Forwarded from مطالعات زنان
🔻نفیسه آزاد:
«امروز روز جهانیِ مقابله با #خشونت_علیه_زنان است.
خشونتی که *نظاممند* است یعنی اتفاقی نیست؛
اغلب *بدون عقوبت* است یعنی جامعه آن را پذیرفته و قانون نسبت به آن ساکت یا حامی است و
*فراگیر* است یعنی فارغ از طبقه، مذهب، قومیت بر زنان به واسطه جنسیت اعمال میشود.»
#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی
@womenstudies
«امروز روز جهانیِ مقابله با #خشونت_علیه_زنان است.
خشونتی که *نظاممند* است یعنی اتفاقی نیست؛
اغلب *بدون عقوبت* است یعنی جامعه آن را پذیرفته و قانون نسبت به آن ساکت یا حامی است و
*فراگیر* است یعنی فارغ از طبقه، مذهب، قومیت بر زنان به واسطه جنسیت اعمال میشود.»
#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی
@womenstudies
گاه فرست غلامعلی کشانی
"همچین كتكم زد كه دندونام ریخت. این کُتَکا ماهی حدّاقل یه بار تكرار میشد. با مُشتاش منو میزد. ... بار اولی ... بچهام سقط شد http://telegra.ph/DOMESTIC-VIOLENCE-06-22 t.me/gahferestghkeshani
دوستان گرامی،
هیچ جامعهای تا زمانی که نصفِ جمعیتاش دچار تبعیض و بیعدالتیِ نظاممند و عرفی و فرهنگی باشد، نمیتواند آزاد بشود.
زنان این نیمه هستند که در سرتاسرِ دنیا بهشکلهای مختلف دچار شکلهای مختلفِ این مشکلات اند، البته با شدت و ضعف بیش و کم.
در این جوامع، یکی از عواملِ ادامهی این رنجها در کنارِ جهلِ عمومی و مردسالاری، خودِ زنانِ نسلِ قبلی هستند که قربانیانِ قبلیِ ستم اند؛ زنانی که لازم میبینند عروسها و دخترهایشان را مطابقِ الگوهای عرفیِ پیشین بازتولید، تربیت و تمشیت کنند (: آخه چه کنیم؟ رسم ما از قدیم همین بوده!).
در جوامع بسته، و دارای قیدوبند (بکن-نکن)های بیشتر، مشکل بسیار شدیدتر است.
روز ۲۵ نوامبر (4 آذر) تا ۱۰ دسامبر دو هفتهی هر سال است که در بارهی انواعِ خشونت و تبعیض نهادینه (عرفی) و سیستماتیک بر علیه زنان تلاشها و آگاهیبخشیهایی انجام میشود.
در ۱۶ فرستهی بالا، سعی شده تا مطالب کوتاهی در همین باره مطرح بشود.
بهدلیلِ اهمیتِ این دردها، هر چه گفته شود کم است.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5867
تاریخچهی این روز هم در یکی از فرستهها آمده.
در فرستهای دیگر، انواع تبعیض مطرح شده.
در لینک زیر هم مطلبی میخوانید در بارهی قتل نوزادهای دختر در هند و چین و آتش زدنِ دستِجمعیِ عروسان کم جهیزیه در هند:
https://telegra.ph/Indian-and-chinese-killed-girls-11-26
=======================ه
توجه:
با این تاکید که فایلِ صوتیِ
زنِ سه
روایتی از میان هزاران
هم برای افراد زیر ۱۸ سال اصلا مناسب نیست و هم برای افراد حساسی که تحمل واقعیتهای خشن را ندارند.
پس لطفا احتیاط کنید.
اولین مطلب به بالای این چند سطر سنجاق شده و میتوان از همانجا شروع کرد.
زن ، زنان ، خانواده ، خشونت خانگی ، کودک ، دختر
هیچ جامعهای تا زمانی که نصفِ جمعیتاش دچار تبعیض و بیعدالتیِ نظاممند و عرفی و فرهنگی باشد، نمیتواند آزاد بشود.
زنان این نیمه هستند که در سرتاسرِ دنیا بهشکلهای مختلف دچار شکلهای مختلفِ این مشکلات اند، البته با شدت و ضعف بیش و کم.
در این جوامع، یکی از عواملِ ادامهی این رنجها در کنارِ جهلِ عمومی و مردسالاری، خودِ زنانِ نسلِ قبلی هستند که قربانیانِ قبلیِ ستم اند؛ زنانی که لازم میبینند عروسها و دخترهایشان را مطابقِ الگوهای عرفیِ پیشین بازتولید، تربیت و تمشیت کنند (: آخه چه کنیم؟ رسم ما از قدیم همین بوده!).
در جوامع بسته، و دارای قیدوبند (بکن-نکن)های بیشتر، مشکل بسیار شدیدتر است.
روز ۲۵ نوامبر (4 آذر) تا ۱۰ دسامبر دو هفتهی هر سال است که در بارهی انواعِ خشونت و تبعیض نهادینه (عرفی) و سیستماتیک بر علیه زنان تلاشها و آگاهیبخشیهایی انجام میشود.
در ۱۶ فرستهی بالا، سعی شده تا مطالب کوتاهی در همین باره مطرح بشود.
بهدلیلِ اهمیتِ این دردها، هر چه گفته شود کم است.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5867
تاریخچهی این روز هم در یکی از فرستهها آمده.
در فرستهای دیگر، انواع تبعیض مطرح شده.
در لینک زیر هم مطلبی میخوانید در بارهی قتل نوزادهای دختر در هند و چین و آتش زدنِ دستِجمعیِ عروسان کم جهیزیه در هند:
https://telegra.ph/Indian-and-chinese-killed-girls-11-26
=======================ه
توجه:
با این تاکید که فایلِ صوتیِ
زنِ سه
روایتی از میان هزاران
هم برای افراد زیر ۱۸ سال اصلا مناسب نیست و هم برای افراد حساسی که تحمل واقعیتهای خشن را ندارند.
پس لطفا احتیاط کنید.
اولین مطلب به بالای این چند سطر سنجاق شده و میتوان از همانجا شروع کرد.
زن ، زنان ، خانواده ، خشونت خانگی ، کودک ، دختر
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
🔻نفیسه آزاد:
«امروز روز جهانیِ مقابله با #خشونت_علیه_زنان است.
خشونتی که *نظاممند* است یعنی اتفاقی نیست؛
اغلب *بدون عقوبت* است یعنی جامعه آن را پذیرفته و قانون نسبت به آن ساکت یا حامی است و
*فراگیر* است یعنی فارغ از طبقه، مذهب، قومیت بر زنان…
«امروز روز جهانیِ مقابله با #خشونت_علیه_زنان است.
خشونتی که *نظاممند* است یعنی اتفاقی نیست؛
اغلب *بدون عقوبت* است یعنی جامعه آن را پذیرفته و قانون نسبت به آن ساکت یا حامی است و
*فراگیر* است یعنی فارغ از طبقه، مذهب، قومیت بر زنان…
Forwarded from هم پرسه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گابور مته: زنان، فرهنگ فاسد و بیماریهای خودایمنی
✍🏼زنان ۸۰ درصد مبتلایان به بیماریهای خودایمنی را تشکیل میدهند.
در این ویدئو، دکتر گابور مته، پزشک و نویسنده برجسته کانادایی-مجارستانی توضیح میدهد که چرا ۸۰ درصد بیماریهایی خودایمنی بیشتر زنان را دچار میکند. از نظر او متغیرهای پنهان اجتماعی - فرهنگی و دلایل بیولوژیکی به این مسئله تکاندهنده کمک کردهاند؛ فرهنگ فاسد که محرومیتها، تبعیض و مسئولیتهایی را از پیش برای زنان مقرر کرده است. این ویدئو به ما کمک میکند تا از زاویهای متفاوت به بیماریهای خودایمنی بنگریم.
ترجمه و زیرنویس: رکسانا شیرخورشیدی
🔗متن ویدئو را روی وبسایت همپرسه مطالعه کنید.
https://hamporseh.com/vuky
#گابور_مته #زنان #بیماری_های_خودایمنی #فرهنگ #تبعیض #جامعه #محرومیت
@hamporseh
✍🏼زنان ۸۰ درصد مبتلایان به بیماریهای خودایمنی را تشکیل میدهند.
در این ویدئو، دکتر گابور مته، پزشک و نویسنده برجسته کانادایی-مجارستانی توضیح میدهد که چرا ۸۰ درصد بیماریهایی خودایمنی بیشتر زنان را دچار میکند. از نظر او متغیرهای پنهان اجتماعی - فرهنگی و دلایل بیولوژیکی به این مسئله تکاندهنده کمک کردهاند؛ فرهنگ فاسد که محرومیتها، تبعیض و مسئولیتهایی را از پیش برای زنان مقرر کرده است. این ویدئو به ما کمک میکند تا از زاویهای متفاوت به بیماریهای خودایمنی بنگریم.
ترجمه و زیرنویس: رکسانا شیرخورشیدی
🔗متن ویدئو را روی وبسایت همپرسه مطالعه کنید.
https://hamporseh.com/vuky
#گابور_مته #زنان #بیماری_های_خودایمنی #فرهنگ #تبعیض #جامعه #محرومیت
@hamporseh
گاه فرست غلامعلی کشانی
دوستان گرامی، هیچ جامعهای تا زمانی که نصفِ جمعیتاش دچار تبعیض و بیعدالتیِ نظاممند و عرفی و فرهنگی باشد، نمیتواند آزاد بشود. زنان این نیمه هستند که در سرتاسرِ دنیا بهشکلهای مختلف دچار شکلهای مختلفِ این مشکلات اند، البته با شدت و ضعف بیش و کم. در…
در این ویدئویی که میتوانید در آن تامل کنید، یک متخصصِ جهانیِ شناختهشده از زنان و احتمالِ بالاترِ دچارشدنشان به بیماریهایی سخت میگوید. او گابور ماته است، که ضمنا انسانی است سلیمالنفس با دمی همدلانه، صمیمانه و فروتنانه.
همو بود که در فرستهای بالاتر موضعِ صمیمانه و انسانوارِ خود را بهعنوانِ یک یهودیِ باقیمانده از هالوکاست، در برابر رخدادهای دردناک پاییز ۱۴۰۲ در منطقهی فلسطین-اسرائیل برای ما تشریح کرد؛ موضعی که بس همدلانه بود و کمیاب بود و شجاعانه!
