باشگاه کوهنوردی چکاد
8.39K subscribers
21.7K photos
8.23K videos
50 files
7.02K links
🏔🍃مجری رسمی برنامه های کوهنوردی، طبیعتگردی، آموزشی و...

#چکاد_مشهد

🔵وبسایت باشگاه:
Chakadclub.ir

🔴پرتال برنامه ها:
Portal.chakadclub.ir

🔖اینستاگرام:
instagram.com/chakadclub

مدیریت:
@Firouze_Hasannezhad
📞 09153164188

روابط عمومی:
@chakadinfo
Download Telegram
☑️عیدانه چکاد بدون نیاز به مرخصی 😎😍

🏜🏝🏜🏝🏜🏝🏜🏝🏜🏝🏜🏝🏝🏜🏝🏜🏝🏜

🏜پیمایش در سرزمین عجایب طبیعی طَبَس🏜


👮‍♂️سرپرست
: جناب آقای محمد فاطمی
📱تماس با سرپرست : 09384686856
📱آیدی ؛@fatemimohamad75
📱 ثبت نام و هماهنگی 👈 : @firouze_hasannezhad

✍️ پیمایشهای سفر طبس :

✴️ طبیعت گردی روستای زیبای اَزمیغـــــان ( نگین طبس )
✴️پیمایش چِشمــــه آبِگَـــــــــــــرم مُرتضـــــــی عَــلــــــــــی
✴️ بازدید از طاق آجُری شاه عباسی در مسیر پیمایش
✴️باغ باشکوه گلشن
✴️پیمایش دَره اسرار آمیز کـــال جِنـــــــــــــــــــــی و دیدن لانه زنبوری ها و سنگ عُشاق
✴️ رَمل های طلائی کَویــــــر حَلــــــوان همراه با آفرود و شتر سواری ( با هزینه گردشگر )

✍️تعهدات ما ؛
اتوبوس توریستی مجهز 3 روز
اسکان یک شب
لیدر مجرب محلی


🔺زمان 2 الی 5 فروردین 1403ماه
🔺مدت برنامه:  3 شب و دو روز
🔺سطح برنامه:   آسان
🔺ساعت حرکت  : ساعت 12 شب دوم فروردین
🔺ورود به مشهد صبح 5 فروردین قبل از ساعت اداری



💰سرمایه گذاری شما : 2/500 تومان


⭕️ثبت نام از طریق پرتال 👇

http://Portal.chakadclub.ir

♦️همراه داشتن بیمه ورزشی الزامیست

@chakadclub
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☑️باشگاه کوهنوردی چکاد

#تعطیلات 4 روزه #عید #یک #صعود 4000 #رقم #بزنید

💠عنوان برنامه: صعود یک روزه قله تفتان ارتفاع 4050 متر👈 طرح سیمرغ


🔺زمان: یکم الی پنجم فروردین ماه 1403
🔺منطقه: خاش
🔺مدت برنامه: 4 روز
🔺سطح برنامه: کوهنوردی سنگین
🔺 حرکت: 4 شنبه عصر یکم فروردین
🔺 برگشت: یکشنبه 5 فروردین مشهد



👮‍♂️سرپرست برنامه : مربی گرامی ، آقای مجید صداقت فر

📱تلگرام ؛ 👈@SedaghatfarMajid


🔶خدمات برنامه:
🔸 مجوز قانونی از اداره ورزش
🔸 بیمه مسئولیت مدنی
🔸 سرپرست و مربی مجرب
🔸وسیله ایاب و ذهاب : اتوبوس vip تا زاهدان رفت و برگشت
🔸ترانسفر محلی ون اختصاصی تا دره گلی رفت و برگشت {320 کیلومتر}
🔸 گشت شهری زاهدان و بازار رسولی
🔸اسکان یک شب اردوگاه دره گلی




💰هزینه برنامه 1990/000 تومان

روش ثبت نام :👇از طریق پرتال☺️
Portal.chakadclub.ir

لطفا پس از ثبت نام ، به آیدی زیر پیام دهید.
@Firouze_hasannezhad


♦️همراه داشتن بیمه ورزشی الزامیست

📱تلفن هماهنگی :: 09153164188


🔵 کانال چکاد :@chakadclub
3
محمد رضا شجریان، آلبوم بوی باران، ساز و آواز مخالف: بگذار که بر…
زیر بیدی بودیم
برگی از شاخه ی بالای سرم
چیدم و گفتم:
چشم را باز کنید،
"آیتی بهتر از این
می خواهید...؟!"

