Doostdaran_freudianassociation
40 subscribers
706 photos
116 videos
33 links
کارگروه دوستداران انجمن فرویدی

تماس با دفتر انجمن فرویدی به ریاست دکتر میترا کدیور
تنها روانکاو ایرانی عضو انجمن جهانی روانکاوی
☎️021_22025937

@freudianassociation
Download Telegram
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
👇💬 انسان نرمال!!! (1)
می دانم که بعضی از شما به این دلیل به اینجا آمده اید که امیدوارید در طی این هشت جلسه موفق شوید برای سوالی که مدتهاست در ذهن دارید پاسخی بیابید و آن سوال چیزی نیست جز اینکه: "روانکاوی بالاخره چیست؟"
بگذارید از همین لحظات اولیه کارمان برایتان روشن کنم که نه هشت جلسه، نه هشت ماه و نه حتی هشت سال برای این کار کافی نیست! و من با گفتن این کلمات اصلاً قصد دلسرد کردن شما را ندارم بلکه بر عکس میخواهم به کارمان یک جهت منطقی ببخشم.
فروید پدر روانکاوی و کسی که این علم عمدتاً مخلوق اوست می نویسد: "سوال مهمی که هیچوقت برای آن پاسخی پیدا نشده و خود من هم به رغم چهل سال تجسس در روح و روان آدمی موفق به یافتن پاسخی برای آن نشده ام این است: یک زن چه می خواهد؟"

منبع: مکتب لکان، روانکاوی در قرن بیست و یکم. ص: سی و سه. #میترا_کدیور @doostdaran_freudianassociation

انتخاب متن و تصویر: محمد کیان بخت
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
جلسه هشتم دوره اول
👇💬 ۱۹ تیر ۱۳۸۰
از کلاس‌های عرصه فرویدی – مکتب لکان
طنز و رابطه آن با ناخودآگاه
.....
هنر هم تعریف دارد. هر ساختنی هنر نیست. خلاقیت واقعی موقعی صورت می‌گیرد که خودش می‌آید نه آن زمان که قصد و نیتی در کار است. مثلاً نقاشی هست که ممکن است روزی بیست تا تابلو بکشد. مثلاً ویکتور هوگو را مثال می‌زنند که روزی شش ساعت شعر می‌گفته است. صبح بلند می‌شده است مثلاً شش صبح تا دوازده ظهر شعر می‌گفته است. ولی حافظ یک جور دیگر شعر می‌گفته است. خب ویکتور هوگو را نمی‌شود گفت که بازاری است. ولی کارش یک نظمی داشته است. ولی همین آدمی که در یک ساعت بخصوصی شعر می‌گوید، همین آدم ممکن است یک موقعی نصف شب بیدار شود و تند تند چیزی بنویسد، آن‌جاست که خلاقیت انجام می‌شود. می‌بینیم که بعضی از هنرمندان قادرند که کاری را با نظم انجام دهند یک کار منظم و مرتب، هر روز یک چیزی بسازند در همان زمینه کار خودشان. ولی برخی دیگر قادر نیستند یک روز حالش خوب است به قول خودش می‌تواند نقاشی کند یک روز دیگر نمی‌تواند. اگر که فیلم آمادئوس را دیده باشید نشان می‌دهد که او چگونه می‌ساخته است. هم چیزی بوده است خارج از خودش یعنی خودش بدون این که قصد و نیت داشته باشد انجام می‌داده است و هم قادر بوده است برای یک سفارش چیزی را بسازد. منتهی وقتی که کارهای موتزارت را به آن‌ها عادت می‌کنید متوجه تفاوت آن‌ها می‌شوید.
منبع: برگرفته از وب سایت #انجمن_فرویدی
.........
ساخت ویدئو و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی @doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
👇💬 درسنامه‌های دکتر کدیور: جلسه ششم دوره اول
جلسه ششم دوره اول
۵ تیر ۱۳۸۰
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
......
فرهنگ و تمدن از نظر روانکاوی چیست؟ اگر بخواهیم برای فرهنگ و تمدن سرآغازی را در نظر بگیریم این سرآغاز مصادف با انسان شدن انسان است و انسان شدن انسان، مصادف با چیره شدن بعد سمبولیک بر اوست، مصادف با حدوث کلمه بر او و این همان چیزی است که در کتاب مقدس می گوید: «در آغاز کلمه بود».
حدوث کلمه، حدوث بعد سمبولیک، آن چیزی است که برای همیشه دنیای انسان شکل می گیرد. تاریخ بسط فرهنگ و تمدن، تاریخ بسط بعد سمبولیک است و آثار اجتناب ناپذیر این بسط، این گسترش بعد سمبولیک بر روی بُعد واقع و بُعد تصویری است،
بُعد Real و بُعد Imaginary.

برای مطالعه متن کامل درسنامه به سایت #انجمن_فرویدی رجوع کنید.
......
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی @doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
👇💬 جلسه چهارم دوره اول ۱۰ خرداد ۱۳۸۰
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
.....
ولی آیا هرگز شنیده‌اید فروید صحبتی از همدلی کرده باشد؟ همدلی با چی؟ با ژوئی‌سانس سمپتوم؟ این را که بیمار خودش قبلاً داشت، قبل از این که سمپتومش برایش مسأله‌ساز شود و موضوع یک تقاضا گردد. زمانی که سمپتوم علامتی بیش نبود، در آن زمان بیمار با سمپتومش همدلی می‌کرد. اما حالا که او یک متقاضی شده است، دیگر قادر به این کار نیست. در واقع چون دیگر قادر به این کار نبوده، قادر به همدلی کردن با سمپتومش نبوده، متقاضی شده است. آیا باید او را به نقطه صفر برگرداند؟ و برای چه مدت او در این نقطه باقی خواهد ماند؟ همدلی کردن یعنی سلب مسؤولیت کردن از سوژه در رابطه با انتخابی که او برای ژوئی‌سانس خود کرده است. سوژه خیلی دوست دارد فکر کند که نابسامانی‌های زندگی‌اش در رابطه با دیگران است. او دوست دارد فکر کند که چون مادرش به اندازه کافی دوستش نداشته یا پدرش کتکش می‌زده یا همسری مطابق میلش پیدا نکرده است در این وضعیت به سر می‌برد. او هرگز نمی‌خواهد این را قبول کند که خودش مسؤول نوع ژوئی‌سانس‌اش است. خود مسؤول ژوئی‌سانسی است که در سمپتومش نهفته است. منظور من این نیست که بگویم تاریخچه سوژه در به وجود آمدن وضعیت فعلی او بی‌اثر بوده است، اما تاریخچه او فقط او را به نوعی انتخاب هدایت کرده است. در یک روانکاوی لازم است که سوژه مسؤولیتش را به عهده بگیرد، مسؤولیت این انتخابش را. این انتخاب چیزی نیست جز انتخاب نوعی از ژوئی‌سانس و پاسخ به این سؤال که چه جایگاهی در اشتیاق بزرگ‌ دیگری دارد و این یعنی همان ادیپ فرویدی. هدف از یک روانکاوی، متحول کردن نوع ژوئی‌سانس است یا به عبارت دیگر کاستراسیون ژوئی‌سانس و یا به عبارت کامل‌تر، کاستراسیون ژوئی‌سانس و گره زدن آن به اشتیاق ناخودآگاه و این کار با همدلی میسر نیست.

منبع: برگرفته از وب سایت #انجمن_فرویدی
.....
انتخاب متن و تصویر: فاطمه حُسنی ابراهیمی @doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
👇💬 رمزگشایی مثل هیروگلیف، یک راه و روشی دارد ولی لکان دارد در این مقطع صحبت از زبانشناسی ساری و جاری می‌کند. منظور این است که شما تلاش نکنید که این گفتار را بیاورید داخل این رودخانه قرار بدهید. بروید توی گفتار و ویژگی‌های خاص خودش را پیدا کنید. فهمیدن یعنی اینکه این شخص را مجبور کنید بیاید داخل این رودخانه، نمی‌توانید این کار را بکنید. تعبیر کردن یعنی شما بروید توی راه‌های او و برای این کار باید این ارتباط خودتان را با رودخانه قطع کنید و به خودتان اجازه دهید که بروید توی این راه‌ها و توی این لابیرنت و در این‌جا صحبت از پسیکوز است ولی حتی در مورد بیماران نوروتیک هم صادق است. موضوع این است که آن زنجیره دال‌ها را که گفتم لاینقطع ادامه دارد و این متافورها و متونیمی‌ها و اینکه جریان دال‌ها آن بالا حرکت می‌کنند و مدلول‌ها این پایین و [این دو] هیچ ارتباطی با هم ندارند. گفتار جمعی وقتی است که یک ارتباطی میان این دال‌ها و مدلول‌ها برقرار می‌شود و بین آدم‌ها قراردادی گذاشته می‌شود که این دال مثلاً به این مدلول وصل می‌شود و شما وقتی که با مراجعین‌تان صحبت می‌کنید باید خودتان را در سطح زبان قرار دهید و نه در سطح گفتار جمعی. یعنی درنظر بگیرید که برای شما این دال به این مدلول چسبیده ولی شاید برای دیگری اینطوری نباشد. پس این سوءتفاهم بنیادی اصلاً از همین‌جا ناشی می‌شود که در زبان این حرکت دال‌ها آزاد است و هر دالی به هر مدلولی مرتبط است، گفتار جمعی فقط باعث شده که در یک چهارچوبی، در یک مقطعی، این حرکت آزاد یکجوری ثابت شود. درصورتیکه شما باید این مطلب را درنظر بگیرید که این اتصال می‌تواند هر جور دیگری هم باشد. با پسیکوتیک این واقعیت بنیادی‌تر است با نوروتیک هم وجود دارد.
برگرفته از کلاس های عرصه فرویدی _ مکتب لکان
جلسه چهارم دوره دوم (۸ آبان ۱۳۸۰)

برای مطالعه متن کامل به سایت انجمن فرویدی رجوع کنید.
انتخاب متن و تصویر: مریم رحمتی @doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
👇💬 گفت آن یار که از او گشت سر دار بلند/
جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
منظور حافظ از هویدا کردن اسرار چیست؟ مگر منصور حلاج چه می‌گفت که مستوجب به دار آویختن بود. این اسراری را که او بدان دست یافته بود مگر چه بود؟ که به شکوه آن‌ها و به شکوه دارنده آن‌ها، چوبه دار عزت یافته و سربلند شده. این آن چیزی است که حافظ و حلاج و مولانا و امام محمد غزالی و دیگران نامش را عشق گذاشته‌اند و فروید به آن نام لیبیدو داده و لکان آن را اشتیاق نامیده است و این‌ها آن چیزهایی هستند که در هیچ یک از محاسبات گفتار اربابی، در هیچ عصر و زمانه‌ای نمی‌گنجیدند. عشق، لیبیدو، اشتیاق یا هر نام دیگری که به آن‌ها داده شود، یعنی جنبش، یعنی تپش، یعنی جستجو، یعنی حرکت، یعنی موتور حیات.
هر یک از ذرات اندر جستجو/
وز کمال و حسن جوید رنگ و بو
جز فروغ عشق اندر ذره نیست/
غیر عشق اندر دل هر قطره نیست
نوروتیک کسی است که از اشتیاق خودش جدا افتاده است. و به همین دلیل هم زندگی طاقت فرسایی دارد. نوع وسواسی آن فقط ادای زندگی کردن را در می‌آورد و به بهترین نحو ممکن هم این نقش را بازی می‌کند. اما در اعماق وجودش پوچی و بیهودگی موج می‌زند و سعی می‌کند خلأ درونی‌اش را با به انجام رساندن هرچه بهتر یک سری مناسک که او آن‌ها را رفتار زندگان فرض می‌کند، پر کند. هیستریک با خودش رو راست‌تر است و به همین دلیل آن طور که خود آن‌ها می‌گویند، اساساً پنچر است. هر گونه جنبشی، هر گونه حرکتی انرژی خارق العاده‌ای را از او می‌طلبد و این زمانی اتفاق می‌افتد که هیستریک از گفتار اربابی فاصله گرفته و دیگر نمی‌تواند انرژی خودش را از گفتار اربابی تامین کند، یعنی زمانی که او صاحب گفتار هیستریک شده است به عبارتی دیگر وقتی که سمپتوم دیگر یک علامت نیست و درحال تبدیل شدن به یک تقاضا است.
لکان می‌گوید «آن‌چه که اشتیاق نامیده می‌شود باعث می‌شود که زندگی در بزدلی خالی از هر گونه معنا باشد».
....
از کلاس های عرصه فرویدی-مکتب لکان
جلسه پنجم دوره اول (۲۴ خرداد ۱۳۸۰)
انتخاب متن و تصویر: مریم رحمتی @doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
👇💬 درسنامه‌های دکتر #میترا_کدیور: جلسه ششم دوره اول
جلسه ششم دوره اول
(۵ تیر ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
........
خوب گوش کنید: فروید معتقد است که انسان با چشم پوشی کردن از غرایزش بخصوص با چشم پوشی از غریزه جنسی و غریزه خشونت طلبی اش توانست فرهنگ و تمدن را بنا نهاده و به پیش ببرد. در آن جوامعی که تمدن پیشرفته تر است این چشم پوشی، این از خودگذشتگی بشر واضح تر و کامل تر است. پس تعریفی که فروید از تمدن می دهد بر اساس یک چشم پوشی مداوم است و پایدار.
می بینیم که معیارهای فروید برای تعریف تمدن، معیارهای رایج نیست. معیارهای رایج، تمدن را بر اساس پیشرفت و تکنولوژی و افزایش رفاه مادی، افزایش دارایی ها در سطح اجتماع و در سطح افراد یا همان
‏”Living standard”
در نظر می گیرند. فروید را با این استانداردها کاری نیست. اگر چه که او در کتاب «ناخشنودی در تمدن» که
در سال ۱۹۲۹
منتشر شد از این معیارها هم صحبت کرده و اذعان کرده که نمی شود آنها را نادیده گرفت، اما او معیارهای دیگری را هم در اختیار دارد. فروید تمدن را به این گونه تعریف می کند: «تمدن مجموعه تمام دستاوردهایی است که زندگی ما را از زندگی اجداد حیوانی ما مجزا می کند و مقصود از آنها اولاً حفاظت انسان در مقابل قدرت بی حد و حصر طبیعت است و ثانیاً نظم دادن به روابط انسان ها با یکدیگر».

