Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
👇💬 گفت آن یار که از او گشت سر دار بلند/
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
منظور حافظ از هویدا کردن اسرار چیست؟ مگر منصور حلاج چه میگفت که مستوجب به دار آویختن بود. این اسراری را که او بدان دست یافته بود مگر چه بود؟ که به شکوه آنها و به شکوه دارنده آنها، چوبه دار عزت یافته و سربلند شده. این آن چیزی است که حافظ و حلاج و مولانا و امام محمد غزالی و دیگران نامش را عشق گذاشتهاند و فروید به آن نام لیبیدو داده و لکان آن را اشتیاق نامیده است و اینها آن چیزهایی هستند که در هیچ یک از محاسبات گفتار اربابی، در هیچ عصر و زمانهای نمیگنجیدند. عشق، لیبیدو، اشتیاق یا هر نام دیگری که به آنها داده شود، یعنی جنبش، یعنی تپش، یعنی جستجو، یعنی حرکت، یعنی موتور حیات.
هر یک از ذرات اندر جستجو/
وز کمال و حسن جوید رنگ و بو
جز فروغ عشق اندر ذره نیست/
غیر عشق اندر دل هر قطره نیست
نوروتیک کسی است که از اشتیاق خودش جدا افتاده است. و به همین دلیل هم زندگی طاقت فرسایی دارد. نوع وسواسی آن فقط ادای زندگی کردن را در میآورد و به بهترین نحو ممکن هم این نقش را بازی میکند. اما در اعماق وجودش پوچی و بیهودگی موج میزند و سعی میکند خلأ درونیاش را با به انجام رساندن هرچه بهتر یک سری مناسک که او آنها را رفتار زندگان فرض میکند، پر کند. هیستریک با خودش رو راستتر است و به همین دلیل آن طور که خود آنها میگویند، اساساً پنچر است. هر گونه جنبشی، هر گونه حرکتی انرژی خارق العادهای را از او میطلبد و این زمانی اتفاق میافتد که هیستریک از گفتار اربابی فاصله گرفته و دیگر نمیتواند انرژی خودش را از گفتار اربابی تامین کند، یعنی زمانی که او صاحب گفتار هیستریک شده است به عبارتی دیگر وقتی که سمپتوم دیگر یک علامت نیست و درحال تبدیل شدن به یک تقاضا است.
لکان میگوید «آنچه که اشتیاق نامیده میشود باعث میشود که زندگی در بزدلی خالی از هر گونه معنا باشد».
....
از کلاس های عرصه فرویدی-مکتب لکان
جلسه پنجم دوره اول (۲۴ خرداد ۱۳۸۰)
انتخاب متن و تصویر: مریم رحمتی @doostdaran_freudianassociation
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
منظور حافظ از هویدا کردن اسرار چیست؟ مگر منصور حلاج چه میگفت که مستوجب به دار آویختن بود. این اسراری را که او بدان دست یافته بود مگر چه بود؟ که به شکوه آنها و به شکوه دارنده آنها، چوبه دار عزت یافته و سربلند شده. این آن چیزی است که حافظ و حلاج و مولانا و امام محمد غزالی و دیگران نامش را عشق گذاشتهاند و فروید به آن نام لیبیدو داده و لکان آن را اشتیاق نامیده است و اینها آن چیزهایی هستند که در هیچ یک از محاسبات گفتار اربابی، در هیچ عصر و زمانهای نمیگنجیدند. عشق، لیبیدو، اشتیاق یا هر نام دیگری که به آنها داده شود، یعنی جنبش، یعنی تپش، یعنی جستجو، یعنی حرکت، یعنی موتور حیات.
