✅ مرغهاي تهراني غاز نيستند!
✍سرمقاله #غلامرضا_نوریعلا در شماره ۷۱۶ #روزنامه_نقدحال
🔹 دو سال پيش زلزلهاي مهيب آمد و بازسازيها كجدارومريز با اعتباراتي چند دههزار ميلياردي انجام گرفت. #استانداری_كرمانشاه، رپرتاژ آگهي عملكرداش در #زلزله را به #روزنامه #دنيای_اقتصاد سپرد. اما مدير بحران استانداري كرمانشاه گفته بود دنياي اقتصاد براي رسيدن به شمارگان 20هزار نسخهاي قرارداد، 13هزار نسخه بيشتر چاپ كرد!
👈همين يكمورد كافيست تا بگوئيم در #كرمانشاه سوءمديريت و ناكارآمدي در اوج است. مديران استانداري كرمانشاه #سوادرسانهای ندارند، حتي توان پرسوجو هم ندارند؟ #ملت #ايران #مطالعه نميكند، روزنامه نميخواند، فرقي ندارد دنياي اقتصاد باشد يا نقدحال! اگر مدعي شويم كه در شرايط كنوني نشريات محلي نسبت به #نشريات سراسري از اقبال عمومي بهتري برخورداراند، بلاترديد فراتر از درك و فهم مديران استان، سخن گفتهايم.
✍ چرا استانداري كرمانشاه روزنامهاي را به تمام نشريات استان ترجيح داد كه فقط چند صد نسخهاش در استانهاي كشور توزيع ميشود؟! ترديد ندارم كه رپرتاژ استانداري كرمانشاه ديده نشد! چرا عقلشان نرسيد كه مبلغ هنگفت #رپرتاژ را بين تمام #نشريات_محلی كرمانشاه تقسيم كنند؟
❗️اگر آن رپرتاژ در تمام نشريات كرمانشاه منتشر ميشد، قطعا تعداد مخاطبان بيشتري ادعاهاي استانداري كرمانشاه را در بازسازي خرابيهاي زلزله ميديدند. مديران استان علاوه بر بيتدبيريهاي رايج، متهم به بيتوجهي به نشريات كرمانشاه هستند، چراغ را به خانه روا نميدارند و مرغهاي تهراني برايشان »غاز« است.
👈 حمايت سه ميلياردي استانداري كرمانشاه از سريال نون-خ مصداق ديگر بيتدبيريست. اساتيد استانداري توضيح بفرمايند چه توجيهي براي اين حمايت ميلياردي دارند.
@bistoonnews1
✍سرمقاله #غلامرضا_نوریعلا در شماره ۷۱۶ #روزنامه_نقدحال
🔹 دو سال پيش زلزلهاي مهيب آمد و بازسازيها كجدارومريز با اعتباراتي چند دههزار ميلياردي انجام گرفت. #استانداری_كرمانشاه، رپرتاژ آگهي عملكرداش در #زلزله را به #روزنامه #دنيای_اقتصاد سپرد. اما مدير بحران استانداري كرمانشاه گفته بود دنياي اقتصاد براي رسيدن به شمارگان 20هزار نسخهاي قرارداد، 13هزار نسخه بيشتر چاپ كرد!
👈همين يكمورد كافيست تا بگوئيم در #كرمانشاه سوءمديريت و ناكارآمدي در اوج است. مديران استانداري كرمانشاه #سوادرسانهای ندارند، حتي توان پرسوجو هم ندارند؟ #ملت #ايران #مطالعه نميكند، روزنامه نميخواند، فرقي ندارد دنياي اقتصاد باشد يا نقدحال! اگر مدعي شويم كه در شرايط كنوني نشريات محلي نسبت به #نشريات سراسري از اقبال عمومي بهتري برخورداراند، بلاترديد فراتر از درك و فهم مديران استان، سخن گفتهايم.
✍ چرا استانداري كرمانشاه روزنامهاي را به تمام نشريات استان ترجيح داد كه فقط چند صد نسخهاش در استانهاي كشور توزيع ميشود؟! ترديد ندارم كه رپرتاژ استانداري كرمانشاه ديده نشد! چرا عقلشان نرسيد كه مبلغ هنگفت #رپرتاژ را بين تمام #نشريات_محلی كرمانشاه تقسيم كنند؟
❗️اگر آن رپرتاژ در تمام نشريات كرمانشاه منتشر ميشد، قطعا تعداد مخاطبان بيشتري ادعاهاي استانداري كرمانشاه را در بازسازي خرابيهاي زلزله ميديدند. مديران استان علاوه بر بيتدبيريهاي رايج، متهم به بيتوجهي به نشريات كرمانشاه هستند، چراغ را به خانه روا نميدارند و مرغهاي تهراني برايشان »غاز« است.