#سهراب_سپهری

هر صبح ‌‌‏در آیینه‌ی جادوییِ خورشید
‌‌‏چون می‌نگرم
‌‌‏او همه من، من همه اویم...
‌‌‏
‌‎شعر: #فریدون_مشیری
‌‎آواز: #استاد_مجمدرضا_شجریان

آلبوم #بوی_باران
1👏1
الهه ... قناری
تاکنون به صدای گوش نواز چهچه پرندگان اهلی گوناگون گوش سپرده اید؟
پرندگانی که به زیبایی یک کنسرت در کنار همدیگر می خوانند و با حنجره شان می نوازند. یکی مرغ عشق است و قصه ی عاشقی برایت می گوید، یکی گنجشک است که نغمه ای گوش نواز برایت می سراید و الباقی همهمه ی زندگی سر می دهند. به صدایشان که گوش می نهی یاد چه می افتی.. کدام کنسرت به این زیبایی همکاری و هماهنگی دارد. به کنسرتی از بهشت رفته ای. کنسرتی که کارناوال برایت فراهم کرده. خوانندگان اش مخلوقات زیبای خدا هستند اما انسان نیستند . پرندگانی خوش بر و رو که با صدایشان غرق در صدای دلنشین ات می کنند. از صداهای زندگی برایت می نوازند و سرخوش ات می کنند.
#قناری، پرنده ای آرام که در کنار سایر پرندگان جزو خوانندگان ماهر به حساب می آیدودر رنگ های متنوع بخش رنگ آمیزی و صحنه ی کنسرت را به عهده دارد. زیبا ، خوش آواز و خوش طرح و رنگ.
خوانندگان خوش ذوق ایرانی در وصف این پرنده خوش صدا ( #قناری) ترانه هایی را اجرا نموده اند .
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تنها صعود کنندگان می دانند که چرا باید صعود کرد . تنها کوهنورد می داند که هدف، سنگ و خاک و برف و یخی در نقطه ی بلند نیست؛ به روح آموختن است که بلندی طلب باشد نه جاه طلب .... کوهنوردی، عشق ورزیدن به طبیعت است، عاشق بودن به طهارت، آزمودن تحمّل خویشتن در برابر مصائب و مشقات.
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی پا در یک مسیر کوهستانی طولانی می گذاریم، آهسته آهسته، دل می سپاریم به سخن گفتن با خویشتن، از خویش پرسیدن، به خود جواب دادن، به جستجوی معایب خود برخاستن، به تحلیل نقائص و اشتباهات خود مشغول شدن، آنگاه از خود خواستن که درست را بر نادرست، حق را بر ناحق، صفا را بر بی صفتی، پاکی را بر آلودگی ها مسلط گردانیم .
انسان بر فراز قله های رفیع، خود را به خدای خود نزدیکتر حس می کند . چندانکه می تواند با آن خدای نزدیک، از دردهای خویش بگوید و از دردهای دیگران .صعود نوعی رزم است.
👏41
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ورزش، تمایل بزرگسالان است به ادامه ی بازی های دوران کودکی " امّا، صعود بازی نیست، تفکر است . صعود ادامه ی تفکر است و نفس تفکر .

صعود، تمایل به دوام بخشیدن به تفکر است در فضایی خالص، و اثبات کارکرد تفکر .
بدون اندیشیدن به هیچ قلّه ای نمی توان دست یافت .

👈برگرفته از کتاب یک صعود باورنکردنی
1👌1
درود و مهر فراوان بر همنوردان جانی که در آخرین صعود سال فلسفه زیبای کوهنوردی را با ما مرور کردند و صعودشان معنا یافت .
عرض تبریک و خدا قوت فراوان دارم .و تشکر برای حضور سبزتان . افتخاری بود در محضر یکایک عزیزان بودن و همگامی در این صعود

⬅️تشکر از سرپرست با اخلاق و برنای چکاد؛ جناب آقای فاطمی برای سرپرستی شایسته و راهبردی عالی تیم صعود

⬅️تشکر از جناب آقای رمزی مربی محترم ، برای سرقدمی و حمایت کامل تیم

⬅️تشکر از جناب آقای سعادت نیا برای میانداری و ثبت لحظات ماندگار

⬅️تشکر از جناب آقای گلقندشتی برای عقب داری مسئولانه و حمایت کامل تیم

⬅️🔺دیدار آقای عیسی چنارانی همنورد قهرمان و پر توان اسکای رانینگ کشوری بر فراز قله قوچگر باعث افتخار و شادمانی شد
5
#چه_انتظار_خوشی_بود!

از بیست و پنجم اسفند، دیگر زمستان رفته و بهار سر زده بود. پنج روز آخر اسفند را «پنجه» می‌گفتیم که از قدیم‌ترین زمان از روزهای پرمعنای سال بوده بود؛ زیرا می‌بایست مقدّمات آمدن نوروز را فراهم کند. این نوروز به‌هرحال و در هر خانه، ولو با مقداری گرفتاری، عادت شده بود و جزو حکم بود که امید تازه برانگیزد.
در کنار خانه‌تکانی، سایر نظافت‌های گاه‌به‌گاهی نیز که در طی سال نشده بود، می‌شد: چراغ‌ها و لامپاها، سماور و شیشه‌های پنجره و ظرف‌های مس را می‌دادند سفید کنند. همه‌ی گوشه‌های دوردست منزل رُفته می‌شد. رخت‌های بهاری را می‌شستند و روی بند می‌انداختند و آن‌گاه تهیه‌ی خوراکی‌های خاصّ نوروز بود.
شیرینی که به‌آن «حلوا» می‌گفتند، البتّه از شهر آورده می‌شد، ولی این شیرینی پادزهری داشت که می‌بایست آن را در همان خانه تهیه کرد و آن عبارت بود از آن‌چه که در مجموع «آب‌کرده» می‌گفتند؛ یعنی میوه‌های خشک ترش و شیرین، چون آلو، قیسی، آلبالو، برگه‌ی شفتالو و زردآلو که در آب خیس می‌شد. از این «آب‌کرده» رسم بود که یک لیوان به‌ هر مهمانی که وارد خانه می‌شد خورانده شود، زیرا فرض بر این بود که اشخاص با خوردن شیرینی و تنقّلات گرمی‌شان می‌کند و نوشابه‌ی خشک، آن گرمی را دفع خواهد نمود. بنابراین تغارهایی توی خانه بود مخصوص این کار و کمچه‌ای روی آن که در آن می‌زدند و توی نیم‌کاسه یا لیوان برای تازه‌وارد می‌آوردند...

یک یا دو روز پیش از رسیدن عید، چاروادارهای زغال‌کِش -که از شهر می‌رسیدند- بارشان شیرینی و سورسات عید بود. عطّارها می‌دادند خرما و کشمش و نخودچی و انجیر و حلواهای ارزان‌قیمتی -که از شیره‌ی انگور و مغز گردو درست می‌شد- بیاورند که به‌مصرفِ عیدِ فقیرترها می‌رسید، زیرا آن‌ها دسترسی به‌ خرید حلوای اصلی نداشتند؛ بنابراین این کاروانِ پیش از شبِ عید، کاروان مخصوصی بود. علاوه بر آن، مقدار اضافه‌تری قند و چای و ادویه و پارچه با خود می‌آوردند: شیرین‌کننده‌ی کام و نونوارکننده‌ی کسانی بود که در دِه دستشان به‌دهن‌شان می‌رسید. شیرینی در زندگی مردمِ آن زمان اهمیّت بسیار داشت؛ زیرا خیلی کم‌تر از آن‌چه بدن احتیاج داشت، به‌آن می‌رسید. به‌ چربی (به‌علت وجود گوسفند) کم‌ و بیش دسترسی بود ولی شیرینی جزو نوادر به‌شمار می‌رفت. از این رو، وجود آن با عید و عیش و عروسی و سور وابسته بود.

پنج روز «پنجه» در خانه‌ی ما کارهای عید تهیّه می‌شد. نخستین نشانه‌ی عید با رسیدن نخستین شیر آغوز (ماک) که از صحرا می‌آوردند، آغاز می‌گشت. این شیر را کمی می‌جوشاندند که سفت می‌شد مانند ماست و آن را در اصطلاح محلّی «فله» می‌خواندند. طعمی نه ترش، بلکه روغنی داشت و بسیار خوشمزه و مقوّی بود. همان هفته‌ی اول زایمان، شیر بز را می‌شد به‌این صورت درآورد، بعد از آن دیگر به‌مصرف ماست می‌رسید.
از شیر نخستین گوسفندانی که زاییده بودند «فله» برای ارباب‌ها فرستاده می‌شد؛ زیرا یُمن داشت که روز نوروز «سفیدی» بر سر سفره باشد. ما خودمان گوسفند صحرایی نداشتیم، اما از گله‌ی خویشاوندان برای ما نیز آورده می‌شد.
رسم بر این بود که تشریفات عید به‌بهترین نحو ممکن انجام گیرد. نوعی ماهیّت مذهبی پیدا کرده بود، یعنی رعایتش به‌همان اندازه‌ی مناسک مذهبی واجب شمرده می‌شد. آدابی که در کبوده به‌کار می‌رفت، نسبت به‌ آن‌چه من بعد در تهران دیدم، گمان می‌کنم که ریشه‌ی قدیمی‌تر و دست‌نخورده‌تر داشت؛ مثلاً ما هفت‌سین نمی‌شناختیم.

روز عید، چنان‌که در سراسر ایران رسم است، شرط اول نظافت بود. همه می‌بایست به‌حمّام رفته و نوترین لباس خود را در بر کرده باشند. زن‌ها با زینت‌هایی بر خود.
پدرم که همیشه نظیف و منظّم بود، لباس پاکیزه‌ی خود را به‌تن می‌کرد. در زمان من دیگر کت و شلوار بود. مادرم سراپا در لباس نو می‌رفت، نو نه بدان معنا که همان سال دوخته شده باشد، منظور آن‌ست که از لای بقچه بیرون آمده و خیلی کم به‌تن شده بود. بوی گل سرخ و بیدمشک که لای آن‌ها خوابانده شده بود، می‌داد.
همه دم به‌روشنی می‌زد، با چارقد سفید وال، چادر نماز سفید که خال‌ها یا گل‌های خیلی ریز داشت. تنها شلوار استثنا بود. من و خواهرم نیز نوترین لباسی که داشتیم می‌پوشیدیم. چه انتظار خوشی بود!

روزها (سرگذشت)، استاد محمدعلی اسلامی #ندوشن، یزدان، تهران، ۱۳۶۳، جلد یک[چاپ چهارم ۱۳۹۲]
صص ۸۷–۸۴
#نوروز
3👍2👏2