توجه کنید که روابط انسان ها با یکدیگر یکی از معیارهای اصلی فروید در تعریف تمدن است.
.......
برای مطالعه متن کامل درسنامه به سایت #انجمن_فرویدی رجوع کنید.

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی @doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
👇💬 جلسه چهارم دوره اول ۱۰ خرداد ۱۳۸۰
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان؛ دکتر میترا کدیور
......
❁وقتی که لکان اعلام می‌کند که «روانکاوی آن کاری است که یک روانکاو می‌کند» ـ از لکان سؤال می‌کنند روانکاوی چیست؟ جواب می‌دهد روانکاوی کاری است که یک روانکاو می‌کند ـ به همین اشتیاق اشاره دارد. همین اشتیاق است که یک روانکاو را از یک درمانگر متمایز می‌کند.....
❁انتقال به قول لکان «صحنه جدیدی است برای دروغ‌های جدید و مقاومت‌های جدید» که به کمک آن سوژه از روبرو شدن با حقیقت خود حذر می‌کند. درمانگر او را هرچه بیشتر در این صحنه نگه می‌دارد و روانکاو او را از این صحنه بیرون می‌کشد....
❁روانکاو برعکس درمانگر در صدد یکپارچگی ایگو نیست، بلکه هدف او بیرون کشیدن ابژه اشتیاق از شکاف سوژه است.....
❁نرمال سازی برای لکان یعنی منطبق شدن هرچه بیشتر با گفتار اربابی. همان گفتاری که فروید در اولین سال‌های کارش مجذوب آن بود ولی به سرعت آن را رها کرد. حالا منطبق شدن با همان گفتار اربابی شده اساس کار برخی از مکاتب روانکاوی. چه پسرفت عظیمی نسبت به مسیر پیموده شده توسط فروید. فاصله گرفتن از فروید و پس رفتن تدریجی به سمت گفتار اربابی روند خاص خودش را دارد. اول پست‌فرویدی‌ها سبز می‌شوند، بعداً نئوفرویدی‌ها سر بر می‌آورند و بعد نوبت به کسانی می‌رسد که اصلاً فروید را قبول ندارند و او را دِمُده می‌دانند. اما نکته جالب توجه این که هیچ کدام از این مکاتب از عنوان روانکاوی دست بر نمی‌دارند. انقلاب فرویدی به این کلمه آن‌چنان اعتباری بخشیده که دست کشیدن از آن خودکشی محض است. بدون عنوان روانکاوی این مکاتب همچون برف در آفتاب تموز هستند. بی‌خبر از آن که روانکاوی بدون فروید یا با فروید تکه تکه شده، رنگ و جلا دادن هرچه بیشتر به گفتار اربابی است.. غایت آمال گفتار اربابی ساختن انسان‌های ماشینی است. انسان‌هایی بسیار فرمان‌بردار و بسیار با کفایت efficient که هرگز از خود سؤالی نمی‌کنند و وضع موجود را همواره بهترین وضع می‌دانند....
منبع: برگرفته از وب سایت #انجمن_فرویدی
.......
Animators: Niko Miller & Pat Grivet
ccccccc.tv

