Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
..باغبانا
ز خزان
بی خبرت مي بينم
آه از
آن روز که
باد ت گل رعنا ببرد
#حافظ جانم
انسان بی شباهت به «آب» نیست؛
اگربخواهد زنده باشد و زندگی ببخشد،
باید جریان داشته باشد؛
باید پی برخورد با سنگ ها و سختی ها را به تنش بمالد؛
باید شجاعت چشیدن گرم و سرد روزگار را داشته باشد؛
تا باران شود و بر جهان ببارد…
وگرنه کسی که تحمل سختی ها را نداشته باشد،
همچون آب ساکنی است که صدایش به کسی آرامش نمی دهد؛
با دیگران که کنار نمی آید هیچ،
خودش راهم نمی تواند نجات دهد..!
مرداب می شود و می گندد.
#بامدادتان عطرآگین نسیم کوچه باغهای باران خورده
ز خزان
بی خبرت مي بينم
آه از
آن روز که
باد ت گل رعنا ببرد
#حافظ جانم
انسان بی شباهت به «آب» نیست؛
اگربخواهد زنده باشد و زندگی ببخشد،
باید جریان داشته باشد؛
باید پی برخورد با سنگ ها و سختی ها را به تنش بمالد؛
باید شجاعت چشیدن گرم و سرد روزگار را داشته باشد؛
تا باران شود و بر جهان ببارد…
وگرنه کسی که تحمل سختی ها را نداشته باشد،
همچون آب ساکنی است که صدایش به کسی آرامش نمی دهد؛
با دیگران که کنار نمی آید هیچ،
خودش راهم نمی تواند نجات دهد..!
مرداب می شود و می گندد.
#بامدادتان عطرآگین نسیم کوچه باغهای باران خورده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺎﺟﺮﺍﺟﻮﯾﯽ ﭘﯿﺸﻪ ﻛﻨﺪ، ﺑﯽ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻛﺴﺐ ﻣﯽ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺤﺮﻭﻣﻨﺪ.
ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ، ﺷﯿﺮ ﯾﺎ ﺧﻂ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ.
ﺷﯿﺮ ﺁﻣﺪ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺭﻓﺘﯿﻢ.
ﺍﮔﺮ ﺧﻂ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺩﻩ ﺑﺎﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺧﻂ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ،
ﻣﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ.
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ.
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻌﻨﺎ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ.
ﻣﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺷﺪ.
ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺷﺘﺎﺑﺰﺩﻩ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ.
ﻣﻬﻢ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﮔﺎﻡ ﺩﺭ ﺭﺍﻫﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ. ﻣﺎ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﯿﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﭘﯿﺸﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ.
ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺳﻔﺮ، ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﻫﺎ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ.
✍️ «اﺭﻧﺴﺘﻮ چه گوارا»
منطقه پارسیان را با چکاد ببینید 😎
اگر علاقه مند به این سفر رویائی هستین اطلاعات و معرفی جذابیت های منطقه را در لینک زیر ببینید 👇👇
https://t.me/joinchat/GjxNJdUILeY0MjQ8
#بامدادتان فرخنده تر از همیشه
#سواحل طلایی و دلفریب پارسیان
ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ، ﺷﯿﺮ ﯾﺎ ﺧﻂ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ.
ﺷﯿﺮ ﺁﻣﺪ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺭﻓﺘﯿﻢ.
ﺍﮔﺮ ﺧﻂ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺩﻩ ﺑﺎﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺧﻂ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ،
ﻣﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ.
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ.
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻌﻨﺎ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ.
ﻣﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺷﺪ.
ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺷﺘﺎﺑﺰﺩﻩ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ.
ﻣﻬﻢ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﮔﺎﻡ ﺩﺭ ﺭﺍﻫﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ. ﻣﺎ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﯿﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﭘﯿﺸﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ.
ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺳﻔﺮ، ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﻫﺎ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ.
✍️ «اﺭﻧﺴﺘﻮ چه گوارا»
منطقه پارسیان را با چکاد ببینید 😎
اگر علاقه مند به این سفر رویائی هستین اطلاعات و معرفی جذابیت های منطقه را در لینک زیر ببینید 👇👇
https://t.me/joinchat/GjxNJdUILeY0MjQ8
#بامدادتان فرخنده تر از همیشه
#سواحل طلایی و دلفریب پارسیان