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5869
این ویدئو در ادامهی ۱۶ فرستهای است که به همین فرسته سنجاق شده اند. همهی آنان به «روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان» اشاره دارند، که اصلاح قوانین، مراقبتها، حمایتها و پیشگیریهای قانونی و نیز برخورد حقوقی میتواند قدری از آن خشونتها را کم کند. آن نوع مشکلات سیستماتیک اند. اما ...
اما مشکلی که در این ویدئو میبینید، هیچ قانونی نمیتواند آن را از سرِ راه بردارد، چون در فرهنگ و عرفِ اجتماعات نهادینه شدهاست. خودِ مردم، خودِ اعضای خانواده و فامیل و ... در آن دست دارند.
اینجا است که لازم میشود چشمها را بهکلی شست و از سوگیریهای شناختی و پیشداوریها و همینطور از بیعدالتیهایی دست کشید که خود ما آدمکوچولوها عاملانشان هستیم، ضدّ همسر، مادر، دختر و خواهرانمان.
دمکراسیِ غیر فراگیر پوشالی است و به بازتولید استبداد ختم میشود.
پس:
دمکراسی را باید از خانه و خانه و خانه، مدرسه و بازار و کوچه و خیابان شروع کرد!
نک: همین کانال، فرستهی
دموکراسی در خانه و خیابان:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5448
مصاحبه گابور ماته در مورد فلسطین و اسرائیل:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5819
گابور ماته / گابور مته / گبور ماته
همو بود که در فرستهای بالاتر موضعِ صمیمانه و انسانوارِ خود را بهعنوانِ یک یهودیِ باقیمانده از هالوکاست، در برابر رخدادهای دردناک پاییز ۱۴۰۲ در منطقهی فلسطین-اسرائیل برای ما تشریح کرد؛ موضعی که بس همدلانه بود و کمیاب بود و شجاعانه!
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5869
این ویدئو در ادامهی ۱۶ فرستهای است که به همین فرسته سنجاق شده اند. همهی آنان به «روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان» اشاره دارند، که اصلاح قوانین، مراقبتها، حمایتها و پیشگیریهای قانونی و نیز برخورد حقوقی میتواند قدری از آن خشونتها را کم کند. آن نوع مشکلات سیستماتیک اند. اما ...
اما مشکلی که در این ویدئو میبینید، هیچ قانونی نمیتواند آن را از سرِ راه بردارد، چون در فرهنگ و عرفِ اجتماعات نهادینه شدهاست. خودِ مردم، خودِ اعضای خانواده و فامیل و ... در آن دست دارند.
اینجا است که لازم میشود چشمها را بهکلی شست و از سوگیریهای شناختی و پیشداوریها و همینطور از بیعدالتیهایی دست کشید که خود ما آدمکوچولوها عاملانشان هستیم، ضدّ همسر، مادر، دختر و خواهرانمان.
دمکراسیِ غیر فراگیر پوشالی است و به بازتولید استبداد ختم میشود.
پس:
دمکراسی را باید از خانه و خانه و خانه، مدرسه و بازار و کوچه و خیابان شروع کرد!
نک: همین کانال، فرستهی
دموکراسی در خانه و خیابان:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5448
مصاحبه گابور ماته در مورد فلسطین و اسرائیل:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5819
گابور ماته / گابور مته / گبور ماته
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
گابور مته: زنان، فرهنگ فاسد و بیماریهای خودایمنی
✍🏼زنان ۸۰ درصد مبتلایان به بیماریهای خودایمنی را تشکیل میدهند.
در این ویدئو، دکتر گابور مته، پزشک و نویسنده برجسته کانادایی-مجارستانی توضیح میدهد که چرا ۸۰ درصد بیماریهایی خودایمنی بیشتر زنان را دچار…
✍🏼زنان ۸۰ درصد مبتلایان به بیماریهای خودایمنی را تشکیل میدهند.
در این ویدئو، دکتر گابور مته، پزشک و نویسنده برجسته کانادایی-مجارستانی توضیح میدهد که چرا ۸۰ درصد بیماریهایی خودایمنی بیشتر زنان را دچار…
گاه فرست غلامعلی کشانی
✳️ دوستان گرامی، همانطور که روشن است یک وجهِ مهم نزاعهای خونینِ فعلی، معاصر و تاریخیِ منطقهی فلسطین-یهودیه برپایهی اوهام و توهمهای اصطلاحاً دینیِ ساکنان فعلی و تاریخیِ این منطقه استوار است. یعنی، قدرتهای محلی، منطقهای و جهانی با عَلَم کردن گزینشیِ…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من یک اسرائیلی هستم!
گاه فرست غلامعلی کشانی
✳️ دوستان گرامی، همانطور که روشن است یک وجهِ مهم نزاعهای خونینِ فعلی، معاصر و تاریخیِ منطقهی فلسطین-یهودیه برپایهی اوهام و توهمهای اصطلاحاً دینیِ ساکنان فعلی و تاریخیِ این منطقه استوار است. یعنی، قدرتهای محلی، منطقهای و جهانی با عَلَم کردن گزینشیِ…
دوستان گرامی،
در اسرائیل و در بینِ یهودیانِ جهان، جانهای بیداری وجود دارد که تلاش میکنند خود را بهجای دیگری بگذارند و از چشمانِ او به واقعیتها نگاه کنند.
و این کلیدِ ماجرا است.
نگاه به رویدادها از چشمِ برادر، خواهر، مادر، همسر، دوست، دشمن و کسی که با تو گفتگو میکند. با کفشهای دیگری راه رفتن، حداقل تا مدتی که با او بحث میکنی یا حرفاش را بهمعنای واقعی میشنوی.
کسی که در کلیپِ زیر صحبت میکند، انگار که تلاش کرده تا اینجور ببیند، بفهمد و با صدای بلند، یافتههایش را با دیگران مطرح کند.
ممکن است نظرِ تو در بعضیجاها با او زاویه داشته باشد یا اصلا او را گمراه بدانی، اما نمیتوانی چشم بپوشی بر روی جدیتِ او در "تصورِ رنجِ دیگری".
همین قدرت و مهارت و جدیت در "تصورِ رنجِ دیگری" بود که آیشمن نداشت، استالین از آن محروم بود، صدام به آن نزدیک نشد و ... .
صدها هزار مثل این آدمها، در زندگیِ روزمرهیمان، در خانه و خیابان و در پشت درهای بستهی تصمیمگیریهای خرد یا کلان برای نزدیکان و مخاطبانِ خود یا برای میلیونها مردمِ بیخبر، به این مهارتها و جدیتها و قدرتها بیاعتنایند.
رازِ بزرگ کاهشِ مرارتهای اجتماعی شاید این دو باشند:
- دنیا را از چشمِ "دیگری" تصور کردن و دیدن،
- شنیدنِ فعال (با جان و دل و بدون قطع سخنِ دیگری)، مهارتی که هرچه جلوتر رفتهایم، از آن محرومتر شدهایم.
شنیدنِ فعال آنچنان اصلِ مهمی است که سالها پیش، سازمان یونسکو یک سال را "سال شنیدنِ فعال" نامید.
پس راهحل چیست؟
کلیپ را با هم ببینیم:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5873
Telegram
در اسرائیل و در بینِ یهودیانِ جهان، جانهای بیداری وجود دارد که تلاش میکنند خود را بهجای دیگری بگذارند و از چشمانِ او به واقعیتها نگاه کنند.
و این کلیدِ ماجرا است.
نگاه به رویدادها از چشمِ برادر، خواهر، مادر، همسر، دوست، دشمن و کسی که با تو گفتگو میکند. با کفشهای دیگری راه رفتن، حداقل تا مدتی که با او بحث میکنی یا حرفاش را بهمعنای واقعی میشنوی.
کسی که در کلیپِ زیر صحبت میکند، انگار که تلاش کرده تا اینجور ببیند، بفهمد و با صدای بلند، یافتههایش را با دیگران مطرح کند.
ممکن است نظرِ تو در بعضیجاها با او زاویه داشته باشد یا اصلا او را گمراه بدانی، اما نمیتوانی چشم بپوشی بر روی جدیتِ او در "تصورِ رنجِ دیگری".
همین قدرت و مهارت و جدیت در "تصورِ رنجِ دیگری" بود که آیشمن نداشت، استالین از آن محروم بود، صدام به آن نزدیک نشد و ... .
صدها هزار مثل این آدمها، در زندگیِ روزمرهیمان، در خانه و خیابان و در پشت درهای بستهی تصمیمگیریهای خرد یا کلان برای نزدیکان و مخاطبانِ خود یا برای میلیونها مردمِ بیخبر، به این مهارتها و جدیتها و قدرتها بیاعتنایند.
رازِ بزرگ کاهشِ مرارتهای اجتماعی شاید این دو باشند:
- دنیا را از چشمِ "دیگری" تصور کردن و دیدن،
- شنیدنِ فعال (با جان و دل و بدون قطع سخنِ دیگری)، مهارتی که هرچه جلوتر رفتهایم، از آن محرومتر شدهایم.
شنیدنِ فعال آنچنان اصلِ مهمی است که سالها پیش، سازمان یونسکو یک سال را "سال شنیدنِ فعال" نامید.
پس راهحل چیست؟
کلیپ را با هم ببینیم:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5873
Telegram
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
من یک اسرائیلی هستم!
Forwarded from کاریز
در ستایش آهستگی و آهسته خواندن
نیچه، در «سپیدهدم»، نه سالها و دههها، بلکه یک و نیم سده پیش از جنون دیجیتال عصر ماست که از آهستگی میگوید:
«این پیشگفتار به تاخیر افتاد، امّا نه چندان. آخر پنج یا شش سال چه تفاوتی دارد؟ همچو کتابی، و همچو موضوعی، عجله ندارند. علاوه بر این، من و کتابم، از دوستان آهستگی بودهایم. مرا بیهوده فیلولوگ نخواندهاند. شاید هنوز هم باشم. آموزگار آهسته خواندن! بلکه امروزه آهسته هم مینویسم. این فقط عادت من نیست، بلکه ذوق و ذایقه من است، یک ذوق تباه شاید، که چیزی نمینویسد مگر خوانندگان عجول را ناامید و سرخورده کند... در روزگار «تمامش کن»، کار متنپژوه آن نیست که مطلب را هر چه سریعتر به پایان رساند. نه، آن است که شیوهٔ خوب خواندن را بیاموزاند، یعنی آهسته، عمیق، با حضور ذهن، محتاطانه، با تامّل، با ذهنی باز و با انگشتان و چشمانی دقیق... دوستان شکیبای من، این کتاب همچو خوانندهٔ کاملی را دعوت میکند که بیاموز تا مرا خوب بخوانی!» جنوا، پاییز ۱۸۸۶
نیچه، در «سپیدهدم»، نه سالها و دههها، بلکه یک و نیم سده پیش از جنون دیجیتال عصر ماست که از آهستگی میگوید:
«این پیشگفتار به تاخیر افتاد، امّا نه چندان. آخر پنج یا شش سال چه تفاوتی دارد؟ همچو کتابی، و همچو موضوعی، عجله ندارند. علاوه بر این، من و کتابم، از دوستان آهستگی بودهایم. مرا بیهوده فیلولوگ نخواندهاند. شاید هنوز هم باشم. آموزگار آهسته خواندن! بلکه امروزه آهسته هم مینویسم. این فقط عادت من نیست، بلکه ذوق و ذایقه من است، یک ذوق تباه شاید، که چیزی نمینویسد مگر خوانندگان عجول را ناامید و سرخورده کند... در روزگار «تمامش کن»، کار متنپژوه آن نیست که مطلب را هر چه سریعتر به پایان رساند. نه، آن است که شیوهٔ خوب خواندن را بیاموزاند، یعنی آهسته، عمیق، با حضور ذهن، محتاطانه، با تامّل، با ذهنی باز و با انگشتان و چشمانی دقیق... دوستان شکیبای من، این کتاب همچو خوانندهٔ کاملی را دعوت میکند که بیاموز تا مرا خوب بخوانی!» جنوا، پاییز ۱۸۸۶
گاه فرست غلامعلی کشانی
دوستان گرامی، در اسرائیل و در بینِ یهودیانِ جهان، جانهای بیداری وجود دارد که تلاش میکنند خود را بهجای دیگری بگذارند و از چشمانِ او به واقعیتها نگاه کنند. و این کلیدِ ماجرا است. نگاه به رویدادها از چشمِ برادر، خواهر، مادر، همسر، دوست، دشمن و کسی که…
خوانندهای گرامی، در بارهی فرستهی بالا نظر مفصلترشان را در نظرگاه کانال نوشتند. این نظر را در زیر میبینید.
خیلی خوب است که نظراتِ سایر دوستان خواننده را هم در اینجا بخوانیم:
================ه
درود
محتوای کلیپ خیلی دلی و دلبرانه است و اما ربطی به واقعیت نداره.
"نگاه به رویدادها از چشم خواهر و برادر" از جنس تعارفات خلاف واقع است که به درد سخنرانیهای پوپولیستی میخورد.
کدام خواهر و برادر؟
ضروری است نویسندهی محترم نخست "خواهر و برادری" مسلمان و یهودی را در کانتکست دین و ایدئولوژی اثبات کند بعد "شجاعت" این مرد را تحسین برانگیز تفسیر کند.
خواهر و برادر؟!
از قضا، آیشمنها هستند که به جان هم افتادهاند!
همدردی با آیشمنِ ضعیفتر؛ شجاعت نیست، تهور است.
کشور اسراییل با ۲۰٪ جمعیت عرب و مجلسی که ۱۰٪ نمایندگانش عرب هستند "رژیم آپارتاید" است؟
بسمالله!
غزه نه؛ دولت خودگردان فلسطین فراخوان بدهد اعراب اسراییل به بلاد خودگردان بازگردند! اگر ۵۰ نفر قبول کردند شما بفرمایید آپارتاید بوده ((:
دولت اسراییل تنها دولت ملتنب بر حقوق خاورمیانه است.
در جریان باشید اگر آن خواهر و برادرها آب و برق ندارند؛ دال بر اجحاف اسراییل در حق آنان نیست.
برای نمونه سال ۲۰۱۰ یک میلیارد دلار قطر به به فلسطین داد و کمکهای چند صد میلیوندلاری سالانه هم به کنار!!
با آن یک میلیارد دلار دو آبشیرینکن ۵۰ هزارمترمکعبی ۸۵ میلیون دلاری و یک نیروگاه گازی ۵۰۰ میلیون دلاری زدن کل مشکل غزه را حل میکرد (:
یا در بخش استخراج گاز که حاضر شدند (سرمایه را اسراییل بدهد و مدیریت کند و سکوی گازی و پالایشگاه) سهم غزه و حماس را بدهند مشروط به اینکه حماس دست از عملیات نظامی برداشته و رفتاری مسئولانه داشته باشد.
اما "خواهر و برادران آیشمن" قبول نکردند!
با خواهر و برادر گفتن گلههای گرگ هیچ گوسفندی در گله نخواهد ماند.
خیلی هم که مهربان باشید روزی ناگزیرید شکم گرک را پاره کنید و بزغالههای خودتان را نجات دهید.
برابری و عدالت در درون سرزمین معنا دارد.
برابری و عدالت در ایران را با شهروندان افغانستان قیاس نمیگیرند تا دولت جمهوری اسلامی را به بیعدالتی در درون افغانستان متهم کنند و بگویند آپارتاید رخ داده.
خیلی خوب است که نظراتِ سایر دوستان خواننده را هم در اینجا بخوانیم:
================ه
درود
محتوای کلیپ خیلی دلی و دلبرانه است و اما ربطی به واقعیت نداره.
"نگاه به رویدادها از چشم خواهر و برادر" از جنس تعارفات خلاف واقع است که به درد سخنرانیهای پوپولیستی میخورد.
کدام خواهر و برادر؟
ضروری است نویسندهی محترم نخست "خواهر و برادری" مسلمان و یهودی را در کانتکست دین و ایدئولوژی اثبات کند بعد "شجاعت" این مرد را تحسین برانگیز تفسیر کند.
خواهر و برادر؟!
از قضا، آیشمنها هستند که به جان هم افتادهاند!
همدردی با آیشمنِ ضعیفتر؛ شجاعت نیست، تهور است.
کشور اسراییل با ۲۰٪ جمعیت عرب و مجلسی که ۱۰٪ نمایندگانش عرب هستند "رژیم آپارتاید" است؟
بسمالله!
غزه نه؛ دولت خودگردان فلسطین فراخوان بدهد اعراب اسراییل به بلاد خودگردان بازگردند! اگر ۵۰ نفر قبول کردند شما بفرمایید آپارتاید بوده ((:
دولت اسراییل تنها دولت ملتنب بر حقوق خاورمیانه است.
در جریان باشید اگر آن خواهر و برادرها آب و برق ندارند؛ دال بر اجحاف اسراییل در حق آنان نیست.
برای نمونه سال ۲۰۱۰ یک میلیارد دلار قطر به به فلسطین داد و کمکهای چند صد میلیوندلاری سالانه هم به کنار!!
با آن یک میلیارد دلار دو آبشیرینکن ۵۰ هزارمترمکعبی ۸۵ میلیون دلاری و یک نیروگاه گازی ۵۰۰ میلیون دلاری زدن کل مشکل غزه را حل میکرد (:
یا در بخش استخراج گاز که حاضر شدند (سرمایه را اسراییل بدهد و مدیریت کند و سکوی گازی و پالایشگاه) سهم غزه و حماس را بدهند مشروط به اینکه حماس دست از عملیات نظامی برداشته و رفتاری مسئولانه داشته باشد.
اما "خواهر و برادران آیشمن" قبول نکردند!
با خواهر و برادر گفتن گلههای گرگ هیچ گوسفندی در گله نخواهد ماند.
خیلی هم که مهربان باشید روزی ناگزیرید شکم گرک را پاره کنید و بزغالههای خودتان را نجات دهید.
برابری و عدالت در درون سرزمین معنا دارد.
برابری و عدالت در ایران را با شهروندان افغانستان قیاس نمیگیرند تا دولت جمهوری اسلامی را به بیعدالتی در درون افغانستان متهم کنند و بگویند آپارتاید رخ داده.
Forwarded from گاه فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
کلامی با شما خواننده ی گرامی،
=====================ه
لینک دسترسی به بخشهای مختلف کانال گاه فرست:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4226
===================ه
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه فرست با این تعریف، لابد «فعال» نیست.
این کانالِ «غیر خبری» تا الان بیشتر از 5000 فرسته داشته است.
این فرسته ها در باره ی موضوعات خیلی متنوعی بودهاند که در عینِحال در رعایت چند اصل با هم اشتراک داشتهاند.
یکی از مهم ترین این اصل ها، کاهش درد و رنج بشری بوده؛
یکی دیگر توجه به عینی ترین مسائل ملموس و مکرر روزمره ی همگانی بوده؛
و همینطور در اصولی دیگر.
صاحب این کیبورد، فکر می کند که مگر آدم چقدر حرف باید داشته باشد که هر روز بخواهد و بتواند حتما یک روضهی تازه سرِ مِنبر بخواند؟
درست است که ما با بمباران و انفجار اطلاعاتی روبرو هستیم، اما این هم درست است که لازم نیست با آن هم سرعت بشویم.
خیلی از مطالب، حتی مطالب غیر خبری، تکرار مکررات حکیمانه یا مکرراتِ یاوه است که میشنویم و برای دیگران تعریف میکنیم یا بازفرست میکنیم.
پس بد نیست اساس را بر کمگویی و کمشِنَوی و گزیدهگویی و گزیدهشنوی بگذاریم و
جان و روح و وقت و «عمل» و رفتارِ خویش ازین ورطه برهانیم.
اما بهجای آن در فکرِ عملِ فردی و جمعی به یکانیکانِ حکیمانهترین و واجبترین آموزههایی باشیم که در معرضشان قرار گرفتهبودهایم و فقط لحظاتی به آنها فکر کردهایم و پشتِگوش انداختهایم.
دوستانی که به تازگی به این کانال می پیوندند همان حرفهایی را که صاحب این قلمْ در طول دو سه سال لازم به انتشار میدیده، میتوانند با کلیککردن روی آدرس زیر بخوانند و به یادداشتهای بالا و پایین آن ها هم سر بزنند، و اگر یاوه نبودند و چیز دندانگیری دیدند، سر نخ را بگیرند و خودشان در عمل و نظر دنبال کنند و بیشتر بکاوند:
__ه
این کانال، بیشتر به نیازهای عملی و مفیدِ زندگی میپردازد، چیزهایی که در زندگیِ واقعی و عملی بهکار بیایند و به «خودپالایی»، «خودتوانمندسازی»، "خودآستینبالازنی" و «خودتوانبخشیِ» فردی و جمعیِ ما ملتِ «درخودمانده» توجه میکند،
به تقلیل مرارت و تقریر حقیقت؛
و طبعاً و قطعاً به «برونآمدنِ دستی از غیب» و بیرون باور ندارد!
=================
لینک دسترسی به بخشهای مختلف کانال گاه فرست:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4226
=====================ه
لینک دسترسی به بخشهای مختلف کانال گاه فرست:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4226
===================ه
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه فرست با این تعریف، لابد «فعال» نیست.
این کانالِ «غیر خبری» تا الان بیشتر از 5000 فرسته داشته است.
این فرسته ها در باره ی موضوعات خیلی متنوعی بودهاند که در عینِحال در رعایت چند اصل با هم اشتراک داشتهاند.
یکی از مهم ترین این اصل ها، کاهش درد و رنج بشری بوده؛
یکی دیگر توجه به عینی ترین مسائل ملموس و مکرر روزمره ی همگانی بوده؛
و همینطور در اصولی دیگر.
صاحب این کیبورد، فکر می کند که مگر آدم چقدر حرف باید داشته باشد که هر روز بخواهد و بتواند حتما یک روضهی تازه سرِ مِنبر بخواند؟
درست است که ما با بمباران و انفجار اطلاعاتی روبرو هستیم، اما این هم درست است که لازم نیست با آن هم سرعت بشویم.
خیلی از مطالب، حتی مطالب غیر خبری، تکرار مکررات حکیمانه یا مکرراتِ یاوه است که میشنویم و برای دیگران تعریف میکنیم یا بازفرست میکنیم.
پس بد نیست اساس را بر کمگویی و کمشِنَوی و گزیدهگویی و گزیدهشنوی بگذاریم و
جان و روح و وقت و «عمل» و رفتارِ خویش ازین ورطه برهانیم.
اما بهجای آن در فکرِ عملِ فردی و جمعی به یکانیکانِ حکیمانهترین و واجبترین آموزههایی باشیم که در معرضشان قرار گرفتهبودهایم و فقط لحظاتی به آنها فکر کردهایم و پشتِگوش انداختهایم.
دوستانی که به تازگی به این کانال می پیوندند همان حرفهایی را که صاحب این قلمْ در طول دو سه سال لازم به انتشار میدیده، میتوانند با کلیککردن روی آدرس زیر بخوانند و به یادداشتهای بالا و پایین آن ها هم سر بزنند، و اگر یاوه نبودند و چیز دندانگیری دیدند، سر نخ را بگیرند و خودشان در عمل و نظر دنبال کنند و بیشتر بکاوند:
__ه
این کانال، بیشتر به نیازهای عملی و مفیدِ زندگی میپردازد، چیزهایی که در زندگیِ واقعی و عملی بهکار بیایند و به «خودپالایی»، «خودتوانمندسازی»، "خودآستینبالازنی" و «خودتوانبخشیِ» فردی و جمعیِ ما ملتِ «درخودمانده» توجه میکند،
به تقلیل مرارت و تقریر حقیقت؛
و طبعاً و قطعاً به «برونآمدنِ دستی از غیب» و بیرون باور ندارد!
=================
لینک دسترسی به بخشهای مختلف کانال گاه فرست:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4226
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
لینک به اولِ اولِ این کانال و بخشهای مختلفِ آن
t.me/gahferestghkeshani/5
t.me/GahFerestGhKeshani/50
T.me/gahferestghkeshani/100
T.me/gahferestghkeshani/200
T.me/gahferestghkeshani/300
T.me/gahferestghkeshani/400
T.me/gahferestghkeshani/500
T.me/g…
t.me/gahferestghkeshani/5
t.me/GahFerestGhKeshani/50
T.me/gahferestghkeshani/100
T.me/gahferestghkeshani/200
T.me/gahferestghkeshani/300
T.me/gahferestghkeshani/400
T.me/gahferestghkeshani/500
T.me/g…
گاه فرست غلامعلی کشانی
✳️ دوستان سلام، مؤسسهی وزین خانه آشنا لطف کرده اند و فایل صوتی تمیزکاریشده و بدون خَشِ بخشی از نشست بالا 👆 را آماده کرده اند. ✅ جدا از بحث مهم مطالبهجوییِ پیگیرانهی گروههای جامعهی مدنی، بهجای حزب های بیمهاری که استعدادِ بتوارهگی و خدایی دارند،…
سخنان دکتر آرین رسولی، دانشآموختهی فلسفهی علم
در بارهی
نظریهی برچیدن همه احزاب و نظریهی مزاحم:
http://52hertzz.com/simoneweil/
توضیح:
بحثِ برچیدنِ همه احزاب و نظریه مزاحم طرحی است بکر و خلاقانه که میخواهد همریشهگی دو موضوع ظاهرا متفاوت را بهما نشان بدهد.
موضوع اول به سیاستِ عملی مربوط است. اما دومی به روانشناسی شناخت و یادگیری.
آریَنِ رسولی، دکترای فلسفه، با خلاقیت به رابطهی زیرساختیِ این دو موضوع پرداخته است.
او نشان میدهد که برچیدنِ همه احزاب، فرقهها و ایدئولوژیها که جزمیتْ جزء قطعی و مشترک آنها است، بههمان دلیل لازم است که دوری از چسبِ ایدئولوژیک، ایدئولوژیهای رادیکال و نظریات متعصبانه (پیشداوریها).
پیشداوریها ما را از توانایی روانیِ شناخت درستِ واقعیت و تصمیمگیریِ درست محروم میکنند.
سیمون وی، فیلسوفِ سیاسی، عارف و کنشگرِ فرانسوی، نظریهی برچیدن را در کتابی به اسمِ برچیدن همه احزاب مطرح کرد. این کتاب با مقدمهی مصطفی ملکیان و ترجمهی غلامعلی کشانی در نشر نگاه معاصر منتشر شده. (تلفن: ۰۲۱۲۲۴۴۸۴۱۹)
در فرستهی پیوستِ بالا، فایلهای صوتیِ نشستِ معرفی این کتاب (با حضور مصطفی ملکیان و غلامعلی کشانی) را میتوانید دانلود کنید.
در بارهی
نظریهی برچیدن همه احزاب و نظریهی مزاحم:
http://52hertzz.com/simoneweil/
توضیح:
بحثِ برچیدنِ همه احزاب و نظریه مزاحم طرحی است بکر و خلاقانه که میخواهد همریشهگی دو موضوع ظاهرا متفاوت را بهما نشان بدهد.
موضوع اول به سیاستِ عملی مربوط است. اما دومی به روانشناسی شناخت و یادگیری.
آریَنِ رسولی، دکترای فلسفه، با خلاقیت به رابطهی زیرساختیِ این دو موضوع پرداخته است.
او نشان میدهد که برچیدنِ همه احزاب، فرقهها و ایدئولوژیها که جزمیتْ جزء قطعی و مشترک آنها است، بههمان دلیل لازم است که دوری از چسبِ ایدئولوژیک، ایدئولوژیهای رادیکال و نظریات متعصبانه (پیشداوریها).
پیشداوریها ما را از توانایی روانیِ شناخت درستِ واقعیت و تصمیمگیریِ درست محروم میکنند.
سیمون وی، فیلسوفِ سیاسی، عارف و کنشگرِ فرانسوی، نظریهی برچیدن را در کتابی به اسمِ برچیدن همه احزاب مطرح کرد. این کتاب با مقدمهی مصطفی ملکیان و ترجمهی غلامعلی کشانی در نشر نگاه معاصر منتشر شده. (تلفن: ۰۲۱۲۲۴۴۸۴۱۹)
در فرستهی پیوستِ بالا، فایلهای صوتیِ نشستِ معرفی این کتاب (با حضور مصطفی ملکیان و غلامعلی کشانی) را میتوانید دانلود کنید.
science & philosophy
از برچیدن همه احزاب تا نظریه مزاحم - science & philosophy
از برچیدن همه احزاب تا نظریه مزاحم در این نشست به ارتباط بین نظرات سیمون وی و پژوهشهای جدید در باب نظریه مزاحم و ارتباط اینها با ایدئولوژیها پرداخته شده
گاه فرست غلامعلی کشانی
کلامی با شما خواننده ی گرامی، =====================ه لینک دسترسی به بخشهای مختلف کانال گاه فرست: https://t.me/GahFerestGhKeshani/4226 ===================ه معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند. معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می…
یکی از خوانندگانِ گرامی این نکته را، هشیارانه، اضافه کردهاند که:
در گذشته سانسور از طريق مسدود كردن جريان اطلاعات بدست مي آمد. در قرن بیست و یکم، سانسور از طريق غوطه ور كردن انسان ها در سيلاب اطلاعات بي اهميت و نامربوط عملي مي شود.
ما انسان ها نمي دانيم به چه چيزي اهميت و توجه نشان دهيم و اغلب وقتِ خود را صرف بحث و بررسي موضوعات فرعي مي كنيم.
در زمان هاي قديم قدرت داشتن، به معني دسترسي به اطلاعات بود. اكنون قدرت، يعني آگاهي بر اين كه از چه چيز بايد چشم پوشيد. (يوال نوح هراري)
البته چامسکی این کانسپت رو زمانی اشاره کرده بود که نت نبود، ماهواره نبود...
و ایستگاههای تلویزیونی، همین جور - در استانداردِ اون زمان - اطلاعاتِ بیهوده رو به مانند بهمنی، بر سرِ مخاطبان فرود میآوردند.
تلویزیونهای اون زمان، بیشتر از ۹۰ و چندی درصد شان، تحتِ کنترلِ سرمایه دارها بود - نه، تحتِ کنترلِ مردم، تحتِ عنوانِ "Community TV stations" ...
ولی به نظرم هراری، خیلی جذاب و خردمندانه، اون کانسپت رو به روز کرده... 🙏🌈
===============ه
نظر خوانندهی محترم دیگر:
چیزی که اورول از آن می ترسید کسانی بودند که کتاب را ممنوع می کردند. چیزی که هاکسلی از آن می ترسید این بود که دلیلی برای ممنوعیت کتاب وجود نداشته باشد، زیرا کسی نخواهد بود که بخواهد کتابی بخواند. اورول از کسانی می ترسید که ما را از اطلاعات محروم کنند. هاکسلی از کسانی می ترسید که آنقدر به ما بدهند که ما را به انفعال و خودخواهی تقلیل دهند. اورول می ترسید که حقیقت از ما پنهان بماند. هاکسلی می ترسید که حقیقت در دریای بی ربطی غرق شود. اورول می ترسید که ما تبدیل به یک فرهنگ اسیر شویم. هاکسلی میترسید که تبدیل به یک فرهنگ بیاهمیت شویم، که مشغول چیزی معادل احساسات، عیاشی عیاشی و توله سگهای گریز از مرکز باشد.
