون وسطایی و مترقیشان!
اما کمی که میگذرد، کارشان خیلی راحت جلو نمیرود. چرا که
✅ بعضیها تیر را بیرون کشیدهاند، چون چراغ برق میخواستهاند؛
✅ کسانی دیگر چون دنبال چدن قراضه بودهاند،
✅ بعضی چون تاریکی را میخواستهاند، چرا که اهلِ کارِ خلاف بودهاند.
✅ کسانی فکر میکردهاند یک تیرِ چراغ کافی نیست،
✅ بعضی همین را هم زیادی میدانستهاند؛
✅ کسانی هم در این وسط بودهاند که میخواستهاند نظام شهری را کله-پا کنند؛
✅ بعضی هم میخواستهاند همه چیز را در هم بکوبند.
✅ حالا در میانهی شبْ جنگی در گرفته، هیچ کدامشان نمیداند چه کسی را دارد میزند!
✅ به این ترتیب، کمکم و ناگزیر، امروز، فردا یا روز بعد، به این نتیجه میرسند که بعد از همهی جنگ و دعواها همان راهب درست میگفته، و اینکه همه چیز بستگی دارد به پاسخِ پرسش از چراییِ نور .
منتها آنچه را که میتوانستیم در زیر نور چراغ بحث کنیم ، حالا مجبوریم در تاریکی بر رویش مشاجره کنیم."
✅ حالا ما هم بهتر است چرایی و چگونهگیِ کنشِ اجتماعی و وجودِ احزاب را در پرتوِ اندیشهی سیمون وی بررسی کنیم:
یعنی با برگشت به اصول و ضوابط اولیه.
* لِویاتان: در تورات، اژدهای دریایی یا نهنگِ بزرگِ همهچیزخوار، کنایهی تامس هابز از دولتِ مقتدرِ بیمهار؛
✅ وحش بزرگ: هیولایی بزرگ و آخرالزمانی در انجیل، مکاشفاتِ یوحنا؛
** ریمون آرون: در وابستهگی و سرسپردهگیِ روشنفکران به شوروی کتابی نوشت به اسمِ "افیون روشنفکران" که یکی از آثار بزرگ اندیشهی سیاسی قرن ۲۰ به حساب میآید. متاسفانه، با کمال ناباوری، این کتاب در سال ۱۳۹۷ (بعد از ۶۳ سال) برای اولین بار به فارسی ترجمه شد، پس از سالهای درازِ تجربههایی تلخ و دردناک. (نک: ویکی پدیا، ریمون آرون / افیون روشنفکران)
✳️ برای اطلاع بیشتر، بنگرید به:
برچیدن همه احزاب در همین کانال و
فرستهی زیر
شاهکار سیمون وی،
با مقدمهی
مصطفی ملکیان و
ترجمهی
غلامعلی کشانی
==========ه
به مادرانِ تا ابد چشمبهراه،
و
به مادرم و
دیگر مادرانِ کلبههای فقیرانهای که با دانههایشان –دانههای از دهانِ خود زده– هرروزه نورِ امیدی به دلِ پرندگانِ باغهای دیگران میتابند.
===========ه
این تقدیمنامهی ترجمهی کتابی است که سیمون وی، این مظهرِ اعتنا و همدلیِ عمیق با محنتکشندهگان علیهِ نهادهایی نوشته است که نمایشِ عینیِ قدرتِ هیولاییِ لِویاتان و وحش بزرگ اند*؛
متفکری که در ۸ سالهگی و در روزهای قبل از مرگ از خوردنِ کافی خودداری میکرد، چرا که دیگرانی را میدید که جیرهی غذاییشان از او کمتر است؛ یا ریمون آرون** او را در باغِ ملی پاریس میبیند که سخت میگرید، چون خبردار شده که پلیسْ کارگرانِ اعتصابی را در شانگهای چین کشتار کرده، کسی که آندره ژید او را همراه با تحسینْ "قدیسِ حامیِ همهی ناخودیها (بیدینان و مرتدان)" نامید؛ انقلابیای که «انقلاب را افیونِ تودهها» خواند.