هر یک از ذرات اندر جستجو/
وز کمال و حسن جوید رنگ و بو
جز فروغ عشق اندر ذره نیست/
غیر عشق اندر دل هر قطره نیست
نوروتیک کسی است که از اشتیاق خودش جدا افتاده است. و به همین دلیل هم زندگی طاقت فرسایی دارد. نوع وسواسی آن فقط ادای زندگی کردن را در میآورد و به بهترین نحو ممکن هم این نقش را بازی میکند. اما در اعماق وجودش پوچی و بیهودگی موج میزند و سعی میکند خلأ درونیاش را با به انجام رساندن هرچه بهتر یک سری مناسک که او آنها را رفتار زندگان فرض میکند، پر کند. هیستریک با خودش رو راستتر است و به همین دلیل آن طور که خود آنها میگویند، اساساً پنچر است. هر گونه جنبشی، هر گونه حرکتی انرژی خارق العادهای را از او میطلبد و این زمانی اتفاق میافتد که هیستریک از گفتار اربابی فاصله گرفته و دیگر نمیتواند انرژی خودش را از گفتار اربابی تامین کند، یعنی زمانی که او صاحب گفتار هیستریک شده است به عبارتی دیگر وقتی که سمپتوم دیگر یک علامت نیست و درحال تبدیل شدن به یک تقاضا است.
لکان میگوید «آنچه که اشتیاق نامیده میشود باعث میشود که زندگی در بزدلی خالی از هر گونه معنا باشد».
....
از کلاس های عرصه فرویدی-مکتب لکان
جلسه پنجم دوره اول (۲۴ خرداد ۱۳۸۰)
انتخاب متن و تصویر: مریم رحمتی @doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
👇💬 درسنامههای دکتر #میترا_کدیور: جلسه ششم دوره اول
جلسه ششم دوره اول
(۵ تیر ۱۳۸۰)
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
........
خوب گوش کنید: فروید معتقد است که انسان با چشم پوشی کردن از غرایزش بخصوص با چشم پوشی از غریزه جنسی و غریزه خشونت طلبی اش توانست فرهنگ و تمدن را بنا نهاده و به پیش ببرد. در آن جوامعی که تمدن پیشرفته تر است این چشم پوشی، این از خودگذشتگی بشر واضح تر و کامل تر است. پس تعریفی که فروید از تمدن می دهد بر اساس یک چشم پوشی مداوم است و پایدار.
می بینیم که معیارهای فروید برای تعریف تمدن، معیارهای رایج نیست. معیارهای رایج، تمدن را بر اساس پیشرفت و تکنولوژی و افزایش رفاه مادی، افزایش دارایی ها در سطح اجتماع و در سطح افراد یا همان
”Living standard”
در نظر می گیرند. فروید را با این استانداردها کاری نیست. اگر چه که او در کتاب «ناخشنودی در تمدن» که
در سال ۱۹۲۹
منتشر شد از این معیارها هم صحبت کرده و اذعان کرده که نمی شود آنها را نادیده گرفت، اما او معیارهای دیگری را هم در اختیار دارد. فروید تمدن را به این گونه تعریف می کند: «تمدن مجموعه تمام دستاوردهایی است که زندگی ما را از زندگی اجداد حیوانی ما مجزا می کند و مقصود از آنها اولاً حفاظت انسان در مقابل قدرت بی حد و حصر طبیعت است و ثانیاً نظم دادن به روابط انسان ها با یکدیگر».
توجه کنید که روابط انسان ها با یکدیگر یکی از معیارهای اصلی فروید در تعریف تمدن است.
.......
برای مطالعه متن کامل درسنامه به سایت #انجمن_فرویدی رجوع کنید.
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی @doostdaran_freudianassociation
جلسه ششم دوره اول
(۵ تیر ۱۳۸۰)
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
........
خوب گوش کنید: فروید معتقد است که انسان با چشم پوشی کردن از غرایزش بخصوص با چشم پوشی از غریزه جنسی و غریزه خشونت طلبی اش توانست فرهنگ و تمدن را بنا نهاده و به پیش ببرد. در آن جوامعی که تمدن پیشرفته تر است این چشم پوشی، این از خودگذشتگی بشر واضح تر و کامل تر است. پس تعریفی که فروید از تمدن می دهد بر اساس یک چشم پوشی مداوم است و پایدار.
می بینیم که معیارهای فروید برای تعریف تمدن، معیارهای رایج نیست. معیارهای رایج، تمدن را بر اساس پیشرفت و تکنولوژی و افزایش رفاه مادی، افزایش دارایی ها در سطح اجتماع و در سطح افراد یا همان
”Living standard”
در نظر می گیرند. فروید را با این استانداردها کاری نیست. اگر چه که او در کتاب «ناخشنودی در تمدن» که
در سال ۱۹۲۹
منتشر شد از این معیارها هم صحبت کرده و اذعان کرده که نمی شود آنها را نادیده گرفت، اما او معیارهای دیگری را هم در اختیار دارد. فروید تمدن را به این گونه تعریف می کند: «تمدن مجموعه تمام دستاوردهایی است که زندگی ما را از زندگی اجداد حیوانی ما مجزا می کند و مقصود از آنها اولاً حفاظت انسان در مقابل قدرت بی حد و حصر طبیعت است و ثانیاً نظم دادن به روابط انسان ها با یکدیگر».
توجه کنید که روابط انسان ها با یکدیگر یکی از معیارهای اصلی فروید در تعریف تمدن است.
.......
برای مطالعه متن کامل درسنامه به سایت #انجمن_فرویدی رجوع کنید.
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی @doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
👇💬 جلسه چهارم دوره اول ۱۰ خرداد ۱۳۸۰
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان؛ دکتر میترا کدیور
......
❁وقتی که لکان اعلام میکند که «روانکاوی آن کاری است که یک روانکاو میکند» ـ از لکان سؤال میکنند روانکاوی چیست؟ جواب میدهد روانکاوی کاری است که یک روانکاو میکند ـ به همین اشتیاق اشاره دارد. همین اشتیاق است که یک روانکاو را از یک درمانگر متمایز میکند.....
❁انتقال به قول لکان «صحنه جدیدی است برای دروغهای جدید و مقاومتهای جدید» که به کمک آن سوژه از روبرو شدن با حقیقت خود حذر میکند. درمانگر او را هرچه بیشتر در این صحنه نگه میدارد و روانکاو او را از این صحنه بیرون میکشد....
❁روانکاو برعکس درمانگر در صدد یکپارچگی ایگو نیست، بلکه هدف او بیرون کشیدن ابژه اشتیاق از شکاف سوژه است.....
❁نرمال سازی برای لکان یعنی منطبق شدن هرچه بیشتر با گفتار اربابی. همان گفتاری که فروید در اولین سالهای کارش مجذوب آن بود ولی به سرعت آن را رها کرد. حالا منطبق شدن با همان گفتار اربابی شده اساس کار برخی از مکاتب روانکاوی. چه پسرفت عظیمی نسبت به مسیر پیموده شده توسط فروید. فاصله گرفتن از فروید و پس رفتن تدریجی به سمت گفتار اربابی روند خاص خودش را دارد. اول پستفرویدیها سبز میشوند، بعداً نئوفرویدیها سر بر میآورند و بعد نوبت به کسانی میرسد که اصلاً فروید را قبول ندارند و او را دِمُده میدانند. اما نکته جالب توجه این که هیچ کدام از این مکاتب از عنوان روانکاوی دست بر نمیدارند. انقلاب فرویدی به این کلمه آنچنان اعتباری بخشیده که دست کشیدن از آن خودکشی محض است. بدون عنوان روانکاوی این مکاتب همچون برف در آفتاب تموز هستند. بیخبر از آن که روانکاوی بدون فروید یا با فروید تکه تکه شده، رنگ و جلا دادن هرچه بیشتر به گفتار اربابی است.. غایت آمال گفتار اربابی ساختن انسانهای ماشینی است. انسانهایی بسیار فرمانبردار و بسیار با کفایت efficient که هرگز از خود سؤالی نمیکنند و وضع موجود را همواره بهترین وضع میدانند....