همانطور که هاکسلی در Brave New World Revisited اشاره کرد، آزادیخواهان مدنی و عقل گرا که همیشه آماده مقابله با استبداد هستند، «اشتهای تقریباً بی نهایت انسان برای حواس پرتی را در نظر نگرفتند».
هاکسلی افزود: "در سال 1984، مردم با ایجاد درد کنترل می شوند. در دنیای شجاع جدید، آنها با ایجاد لذت کنترل می شوند."
به طور خلاصه، اورول از این می ترسید که چیزی که ما از آن متنفریم ما را خراب کند. هاکسلی از این می ترسید که چیزی که دوست داریم ما را خراب کند.
(کتاب: سرگرمی تا سر حد مرگ، نشر نیلوفر)
=============ه
و تایید همین کتاب، از سوی خوانندهی گرامی دیگر:
دوستان عزیز با درودوعرض ادب
مطالعهی این کتاب را بشدت توصیه میکنم چون خودم دوسال پیش مطالعه کردم و لذت بردم.👏👏
در گذشته سانسور از طريق مسدود كردن جريان اطلاعات بدست مي آمد. در قرن بیست و یکم، سانسور از طريق غوطه ور كردن انسان ها در سيلاب اطلاعات بي اهميت و نامربوط عملي مي شود.
ما انسان ها نمي دانيم به چه چيزي اهميت و توجه نشان دهيم و اغلب وقتِ خود را صرف بحث و بررسي موضوعات فرعي مي كنيم.
در زمان هاي قديم قدرت داشتن، به معني دسترسي به اطلاعات بود. اكنون قدرت، يعني آگاهي بر اين كه از چه چيز بايد چشم پوشيد. (يوال نوح هراري)
البته چامسکی این کانسپت رو زمانی اشاره کرده بود که نت نبود، ماهواره نبود...
و ایستگاههای تلویزیونی، همین جور - در استانداردِ اون زمان - اطلاعاتِ بیهوده رو به مانند بهمنی، بر سرِ مخاطبان فرود میآوردند.
تلویزیونهای اون زمان، بیشتر از ۹۰ و چندی درصد شان، تحتِ کنترلِ سرمایه دارها بود - نه، تحتِ کنترلِ مردم، تحتِ عنوانِ "Community TV stations" ...
ولی به نظرم هراری، خیلی جذاب و خردمندانه، اون کانسپت رو به روز کرده... 🙏🌈
===============ه
نظر خوانندهی محترم دیگر:
چیزی که اورول از آن می ترسید کسانی بودند که کتاب را ممنوع می کردند. چیزی که هاکسلی از آن می ترسید این بود که دلیلی برای ممنوعیت کتاب وجود نداشته باشد، زیرا کسی نخواهد بود که بخواهد کتابی بخواند. اورول از کسانی می ترسید که ما را از اطلاعات محروم کنند. هاکسلی از کسانی می ترسید که آنقدر به ما بدهند که ما را به انفعال و خودخواهی تقلیل دهند. اورول می ترسید که حقیقت از ما پنهان بماند. هاکسلی می ترسید که حقیقت در دریای بی ربطی غرق شود. اورول می ترسید که ما تبدیل به یک فرهنگ اسیر شویم. هاکسلی میترسید که تبدیل به یک فرهنگ بیاهمیت شویم، که مشغول چیزی معادل احساسات، عیاشی عیاشی و توله سگهای گریز از مرکز باشد.
همانطور که هاکسلی در Brave New World Revisited اشاره کرد، آزادیخواهان مدنی و عقل گرا که همیشه آماده مقابله با استبداد هستند، «اشتهای تقریباً بی نهایت انسان برای حواس پرتی را در نظر نگرفتند».
هاکسلی افزود: "در سال 1984، مردم با ایجاد درد کنترل می شوند. در دنیای شجاع جدید، آنها با ایجاد لذت کنترل می شوند."
به طور خلاصه، اورول از این می ترسید که چیزی که ما از آن متنفریم ما را خراب کند. هاکسلی از این می ترسید که چیزی که دوست داریم ما را خراب کند.
(کتاب: سرگرمی تا سر حد مرگ، نشر نیلوفر)
=============ه
و تایید همین کتاب، از سوی خوانندهی گرامی دیگر:
دوستان عزیز با درودوعرض ادب
مطالعهی این کتاب را بشدت توصیه میکنم چون خودم دوسال پیش مطالعه کردم و لذت بردم.👏👏
✳️ مدرسهی مخفی
با توجه به یافتهها یا بافتههای تاریخی (با پذیرشِ اصلِ ظنی بودن تاریخ) تا آنجایی که میتوان حدس زد، بشر در طولِ تاریخ بعد از رشدِ نسبیِ خود و تشکیلِ خانوادههای گروهی همیشه باید تلاش میکرده که یافتهها، مهارتها و تجربه و دانش خود را شخصا به نسلِ بعد از خود (فرزندان گروه) منتقل کند.
در این بین خبر هم شنیدهایم که بعدها با پیچیدهترشدنِ مهارتها و تقسیمِ نسبیِ کارْ استادان و اهل حرفهْ دانستهها و تجربهها را در طی مدتی دراز به شاگردی که صلاح میدیدند یاد میدادند، اما معمول هم بود که فوتِ آخر را یاد ندهند، یعنی یکی دو رمز کار را سعی میکردند مخفی نگهدارند. اما بالاخره رمزها افشا یا کشف میشدند. به این ترتیب بود که مهارتها در طول تاریخ، بهشکلِ کندی، هم منتقل میشدند و هم رشد و ترقی میکردند.
باز هم شنیدیم که بعدها جامعههای شهریتر و بهاصطلاح متمدنتر جایی را به شکل مکتبخانه در نظرمیگرفتند تا یک سری دانستههای بهنظرِ خود لازم را به کودکان و نوجوانان و جوانانِ جماعت منتقل کنند. این مکتبها تا آنجا که خبر داریم در ژاپن و چین و هند و اروپا و خاورمیانه رایج شدند. همهی اینها با ادیانِ نهادینهای ربط داشتند که خواستارِ انتقالِ باورها به نسل بعدی و تثبیت و تداوم و گسترشِ سلطهی نهادِ خود بودند.
اما دولتِ مدرن آمد و انتقال دانش و تجربه را تولید انبوه کرد. جایی به اسم مدرسه تعیین کرد. همان نظام مکتبخانه را که عبارت است از معلمی و تعدادی شاگردْ تکرار کرد، اینبار اما انبوهتر و با نظمی یکسان در سراسر قلمرو حاکمیت، با محتوای درسیِ یکسان و با اهدافی بهشدت در خدمتِ حاکمیتهای مدرنِ همساز با صاحبانِ صنعت و تجارت یا همان دولتـملتهای دستساز و برساخته.
ولی مدرسهی مخفی آن نوع مدرسه ای است که بخشی از آن در داخل مدرسهی تولیدانبوه شکل میگیرد. بخشهای دیگرِ این مدرسه در انواعِ مواجهههای طبیعی با رویدادها و رابطههای خانوادگی و اجتماعی در طولِ زندگیِ کودک و نوجوان. بخشِ مَدرِسیِ آنْ با نجواهای کودکان در پشتِ نیمکتها و دور از توجه معلم، در حیاط و راهروهای مدرسه دور از توجه ناظم و مدیر و در راه مدرسه، دور از توجه والدین و ناظم و مدیر و معلم و در روابط بینِ همشاگردیها بعد از ساعاتِ مَدرِسی. تعبیرِ "توجه" اشاره به این دارد که ممکن است فرد ناظر با چشم خودِ لحظاتی کودک را ببیند، اما باز هم نتواند متوجهِ ارتباطهای خزنده و ناملموسِ بین او و کودکانِ دیگر بشود.
در ظاهر، تمامیِ تلاش برنامهریزان و اولیاء مدرسههای رسمی در این است که کتاب درسی (محتوای رسمی) را به کودک بیاموزند، و در واقع به او بخورانند، اما آنهم به شکلی ناقص و مثل طوطی (آموزشِ بانکیِ به بیانِ فریهره). اما معمولا در این کار موفق نمیشوند و فقط در یک کار مهمِ دیگر موفق میشوند. این کار، در حالتِ مطلوبِ خود، چیزی نیست جز اِعمالِ سرکوب و تحمیلِ یک نظم پادگانی در فضایی که یک نفر حق سخن گفتن و اقتدارِ رسمی را دارد و مخاطبیناش باید فقط گوش کنند و اطاعت.
یعنی تولید شهروند مطیع و سربهراه برای تثبیت و تداومِ حاکمیتها و نهادهای اقتصادیِ پشتیبانیشونده از سوی حاکمیتها.
اما، در این فضا، آنچیزی که کودک عملا و عمیقا یاد میگیرد، همان درسهایی است که در زمانِ دزدیدهشده از چشمِ همهی اقتدارهای یادشده یادگیری میشود. انواع اخبارِ دلخواهِ نو، مهارتهای نو، روابطِ انسانیِ نو، رفتار هیجانیِ تازه، تکنولوژیها و سبکِ زندگیهای نو، سخن گفتنِ نو و ...، دور از چشم بزرگترها از یک مرجع به یک فراگیرندهی دیگر منتقل میشود و به این ترتیب کودکان به بهترین شکل و داوطلبانه، وحتی مشتاقانه، از یکدیگر یاد میگیرند، اما در مقابل، مرجع رسمی را از ذهن خود طرد میکنند، مگر آن کسانی (آن معلمانی) را که روابطِ خاصِ بیرون از چارچوبهای رسمی و محتوای رسمی با دانشآموز برقرار میکنند و به این وسیله موثرترین نقشها را بر جان و روح دانشآموزشان میزنند.
این تصور سخت نیست که در این روزها (۱۴۰۰ شمسی)، یک فلشِ مموریِ ۳۲ گیگی به دستهای مشتاق و کنجکاوِ فرزند برسد و خرواری از سَبْکزندگیهای متفاوت را بر سرِ کودک آوار کند و تمامیِ فرهنگِ انتقالیافتهی والدین را در ذهنِ او "تاریخ گذشته" کند. این بخش مهمی از مدرسهی مخفی دوران نو است که قدرتاش از همهی آموختههای دیگر میتواند بیشتر باشد.
هر آدمی را میتواند دوشقه کند، چه رسد به کودک. کودکی که بهناگاه وَر میپرد از دستِ فرهنگ خانوار و خودی!
والدین باید برای کلِ فضاهای ممکنِ مدرسهی مخفی سنجیدهکاری و برنامهریزی کنند. مدرسهی مخفی یکی از برجستهترین نمودهای آموزشِ آزاد است، منتها آموزشی عموما دور از چشم والدین.