سیمون وی به جای حزب، که کسبِ قدرت سیاسی یا براندازیِ قدرت سیاسی را نشانه میرود، بر تشکیلِ
- گروههای مطالبهگر،
- با هدف مشخص و محدود،
- در شرایط مشخص و
- با مهلتِ مشخص (انحلال پس از دستیابی به هدف مشخص و محدود)
تاکید میکند.
او در واقع اصل را بر "مطالبهی محدود، با مقاومتِ نامحدود" میگذارد.
==============ه
✅ بعضیها ممکن است مدعی شوند که نظراتِ "سیمون وی" به شکل نومیدانهای آرمانشهری، ناواقعنگر و غیرعملی بوده. ایننوع انتقادْ جانِ کلامِ چِستِرتون را در تمثیل مشهورش کاملاً فراموش میکند:
✅ "فرض بگیریم جاروجنجال بزرگی در خیابان برای چیزی راه بیفتد، مثلا برای یک تیر چراغ گاز، که آدمهای خیلی بانفوذی مشتاقاند آن را از زمین درآورند.
✅ ناگهان، راهبی خاکستریپوش که نمادِ تفکر قرون وسطایی است سر میرسد و با لحن عصاقورتداده و بیظرافتِ مکتبیها میگوید، "برادران، بهتر نیست قبل از هر چیز به ارزش نور فکر کنیم. اگر نور بهخودیِخود، خوب باشد ..."
در این لحظه، با اقدامی که تاحدودی قابل دفاع است او را به زمین میاندازند. حالا جمعیت همگی حمله میبرند به سمت تیر چراغ؛ و تیر در عرض ده دقیقه دراز میکشد؛ جماعت هم مشغول تبریک گویی به هم برای عملگراییِ غیر قرون وسطایی و مترقیشان!
اما کمی که میگذرد، کارشان خیلی راحت جلو نمیرود. چرا که
✅ بعضیها تیر را بیرون کشیدهاند، چون چراغ برق میخواستهاند؛
✅ کسانی دیگر چون دنبال چدن قراضه بودهاند،
✅ بعضی چون تاریکی را میخواستهاند، چرا که اهلِ کارِ خلاف بودهاند.
✅ کسانی فکر میکردهاند یک تیرِ چراغ کافی نیست،
✅ بعضی همین را هم زیادی میدانستهاند؛
✅ کسانی هم در این وسط بودهاند که میخواستهاند نظام شهری را کله-پا کنند؛
✅ بعضی هم میخواستهاند همه چیز را در هم بکوبند.
✅ حالا در میانهی شبْ جنگی در گرفته، هیچ کدامشان نمیداند چه کسی را دارد میزند!
✅ به این ترتیب، کمکم و ناگزیر، امروز، فردا یا روز بعد، به این نتیجه میرسند که بعد از همهی جنگ و دعواها همان راهب درست میگفته، و اینکه همه چیز بستگی دارد به پاسخِ پرسش از چراییِ نور .
منتها آنچه را که میتوانستیم در زیر نور چراغ بحث کنیم ، حالا مجبوریم در تاریکی بر رویش مشاجره کنیم."
✅ حالا ما هم بهتر است چرایی و چگونهگیِ کنشِ اجتماعی و وجودِ احزاب را در پرتوِ اندیشهی سیمون وی بررسی کنیم:
یعنی با برگشت به اصول و ضوابط اولیه.
