✅خارج از کنترل؛ نوشتهای درباره خوردن افراطی
✍🏻 Jane E. Brody
✍🏻ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
🟢سال ۱۹۶۴ بود، من ۲۳ بودم و برای اولین بار کار در یک دفتر مجله را شروع کرده بودم، که ۱۲۵۰ مایل از خانهام در نیویورک فاصله داشت. زندگی عاطفیام آشفته بود، رییس دفتر مجله رفتارهای تبعیضآمیزی با کارمندان زن داشت، و برای من که در ذهنم شادی و آرامش با خوردن پیوند داشت، پناه بردن به غذا نوعی تسکین بود. که البته باعث افزایش زیاد وزن و بعد از مدتی، روی آوردنم به رژیم های غذایی متعدد شد، که با ناامیدی و ناتوانی از توقف خوردن، و همینطور شروع حملههای پرخوری بعد از ساعت کاری و دور از دید دیگران، همراه بود.
🟢خریدن آذوقهی شبانه در مسیر برگشت از محل کار تبدیل به یک روتین شده بود و ساعتهای زیادی از شبها با خوردن بیوقفه سپری میشد. اول چیزهای شیرین، بعد خوراکی های شور، بعد دوباره شیرین و .. نصف یک ظرف بستنی فقط برای شروع بود و میتوانستم در هر نوبت از حمله خوردن، ۳۰۰۰ کالری را مصرف کنم. بارها اتفاق افتاد که صبح ها با غذاهای نیمه جویده در دهانم از خواب بیدار میشدم.
🟢ناامیدیام هر روز عمیقتر میشد و یک شب، در میانهی یک حمله پرخوری، دچار افکار خودکشی شدم. من هیچ کنترلی روی خوردن نداشتم. خوردن کنترل من را در دست گرفته بود، و من با این وضعیت نمیتوانستم به زندگی ادامه بدهم. خوشبختانه، هنوز آنقدر قدرت فکر کردن داشتم که در جستوجوی کمک، نیمهشب با رواندرمانگری که میشناختم تماس گرفتم و قول او به اینکه صبح فردا بتوانم دیداری با او داشته باشم، کمک کرد که آن شب را بگذرانم.
🟢حرف زدن درباره اتفاقات اخیر و شنیدن این موضوع از درمانگر که من تنها کسی نیستم که به حملههای پرخوری(binge eating)، مبتلا هستم، اگرچه باعث متوقف شدن حملهها نشد ولی به کم شدن ناامیدی من کمک کرد. به این نتیجه رسیدم که اگر خوردن به آن شکل را متوقف نکنم، انبوه غذاهایی که میخورم من را از بین خواهند برد. همینطور تصمیم گرفتم که حتی اگر قرار است چاق شوم، با غذاهایی باشد که سلامتیام را کمتر به خاطر میاندازند.
🟢از آنجا که هربار تصمیم به شروع یک رژیم غذایی سخت گرفته بودم با عود شدیدتر حملات خوردن رو به رو شده بودم، با دانش محدودم در زمینه تغذیه، برنامهای نوشتم که در آن سه وعده غذایی منظم با یک میانوعدهی دلخواه بین هر دو وعده اصلی داشتم. در عین حال که اجازه نخوردن هیچ کدام از وعدههای اصلی را نداشتم، اما تمام خانهام را از خوراکیهایی که معمولا در زمان حملهها به سراغشان میرفتم، جز مقدار بسیار کمی از هر کدام، خالی کردم. و به فعالیت فیزیکی معمول و روزانهام هم ادامه دادم. بعد از یک ماه خوردن سه وعده غذایی در روز، نزدیک به دو کیلو کاهش وزن داشتم که با کم شدن نیم کیلو در هر ماه ادامه پیدا کرد و بعد از دو سال به وزن قبل از شروع حملات پرخوری برگشتم.
🟢آنچه از حرف زدن با متخصصان درمان اختلالات خوردن آموختهام این است که عواملی که باعث شروع حملات خوردن در من شدند و روشی که برای درمان خودم به کار گرفتم تا حد زیادی شبیه به عوامل برانگیزاننده در میان سایر بیماران مبتلا به اختلالات خوردن و برنامههای درمانیی بود که به آنها داده میشود.
🟢حملات پرخوری بدون پاکسازی(purging)، در حدود ۲.۸ درصد جمعیت بزرگسالان اتفاق میافتد. دکتر کاترین هالمی استاد روانپزشکی و رییس بخش اختلالات خوردن در بیمارستانی در نیویورک میگوید: "در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از افراد مبتلا به چاقی، از حملات پرخوری رنج میبرند، و در میان کسانی که حملات پرخوری بدون پاکسازی دارند، شیوع چاقی ۹۰ درصد است." دکتر هالمی بر این باور است که رژیم گرفتن میتواند یک عامل تشدیدکننده در افراد با اختلال خوردن باشد. سایر فاکتورهای خطری که میتوانند باعث شروع یا عود حملات خوردن شوند، شامل ضربههای روانی مثل مرگ نزدیکان، از دست دادن شغل، قرار گرفتن مورد خیانت و .. هستند.
📌ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
#روان_پزشکی #روان_درمانی #چاقی
#اختلال_خوردن #پرخوری #خوردنبهمثابهاعتیاد
#binge_eating
🆔@alipsychiatrist
✍🏻 Jane E. Brody
✍🏻ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
🟢سال ۱۹۶۴ بود، من ۲۳ بودم و برای اولین بار کار در یک دفتر مجله را شروع کرده بودم، که ۱۲۵۰ مایل از خانهام در نیویورک فاصله داشت. زندگی عاطفیام آشفته بود، رییس دفتر مجله رفتارهای تبعیضآمیزی با کارمندان زن داشت، و برای من که در ذهنم شادی و آرامش با خوردن پیوند داشت، پناه بردن به غذا نوعی تسکین بود. که البته باعث افزایش زیاد وزن و بعد از مدتی، روی آوردنم به رژیم های غذایی متعدد شد، که با ناامیدی و ناتوانی از توقف خوردن، و همینطور شروع حملههای پرخوری بعد از ساعت کاری و دور از دید دیگران، همراه بود.
🟢خریدن آذوقهی شبانه در مسیر برگشت از محل کار تبدیل به یک روتین شده بود و ساعتهای زیادی از شبها با خوردن بیوقفه سپری میشد. اول چیزهای شیرین، بعد خوراکی های شور، بعد دوباره شیرین و .. نصف یک ظرف بستنی فقط برای شروع بود و میتوانستم در هر نوبت از حمله خوردن، ۳۰۰۰ کالری را مصرف کنم. بارها اتفاق افتاد که صبح ها با غذاهای نیمه جویده در دهانم از خواب بیدار میشدم.
🟢ناامیدیام هر روز عمیقتر میشد و یک شب، در میانهی یک حمله پرخوری، دچار افکار خودکشی شدم. من هیچ کنترلی روی خوردن نداشتم. خوردن کنترل من را در دست گرفته بود، و من با این وضعیت نمیتوانستم به زندگی ادامه بدهم. خوشبختانه، هنوز آنقدر قدرت فکر کردن داشتم که در جستوجوی کمک، نیمهشب با رواندرمانگری که میشناختم تماس گرفتم و قول او به اینکه صبح فردا بتوانم دیداری با او داشته باشم، کمک کرد که آن شب را بگذرانم.
🟢حرف زدن درباره اتفاقات اخیر و شنیدن این موضوع از درمانگر که من تنها کسی نیستم که به حملههای پرخوری(binge eating)، مبتلا هستم، اگرچه باعث متوقف شدن حملهها نشد ولی به کم شدن ناامیدی من کمک کرد. به این نتیجه رسیدم که اگر خوردن به آن شکل را متوقف نکنم، انبوه غذاهایی که میخورم من را از بین خواهند برد. همینطور تصمیم گرفتم که حتی اگر قرار است چاق شوم، با غذاهایی باشد که سلامتیام را کمتر به خاطر میاندازند.
🟢از آنجا که هربار تصمیم به شروع یک رژیم غذایی سخت گرفته بودم با عود شدیدتر حملات خوردن رو به رو شده بودم، با دانش محدودم در زمینه تغذیه، برنامهای نوشتم که در آن سه وعده غذایی منظم با یک میانوعدهی دلخواه بین هر دو وعده اصلی داشتم. در عین حال که اجازه نخوردن هیچ کدام از وعدههای اصلی را نداشتم، اما تمام خانهام را از خوراکیهایی که معمولا در زمان حملهها به سراغشان میرفتم، جز مقدار بسیار کمی از هر کدام، خالی کردم. و به فعالیت فیزیکی معمول و روزانهام هم ادامه دادم. بعد از یک ماه خوردن سه وعده غذایی در روز، نزدیک به دو کیلو کاهش وزن داشتم که با کم شدن نیم کیلو در هر ماه ادامه پیدا کرد و بعد از دو سال به وزن قبل از شروع حملات پرخوری برگشتم.
🟢آنچه از حرف زدن با متخصصان درمان اختلالات خوردن آموختهام این است که عواملی که باعث شروع حملات خوردن در من شدند و روشی که برای درمان خودم به کار گرفتم تا حد زیادی شبیه به عوامل برانگیزاننده در میان سایر بیماران مبتلا به اختلالات خوردن و برنامههای درمانیی بود که به آنها داده میشود.
🟢حملات پرخوری بدون پاکسازی(purging)، در حدود ۲.۸ درصد جمعیت بزرگسالان اتفاق میافتد. دکتر کاترین هالمی استاد روانپزشکی و رییس بخش اختلالات خوردن در بیمارستانی در نیویورک میگوید: "در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از افراد مبتلا به چاقی، از حملات پرخوری رنج میبرند، و در میان کسانی که حملات پرخوری بدون پاکسازی دارند، شیوع چاقی ۹۰ درصد است." دکتر هالمی بر این باور است که رژیم گرفتن میتواند یک عامل تشدیدکننده در افراد با اختلال خوردن باشد. سایر فاکتورهای خطری که میتوانند باعث شروع یا عود حملات خوردن شوند، شامل ضربههای روانی مثل مرگ نزدیکان، از دست دادن شغل، قرار گرفتن مورد خیانت و .. هستند.
📌ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
#روان_پزشکی #روان_درمانی #چاقی
#اختلال_خوردن #پرخوری #خوردنبهمثابهاعتیاد
#binge_eating
🆔@alipsychiatrist
Telegraph
خارج از کنترل؛ نوشتهای درباره خوردن افراطی
✍🏻 Jane E. Brody ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو https://t.me/alipsychiatrist سال ۱۹۶۴ بود، من ۲۳ بودم و برای اولین بار کار در یک دفتر مجله را شروع کرده بودم، که ۱۲۵۰ مایل از خانهام در نیویورک فاصله داشت. زندگی عاطفیام آشفته بود، رییس دفتر مجله رفتارهای…
👍7😁1