✅ ادامه دارد👇
با توجه به یافتهها یا بافتههای تاریخی (با پذیرشِ اصلِ ظنی بودن تاریخ) تا آنجایی که میتوان حدس زد، بشر در طولِ تاریخ بعد از رشدِ نسبیِ خود و تشکیلِ خانوادههای گروهی همیشه باید تلاش میکرده که یافتهها، مهارتها و تجربه و دانش خود را شخصا به نسلِ بعد از خود (فرزندان گروه) منتقل کند.
در این بین خبر هم شنیدهایم که بعدها با پیچیدهترشدنِ مهارتها و تقسیمِ نسبیِ کارْ استادان و اهل حرفهْ دانستهها و تجربهها را در طی مدتی دراز به شاگردی که صلاح میدیدند یاد میدادند، اما معمول هم بود که فوتِ آخر را یاد ندهند، یعنی یکی دو رمز کار را سعی میکردند مخفی نگهدارند. اما بالاخره رمزها افشا یا کشف میشدند. به این ترتیب بود که مهارتها در طول تاریخ، بهشکلِ کندی، هم منتقل میشدند و هم رشد و ترقی میکردند.
باز هم شنیدیم که بعدها جامعههای شهریتر و بهاصطلاح متمدنتر جایی را به شکل مکتبخانه در نظرمیگرفتند تا یک سری دانستههای بهنظرِ خود لازم را به کودکان و نوجوانان و جوانانِ جماعت منتقل کنند. این مکتبها تا آنجا که خبر داریم در ژاپن و چین و هند و اروپا و خاورمیانه رایج شدند. همهی اینها با ادیانِ نهادینهای ربط داشتند که خواستارِ انتقالِ باورها به نسل بعدی و تثبیت و تداوم و گسترشِ سلطهی نهادِ خود بودند.
اما دولتِ مدرن آمد و انتقال دانش و تجربه را تولید انبوه کرد. جایی به اسم مدرسه تعیین کرد. همان نظام مکتبخانه را که عبارت است از معلمی و تعدادی شاگردْ تکرار کرد، اینبار اما انبوهتر و با نظمی یکسان در سراسر قلمرو حاکمیت، با محتوای درسیِ یکسان و با اهدافی بهشدت در خدمتِ حاکمیتهای مدرنِ همساز با صاحبانِ صنعت و تجارت یا همان دولتـملتهای دستساز و برساخته.
ولی مدرسهی مخفی آن نوع مدرسه ای است که بخشی از آن در داخل مدرسهی تولیدانبوه شکل میگیرد. بخشهای دیگرِ این مدرسه در انواعِ مواجهههای طبیعی با رویدادها و رابطههای خانوادگی و اجتماعی در طولِ زندگیِ کودک و نوجوان. بخشِ مَدرِسیِ آنْ با نجواهای کودکان در پشتِ نیمکتها و دور از توجه معلم، در حیاط و راهروهای مدرسه دور از توجه ناظم و مدیر و در راه مدرسه، دور از توجه والدین و ناظم و مدیر و معلم و در روابط بینِ همشاگردیها بعد از ساعاتِ مَدرِسی. تعبیرِ "توجه" اشاره به این دارد که ممکن است فرد ناظر با چشم خودِ لحظاتی کودک را ببیند، اما باز هم نتواند متوجهِ ارتباطهای خزنده و ناملموسِ بین او و کودکانِ دیگر بشود.
در ظاهر، تمامیِ تلاش برنامهریزان و اولیاء مدرسههای رسمی در این است که کتاب درسی (محتوای رسمی) را به کودک بیاموزند، و در واقع به او بخورانند، اما آنهم به شکلی ناقص و مثل طوطی (آموزشِ بانکیِ به بیانِ فریهره). اما معمولا در این کار موفق نمیشوند و فقط در یک کار مهمِ دیگر موفق میشوند. این کار، در حالتِ مطلوبِ خود، چیزی نیست جز اِعمالِ سرکوب و تحمیلِ یک نظم پادگانی در فضایی که یک نفر حق سخن گفتن و اقتدارِ رسمی را دارد و مخاطبیناش باید فقط گوش کنند و اطاعت.
یعنی تولید شهروند مطیع و سربهراه برای تثبیت و تداومِ حاکمیتها و نهادهای اقتصادیِ پشتیبانیشونده از سوی حاکمیتها.
اما، در این فضا، آنچیزی که کودک عملا و عمیقا یاد میگیرد، همان درسهایی است که در زمانِ دزدیدهشده از چشمِ همهی اقتدارهای یادشده یادگیری میشود. انواع اخبارِ دلخواهِ نو، مهارتهای نو، روابطِ انسانیِ نو، رفتار هیجانیِ تازه، تکنولوژیها و سبکِ زندگیهای نو، سخن گفتنِ نو و ...، دور از چشم بزرگترها از یک مرجع به یک فراگیرندهی دیگر منتقل میشود و به این ترتیب کودکان به بهترین شکل و داوطلبانه، وحتی مشتاقانه، از یکدیگر یاد میگیرند، اما در مقابل، مرجع رسمی را از ذهن خود طرد میکنند، مگر آن کسانی (آن معلمانی) را که روابطِ خاصِ بیرون از چارچوبهای رسمی و محتوای رسمی با دانشآموز برقرار میکنند و به این وسیله موثرترین نقشها را بر جان و روح دانشآموزشان میزنند.
این تصور سخت نیست که در این روزها (۱۴۰۰ شمسی)، یک فلشِ مموریِ ۳۲ گیگی به دستهای مشتاق و کنجکاوِ فرزند برسد و خرواری از سَبْکزندگیهای متفاوت را بر سرِ کودک آوار کند و تمامیِ فرهنگِ انتقالیافتهی والدین را در ذهنِ او "تاریخ گذشته" کند. این بخش مهمی از مدرسهی مخفی دوران نو است که قدرتاش از همهی آموختههای دیگر میتواند بیشتر باشد.
هر آدمی را میتواند دوشقه کند، چه رسد به کودک. کودکی که بهناگاه وَر میپرد از دستِ فرهنگ خانوار و خودی!
والدین باید برای کلِ فضاهای ممکنِ مدرسهی مخفی سنجیدهکاری و برنامهریزی کنند. مدرسهی مخفی یکی از برجستهترین نمودهای آموزشِ آزاد است، منتها آموزشی عموما دور از چشم والدین.
✅ ادامه دارد👇
✳️ مدرسه مخفی
ادامه از قبل
جمعِ همآلان (گروه همترازان) مهمترین مرجعِ آموزشیِ کودکانِ ۱۰ سال به بالا و نوجوانان و جوانان و حتی بزرگسالان است. این جمعْ خود یک فرصتِ آموزشی است. منتها باید از وجود احتمالی و چگونگیِ آن (در هر موردِ خاص) آگاه بود و آن را مدیریت و سنجیدهکاری کرد.
آموزشِ طبیعیای که اعضای خانواده به این گروه سنی میدهند، همان آموزشی که کودک بدونِ اطلاع، با چشم و گوش و مغز و دست و با کنجکاویِ خود و ، در بیشترِ وقتها، ناخودآگاهانه در تماس با آنان میگیرد، نوعی آموزش آزاد بوده و مصداقِ مدرسهی مخفی هم هست.
اینجا همانجایی است که معمولا والدین در نبودِ جاذبههای قویِ آموزشهای مخفیِ غیرقابلِکنترلِ بیرونی بیشترین قدرتِ مانور را دارند.
در خیلی از موارد، والدین ممکن است به این نکته آگاه نباشند و با رفتارهای بیاحتیاط و نامناسبِ خود، الگوهای رفتاری و مهارتیِ نادرستی را به کودک منتقل میکنند (نمونهی رطبخورده و منعِ رطب در خانه).
اما در صورتیکه آگاه باشند و بالاتر از آن، برنامهریزی و سنجیدهکاری هم کنند، میتوانند در این عرصه سنگِتمامِ خود را گذاشته و چیزی کم نگذارند.
اما نگرانی و سنجیدهکاری و برنامهریزیِ اصلی باید به آن بخش از مدرسهی مخفی معطوف بشود که کنشگرانِ آن تحت نظارت و چیدمانپذیری نیستند. این بخش، مدرسهی مخفیِ همالان (گروه همترازان) است.
فرزندانِ ما فعلا محصول ترکیبی از آموختههای اینچنینی بهاضافهی آموختههای سلبی و ایجابیِ همان نظامِ مَدرِسی رسمی اند. نفرت و، یا در مواقع کمیاب، علاقه به این یا آن موضوعِ درسی نتیجهی آموزشِ رسمی است (آموزشهایی که از نظر آموزشِ آزاد و آموزشِ طبیعی ممکن است تا سنِ خاصی اصلا مخرب شمرده شوند.).
پس چه باید کرد؟
فرزند داری مسئولیتپذیری سنگینی میطلبد.
برنامهریزی و سنجیدهکاری و دغدغهمندیِ سنگینی برای شخصِ فرزنددار لازم است تا بتواند این عرصهها را برای آموزشِ سالمِ طبیعی و آزاد کودک آماده و زاینده کند. این است مسئولیتِ بزرگِ والدین در دنیایی که هزاران پنجره بهطرفِ هواهای ناشناخته و نامنتظرهی دیگر بر روی فرزند باز است.
فرزندآوری و انداختنِ مسئولیتِ آموزش فرزند به دوشِ نهادهایی که بهسلامتشان اطمینانی نیست، نشان از فرار از مسئولیتپذیری دارد.
با خلاقیت، صبر، تحمل و سنجیدهکاری، مسئولیتِ کردههای خود را بپذیریم و بگذاریم نابغههایی که چرخهی هستی بهتصادف نصیبمان کرده با حداکثرِ توانشان بشکفند، درست مثل شکفتن اتم در شکافتِ اتمی، با آن همه انرژیِ آزادشونده؛ و بدانیم که ما مسئولِ شکوفاییِ این نابغهها هستیم.
آنتوان دُ سَن اِگزوپِری که عاشقِ کودکان بود، و همچون اریش کستنر، کودکان را بهعنوانِ مرشدِ بزرگترها تشخیص داد، میگفت:
"مرا دردی عذاب میدهد که با انفاق به مستمندان و اطعام مساکین دوا نمیشود. سوزِ دلِ من نه از این قوز و گِرههای پیکرِ این کارگران [بسیار محنتزده و غریبماندهی لهستانی] و نه از زشتیِ این محنت، بلکه از آن است که در هر یک از این انسانها موتسارت است که کشته میشود!"