منبع: برگرفته از وب سایت #انجمن_فرویدی
.......
Animators: Niko Miller & Pat Grivet
ccccccc.tv
ساخت ویدئو و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی @doostdaran_freudianassociation
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان؛ دکتر میترا کدیور
......
❁وقتی که لکان اعلام میکند که «روانکاوی آن کاری است که یک روانکاو میکند» ـ از لکان سؤال میکنند روانکاوی چیست؟ جواب میدهد روانکاوی کاری است که یک روانکاو میکند ـ به همین اشتیاق اشاره دارد. همین اشتیاق است که یک روانکاو را از یک درمانگر متمایز میکند.....
❁انتقال به قول لکان «صحنه جدیدی است برای دروغهای جدید و مقاومتهای جدید» که به کمک آن سوژه از روبرو شدن با حقیقت خود حذر میکند. درمانگر او را هرچه بیشتر در این صحنه نگه میدارد و روانکاو او را از این صحنه بیرون میکشد....
❁روانکاو برعکس درمانگر در صدد یکپارچگی ایگو نیست، بلکه هدف او بیرون کشیدن ابژه اشتیاق از شکاف سوژه است.....
❁نرمال سازی برای لکان یعنی منطبق شدن هرچه بیشتر با گفتار اربابی. همان گفتاری که فروید در اولین سالهای کارش مجذوب آن بود ولی به سرعت آن را رها کرد. حالا منطبق شدن با همان گفتار اربابی شده اساس کار برخی از مکاتب روانکاوی. چه پسرفت عظیمی نسبت به مسیر پیموده شده توسط فروید. فاصله گرفتن از فروید و پس رفتن تدریجی به سمت گفتار اربابی روند خاص خودش را دارد. اول پستفرویدیها سبز میشوند، بعداً نئوفرویدیها سر بر میآورند و بعد نوبت به کسانی میرسد که اصلاً فروید را قبول ندارند و او را دِمُده میدانند. اما نکته جالب توجه این که هیچ کدام از این مکاتب از عنوان روانکاوی دست بر نمیدارند. انقلاب فرویدی به این کلمه آنچنان اعتباری بخشیده که دست کشیدن از آن خودکشی محض است. بدون عنوان روانکاوی این مکاتب همچون برف در آفتاب تموز هستند. بیخبر از آن که روانکاوی بدون فروید یا با فروید تکه تکه شده، رنگ و جلا دادن هرچه بیشتر به گفتار اربابی است.. غایت آمال گفتار اربابی ساختن انسانهای ماشینی است. انسانهایی بسیار فرمانبردار و بسیار با کفایت efficient که هرگز از خود سؤالی نمیکنند و وضع موجود را همواره بهترین وضع میدانند....
منبع: برگرفته از وب سایت #انجمن_فرویدی
.......
Animators: Niko Miller & Pat Grivet
ccccccc.tv
ساخت ویدئو و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی @doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
👇💬 کتاب هائی هستند که گوئی با قلمی از استخوان و جوهری از خون نوشته شده اند.
چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه خانم/آقای مهمان درباره «مافیای روان»
.......
کتابی ست که تک تک حروف آن حاصل جوشش دانش ناخودآگاه است و تک تک کلمات و جملات آن از دل برآمده است و چون از دل برآمده، لاجرم بر دل هم می نشیند. این کتاب حاصل یک عمر کار درونی و تجربه است. حاصل عمری رنج کشیدن، عمری مشقت کشیدن است یا به قول خود او: استخوان خرد کردن است. کتاب دکتر کدیور بیانگر معما و سرنوشت آدمی است. باید به افرادی که دکتر کدیور را به خاطر داشتن فقط یک کتاب، متهم می کنند، بگویم:
اگر فردی سر سوزنی با خودش صداقت داشته باشد…
اگر فردی قطره ای از تلخی دریای فلاکت های درون خودش را چشیده باشد…
اگر فردی برای یک بار هم که شده صادقانه با خودش روبرو شده باشد…
اگر فردی سفری هرچند سفری کوتاه به درون خود کرده باشد….
