انتشارات بته‌جقه
46 subscribers
678 photos
76 videos
4 files
37 links
انتشارات بته‌جقه
ناشر تخصصی چاپ آثار نویسندگان ایرانی
عقد قرارداد به صورت حضوری یا غیرحضوری
تضمین کیفیت ویرایش،کاغذ،چاپ و...

ارتباط با ما:
@bottejeqqepub
Download Telegram
✍️شغالی به شير گفت: «با من مبارزه کن!»
شير نپذيرفت.
شغال گفت: «نزد شغالان خواهم گفت، شير از من می‌هراسد.»
شير گفت: «سرزنش شغالان را خوش‌تر دارم، از اينکه شيران مرا مسخره کنند، که با شغالی مبارزه کردم.»

گاهی‌وقت‌ها مشاجره با یک احمق،
ما را هم احمق، جلوه می‌دهد.


@bjpub
❤️

@bjpub
1
نظر خوانندگان کتاب هریو و آوای دُرسامُون

#هریو_و_آوای_درسامون

@bjpub
👍1
نظر خوانندگان کتاب هریو و آوای دُرسامُون

@bjpub
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسته‌هاتون چجوری آماده می‌شه؟


@bjpub
سفارش از طریق دایرکت.



@bjpub
آن‌وقت‌ها برق زیاد می‌رفت. سر سیاه زمستان هم که تا زانو برف می‌آمد و باغ در سکوت غرق می‌شد ، رادیو دیگر کار نمی‌کرد. کنار چراغ آتِرا چمبره می‌زدیم و با دستمان روی دیوار شکلک در می‌آوردیم . البته بعدها شنیدیم به آن اداها می‌گویند سایه‌بازی.
یک کتری رویی همیشه روی چراغ زوزه می‌کشید و تنها آهنگ شب‌های ساکت برفکی‌مان می‌شد. یک روز صبح که بیدار شدیم دیدیم آن‌قدر برف باریده که بابایمان گیر کرده تو‌ی خانه . داشت ظهر می‌شد و روی گاز خالی . نفت هم دیگر داشت ته می‌کشید ، زیرا هر چه که بود شب قبل در بخاری نفتی‌مان سوخته بود. مادرمان کمی این‌پاآن‌‌پا کرد که بابا یک سبد و رشته‌طنابی برداشت، رفت توی باغ. یک ساعت بعد یک پرنده‌ی مادرمرده‌ که به تازگی ذبح شده بود توی ظرفشویی قرارداشت .
آن روز بالاخره ما ناهار داشتیم، اما بغضی کنج گلوی همه‌مان بود. هیچ‌کس حرفی نزد و بعدها هیچ‌کس خاطره‌ی آن روز را زنده نکرد.
آن‌وقت‌ها ما خیلی چیزها داشتیم که دیگر تکرار نشد ، اما خوشحالم که زمان گذشت و یک‌سری چیزها از نو ظهور نکرد.


الهه برزگر


@bjpub
👌1
نظر خوانندگان کتاب هریو و آوای دُرسامُون

@bjpub
👍1
چرا پشت مسافر آب می ریزند؟

🟠 در زمان حمله اعراب به ایران، هرمزان سردار ایرانی، فرمانده لشگر خوزستان بعلت خیانت اسیر شد و قبل از آنکه خلیفه او را بکشد، آب برای نوشیدن در خواست کرد اما آنرا ننوشید و در جواب خلیفه گفت می‌ترسم حین نوشیدن آب مرا بکشند.

🟠خلیفه گفت تا این آب را ننوشی تو را نخواهم کشت هرمزان بی‌درنگ آب را روب زمین ریخت و این‌گونه جان خود را خرید!
فلسفه آب‌ریختن پشت سر مسافر از اینجا آمده یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می شود تا مسافر برود و سالم بماند!


@bjpub
👍2