"تنها نَفَسِ خدا است که اگر بر گِل دمیده شود انسان میآفریند!" (ص. ۱۶۷، زمینِ انسانها، ترجمهی سروشِ حبیبی)
و آنَک، این همفکری و همدستیِ "جمعِ والدینِ آگاه و نگران" است که مصداقِ نَفَسِ خدا خواهد شد!
غلامعلی کشانی، بهمن ۱۴۰۲
ادامه از قبل
جمعِ همآلان (گروه همترازان) مهمترین مرجعِ آموزشیِ کودکانِ ۱۰ سال به بالا و نوجوانان و جوانان و حتی بزرگسالان است. این جمعْ خود یک فرصتِ آموزشی است. منتها باید از وجود احتمالی و چگونگیِ آن (در هر موردِ خاص) آگاه بود و آن را مدیریت و سنجیدهکاری کرد.
آموزشِ طبیعیای که اعضای خانواده به این گروه سنی میدهند، همان آموزشی که کودک بدونِ اطلاع، با چشم و گوش و مغز و دست و با کنجکاویِ خود و ، در بیشترِ وقتها، ناخودآگاهانه در تماس با آنان میگیرد، نوعی آموزش آزاد بوده و مصداقِ مدرسهی مخفی هم هست.
اینجا همانجایی است که معمولا والدین در نبودِ جاذبههای قویِ آموزشهای مخفیِ غیرقابلِکنترلِ بیرونی بیشترین قدرتِ مانور را دارند.
در خیلی از موارد، والدین ممکن است به این نکته آگاه نباشند و با رفتارهای بیاحتیاط و نامناسبِ خود، الگوهای رفتاری و مهارتیِ نادرستی را به کودک منتقل میکنند (نمونهی رطبخورده و منعِ رطب در خانه).
اما در صورتیکه آگاه باشند و بالاتر از آن، برنامهریزی و سنجیدهکاری هم کنند، میتوانند در این عرصه سنگِتمامِ خود را گذاشته و چیزی کم نگذارند.
اما نگرانی و سنجیدهکاری و برنامهریزیِ اصلی باید به آن بخش از مدرسهی مخفی معطوف بشود که کنشگرانِ آن تحت نظارت و چیدمانپذیری نیستند. این بخش، مدرسهی مخفیِ همالان (گروه همترازان) است.
فرزندانِ ما فعلا محصول ترکیبی از آموختههای اینچنینی بهاضافهی آموختههای سلبی و ایجابیِ همان نظامِ مَدرِسی رسمی اند. نفرت و، یا در مواقع کمیاب، علاقه به این یا آن موضوعِ درسی نتیجهی آموزشِ رسمی است (آموزشهایی که از نظر آموزشِ آزاد و آموزشِ طبیعی ممکن است تا سنِ خاصی اصلا مخرب شمرده شوند.).
پس چه باید کرد؟
فرزند داری مسئولیتپذیری سنگینی میطلبد.
برنامهریزی و سنجیدهکاری و دغدغهمندیِ سنگینی برای شخصِ فرزنددار لازم است تا بتواند این عرصهها را برای آموزشِ سالمِ طبیعی و آزاد کودک آماده و زاینده کند. این است مسئولیتِ بزرگِ والدین در دنیایی که هزاران پنجره بهطرفِ هواهای ناشناخته و نامنتظرهی دیگر بر روی فرزند باز است.
فرزندآوری و انداختنِ مسئولیتِ آموزش فرزند به دوشِ نهادهایی که بهسلامتشان اطمینانی نیست، نشان از فرار از مسئولیتپذیری دارد.
با خلاقیت، صبر، تحمل و سنجیدهکاری، مسئولیتِ کردههای خود را بپذیریم و بگذاریم نابغههایی که چرخهی هستی بهتصادف نصیبمان کرده با حداکثرِ توانشان بشکفند، درست مثل شکفتن اتم در شکافتِ اتمی، با آن همه انرژیِ آزادشونده؛ و بدانیم که ما مسئولِ شکوفاییِ این نابغهها هستیم.
آنتوان دُ سَن اِگزوپِری که عاشقِ کودکان بود، و همچون اریش کستنر، کودکان را بهعنوانِ مرشدِ بزرگترها تشخیص داد، میگفت:
"مرا دردی عذاب میدهد که با انفاق به مستمندان و اطعام مساکین دوا نمیشود. سوزِ دلِ من نه از این قوز و گِرههای پیکرِ این کارگران [بسیار محنتزده و غریبماندهی لهستانی] و نه از زشتیِ این محنت، بلکه از آن است که در هر یک از این انسانها موتسارت است که کشته میشود!"
"تنها نَفَسِ خدا است که اگر بر گِل دمیده شود انسان میآفریند!" (ص. ۱۶۷، زمینِ انسانها، ترجمهی سروشِ حبیبی)
و آنَک، این همفکری و همدستیِ "جمعِ والدینِ آگاه و نگران" است که مصداقِ نَفَسِ خدا خواهد شد!
غلامعلی کشانی، بهمن ۱۴۰۲
Forwarded from Gholamali Keshani
مدرسه_مخفی،_غلامعلی_کشانی،_بهمن_۱۴۰۲_.pdf
313.6 KB
مدرسه مخفی، غلامعلی کشانی، بهمن ۱۴۰۲
Forwarded from بحر در کوزه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from بحر در کوزه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from بحر در کوزه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پرونده مطالعاتی مهاتما گاندی (4)
✳️ درسهایی برای همهی فصول
✅ نظامهای مردمسالار میباید بر روی لوحههایی از سنگ، فهرستی از ویژگیهای استبداد را حک کنند و همچون ده فرمانِ کتاب مقدس به آخرش اضافه کنند که:
"و تو ای انسان، نباید تسلیم آنها شوی!"
✅ فهرستی این چنینی:
-1 تمجید و تحسین رسمیِ رهبر خطاناپذیر ( با شعارهای هایل هیتلر، استالین کبیر، "دووچه، دووچه، دووچه "، "فرانکو، فرانکو، فرانکو "، "تیتو، تیتو ، تیتو ")؛*
-2 نامداراگری و ناپذیرشِ مخالفت سیاسی؛
-3 استفادهی تکراری از زور برای تنبیه و وحشت افکنی (ترور)؛
-4 جلوگیری از تفکر مستقل یا عملِ مستقل، تشویق یکنواختی و همشکلی؛
-5 بی وفایی نسبت به اشخاص حقیقی؛
-6 اصرار بر وفاداریِ خفتبار به حکومت؛
-7 مطلق گرایی در اندیشه: (نظام فکریِ من هرگز نمی تواند نادرست باشد، نظام
فکریِ دیگری هرگز درست نیست)، و البته در عین وادادگیِ ذهنی نسبت به حاکمیت.
-8 بی تفاوتی رژیم نسبت به هزینهکردن جان و حیات انسانها، شادی و اخلاقیات آنان؛ بی وجدانی برای نیل به هدف؛
-9 بدبینی کلبی وار؛
-10 تحریف تاریخ؛
-11 تبلیغات و هوچیگریِ دائمی بر روی مزیتهای نظام، برای مخاطبین داخلی و خارجی؛
-12 حملات مهار گسیخته بر روی غیرخودیها و ناباوران و دگراندیشان؛
-13 حساسیت منفی نسبت به انتقادات خارجیان؛
-14 انتقاد رسمی و خشنْ از کوتولههای اداری و ماموران جزء دولتی، اما بیانتقاد از
"حاکمیت و دولت، حاکم مستبد یا محبوبان او در میان کاخنشینان و محافظان و دستگاه رهبری،
مگر انتقاد از عده ای از آنان که قبلا داغ تصفیه بر پیشانیشان خورده و بطور رسمی یا اعلامنشده از دستگاه رهبری کنار گذاشته شده باشند؛
-15 پنهان کاری و ناشَفّافی؛
-16 دور از دسترس بودن رهبران از عامهی مردم؛
-17 تشویق خانوار بزرگ؛
-18 نیروهای مسلح بزرگ؛
-19 تمایل به فتح و گسترش ارضی؛
-20 وحشت رهبر و حکومت از ضعیف ظاهرشدن در انظار عمومی؛
-21 اغراق در وجود دشمن خارجی برای تقویت میهنپرستیِ داخلی و وحدت ملی؛
-22 مقاومت در مقابل تغییرِ نظام سیاسی؛
-23 جابجائیِ مکرر مقامات و ناامنیِ پستهای دولتی؛
-24 محدودیت فزایندهی آزادیِ فردی؛
-25 قرارداشتن کنترل اتحادیههای کارگری و کارمندی در دست حاکمیت؛
-26 ناتوانی سیاسی همگانی بجز خودِ حاکم و پلیسمخفیِ او، همراه با ناامنیِ شخصی؛
-27 تسلیم و تبعیت قوای قضائیه و مقننه از مقامات اجرائی؛
-28 بیتوجهی به قانون اساسی و قوانین موضوعه؛
-29 استفاده از رژه، مراسم، لشکرکشیهای سیرکوار، کارناوالی و نمایشی برای انحراف اذهان تودهها؛
-30 وابستگی و وادادگی کامل ذهنی و عینیِ فرد به حکومت؛
-31 آمادگی فرد برای جلب پشتیبانی و لطف حاکمیت از طریق چاپلوسی، حتی به قیمتِ
زیر پا گذاشتن وجدان؛
-32 انحطاط تمام عیار وجدان.
------------------ه
تمامی این ویژگیهای استبداد، به بزرگنماییِ دولت و بیپناهی و درماندگیِ فرد اضافه میشود؛
- درست برخلاف آموزههای گاندی!
از سوی دیگر، هدف اصلیِ دموکراسیْ توسعه و تکامل فرد با کمک حاکمیت است،
✅ اما چگونه؟
با مهار زدن به حکومت، از ترس آنکه مبادا فرد را در زیر پا له کند یا درهم بفشارد.
✅ (گاندی و استالین، لویی فیشر، غلامعلی کشانی، نشر قطره، آبان ۱۳۸۳)
==========ه
* به ترتیب اسم یا لقب دیکتاتورهای ایتالیا (موسولینی)، اسپانیا، یوگوسلاوی
✳️ درسهایی برای همهی فصول
✅ نظامهای مردمسالار میباید بر روی لوحههایی از سنگ، فهرستی از ویژگیهای استبداد را حک کنند و همچون ده فرمانِ کتاب مقدس به آخرش اضافه کنند که:
"و تو ای انسان، نباید تسلیم آنها شوی!"