* لِویاتان: در تورات، اژدهای دریایی یا نهنگِ بزرگِ همهچیزخوار، کنایهی تامس هابز از دولتِ مقتدرِ بیمهار؛
✅ وحش بزرگ: هیولایی بزرگ و آخرالزمانی در انجیل، مکاشفاتِ یوحنا؛
** ریمون آرون: در وابستهگی و سرسپردهگیِ روشنفکران به شوروی کتابی نوشت به اسمِ "افیون روشنفکران" که یکی از آثار بزرگ اندیشهی سیاسی قرن ۲۰ به حساب میآید. متاسفانه، با کمال ناباوری، این کتاب در سال ۱۳۹۷ (بعد از ۶۳ سال) برای اولین بار به فارسی ترجمه شد، پس از سالهای درازِ تجربههایی تلخ و دردناک. (نک: ویکی پدیا، ریمون آرون / افیون روشنفکران)
✳️ برای اطلاع بیشتر، بنگرید به:
برچیدن همه احزاب در همین کانال و
فرستهی زیر
👍5
گاه فرست غلامعلی کشانی
✳️ سیمون وی و نشستِ رونمایی از کتابِ برچیدن همه احزاب ✳️ فایل صوتی این نشست در زیر آمده است. 👇 ✅ او نابغهای بود همچون بیشترِ نابغهها، که رگههایی از جنون را هم با خود حمل میکنند. پس همچون همهی ابنای بشر واجبالخطا است، همراه با سلیقهها و ویژگیهای…
به مادرانِ تا ابد چشمبهراه،
و
به مادرم و
دیگر مادرانِ کلبههای فقیرانهای که با دانههایشان –دانههای از دهانِ خود زده– هرروزه نورِ امیدی به دلِ پرندگانِ باغهای دیگران میتابند.
===============ه
این تقدیمنامهی ترجمهی کتابی است که سیمون وی، این مظهرِ اعتنا و همدلیِ عمیق با محنتکشندهگانْ علیهِ نهادهایی نوشته است که نمایشِ عینیِ قدرتِ هیولاییِ لِویاتان و وحش بزرگ اند*؛
ادامهی متن در این آدرس:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5769
==========ه
دو فایل صوتیِ رونمایی کتاب:
https://t.me/Vortrags/88520
و
به مادرم و
دیگر مادرانِ کلبههای فقیرانهای که با دانههایشان –دانههای از دهانِ خود زده– هرروزه نورِ امیدی به دلِ پرندگانِ باغهای دیگران میتابند.
===============ه
این تقدیمنامهی ترجمهی کتابی است که سیمون وی، این مظهرِ اعتنا و همدلیِ عمیق با محنتکشندهگانْ علیهِ نهادهایی نوشته است که نمایشِ عینیِ قدرتِ هیولاییِ لِویاتان و وحش بزرگ اند*؛
ادامهی متن در این آدرس:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5769
==========ه
دو فایل صوتیِ رونمایی کتاب:
https://t.me/Vortrags/88520
👍10
رایگانبخشی هنر زندگیِ اصیل است.pdf
2.4 MB
رایگانبخشی هنر زندگیِ اصیل است! رایگانبخشی چرا؟ تا کجا؟ و چگونه؟ غلامعلی کشانی شهریور ۱۴۰۲
👍7🤔1
Forwarded from فانوس | The Lighthouse
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وابی سابی یک اصطلاح ژاپنی است که از دو کلمه وابی به معنای ستایش و زیبا دیدن اندوه و فقر و سادگی و سابی به معنای ستایش و زیبا دیدن پیری و کهنگی و تنهایی و دلتنگی ساخته شده است. این اصطلاح البته چیزی فراتر از صرفا یک مفهوم زیباشناسی است. بلکه بینشی ژاپنی را در مورد زندگی نه چندان بی نقص ولی کامل بیان میکند
لینک به ویدئوی اصلی:
https://www.youtube.com/watch?v=M759yNSOTMs
لینک به کتاب وابی سابی:
https://taaghche.com/book/92126/%D9%88%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%A8%DB%8C
لینک به ویدئوی اصلی:
https://www.youtube.com/watch?v=M759yNSOTMs
لینک به کتاب وابی سابی:
https://taaghche.com/book/92126/%D9%88%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%A8%DB%8C
👍8
Audio
✳️ نسخه صوتی سخنرانی غلامعلی کشانی در نشست معرفی و تحلیل کتاب «برچیدن همهاحزاب»
نوشته سیمونوی (ترجمه غلامعلی کشانی)
✅ در این نشست استاد مصطفی ملکیان و مترجم این اثر(غلامعلی کشانی) به دیدگاههای سیمونوی در حوزه فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و تا حدودی دیدگاه الهیاتی او پرداختند که در فرسته بعدی نسخه صوتی سخنرانی استاد مصطفی ملکیان بارگذاری خواهد شد.