و اگر فردی با قلبی گشوده و بدون هیچ پیش داوری و تعصبی این کتاب را بخواند، به واقع خواهد یافت: که این کتاب، بسی فراتر از یک کتاب و بلکه فراتر از چندین جلد کتاب است. این کتاب، کتاب انسان است! و او خواهد یافت که این کتاب بیانگر احوال و سرنوشت خود اوست که از زبان انسان دردمند دیگری بر قلم و دفتر جاری شده است… خواهد یافت که این کتاب بیانگر رنج و درد درونی خود اوست… خواهد یافت که این کتاب زبان حال خود اوست…..
این کتاب راهنمایی ست برای کسانی که مایل اند به درون خود سفر کنند…
راهنمای سفر به ناخودآگاه است…
سفری بس عظیم و طولانی و پر از آشوب و خطر…
و صد البته پر بها!
و بهای آن خطر کردن و به گروگان نهادن نهایت جان آدمی است. بهای آن گذشتن از خویش است… بهای آن گذر از بعد تصویری به بعد سمبولیک است… بهای آن بیدار شدن هر چه بیشتر سمپتوم های آدمی است…بهای آن نخفتن است… نرمال نبودن است… بیمار بودن است…! آشفته بودن است…!! بهای آن حرکت در زنجیره ی دال هاست… بهای آن همانطور که خود او گفته: دانه معرفت را همچون دارویی تلخ جرعه جرعه سرکشیدن است.
در پس این کتاب، اشتیاقی بی حد نهفته است که هرگز گریبان ما را رها نخواهد کرد…!
این اشتیاق، همان اشتیاق ناخودآگاه است. همان اشتیاق روانکاو است. اشتیاق یگانه روانکاو ایرانی مقیم ایران تا این تاریخ است......
برای مطالعه متن کامل به سایت #انجمن_فرویدی رجوع کنید.
........
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی @doostdaran_freudianassociation
چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه خانم/آقای مهمان درباره «مافیای روان»
.......
کتابی ست که تک تک حروف آن حاصل جوشش دانش ناخودآگاه است و تک تک کلمات و جملات آن از دل برآمده است و چون از دل برآمده، لاجرم بر دل هم می نشیند. این کتاب حاصل یک عمر کار درونی و تجربه است. حاصل عمری رنج کشیدن، عمری مشقت کشیدن است یا به قول خود او: استخوان خرد کردن است. کتاب دکتر کدیور بیانگر معما و سرنوشت آدمی است. باید به افرادی که دکتر کدیور را به خاطر داشتن فقط یک کتاب، متهم می کنند، بگویم:
اگر فردی سر سوزنی با خودش صداقت داشته باشد…
اگر فردی قطره ای از تلخی دریای فلاکت های درون خودش را چشیده باشد…
اگر فردی برای یک بار هم که شده صادقانه با خودش روبرو شده باشد…
اگر فردی سفری هرچند سفری کوتاه به درون خود کرده باشد….
و اگر فردی با قلبی گشوده و بدون هیچ پیش داوری و تعصبی این کتاب را بخواند، به واقع خواهد یافت: که این کتاب، بسی فراتر از یک کتاب و بلکه فراتر از چندین جلد کتاب است. این کتاب، کتاب انسان است! و او خواهد یافت که این کتاب بیانگر احوال و سرنوشت خود اوست که از زبان انسان دردمند دیگری بر قلم و دفتر جاری شده است… خواهد یافت که این کتاب بیانگر رنج و درد درونی خود اوست… خواهد یافت که این کتاب زبان حال خود اوست…..
این کتاب راهنمایی ست برای کسانی که مایل اند به درون خود سفر کنند…
راهنمای سفر به ناخودآگاه است…
سفری بس عظیم و طولانی و پر از آشوب و خطر…
و صد البته پر بها!
و بهای آن خطر کردن و به گروگان نهادن نهایت جان آدمی است. بهای آن گذشتن از خویش است… بهای آن گذر از بعد تصویری به بعد سمبولیک است… بهای آن بیدار شدن هر چه بیشتر سمپتوم های آدمی است…بهای آن نخفتن است… نرمال نبودن است… بیمار بودن است…! آشفته بودن است…!! بهای آن حرکت در زنجیره ی دال هاست… بهای آن همانطور که خود او گفته: دانه معرفت را همچون دارویی تلخ جرعه جرعه سرکشیدن است.
در پس این کتاب، اشتیاقی بی حد نهفته است که هرگز گریبان ما را رها نخواهد کرد…!
این اشتیاق، همان اشتیاق ناخودآگاه است. همان اشتیاق روانکاو است. اشتیاق یگانه روانکاو ایرانی مقیم ایران تا این تاریخ است......
برای مطالعه متن کامل به سایت #انجمن_فرویدی رجوع کنید.
........
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی @doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
💬👇 A brief look at Mitra Kadivar's background and records, the only Iranian psychoanalyst in the world, according to every single international psychoanalytic institution :
.
https://wapol.org
https://www.causefreudienne.net
http://www.lacanquotidien.fr
https://www.europsychoanalysis.eu
http://www.amp-nls.org
https://www.lacan-universite.fr
http://www.radiolacan.com
Dr. Mitra Kadivar, is a medical doctor and a Freudo–Lacanian psychoanalyst. After graduating from School of Medicine in 1979 she headed for West in order to continue her education, and in September 1993 after years passed in Paris and New York returned to her motherland. In Paris she was analyzed by a senior psychoanalyst who was a member of École de la Cause Freudienne (ECF) and a member of World Association of Psychoanalysis (WAP) for 10 years and 4 sessions per week – according to worldwide criteria for training psychoanalysts. Analyst of Dr. Kadivar, himself, was analyzed by Jacque Lacan in person. Dr. Kadivar’s personal psychoanalysis was qualified and subsequently confirmed by the most outstanding jury commissions of École de la Cause Freudienne (ECF) and World Association of Psychoanalysis (WAP) and afterwards she was admitted as a member of these two highly estimated institutions. After foundation of Eurofederation of Psychoanalysis (EFP) Dr. Kadivar won the honor of membership in this international institution as well. Dr. Mitra Kadivar is the only member of World Association of Psychoanalysis in Iran. World Association of Psychoanalysis (WAP) has the status of Special consultant in United Nations Organization and École de la Cause Freudienne (ECF) is the most high-ranking Lacanian psychoanalysis reference in the world and has been founded by Jacque Lacan himself. In November 2009 in Paris Jacque Allain Miller in the speech for opening of Universite populaire Jacques Lacan (UPJL) appreciated Dr. Kadivar’s 16- year efforts for the enhancement of status of psychoanalysis and in June 2013 in the international congress of Euro Federation of Psychoanalysis (PIPOL 6) in Brussels, a section of the congress was named “Mitra” in her honour.
انتخاب متن و تصویر: پرهام زرگر @doostdaran_freudianassociation
.
https://wapol.org
https://www.causefreudienne.net
http://www.lacanquotidien.fr
https://www.europsychoanalysis.eu
http://www.amp-nls.org
https://www.lacan-universite.fr
http://www.radiolacan.com
Dr. Mitra Kadivar, is a medical doctor and a Freudo–Lacanian psychoanalyst. After graduating from School of Medicine in 1979 she headed for West in order to continue her education, and in September 1993 after years passed in Paris and New York returned to her motherland. In Paris she was analyzed by a senior psychoanalyst who was a member of École de la Cause Freudienne (ECF) and a member of World Association of Psychoanalysis (WAP) for 10 years and 4 sessions per week – according to worldwide criteria for training psychoanalysts. Analyst of Dr. Kadivar, himself, was analyzed by Jacque Lacan in person. Dr. Kadivar’s personal psychoanalysis was qualified and subsequently confirmed by the most outstanding jury commissions of École de la Cause Freudienne (ECF) and World Association of Psychoanalysis (WAP) and afterwards she was admitted as a member of these two highly estimated institutions. After foundation of Eurofederation of Psychoanalysis (EFP) Dr. Kadivar won the honor of membership in this international institution as well. Dr. Mitra Kadivar is the only member of World Association of Psychoanalysis in Iran. World Association of Psychoanalysis (WAP) has the status of Special consultant in United Nations Organization and École de la Cause Freudienne (ECF) is the most high-ranking Lacanian psychoanalysis reference in the world and has been founded by Jacque Lacan himself. In November 2009 in Paris Jacque Allain Miller in the speech for opening of Universite populaire Jacques Lacan (UPJL) appreciated Dr. Kadivar’s 16- year efforts for the enhancement of status of psychoanalysis and in June 2013 in the international congress of Euro Federation of Psychoanalysis (PIPOL 6) in Brussels, a section of the congress was named “Mitra” in her honour.
انتخاب متن و تصویر: پرهام زرگر @doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
👇💬 جلسه چهارم دوره اول ۱۰ خرداد ۱۳۸۰
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
غایت آمال گفتار اربابی ساختن انسانهای ماشینی است. انسانهایی بسیار فرمانبردار و بسیار با کفایت efficient
که هرگز از خود سؤالی نمیکنند و وضع موجود را همواره بهترین وضع میدانند. کار کردن آنها بر اساس یک برنامه تنظیم شده است. تفریح کردن آنها برنامه ریزی شده است. تولید مثل کردنشان با مجوز است و قس علیهذا. خلاصه در یک کلام انسانهای نرمال و جامعه برتر. روانکاوی فاصله گرفته از فروید یعنی منطبق کردن ایدهآل روانکاوی با ایدهآل فاشیستی انسان بهتر ـ جامعه برتر، ولی با فرم و شکل مقبولتر و با ابزار و وسایل ملایمتر. اینجاست که لکان صحبت از اخلاق روانکاوی میکند و مسؤولیتی که بر عهده گفتار روانکاوی است. در زمانهای که گفتار علمی چهارنعل به طرف تحقق بخشیدن این ایدهآل میرود. آنجایی که بالاترین هدف و برگزیدهترین دستاورد علمی شبیهسازی انسان تلقی میشود، مسؤولیت بزرگی به گردن گفتار روانکاوی است. به وجود آوردن انسان بهتر همیشه یکی از آرزوهای بشر بوده است. اما در اعصار مختلف تعریفهای متفاوتی از این انسان بهتر ارائه شده است. تعریفهایی که گاه در نقطه مقابل یکدیگر بودهاند. یک مقایسه سرسری بین حکمت گلستان و تستهای روانشناسی مورد استفاده در بنگاههای کارپردازی آمریکایی این مطلب را به خوبی نشان میدهد. راههایی را که سعدی برای بهتر زیستن پیشنهاد میکند بنگرید و آنها را با
American way of life
مقایسه کنید. فریادهای اعتراضآمیزی را از هر طرف میشنوم که میگویند: «اما دوره و زمانه سعدی سپری شده است. دیگر نمیتوان بر طبق حکمت او زیست». جواب من به این فریادها این است: «شمایی که فریاد میزنید فقط کمی بیشتر گفتار اربابی زمانه خود را باور کردهاید و با آن منطبق شدهاید». در عین حال اضافه میکنم که مطمئناً در رسیدن به ایدهآلهای گفتار اربابی و بهشت موعودش نیز با شکست مواجه شدهاید و گرنه اصلاً گوشتان به حرفهای من بدهکار نبود که بعداً بخواهید اعتراض کنید. اما در واقع شما اصل قضیه را ملتفت نشدهاید. اصل قضیه این است که روانکاو هیچ راه از پیش تعیین شدهای را تجویز نمیکند، حتی اگر این راه از آن سعدی باشد..
نکته اینجاست که هیچ مقصد از پیش تعیین شدهای جز اشتیاق سوژه وجود ندارد و این نکته اساس عملکرد اخلاق روانکاو است.
.
منبع: برگرفته از وب سایت #انجمن_فرویدی
Animator: Gwenole Jaffredou
ساخت ویدئو و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی @doostdaran_freudianassociation
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
غایت آمال گفتار اربابی ساختن انسانهای ماشینی است. انسانهایی بسیار فرمانبردار و بسیار با کفایت efficient
که هرگز از خود سؤالی نمیکنند و وضع موجود را همواره بهترین وضع میدانند. کار کردن آنها بر اساس یک برنامه تنظیم شده است. تفریح کردن آنها برنامه ریزی شده است. تولید مثل کردنشان با مجوز است و قس علیهذا. خلاصه در یک کلام انسانهای نرمال و جامعه برتر. روانکاوی فاصله گرفته از فروید یعنی منطبق کردن ایدهآل روانکاوی با ایدهآل فاشیستی انسان بهتر ـ جامعه برتر، ولی با فرم و شکل مقبولتر و با ابزار و وسایل ملایمتر. اینجاست که لکان صحبت از اخلاق روانکاوی میکند و مسؤولیتی که بر عهده گفتار روانکاوی است. در زمانهای که گفتار علمی چهارنعل به طرف تحقق بخشیدن این ایدهآل میرود. آنجایی که بالاترین هدف و برگزیدهترین دستاورد علمی شبیهسازی انسان تلقی میشود، مسؤولیت بزرگی به گردن گفتار روانکاوی است. به وجود آوردن انسان بهتر همیشه یکی از آرزوهای بشر بوده است. اما در اعصار مختلف تعریفهای متفاوتی از این انسان بهتر ارائه شده است. تعریفهایی که گاه در نقطه مقابل یکدیگر بودهاند. یک مقایسه سرسری بین حکمت گلستان و تستهای روانشناسی مورد استفاده در بنگاههای کارپردازی آمریکایی این مطلب را به خوبی نشان میدهد. راههایی را که سعدی برای بهتر زیستن پیشنهاد میکند بنگرید و آنها را با
American way of life
مقایسه کنید. فریادهای اعتراضآمیزی را از هر طرف میشنوم که میگویند: «اما دوره و زمانه سعدی سپری شده است. دیگر نمیتوان بر طبق حکمت او زیست». جواب من به این فریادها این است: «شمایی که فریاد میزنید فقط کمی بیشتر گفتار اربابی زمانه خود را باور کردهاید و با آن منطبق شدهاید». در عین حال اضافه میکنم که مطمئناً در رسیدن به ایدهآلهای گفتار اربابی و بهشت موعودش نیز با شکست مواجه شدهاید و گرنه اصلاً گوشتان به حرفهای من بدهکار نبود که بعداً بخواهید اعتراض کنید. اما در واقع شما اصل قضیه را ملتفت نشدهاید. اصل قضیه این است که روانکاو هیچ راه از پیش تعیین شدهای را تجویز نمیکند، حتی اگر این راه از آن سعدی باشد..
نکته اینجاست که هیچ مقصد از پیش تعیین شدهای جز اشتیاق سوژه وجود ندارد و این نکته اساس عملکرد اخلاق روانکاو است.
.
منبع: برگرفته از وب سایت #انجمن_فرویدی
Animator: Gwenole Jaffredou
ساخت ویدئو و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی @doostdaran_freudianassociation