ساخت ویدئو و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی @doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
👇💬 کتاب هائی هستند که گوئی با قلمی از استخوان و جوهری از خون نوشته شده اند.
چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه خانم/آقای مهمان درباره «مافیای روان»
.......
کتابی ست که تک تک حروف آن حاصل جوشش دانش ناخودآگاه است و تک تک کلمات و جملات آن از دل برآمده است و چون از دل برآمده، لاجرم بر دل هم می نشیند. این کتاب حاصل یک عمر کار درونی و تجربه است. حاصل عمری رنج کشیدن، عمری مشقت کشیدن است یا به قول خود او: استخوان خرد کردن است. کتاب دکتر کدیور بیانگر معما و سرنوشت آدمی است. باید به افرادی که دکتر کدیور را به خاطر داشتن فقط یک کتاب، متهم می کنند، بگویم:
اگر فردی سر سوزنی با خودش صداقت داشته باشد…
اگر فردی قطره ای از تلخی دریای فلاکت های درون خودش را چشیده باشد…
اگر فردی برای یک بار هم که شده صادقانه با خودش روبرو شده باشد…
اگر فردی سفری هرچند سفری کوتاه به درون خود کرده باشد….
و اگر فردی با قلبی گشوده و بدون هیچ پیش داوری و تعصبی این کتاب را بخواند، به واقع خواهد یافت: که این کتاب، بسی فراتر از یک کتاب و بلکه فراتر از چندین جلد کتاب است. این کتاب، کتاب انسان است! و او خواهد یافت که این کتاب بیانگر احوال و سرنوشت خود اوست که از زبان انسان دردمند دیگری بر قلم و دفتر جاری شده است… خواهد یافت که این کتاب بیانگر رنج و درد درونی خود اوست… خواهد یافت که این کتاب زبان حال خود اوست…..
این کتاب راهنمایی ست برای کسانی که مایل اند به درون خود سفر کنند…
راهنمای سفر به ناخودآگاه است…
سفری بس عظیم و طولانی و پر از آشوب و خطر…
و صد البته پر بها!
و بهای آن خطر کردن و به گروگان نهادن نهایت جان آدمی است. بهای آن گذشتن از خویش است… بهای آن گذر از بعد تصویری به بعد سمبولیک است… بهای آن بیدار شدن هر چه بیشتر سمپتوم های آدمی است…بهای آن نخفتن است… نرمال نبودن است… بیمار بودن است…! آشفته بودن است…!! بهای آن حرکت در زنجیره ی دال هاست… بهای آن همانطور که خود او گفته: دانه معرفت را همچون دارویی تلخ جرعه جرعه سرکشیدن است.
در پس این کتاب، اشتیاقی بی حد نهفته است که هرگز گریبان ما را رها نخواهد کرد…!
این اشتیاق، همان اشتیاق ناخودآگاه است. همان اشتیاق روانکاو است. اشتیاق یگانه روانکاو ایرانی مقیم ایران تا این تاریخ است......

برای مطالعه متن کامل به سایت #انجمن_فرویدی رجوع کنید.
........
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی @doostdaran_freudianassociation