ادامهی شرح:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5777
=============ه
سخنرانی جناب آقای ملکیان و پرسش و پاسخ:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5778
=============ه
☎️ ۲۲۲۲۲۳۰۰
📞 ۰۹۲۱۳۰۱۹۰۱۹
@Khaneashena
صفحۀ اینستاگرام خانۀ آشنا:
instagram.com/khanehashena
نوشته سیمونوی (ترجمه غلامعلی کشانی)
✅ در این نشست استاد مصطفی ملکیان و مترجم این اثر(غلامعلی کشانی) به دیدگاههای سیمونوی در حوزه فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و تا حدودی دیدگاه الهیاتی او پرداختند که در فرسته بعدی نسخه صوتی سخنرانی استاد مصطفی ملکیان بارگذاری خواهد شد.
ادامهی شرح:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5777
=============ه
سخنرانی جناب آقای ملکیان و پرسش و پاسخ:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5778
=============ه
☎️ ۲۲۲۲۲۳۰۰
📞 ۰۹۲۱۳۰۱۹۰۱۹
@Khaneashena
صفحۀ اینستاگرام خانۀ آشنا:
instagram.com/khanehashena
👍4
✳️ دوستان سلام،
مؤسسهی وزین خانه آشنا لطف کرده اند و فایل صوتی تمیزکاریشده و بدون خَشِ بخشی از نشست بالا 👆 را آماده کرده اند.
✅ جدا از بحث مهم مطالبهجوییِ پیگیرانهی گروههای جامعهی مدنی، بهجای حزب های بیمهاری که استعدادِ بتوارهگی و خدایی دارند، سیمون وی عارف و الهیدان هم بوده و از خدا هم حرف زده، و چه بسیار هم.
✳️ 6 دقیقهی آخر، توضیحاتی مهم در بارهی خدای سیمون وی است که رهاییبخش جانهای رهاییطلب در میان مومنان و پارسایان میتواند باشد؛ جانهایی که کاسهی صبرشان لبریز شده.
✅ خدای او خدای ساکت است.
اما خدا چگونه میتواند خدا باشد و ساکت!؟
✅ سیمون ویْ قِدیسِ حامیِ همهی ملحدان و ناخودیها بود و بهخاطر آنان پا به کلیسا نگذاشت، به معبد تکفیریان پشت کرد و برای رنجِ ملحدانِ تکفیرشده و کارگران کشتارشدهی اعتصابات شانگهای چین گریست!
امیدوارم قابل استفاده باشد:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5776
===========ه
سخنرانی جناب آقای ملکیان و پرسش و پاسخها:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5778
==========ه
دوستان گرامی،
در فرستهی بعدی سخنان جناب آقای ملکیان در همین رونمایی ارائه شده👇
مؤسسهی وزین خانه آشنا لطف کرده اند و فایل صوتی تمیزکاریشده و بدون خَشِ بخشی از نشست بالا 👆 را آماده کرده اند.
✅ جدا از بحث مهم مطالبهجوییِ پیگیرانهی گروههای جامعهی مدنی، بهجای حزب های بیمهاری که استعدادِ بتوارهگی و خدایی دارند، سیمون وی عارف و الهیدان هم بوده و از خدا هم حرف زده، و چه بسیار هم.
✳️ 6 دقیقهی آخر، توضیحاتی مهم در بارهی خدای سیمون وی است که رهاییبخش جانهای رهاییطلب در میان مومنان و پارسایان میتواند باشد؛ جانهایی که کاسهی صبرشان لبریز شده.
✅ خدای او خدای ساکت است.
اما خدا چگونه میتواند خدا باشد و ساکت!؟
✅ سیمون ویْ قِدیسِ حامیِ همهی ملحدان و ناخودیها بود و بهخاطر آنان پا به کلیسا نگذاشت، به معبد تکفیریان پشت کرد و برای رنجِ ملحدانِ تکفیرشده و کارگران کشتارشدهی اعتصابات شانگهای چین گریست!
امیدوارم قابل استفاده باشد:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5776
===========ه
سخنرانی جناب آقای ملکیان و پرسش و پاسخها:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5778
==========ه
دوستان گرامی،
در فرستهی بعدی سخنان جناب آقای ملکیان در همین رونمایی ارائه شده👇
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
✳️ نسخه صوتی سخنرانی غلامعلی کشانی در نشست معرفی و تحلیل کتاب «برچیدن همهاحزاب»
نوشته سیمونوی (ترجمه غلامعلی کشانی)
✅ در این نشست استاد مصطفی ملکیان و مترجم این اثر(غلامعلی کشانی) به دیدگاههای سیمونوی در حوزه فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و تا حدودی دیدگاه…
نوشته سیمونوی (ترجمه غلامعلی کشانی)
✅ در این نشست استاد مصطفی ملکیان و مترجم این اثر(غلامعلی کشانی) به دیدگاههای سیمونوی در حوزه فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و تا حدودی دیدگاه…
👍12
Audio
"در باب برچیدن احزاب"
سخنرانی استاد مصطفی ملکیان + پرسش و پاسخ
رونمایی از کتاب برچیدن همه احزاب
سیمون وی ترجمه غلامعلی کشانی
==========ه
سخنان غلامعلی کشانی در همین نشست:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5778
چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۲
موسسه خانه دوستان آشنا
☎️ ۲۲۲۲۲۳۰۰
📞 ۰۹۲۱۳۰۱۹۰۱۹
@Khaneashena
صفحۀ اینستاگرام خانۀ آشنا:
instagram.com/khanehashena
سخنرانی استاد مصطفی ملکیان + پرسش و پاسخ
رونمایی از کتاب برچیدن همه احزاب
سیمون وی ترجمه غلامعلی کشانی
==========ه
سخنان غلامعلی کشانی در همین نشست:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5778
چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۲
موسسه خانه دوستان آشنا
☎️ ۲۲۲۲۲۳۰۰
📞 ۰۹۲۱۳۰۱۹۰۱۹
@Khaneashena
صفحۀ اینستاگرام خانۀ آشنا:
instagram.com/khanehashena
👍4
سپاس پرشمار از پاسخهای دوستان به نظرخواهی فرستهی بالا:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5779
✅ پيمان:
داستان تاریکخانه و فیل. همهچیز را همگان دانند.
✅ حسین:
بهترین کار جای خودمان را با طرف مقابل عوض کنیم و از دید او به مسئله نگاه کنیم
فکر می کنم در اغلب موارد راه گشاست.
✅ محمدپور:
با جای دیگری قرار گرفتن از نظر زمان و مکان و موقعیت در یک معنای وسیع ،میشه تفاوت را متوجه شد
و یا از نگاهی بالاتر به قضیه نگاه کرد با نگاه و میدان دید وسیعتر.
✅ آیینی:
آدم ها برساخته های مادی-روانی-اجتماعی پیچیده ای هستند و هریک از آدمیان به فراخور اهمیت وجه تنیدگی شان از این ساحت های ذکر شده نگاهی مختص به خود به پدیده ها دارند. پدیده ها نیز در بروز مادیشان به ادراک ناظران همبسته اند و واقعیت ها در تفاهم ادراکی ما آدم ها (و سایر صاحبان ادراک) قابلیت شناسایی می یابند و ما نیز گریزی غیر از ایجاد دیالوگ و بیان ادراکی مان و به رسمیت شناختن نگاه های متفاوت نداریم.
تشخیص عدد" 6 یا 9 " در این نمونه تنها به زاویه دید ما بستگی ندارد بلکه
دو پیش فرض قطعی-قراردادی عدد بودن (نماد) و تفاهم بر سر چه عددی بودن(چیستی عدد) را هم با خود دارد...
و ما همچنان هم افزایی های ادراکی خود را به اشتراک می گذاریم تا به ادراک جدیدی از پدیده ها و از ادراک فردی و جمعی خودبرسیم... .
✅ شایگان:
ممنون از جنابعالی
که در این دنیای مشوش مجازی،فضایی برای گفتگو، اندیشیدن و خود بودن می سازید.
بنظرم این ایراد بر نگارش اعداد در زبان لاتین وارد است.
راستی چرا خوانش ما از یک عدد وابسته به موقعیت قرار گرفتن و زاویه ی دید ما باشد؟
خاصه در حساب و تئوری اعداد که یکی از شاخه های ریاضیات است.
ریاضیاتی که همواره بالیده است، نسبت به سایر علوم پایه از قطعیت بیشتری است.
امیدوارم زبانشناسان و دانشمندان علم اعداد، راهکاری برای این مشکل به ظاهر کوچک ارایه دهند.
یک اثر هنری می تواند در آیینه ی خیال مخاطب تاویل ها، تفسیرها و تصویرهای گوناگونی داشته باشد.
اما اینجا سخن از نماد های تقریبا مشابه دو کمیت عددی متفاوت و متمایز است، پس همان به که کاملا متفاوت و متمایز باشند.
✅ میلو:
این تفاوتها دلایل زیادی میتونه داشته باشه؛ ولی به نظرم چیزی که مهمه اینه که بعد از هزاران سال تاریخ بشر باید به تجربه بفهمیم که نباید خودمون رو حق بدونیم و بقیه رو باطل.
✅ لیلی محمد خانلی:
تعادل بین آزادی و نظم!
قبولِ هر دو، تا زمانی که نظم بر هم نخورد!
و در وقوع بی نظمی گفتگو برای یافتن راه حلی جهت بازگشت به نظم!
✅ وحید:
کتاب ذهن درستکار نوشته جاناتان هایت، ۴۰۰ صفحه درباره علت این اختلافات توضیح داده ، در یک جمله نمی توان شرح داد.
اپیزودهای بیپلاس و کتابین از کتاب:
bpluspodcast.com/podcast/second-season/ذهن-درستکار/
youtube.com/watch?v=-EbyMBkeRjE
✅ مهدی:
به عقیده بنده،جواب این مساله رو، که، البته خیلی کلی طرح شده، بیشتر در حوزه فلسفه و روان شناسی باید جست جو کرد
به نظرم مثلا تو حوزه هرمنوتیک ،پدیدار شناسی،معرفت شناسی و در حوزه روان شناسی گشتالت و روانشناسیِ ادراک.
نمیتونم از نظر درک مساله و علت هاش، علم سیاست یا حقوق رو ذی صلاح بدونم.
✅ علی ال.ان.زد.:
خیلی از اختلاف نظرها ناشی از لجاجت است.
==========ه
✅ دوستان! به نظرتان خوشامد گفته میشود.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5779
✅ پيمان:
داستان تاریکخانه و فیل. همهچیز را همگان دانند.
✅ حسین:
بهترین کار جای خودمان را با طرف مقابل عوض کنیم و از دید او به مسئله نگاه کنیم
فکر می کنم در اغلب موارد راه گشاست.
✅ محمدپور:
با جای دیگری قرار گرفتن از نظر زمان و مکان و موقعیت در یک معنای وسیع ،میشه تفاوت را متوجه شد
و یا از نگاهی بالاتر به قضیه نگاه کرد با نگاه و میدان دید وسیعتر.