👈 حمايت سه ميلياردي استانداري كرمانشاه از سريال نون-خ مصداق ديگر بيتدبيريست. اساتيد استانداري توضيح بفرمايند چه توجيهي براي اين حمايت ميلياردي دارند.
@bistoonnews1
✅ مصيبتچاپلوسي
✍ سرمقاله #غلامرضا_نوریعلا در شماره ۷۵۴ روزنامه #نقدحال
سعدي عليهالرحمه، فرموده است: »به اندازهي بود، بايد نمود/ خجالت نبُرد آنكه ننمود و بود«. قناعت به داشتهها، صفتي انسانيست. اما داشتهها و داراييهايي ما صرفا مادي نيست كه پا را بايد به اندازهي گليممان دراز كنيم. بخش مهمي از داراييها و داشتههاي بشري، تواناييهايي ذهني و فكري است. معمولا اغراق در بخش معنوي بسيار بيشتر از بخش مادي زندگي انسان صورت ميگيرد. چاپلوسي، مبالغه در تواناييها، حول صاحبمنصبان و جايگاههاي تملقپذير انجام ميشود. انسانهايي كه تملقپذيرند آگاهانه و يا بيآنکه بدانند جامعه را بهسوي پرتگاه هدايت ميکنند. در جوامعي که چاپلوسي رايج است، افرادي كه چاپلوسي نميكنند، جايگاه امني ندارند و مدام نگراناند که چاپلوسان موقعيت آنها را بهخطر نيندازند. اگر اين نگراني سبب گرايش به چاپلوسي نشود، حتما در بازدهي و خروجي کار تاثير منفي دارد. از همه مهمتر اينكه در جوامع چاپلوسمحور، نقد و انتقاد حذف ميشود. نقد براي جامعه و نهادها و سازمانها، مشابه سيستم دفاعي بدن در مقابل ميكروبها، ويروسها و بيماريها عمل ميكند. از پيامدهاي حذف نقد و انتقاد در جوامع چاپلوسمحور، گسترش بيماري ناكارآمدي و خودكامگيست. اگر افراد در جوامع و يا اعضاي يك سامانه و سيستم سازماني جرات نقد داشته باشند و چاپلوسي رايج نباشد با نقد مشکلات، زمينه براي حل و يافتن راهكار مهيا ميشود. انسانها و مديران تملقپذير درواقع قربانياني هستند كه از ورود ويروس و ميكروب به سامانهي كار و زندگي بياطلاع ميمانند و معمولا تا لحظهي آخر همچنان ناآگاه خواهند ماند. كساني که عادت به شنيدن تملق دارند، منتقدان را گستاخ و بيادب خواهد دانست.
نقد حال
@bistoonnews1
✍ سرمقاله #غلامرضا_نوریعلا در شماره ۷۵۴ روزنامه #نقدحال
سعدي عليهالرحمه، فرموده است: »به اندازهي بود، بايد نمود/ خجالت نبُرد آنكه ننمود و بود«. قناعت به داشتهها، صفتي انسانيست. اما داشتهها و داراييهايي ما صرفا مادي نيست كه پا را بايد به اندازهي گليممان دراز كنيم. بخش مهمي از داراييها و داشتههاي بشري، تواناييهايي ذهني و فكري است. معمولا اغراق در بخش معنوي بسيار بيشتر از بخش مادي زندگي انسان صورت ميگيرد. چاپلوسي، مبالغه در تواناييها، حول صاحبمنصبان و جايگاههاي تملقپذير انجام ميشود. انسانهايي كه تملقپذيرند آگاهانه و يا بيآنکه بدانند جامعه را بهسوي پرتگاه هدايت ميکنند. در جوامعي که چاپلوسي رايج است، افرادي كه چاپلوسي نميكنند، جايگاه امني ندارند و مدام نگراناند که چاپلوسان موقعيت آنها را بهخطر نيندازند. اگر اين نگراني سبب گرايش به چاپلوسي نشود، حتما در بازدهي و خروجي کار تاثير منفي دارد. از همه مهمتر اينكه در جوامع چاپلوسمحور، نقد و انتقاد حذف ميشود. نقد براي جامعه و نهادها و سازمانها، مشابه سيستم دفاعي بدن در مقابل ميكروبها، ويروسها و بيماريها عمل ميكند. از پيامدهاي حذف نقد و انتقاد در جوامع چاپلوسمحور، گسترش بيماري ناكارآمدي و خودكامگيست. اگر افراد در جوامع و يا اعضاي يك سامانه و سيستم سازماني جرات نقد داشته باشند و چاپلوسي رايج نباشد با نقد مشکلات، زمينه براي حل و يافتن راهكار مهيا ميشود. انسانها و مديران تملقپذير درواقع قربانياني هستند كه از ورود ويروس و ميكروب به سامانهي كار و زندگي بياطلاع ميمانند و معمولا تا لحظهي آخر همچنان ناآگاه خواهند ماند. كساني که عادت به شنيدن تملق دارند، منتقدان را گستاخ و بيادب خواهد دانست.
