This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی از همکلاسیهایش چند باری از او خواستگاری کرده بود. برای پا گرفتن این وصلت به واسطه بزرگ و معتبری نیاز داشت.
چه کسی بهتر از امام رئوف امام رضا علیه السلام
وقتی سفر مشهد قسمتش شد، رو به روی ضریح
خواست که واسطه این ازدواج بشه.
چشماش رو که باز کرد نگاهی به مادرش انداخت که کنارش مشغول دعا بود. دلش رو به دریا زد و ماجرای خواستگاری همکلاسیاش رو مطرح کرد.
مادرش مخالفتی نکرد. 😍
وقتی قرار خواستگاری رو بعد از سفر مشهد گذاشتند، یقین کرد که امام رضا علیه السلام براش پدری کرده.
💍 «ازدواج عامل سکون و آرامش انسان است» 💍
🎙 #گزیده_سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سیدآبادی
┏━
@dokhtar_razavi
┗━
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پدر زینب برایش بلیت گرفت تا با مادرش برود مشهد.
وقتی به حرم رسید، رفت و ایستاد همان جایی که برای ازدواجش دعا کرده بود. به ضریح نگاه میکرد و بلندبلند گریه میکرد. زیر لب میگفت: «یا امامرضا، روحالله رو از شما خواسته بودم. خودت دادی و خودتم گرفتی. خودم گفتم عاقبتبهخیری، من راضیام. اما امامرضا من جا موندم. مگه من پابهپای روحالله نیومدم؟ پس چرا اون رفت و من موندم؟»
کلی با امام رضا درد و دل کرد.
آمد بیرون و رفت همان جایی که آخرین بار با روحالله نشسته بودند. یاد سجدۀ طولانی روحالله و دعایش برای شهادت افتاد. آن روز چقدر حال روحالله عجیب بود.
با امامرضا که صحبت کرد، آرامش عجیبی پیدا کرد. آرام شده بود. تنها چیزی که بعد از شهادت روحالله آرامش کرد همان زیارت مشهد بود.
برشی از کتاب دلتنگ نباش
┏━
@dokhtar_razavi
┗━
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM