This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«من گمان میکنم هر کسی در ته دلش یک باغی دارد که پناهگاه اوست. هیچکس از آنجا خبر ندارد، کلیدش فقط در دست صاحبش است.
آنجا، آدم هر تصور ممنوعی دلش بخواهد میکند.
عشقهای محال، هر آرزوی ناممکن و هر خواب و خیال خوش، هر چیز نشدنی، آنجا شدنی است؛ یک بهشت- یا شاید جهنم ـ خودمانی و صمیمی که هرکس برای خودش دارد.
این باغِ اندرونی چه بسا از دید باغبانش هم پنهان است اما یک روزی و یک جوری آن را کشف میکند.»
گفتگو در باغ ، شاهرخ مسکوب
مولانای جان ؛
بعضی باشند که سلام دهند و از سلامِ ایشان بوی #دود آید و بعضی باشند که سلام دهند و از سلامِ ایشان بوی مُشک آید.
این را کسی در یابد که او را #مشامی باشد.
👍2