✅ فهرستی این چنینی:
-1 تمجید و تحسین رسمیِ رهبر خطاناپذیر ( با شعارهای هایل هیتلر، استالین کبیر، "دووچه، دووچه، دووچه "، "فرانکو، فرانکو، فرانکو "، "تیتو، تیتو ، تیتو ")؛*
-2 نامداراگری و ناپذیرشِ مخالفت سیاسی؛
-3 استفادهی تکراری از زور برای تنبیه و وحشت افکنی (ترور)؛
-4 جلوگیری از تفکر مستقل یا عملِ مستقل، تشویق یکنواختی و همشکلی؛
-5 بی وفایی نسبت به اشخاص حقیقی؛
-6 اصرار بر وفاداریِ خفتبار به حکومت؛
-7 مطلق گرایی در اندیشه: (نظام فکریِ من هرگز نمی تواند نادرست باشد، نظام
فکریِ دیگری هرگز درست نیست)، و البته در عین وادادگیِ ذهنی نسبت به حاکمیت.
-8 بی تفاوتی رژیم نسبت به هزینهکردن جان و حیات انسانها، شادی و اخلاقیات آنان؛ بی وجدانی برای نیل به هدف؛
-9 بدبینی کلبی وار؛
-10 تحریف تاریخ؛
-11 تبلیغات و هوچیگریِ دائمی بر روی مزیتهای نظام، برای مخاطبین داخلی و خارجی؛
-12 حملات مهار گسیخته بر روی غیرخودیها و ناباوران و دگراندیشان؛
-13 حساسیت منفی نسبت به انتقادات خارجیان؛
-14 انتقاد رسمی و خشنْ از کوتولههای اداری و ماموران جزء دولتی، اما بیانتقاد از
"حاکمیت و دولت، حاکم مستبد یا محبوبان او در میان کاخنشینان و محافظان و دستگاه رهبری،
مگر انتقاد از عده ای از آنان که قبلا داغ تصفیه بر پیشانیشان خورده و بطور رسمی یا اعلامنشده از دستگاه رهبری کنار گذاشته شده باشند؛
-15 پنهان کاری و ناشَفّافی؛
-16 دور از دسترس بودن رهبران از عامهی مردم؛
-17 تشویق خانوار بزرگ؛
-18 نیروهای مسلح بزرگ؛
-19 تمایل به فتح و گسترش ارضی؛
-20 وحشت رهبر و حکومت از ضعیف ظاهرشدن در انظار عمومی؛
-21 اغراق در وجود دشمن خارجی برای تقویت میهنپرستیِ داخلی و وحدت ملی؛
-22 مقاومت در مقابل تغییرِ نظام سیاسی؛
-23 جابجائیِ مکرر مقامات و ناامنیِ پستهای دولتی؛
-24 محدودیت فزایندهی آزادیِ فردی؛
-25 قرارداشتن کنترل اتحادیههای کارگری و کارمندی در دست حاکمیت؛
-26 ناتوانی سیاسی همگانی بجز خودِ حاکم و پلیسمخفیِ او، همراه با ناامنیِ شخصی؛
-27 تسلیم و تبعیت قوای قضائیه و مقننه از مقامات اجرائی؛
-28 بیتوجهی به قانون اساسی و قوانین موضوعه؛
-29 استفاده از رژه، مراسم، لشکرکشیهای سیرکوار، کارناوالی و نمایشی برای انحراف اذهان تودهها؛
-30 وابستگی و وادادگی کامل ذهنی و عینیِ فرد به حکومت؛
-31 آمادگی فرد برای جلب پشتیبانی و لطف حاکمیت از طریق چاپلوسی، حتی به قیمتِ
زیر پا گذاشتن وجدان؛
-32 انحطاط تمام عیار وجدان.
------------------ه
تمامی این ویژگیهای استبداد، به بزرگنماییِ دولت و بیپناهی و درماندگیِ فرد اضافه میشود؛
- درست برخلاف آموزههای گاندی!
از سوی دیگر، هدف اصلیِ دموکراسیْ توسعه و تکامل فرد با کمک حاکمیت است،
✅ اما چگونه؟
با مهار زدن به حکومت، از ترس آنکه مبادا فرد را در زیر پا له کند یا درهم بفشارد.
✅ (گاندی و استالین، لویی فیشر، غلامعلی کشانی، نشر قطره، آبان ۱۳۸۳)
==========ه
* به ترتیب اسم یا لقب دیکتاتورهای ایتالیا (موسولینی)، اسپانیا، یوگوسلاوی
4 فرستهی بالا بخشی از پروندهی مطالعاتی مهاتما گاندی هستند.
به فهرست موجود میتوان کارهایی را اضافه کرد که در سایتها و منابع دیگر اینترنتی موجود اند؛ از جمله در
پادکستها، با جستجوی گوگلیِ
- اپیزود مهاتما گاندی یا
- اپیزود گاندی
باید توجه داشت که معرفی این منابع، به معنای تایید همهی محتواهایشان نیست.
مصرفکننده اطلاعاتْ خود باید سَره را از نا سَره، درست را از نادرست تشخیص بدهد، روشهای تفکر انتقادی را تمرین کند، و روشهای غربالِ اطلاعات اسناد و رسانهها را یاد بگیرد.
نمونهاش در بارهی گاندی:
شاید کمتر کسانی میدانند که
گاندی بیشتر یک علاقهمند به کنشگری و اندیشهورزیِ تمدنی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و فکری بوده تا سیاستمرد و کنشگرِ استقلال هند.
اما بیشتر منابعی که تابهحال دیدهایم بر سیاستمردی و استقلالخواهیِ او تاکید دارند.
شاهد مثال مخالف این که، همین الان، دو کتاب تالیف و ترجمهای بهقلم گاندی و ترجمهی من در آستانهی «پشتِویترینِ» زمستانِ جاری اند (1402)؛ کتابهای «ساروُدایا-بهروزی برای همه» و «خودگردانیِ روستایی» که بر تحول عمیقِ اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی تاکید میکنند.
به فهرست موجود میتوان کارهایی را اضافه کرد که در سایتها و منابع دیگر اینترنتی موجود اند؛ از جمله در
پادکستها، با جستجوی گوگلیِ
- اپیزود مهاتما گاندی یا
- اپیزود گاندی
باید توجه داشت که معرفی این منابع، به معنای تایید همهی محتواهایشان نیست.
مصرفکننده اطلاعاتْ خود باید سَره را از نا سَره، درست را از نادرست تشخیص بدهد، روشهای تفکر انتقادی را تمرین کند، و روشهای غربالِ اطلاعات اسناد و رسانهها را یاد بگیرد.
نمونهاش در بارهی گاندی:
شاید کمتر کسانی میدانند که
گاندی بیشتر یک علاقهمند به کنشگری و اندیشهورزیِ تمدنی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و فکری بوده تا سیاستمرد و کنشگرِ استقلال هند.
اما بیشتر منابعی که تابهحال دیدهایم بر سیاستمردی و استقلالخواهیِ او تاکید دارند.
شاهد مثال مخالف این که، همین الان، دو کتاب تالیف و ترجمهای بهقلم گاندی و ترجمهی من در آستانهی «پشتِویترینِ» زمستانِ جاری اند (1402)؛ کتابهای «ساروُدایا-بهروزی برای همه» و «خودگردانیِ روستایی» که بر تحول عمیقِ اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی تاکید میکنند.
Telegram
بحر در کوزه
پروندۀ مطالعاتی مهاتما گاندی
▫️مهاتما گاندی، سوسمیتا آرپ
▫️ماهاتما گاندی، رومن رولان
▫️چرا ترس از مرگ و مویه بر آن، مهاتما گاندی
▫️همۀ مردم برادرند، مهاتما گاندی
▫️نیایش، مهاتما گاندی
▫️گاندی؛ گونهای زندگی، کریشنا کریپالانی
▫️گاندی چه میگوید، فورمن…
▫️مهاتما گاندی، سوسمیتا آرپ
▫️ماهاتما گاندی، رومن رولان
▫️چرا ترس از مرگ و مویه بر آن، مهاتما گاندی
▫️همۀ مردم برادرند، مهاتما گاندی
▫️نیایش، مهاتما گاندی
▫️گاندی؛ گونهای زندگی، کریشنا کریپالانی
▫️گاندی چه میگوید، فورمن…
Forwarded from الفبای فردا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در نشست بیست و دوم خیروخرد نکات زیر مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت:
- در نقد دیگردوستی موثر باید بین ایده دیگردوستی موثر و جنبش انضمامی تفکیک قائل شد.
- بعضی نقدهایی که به جنبش انضمامی وارد است، نقدهای مصداقی است و اصل ایده را زیر سوال نمیبرد. غفلت از مسائل حال و تکیه بر ثروتمندان از جمله این موارد است.
- بعضی دیگر به ابعاد ناپرورده جنبش یا ایده دیگر دوستی موثر مربوط است که باید به بحث گذاشته شود. نگاه قیممآبانه جنبش به انسانها و عدم واکاوی مفهوم زندگی خوب از جمله این موارد است.
- نقدهای دسته سوم چالشهای بنیادی است که میتواند اصل ایده را زیر سوال ببرد. به طور مشخص با در نظر گرفتن مطالعات توسعه، جنبش و ایده دیگردوستی موثر باید به طور جدی محل تامل قرار گیرد.
گزارش کامل نشست را در سایت الفبای فردا ببینید.
⬅️ الفبای فردا را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 instagram.com/alefbayefarda
🆔 @alefbayefarda
- در نقد دیگردوستی موثر باید بین ایده دیگردوستی موثر و جنبش انضمامی تفکیک قائل شد.
- بعضی نقدهایی که به جنبش انضمامی وارد است، نقدهای مصداقی است و اصل ایده را زیر سوال نمیبرد. غفلت از مسائل حال و تکیه بر ثروتمندان از جمله این موارد است.
- بعضی دیگر به ابعاد ناپرورده جنبش یا ایده دیگر دوستی موثر مربوط است که باید به بحث گذاشته شود. نگاه قیممآبانه جنبش به انسانها و عدم واکاوی مفهوم زندگی خوب از جمله این موارد است.
- نقدهای دسته سوم چالشهای بنیادی است که میتواند اصل ایده را زیر سوال ببرد. به طور مشخص با در نظر گرفتن مطالعات توسعه، جنبش و ایده دیگردوستی موثر باید به طور جدی محل تامل قرار گیرد.
گزارش کامل نشست را در سایت الفبای فردا ببینید.
⬅️ الفبای فردا را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 instagram.com/alefbayefarda
🆔 @alefbayefarda