نقد حال
@bistoonnews1
✅ بهبهانهیسفررئيسی!
✍ سرمقاله #غلامرضا_نوریعلا در شماره ۱۰۹۴ روزنامه #نقدحال
بسيار گفتهاند و شنيدهايم، انسانها با وطن و زادگاه، انس، الفت و علقهاي دارند كه البته فرازوفرود و كموزياد دارد. وطندوستي و انس به زادگاه، بسياري را به مبالغه و حتي زيادهگويي انداخته و مياندازد. شايد طبيعي باشد كه حب و دوستداشتن، چشم را بر كاستي و زشتيها ببندد و يا در قياس با موارد مشابه، اولويت به وطن و زادگاه باشد. خوشبختانه، طي سالياني كه از خداوند عمر گرفتهام، تمام مراكز استانهاي كشور و بسياري از شهرهاي ايرانزمين را از نزديك ديدهام و با چشم خريدار بسياري از زيباييهاي ايران را لمس و حس كردهام. از طرف ديگر بهلطف خداوند، به چند قارهي جهان و كشورهاي مختلف دنيا بهخصوص كشورهاي توريستي، سفر كردهام. در نقاطي از جهان، لحظاتي طولاني، حيران و بهتزده از زيباييها، متحير ماندهام. رشته كوه آلپ كه از چندين كشور اروپايي ميگذرد، مناظري بديع دارد كه روي زمين مشابه ندارند. جزايري در اژه، مرمره و مديترانه هستند، انگار قطعهاي از بهشتاند. گلهاي آديسآبابا، پايتخت اتيوپي، حتي يكنمونه طبيعياش در هلند سرزمين گلها، پيدا نميشود. هزاران صفحه از زيباييها و منابع و امكانات سرزمينهاي ديگر ميتوان نوشت. اما، كرمانشاه، براي اين بندهي حقير فقير سراپاتقصير، چيز ديگريست. زادگاه زيبا و بيمانندي است كه بدون اغراق و مبالغه، شهري بينظير در دنياست. چرا بينظير است؟! چون از تمام دورههاي تمدن بشري، نام و نشاني در كرمانشاه هست. از آثار انسانهاي اوليه تا نئاندرتال و تا امروز يكجا در اين جغرافيا جمع شده است. حدود 5هزار اثر تاريخي و باستاني از تمام دورانها را دارد كه متاسفانه نه قدر دارند و البته نه قيمت! كرمانشاه، از معدود نقاط دنياست كه اقليم گرم و سرد را در فاصلهاي 200كيلومتري در خود جاي داده است. كرمانشاه دريا، ساحل و بندر ندارد، اما دهها سراب و چشمه و رودخانه دارد كه خروجي آب آنها، كم از درياچهاي نيست كه البته در هدردادن و تلفكردن آبهاي رو و زير زمين، دست تمام دنيا را از پشت بستهايم. دشتهاي حاصلخيزي كه ميتوانند انبار غلات ايران باشد را با سياستهاي بد و نادرست به فرونشستهاي وحشتناك كشاندهايم. رنگارنگي آييني، فرهنگي، قومي، زباني و هنري در كرمانشاه، حقيقتا حيرتآور است. خيابان شريعتي كرمانشاه را ميتوان، خيابان اديان ناميد كه جمعشدن كليسا، كنيسه، مساجد، خانقاه، جمخانه و تكاياي عاشقان سالار شهيدان در اين خيابان بينظير است و بعيد است مشابه داشته باشد و البته كه تخريب چنان فرهنگ غني در كرمانشاه، بهسان خوردن يكليوان آب است و اين وجيزه، يك نقطه از ديواني پر از شعر نغز است. حيف و صد حيف كه با دستاني پر از نعمات الهي، گرسنه و خسته منتظر امداد ديگران ماندهايم و ماندهايم.
@bistoonnews1
✍ سرمقاله #غلامرضا_نوریعلا در شماره ۱۰۹۴ روزنامه #نقدحال
بسيار گفتهاند و شنيدهايم، انسانها با وطن و زادگاه، انس، الفت و علقهاي دارند كه البته فرازوفرود و كموزياد دارد. وطندوستي و انس به زادگاه، بسياري را به مبالغه و حتي زيادهگويي انداخته و مياندازد. شايد طبيعي باشد كه حب و دوستداشتن، چشم را بر كاستي و زشتيها ببندد و يا در قياس با موارد مشابه، اولويت به وطن و زادگاه باشد. خوشبختانه، طي سالياني كه از خداوند عمر گرفتهام، تمام مراكز استانهاي كشور و بسياري از شهرهاي ايرانزمين را از نزديك ديدهام و با چشم خريدار بسياري از زيباييهاي ايران را لمس و حس كردهام. از طرف ديگر بهلطف خداوند، به چند قارهي جهان و كشورهاي مختلف دنيا بهخصوص كشورهاي توريستي، سفر كردهام. در نقاطي از جهان، لحظاتي طولاني، حيران و بهتزده از زيباييها، متحير ماندهام. رشته كوه آلپ كه از چندين كشور اروپايي ميگذرد، مناظري بديع دارد كه روي زمين مشابه ندارند. جزايري در اژه، مرمره و مديترانه هستند، انگار قطعهاي از بهشتاند. گلهاي آديسآبابا، پايتخت اتيوپي، حتي يكنمونه طبيعياش در هلند سرزمين گلها، پيدا نميشود. هزاران صفحه از زيباييها و منابع و امكانات سرزمينهاي ديگر ميتوان نوشت. اما، كرمانشاه، براي اين بندهي حقير فقير سراپاتقصير، چيز ديگريست. زادگاه زيبا و بيمانندي است كه بدون اغراق و مبالغه، شهري بينظير در دنياست. چرا بينظير است؟! چون از تمام دورههاي تمدن بشري، نام و نشاني در كرمانشاه هست. از آثار انسانهاي اوليه تا نئاندرتال و تا امروز يكجا در اين جغرافيا جمع شده است. حدود 5هزار اثر تاريخي و باستاني از تمام دورانها را دارد كه متاسفانه نه قدر دارند و البته نه قيمت! كرمانشاه، از معدود نقاط دنياست كه اقليم گرم و سرد را در فاصلهاي 200كيلومتري در خود جاي داده است. كرمانشاه دريا، ساحل و بندر ندارد، اما دهها سراب و چشمه و رودخانه دارد كه خروجي آب آنها، كم از درياچهاي نيست كه البته در هدردادن و تلفكردن آبهاي رو و زير زمين، دست تمام دنيا را از پشت بستهايم. دشتهاي حاصلخيزي كه ميتوانند انبار غلات ايران باشد را با سياستهاي بد و نادرست به فرونشستهاي وحشتناك كشاندهايم. رنگارنگي آييني، فرهنگي، قومي، زباني و هنري در كرمانشاه، حقيقتا حيرتآور است. خيابان شريعتي كرمانشاه را ميتوان، خيابان اديان ناميد كه جمعشدن كليسا، كنيسه، مساجد، خانقاه، جمخانه و تكاياي عاشقان سالار شهيدان در اين خيابان بينظير است و بعيد است مشابه داشته باشد و البته كه تخريب چنان فرهنگ غني در كرمانشاه، بهسان خوردن يكليوان آب است و اين وجيزه، يك نقطه از ديواني پر از شعر نغز است. حيف و صد حيف كه با دستاني پر از نعمات الهي، گرسنه و خسته منتظر امداد ديگران ماندهايم و ماندهايم.
@bistoonnews1