✅ آیینی:
آدم ها برساخته های مادی-روانی-اجتماعی پیچیده ای هستند و هریک از آدمیان به فراخور اهمیت وجه تنیدگی شان از این ساحت های ذکر شده نگاهی مختص به خود به پدیده ها دارند. پدیده ها نیز در بروز مادیشان به ادراک ناظران همبسته اند و واقعیت ها در تفاهم ادراکی ما آدم ها (و سایر صاحبان ادراک) قابلیت شناسایی می یابند و ما نیز گریزی غیر از ایجاد دیالوگ و بیان ادراکی مان و به رسمیت شناختن نگاه های متفاوت نداریم.
تشخیص عدد" 6 یا 9 " در این نمونه تنها به زاویه دید ما بستگی ندارد بلکه
دو پیش فرض قطعی-قراردادی عدد بودن (نماد) و تفاهم بر سر چه عددی بودن(چیستی عدد) را هم با خود دارد...
و ما همچنان هم افزایی های ادراکی خود را به اشتراک می گذاریم تا به ادراک جدیدی از پدیده ها و از ادراک فردی و جمعی خودبرسیم... .
✅ شایگان:
ممنون از جنابعالی
که در این دنیای مشوش مجازی،فضایی برای گفتگو، اندیشیدن و خود بودن می سازید.
بنظرم این ایراد بر نگارش اعداد در زبان لاتین وارد است.
راستی چرا خوانش ما از یک عدد وابسته به موقعیت قرار گرفتن و زاویه ی دید ما باشد؟
خاصه در حساب و تئوری اعداد که یکی از شاخه های ریاضیات است.
ریاضیاتی که همواره بالیده است، نسبت به سایر علوم پایه از قطعیت بیشتری است.
امیدوارم زبانشناسان و دانشمندان علم اعداد، راهکاری برای این مشکل به ظاهر کوچک ارایه دهند.
یک اثر هنری می تواند در آیینه ی خیال مخاطب تاویل ها، تفسیرها و تصویرهای گوناگونی داشته باشد.
اما اینجا سخن از نماد های تقریبا مشابه دو کمیت عددی متفاوت و متمایز است، پس همان به که کاملا متفاوت و متمایز باشند.
✅ میلو:
این تفاوتها دلایل زیادی میتونه داشته باشه؛ ولی به نظرم چیزی که مهمه اینه که بعد از هزاران سال تاریخ بشر باید به تجربه بفهمیم که نباید خودمون رو حق بدونیم و بقیه رو باطل.
✅ لیلی محمد خانلی:
تعادل بین آزادی و نظم!
قبولِ هر دو، تا زمانی که نظم بر هم نخورد!
و در وقوع بی نظمی گفتگو برای یافتن راه حلی جهت بازگشت به نظم!
✅ وحید:
کتاب ذهن درستکار نوشته جاناتان هایت، ۴۰۰ صفحه درباره علت این اختلافات توضیح داده ، در یک جمله نمی توان شرح داد.
اپیزودهای بیپلاس و کتابین از کتاب:
bpluspodcast.com/podcast/second-season/ذهن-درستکار/
youtube.com/watch?v=-EbyMBkeRjE
✅ مهدی:
به عقیده بنده،جواب این مساله رو، که، البته خیلی کلی طرح شده، بیشتر در حوزه فلسفه و روان شناسی باید جست جو کرد
به نظرم مثلا تو حوزه هرمنوتیک ،پدیدار شناسی،معرفت شناسی و در حوزه روان شناسی گشتالت و روانشناسیِ ادراک.
نمیتونم از نظر درک مساله و علت هاش، علم سیاست یا حقوق رو ذی صلاح بدونم.
✅ علی ال.ان.زد.:
خیلی از اختلاف نظرها ناشی از لجاجت است.
==========ه
✅ دوستان! به نظرتان خوشامد گفته میشود.
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
✳️✳️ نظر شما چیست؟
لطفا بنویسید.
در همینجا بازفرست میشود.
لطفا بنویسید.
در همینجا بازفرست میشود.
👍5