This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💌 #شهید_از_راه_رسید
چند روزه
خبر رسیدنش
همهجا رو پر کرده؛ 💫
شهیدی که
به قول خواهرش،
امروزی بود و اهل جوونی کردن؛
اما قلب پاکش طاقت نیاورد آجری
از حرم عمه سادات کم بشه ... ❤
امروز
پیکر داداش مجید رو
برای خاکسپاری، میون مردم میارن،
تا عطر وجودش همهی شهر رو پر کنه ... 🌸🍃
@dokhtar_razavi
برای دوستانتان هم ارسال کنید 🌸
چند روزه
خبر رسیدنش
همهجا رو پر کرده؛ 💫
شهیدی که
به قول خواهرش،
امروزی بود و اهل جوونی کردن؛
اما قلب پاکش طاقت نیاورد آجری
از حرم عمه سادات کم بشه ... ❤
امروز
پیکر داداش مجید رو
برای خاکسپاری، میون مردم میارن،
تا عطر وجودش همهی شهر رو پر کنه ... 🌸🍃
@dokhtar_razavi
برای دوستانتان هم ارسال کنید 🌸
💌 #یه_خاطره_خوندنی
مدت زیادی نبود
وارد گردان امام حسن (ع) شده بود
که مسولیت بالاتری به او دادند 🍀
بعد هم معاون و فرمانده شد؛ اما
هــر بــار شرط میگذاشت که
باید سهشنبه و چهارشنبه را
با من کاری نداشته باشید! 🌙
بالاخره یک روز با اصرار فرمانده، گفت:
«از اینجا میروم #مسجد_جمکران،
دو رکعت نماز امام زمان میخوانم
و بر میگردم»
یکبار که همراهیاش کردم.
در طول مسیر، سرش به شیشه بود و
قطرات اشکش، جاری ... 💦
یک دفعه، ۱۴ بار ماشین عوض کرد
تا به جمکــران رسید. بعد هم
نمازی خواند و برگشت 🌸
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده 💫
📗 ۵ دقیقه با بهشتیان. نشر دارخوین
#یادی_از_شهدا
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
مدت زیادی نبود
وارد گردان امام حسن (ع) شده بود
که مسولیت بالاتری به او دادند 🍀
بعد هم معاون و فرمانده شد؛ اما
هــر بــار شرط میگذاشت که
باید سهشنبه و چهارشنبه را
با من کاری نداشته باشید! 🌙
بالاخره یک روز با اصرار فرمانده، گفت:
«از اینجا میروم #مسجد_جمکران،
دو رکعت نماز امام زمان میخوانم
و بر میگردم»
یکبار که همراهیاش کردم.
در طول مسیر، سرش به شیشه بود و
قطرات اشکش، جاری ... 💦
یک دفعه، ۱۴ بار ماشین عوض کرد
تا به جمکــران رسید. بعد هم
نمازی خواند و برگشت 🌸
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده 💫
📗 ۵ دقیقه با بهشتیان. نشر دارخوین
#یادی_از_شهدا
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi