گاندو غرور ملیمان را یادمان آورد!
📍
"گاندو" سریال امنیتی کمیابی در قاب تلویزیون کشورمان بود که در این ۴۰ سال بعد از انقلاب و صدا و سیمای ملی نمونهای مشابه آن را ندیده بودیم. سریالی که اگر چه به مذاق برخی دولتیها خوش نیامده اما خوشساخت و بر پایه یک روایت جذاب با استفاده بازیگرانی اغلب ناآشنا روایت شد و البته عناصر امنیتی کشور همچون نامشان گمنامند و این عدم استفاده از بازیگران حرفهای و معروف در این نقشها را بسیار هوشمندانه ساخته بود.
ماجرای جدال شاید اندکی غلو شده در حوزه فنی از کشاکش سرویس اطلاعاتی کشورمان با پلاک "ث" با سرویسهای بیگانه که در نهایت نه پایانی باز بلکه واقعیتگرایانه را برای ما به نمایش گذاشت.
لحظه اوج فیلم را میتوان در قسمت پایانی سریال جستوجو کرد. آن جا که موقع تحویل مایکل هاشمیان (جیسون رضاییان) به ماموران وزارت خارجه برای مبادله که پس از کش و قوس فراوان صورت میگیرد، "مایکل جاسوس" دستش را به سوی "محمد" افسر ارشد اطلاعاتی کشورمان دراز میکند... محمد اما با او دست نمیدهد و برای پس زدن دست او، مایکل را جاسوسی میخواند که به منافع ملی و مردم کشورش خیانت کرده و حاضر به عذرخواهی و مجازات نیز نیست...
محمد اما قدرت اطلاعاتی کشور را در اوج غرور به مایکل به رخ میکشد که به اربابانت بگو که دیگر فکر جاسوسی از ایران را در سر نپروارانند که ما هوشیاریم... و این جمله شوری در وجود مخاطب میآفریند.
"گاندو" در این وانفسای بی اعتمادی میان مردم و مسئولین، حس خوش غرور ملی را به یادمان آورد که جز در معدود صحنههای پرافتخار ورزشی بخصوص در این سالهای اخیر، تجربهاش نکرده بودیم!
"گاندو" البته چراغهای پر سوالی از چرایی و چگونگی برخی خباثتهای دنبالهدار و دستهای آلوده برخی وابستگان به مسئولین حتی درجه یک کشور را نیز در ذهنمان روشن کرد که خیانت آنان کمتر از آنچه مایکل و مایکلها با وطن ما کردند، نبوده و نیست! حتی در طول تاریخ!
جان کلام این که؛ مایکلها را، محمدها هوشیارند اما خنجر از پشت میزند دشمن...
#گاندو
#غرورملی
@bistoonnews1
📍
"گاندو" سریال امنیتی کمیابی در قاب تلویزیون کشورمان بود که در این ۴۰ سال بعد از انقلاب و صدا و سیمای ملی نمونهای مشابه آن را ندیده بودیم. سریالی که اگر چه به مذاق برخی دولتیها خوش نیامده اما خوشساخت و بر پایه یک روایت جذاب با استفاده بازیگرانی اغلب ناآشنا روایت شد و البته عناصر امنیتی کشور همچون نامشان گمنامند و این عدم استفاده از بازیگران حرفهای و معروف در این نقشها را بسیار هوشمندانه ساخته بود.
ماجرای جدال شاید اندکی غلو شده در حوزه فنی از کشاکش سرویس اطلاعاتی کشورمان با پلاک "ث" با سرویسهای بیگانه که در نهایت نه پایانی باز بلکه واقعیتگرایانه را برای ما به نمایش گذاشت.
لحظه اوج فیلم را میتوان در قسمت پایانی سریال جستوجو کرد. آن جا که موقع تحویل مایکل هاشمیان (جیسون رضاییان) به ماموران وزارت خارجه برای مبادله که پس از کش و قوس فراوان صورت میگیرد، "مایکل جاسوس" دستش را به سوی "محمد" افسر ارشد اطلاعاتی کشورمان دراز میکند... محمد اما با او دست نمیدهد و برای پس زدن دست او، مایکل را جاسوسی میخواند که به منافع ملی و مردم کشورش خیانت کرده و حاضر به عذرخواهی و مجازات نیز نیست...
محمد اما قدرت اطلاعاتی کشور را در اوج غرور به مایکل به رخ میکشد که به اربابانت بگو که دیگر فکر جاسوسی از ایران را در سر نپروارانند که ما هوشیاریم... و این جمله شوری در وجود مخاطب میآفریند.
"گاندو" در این وانفسای بی اعتمادی میان مردم و مسئولین، حس خوش غرور ملی را به یادمان آورد که جز در معدود صحنههای پرافتخار ورزشی بخصوص در این سالهای اخیر، تجربهاش نکرده بودیم!
"گاندو" البته چراغهای پر سوالی از چرایی و چگونگی برخی خباثتهای دنبالهدار و دستهای آلوده برخی وابستگان به مسئولین حتی درجه یک کشور را نیز در ذهنمان روشن کرد که خیانت آنان کمتر از آنچه مایکل و مایکلها با وطن ما کردند، نبوده و نیست! حتی در طول تاریخ!
جان کلام این که؛ مایکلها را، محمدها هوشیارند اما خنجر از پشت میزند دشمن...
#گاندو
#غرورملی
@bistoonnews1