دانشگاه کتاب و یادگیری | بوکزیستو
میخوایم باهم بیشتر درمورد عادتسازی طراحی رفتار گپ بزنیم
آخرین قسمت سلسله پادکست های
عادت سازی و طراحی زندگی
عادت سازی و طراحی زندگی
تو حق نداری خسته شی
نه الآن
نه اینجا
نه بعد اومدن این همه راهی
که کنار هم اومدیم
روی تیغ
زیر رعد
توی شک
از اون گرم
تا این سگِ سرما
تو حق نداری نگاه کنی
بپایی
منو ببین
ما به هم وصلیم
بیفتی، منم میافتم باهات
اجازه نمیدم بشی
یه بیروح
یه مرده
بلند شو
خودم کولت میکنم تا خونه
داری شوخی میکنی
مگه شوخی داری الآن با من؟
ما با همدیگه اومدیم توو و میریم بیرون با هم
من تنهات نمیذارم
نه الآن
نه اینجا
نه بعد اومدن این همه راهی
که کنار هم اومدیم
روی تیغ
زیر رعد
توی شک
از اون گرم
تا این سگِ سرما
تو حق نداری نگاه کنی
بپایی
منو ببین
ما به هم وصلیم
بیفتی، منم میافتم باهات
اجازه نمیدم بشی
یه بیروح
یه مرده
بلند شو
خودم کولت میکنم تا خونه
داری شوخی میکنی
مگه شوخی داری الآن با من؟
ما با همدیگه اومدیم توو و میریم بیرون با هم
من تنهات نمیذارم
❤6👍1
دانشگاه کتاب و یادگیری | بوکزیستو
او و دوستانش - he and his friends – با هم - Together
خودم خیلی از نظر منطقی آهنگشو دوست نداشتم!😅
ولی زاویه نگاهشو دوست داشتم!👌
ولی زاویه نگاهشو دوست داشتم!👌
😁2👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
-آخرین بار کِی گریه کردی؟
- بعد گریه عمو رجب...
- بعد گریه عمو رجب...
😢4
امروز رادیو یک کار خوبی کرد
قطعه حماسه خرمشهر مجید انتظامی رو پخش کرد
دقیقا مناسب این روز بود👌
قطعه حماسه خرمشهر مجید انتظامی رو پخش کرد
دقیقا مناسب این روز بود👌
فروتن؛
فرو رفتن در تن، فرو رفتن در درون خود، رفتن در عمق خودت و از درون بیرون رو نگاه کردن.
فرو رفتن در تن، فرو رفتن در درون خود، رفتن در عمق خودت و از درون بیرون رو نگاه کردن.
👍10❤1🤩1
سی سالم شد، در ۱۸ اکتبر!
امروز از صبح درونم آشوب بود
نه از جنس غم و افسردگی و ناراحتی و منفی
و نه آشوب سی سالگی و بحران سی سالگی!
و نه آشوب تولد و سال جدید!
نه، نه
جنسش اینا نبود
که
آشوبش به سی سالگیم میخورد
آشوبش به تولدم میخورد
انگاری درونم حماسه ای برپاست
انگاری فردوسی با رستم دارند به به و چه چه میکنند...
.
.
.
دمت گرم مرد...
دمت گرم
ممنونم از هدیه ای که تو روز تولد سی سالگی بهم دادی...
امروز از صبح درونم آشوب بود
نه از جنس غم و افسردگی و ناراحتی و منفی
و نه آشوب سی سالگی و بحران سی سالگی!
و نه آشوب تولد و سال جدید!
نه، نه
جنسش اینا نبود
که
آشوبش به سی سالگیم میخورد
آشوبش به تولدم میخورد
انگاری درونم حماسه ای برپاست
انگاری فردوسی با رستم دارند به به و چه چه میکنند...
.
.
.
دمت گرم مرد...
دمت گرم
ممنونم از هدیه ای که تو روز تولد سی سالگی بهم دادی...
❤21
یه شب که سردم بود به مادرم گفتم هوا که سرد میشه یاد تو میوفتم...
طفلی دلش لرزید دلش دوباره شکست تو زل تابستون تو کوچه برف نشست...
طفلی دلش لرزید دلش دوباره شکست تو زل تابستون تو کوچه برف نشست...
❤7