🌸 دخترونه حرم امام رضا علیه‌السلام🌸
3.94K subscribers
13.6K photos
3.25K videos
355 files
1.8K links
🎀 خوش اومدین به
#دخترونه‌ ترین کانال رسمی امام رضایی
ارتباط با ادمین
💌 @dokhtar_razavi_admin

🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸🍃
🌸
معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی 🕊

🌱 کپی آزاد

آدرس‌های دیگر👇
https://www.haram8.ir/dokhtar_razavi/
Download Telegram
🍃 #یک_داستان_خواندنی #حتما_بخونید
زندگی برایم خیلی سخت شده‌بود؛
هر کار می‌کردم اوضاعم بهتر نمی‌شد
و قلبم پر از غم بود. 💔

با همان حال، نزد امام هادى (ع) رفتم
و 🍀 در کنار ایشان نشستم.

هنوز چیزی نگفته بودم،
که فرمود:
«اى اباهاشم درباره كدام نعمتى كه
خداوند به تو داده‌است،
مى‌توانی شكرگزار او باشى؟» 💚💜

ساكت ماندم.
نمی‌دانستم چه بگويم ...
امام (ع) فرمود:

«خداوند،
👈 #ايمان را روزى تو كرد و به وسيله آن
بدنت را از آتش دوزخ در امان داشت 🍏
👈 #سلامتى را نصيب تو کرد و تو را
بر اطاعتش يارى کرد
👈 به تو #قناعت بخشيد و تو را از اين‌كه
آبرویَت برود، حفظ كرد

🔔 اى اباهاشم من اینک،
اين نعمتها را به تو يادآورى كردم،
چرا كه گمان بردم مى‌خواهى از آن كسى كه
آن نعمتها را به تو بخشيده‌است شكايت كنى؛
از این به بعد، #ناامید مباش ...» 🍁

سَرم پایین بود که
امام (ع) صد دینار به من بخشید و من
بدون این‌که از ایشان چیزی درخواست
کنم، با قلبی شاد 💕 به سمت خانه‌ام
روانه شدم 💫









📗 برگرفته از کتاب «نگاهى بر زندگى چهارده معصوم». تأليف شيخ عباس قمى
@dokhtar_razavi
💌 #یک_داستان_خواندنی
دلش می‌خواست امامش را ببیند، 💚
اما راهش را پیدا نمی‌کرد؛

روزی نزد عارفی رفت و
گفت:
«چرا ما امام زمان (عج) را نمی‌بینیم؟»🤔😕

عارف با شنیدن این حرف او
کمی فکر کرد و گفت:
«لطفا چند لحظه برگرد و پشت به من بنشین»

شاگرد که به دانایی او ایمان داشت،
این کار را انجام داد.
آن وقت، عارف از او پرسید:
«فرزندم، آیا الان می‌توانی مرا ببینی؟» 🔆

شاگرد با تعجب گفت:
«نه، شما را نمی‌توانم ببینم؛
آخر من که پشت به شما نشسته‌ام،
چگونه شما را ببینم؟!» 🔒

💫 عارف دانا
لبخندی زد و گفت:
«حالا متوجه شدی که چرا
ما نمی‌توانیم امام خود را بینیم؟
امام (عج)، #حاضر است؛ اما این ماییم که
با گناهان و نافرمانی‌مان، پشت به
ایشان نشسته‌ایم ...» 🌸🍃




دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
💌 #یک_داستان_خواندنی
تعدادی از جوانان بنی‌هاشم،
دور امام رضا (ع) را گرفته بودند و
مشغول صحبت بودند. 💤

جعفر بن عمر علوی،
با وضعیتی نامطلوب و
لباسی کهنه از کنارشان رد شد.
با دیدن او، جوانان به همدیگر نگاه کردند
و خندیدند.

💫 امام (ع) که
از رفتار آنان ناراحت شده بودند، فرمودند:
«به‌زودی او را در حالی خواهید دید که
اموال و همراهان فراوان دارد!» 💰 .
یک ماه کمتر یا بیشتر نگذشته بود
که جعفر علوی به جایگاه ویژه‌ای رسید.

وضعش خیلی خوب شد و
هر روز او را می‌دیدند که می‌رود و
عدّە‌ی زیادی خدَم و حشَم، همراهش هستند 🍏

علم امام رضا (ع)، علمی خدایی بود ... 🌸🍃




📗 یک قمقمه دریا. انتشارات آستان قدس رضوی
#کتاب_حرم
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
🍃 #یک_داستان_خواندنی

به امام باقر (ع)،
از همشهری‌هایم گفتم و
این‌که پیروان اهل بیت (ع)
در شهرمان زیادند

امام (ع) فرمودند:
آیا همشهری‌هایت که پیرو ما هستند،

نسبت به هم مهربان هستند؟
آیا به درد هم رسیدگی می‌كنند؟
آیا اشتباه دوستان خود را می‌بخشند؟
آیا با همدیگر، همكاری دارند و
یكدیگر را در مشكلات
کمک می‌کنند؟ 🍏

کمی فکر کردم و گفتم:
«نه، این ویژگی‌ها در آنها نیست ...»

امام باقر (ع) فرمودند:
«ای برادر، پس آنها پیروان راستیـن ما
نیستند؛ پیـرو واقعی ما كسی است كه
این ویژگیها را نسبت به همنوعان خود
داشته باشد» 🌸🍃



📗 اصول کافی. ج ۲. ص ۱۷۳
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام_تسلیت
دخترونه رضوی
@dokhtar_razavi
🍃 #یک_داستان_خواندنی

موسی بن یسار می‌گفت:
همراه امام رضا (ع) بودم که
به روستایی رسیدیم 🌿

ناگاه صدای شیون، از
گوشه‌ای به گوشمان رسید؛ کسی
از دنیا رفته بود؛ از اسب
پیاده شدیم

ناگاه دیدم امام رضا (ع)
سمت فرد تازه گذشته رفتند و
با بردن نام او، فرمودند:
بهشت ارزانی‌ات باد 🍰

تعجب کردم؛ پرسیدم:
آیا شما رو می‌شناختید ...؟


امام رضا (ع)
با مهربانی فرمودند:
«ای موسی، مگر نمی‌دانی کارهای شیعیان،
به ما اهل بیت (ع) نشان داده می‌شود ...؟» 🌸🍃



📖 آستان هشتم. تولیدات فرهنگی حرم
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
🍁 #یک_داستان_خواندنی

عمر بن سعید می‌گفت:
از یکی از همسایگانم ناراحت بودم،
برای امام عسکری (ع) نامه نوشتم و
از ایشان خواستم برایم دعا کنند

چند روز بعد،
💌 نامه‌‌ی امام (ع) به دستم رسید
که در آن نوشته بودند نگران نباشم و
این مساله خیلی زود حل می‌شود

امام (ع)،
در پایان، برایم نوشته بودند:
از خدا طلب بخشش کن و توبه کن
از آنچه به زبان آوردی

یادم آمد دیرو‌ز، با
گروهی بودم که درمورد دین خدا،
حرف‌های ناخوب می‌زدند و من هم
بخاطر دوستی‌مان،
حرفشان را تایید کردم 🌙

🕊 فهمیدم امام حسن عسکری (ع)
از همنشینی من با آن دوستان
ناراحتند؛
پس،
از همان روز،
دوستی با آنها را ترک کردم ... 🌸🍃



📗 مسند امام عسکری . ص ۱۶۷
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi