اردوگاه فرهنگی و زائرسرای بیت‌الجواد (ع)
742 subscribers
1.17K photos
710 videos
39 files
795 links
⚘﷽⚘پذیرای اردوهای دانش‌آموزی و دانش‌جویی، کاروان‌های زیارتی و خانواده‌های مذهبی با ارائه‌ی برنامه‌های فرهنگی رایگان نظیر تئاتر، جنگ شبانه، مسابقه و ... در شهر مشهد مقدّس.

051-32281243
051-32281244

ارتباط با ادمین:
@beitooljavad

وب سایت ما:
www.b-a-j.ir
Download Telegram
#همراه_با_مربی

🖊دست‌نوشته یک جراح چشم‌پزشک:


▪️از خوزستان آمده بود، سلام كرد و پشت اسليت نشست، جواب سلامش را گفتم و به معاينه مشغول شدم. ديدِ چشم چپش در حد درک نور، كاتاراكتی بسيار پيشرفته!

🔹- سن ات چقدره؟! چه مدتيه چشمت این جوری شده؟!
🔸 - ١٦ سالمه، از بچگی ديابت داشتم، چند ماهيه كه كلا نمی‌بينم!

▪️به جوان همراهش كه ده سالی بزرگتر از او بود رو كردم:
🔹- چرا اين قدر دير؟

▪️ سرش را پايين انداخت و گفت:
🔺- حالا ميشه كاری براش كرد؟!

🔹- عملش مي كنم، موفقيت در درمان بستگی به وضعيت شبكيه دارد، زودتر آورده بوديد شانس موفقيت بيشتر بود.

▪️نگاهی حسرت بار به پسرک كرد و نگاهی به پذيرشي كه برايش مي نوشتم، سوالش را از چشمان نگرانش خواندم!

🔹- پذيرشش را برای بيمارستان دولتی نوشتم، هزينه زيادی ندارد نگران نباشيد.

▪️ انگار دنيا را به او داده باشند

🔺 - خدا خيرت بده آقای دكتر!

🔹- فقط عمل ايشان خاص است و بايد برای عمل رضايت مخصوص بدهيد، خودش و ولی او...

🔺- غير از من كسی همراهش نيست!

▪️خواستم بپرسم نسبت شما؟ چشمم به پسرک افتاد كه با پشت آستين اشكش را پاک مي كرد، نپرسيدم!

👁 پسرک را برای ريختن قطره و آماده شدن جهت معاينات تكميلی به اتاق مجاور فرستادم تا با خيال راحت پاسخ سوالات و فضولی های گل كرده ام را بجويم؛

🔹 - عمل شروع درمان است، بخاطر ديابتش بايد تحت نظر باشد و كارهای لازم روی شبكيه انجام شود، چرا اين قدر دير مراجعه كرديد؟! پدر و مادرش؟! نسبت شما با او؟!

🔺- اين پسر در فقر مطلق است، پدرش به سختی توان سير كردن شكم فرزندانش را دارد... نسبت قومی با او ندارم، معلمش هستم ، چند روزی مرخصی گرفتم تا پی درمان او باشم...

🔹- هزينه اش؟!
🔺- با خودم!

▪️ بر دلم تحسين همت بلند اين جوان بود و بر دستانم شرمی كه قلم را روی برگ پذيرش به حركت درآورد "رايگان"!

👀 فردا روز عمل شد و از اقبال خوبش لنز مرغوبی كه از قبل داشتيم و مناسبش بود در چشمش گذاشتم. ذهنم مشغول او بود و فكرم در گروی روح بزرگ انسانهايی گمنام و امروز عصر كه پانسمان از چشمش برمي دارم...

▪️ پانسمان را برداشتم، آرام و با ترس چشمانش را باز كرد سری در اتاق گردانيد و بعد آن نگاهی به من و نگاهی به جوان همراهش:
🔸 - آقا داريم می‌بينيم، آقا داريم می‌بينيم...

▪️ اشک آقا معلم سرازير شد، با سر و چشم نگاهی به سقف انداخت و زير لب گفت:
🔺- خدايا شكرت،

▪️ پسرک را بغل كرد و سرش را بوسيد.

▪️موقع رفتن گفت:
🔺- خدا رو شكر كه شما رو سر راه ما گذاشت تا چشم اين پسر....

☑️ اشتباه می‌كرد، در اين وانفسايی كه كمتر خبر خوبی از جايی می‌رسد، خدا او را سر راه معلمش گذاشته بود تا منجی چشم پسرک باشد!

✍️ دكتر سيدمحمد ميرهاشمی

💢💢💢💢💢⭕️💢💢💢💢💢

✴️ باور کنیم که معلمی فقط به گفتار خوب نیست بلکه
💎 دو صد گفته چون نیم کردار نیست.

••✾•🍃🌺🍃•✾••

اردوگاه فرهنگی و زائرسرای بیت الجواد علیه السلام

◀️ سایت :
🌐 www.b-a-j.ir
◀️ تلگرام:
🆔 @beitoljavad
◀️ اینستاگرام:
🎦 instagram.com/beitoljavad/

••✾•🍃🌺🍃•✾••

🆔 @morabianedini