در اوج عزت
حضرت آیتالله خامنهای: «مجاهد کبیر و زعیم پیشتاز مقاومت در منطقه، حضرت سیّدحسن نصراللّه (اعلی اللّه مقامه)، اکنون در اوج عزّت است. بدن پاک او در سرزمین جهاد فیسبیلاللّه به خاک سپرده میشود، ولی روح و راه او هر روز سرافرازتر از پیش جلوه خواهد کرد انشاءاللّه، و راه را به رهروان نشان خواهد داد.»
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #سید_حسن_نصرالله
حضرت آیتالله خامنهای: «مجاهد کبیر و زعیم پیشتاز مقاومت در منطقه، حضرت سیّدحسن نصراللّه (اعلی اللّه مقامه)، اکنون در اوج عزّت است. بدن پاک او در سرزمین جهاد فیسبیلاللّه به خاک سپرده میشود، ولی روح و راه او هر روز سرافرازتر از پیش جلوه خواهد کرد انشاءاللّه، و راه را به رهروان نشان خواهد داد.»
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #سید_حسن_نصرالله
موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
Photo
پدر جانبازان؛ پسری ۲۷ ساله!
دورانی که سن و سال مطرح نبود!
پیوند عجیبی بین بعضی نامها با تقدیر صاحب نام وجود دارد. گویی نام و نام خانوادگی برخی افراد، خبر از سرشت و سرنوشت آنها میدهد!
مهدی خداپرست هم از این دسته افراد بود؛ درباره اسمش باید گفت، که هدایتگری نقش زیادی در زندگی پر فراز و نشیب او داشت؛ چه آن زمان که در دبیرستان، از تهران به قم میرفت تا به کارهای تبلیغانه و مذهبی بپردازد، چه زمانی که در سال ۵۹ و در مناطق محروم کردستان، نمایشگاه عکس برگزار میکرد و چه آن زمان که در سال ۶۰، به عنوان سفیر فرهنگی سپاه به زیمباوه و تانزانیا رفته بود.
در مورد خداپرستیاش نیز همین بس که او این فرمودهی امام سجاد(ع) را زینت بخش اتاقش كرده بود: خدایا سه عشق میخواهم؛ عشق به خودت، عشق به كسانی كه تو را دوست دارند و عشق به هر عملی كه مرا به تو مربوط كند.
مهدی سال ۶۰، ازدواج کرد اما هنگام تولد تنها فرزندش در جبههها به سر میبرد و فرزندش بعد از کوچ او، چشم به جهان گشود.
در ابتدای همین سال بود که برادرش، هادی هم در والفجر۱ و در فکه به شهادت رسیده بود. آری! سالی که نکوست از بهارش پیداست؛ هادی در فروردین ۶۲ رفت و مهدی در اسفند ۶۲!
و بعد آنها مادری ماند که دو پسرش را در یک سال تقدیم این سرزمین کرده بود؛ مادری که بدون کوچکترین شوک و تعجبی از آن خبر، به تنهایی به معراجالشهدا رفته بود و بدون گریه و زاری، دقایقی با پسرش نجوا کرده و بعد مثل کوهی که به راه افتاده باشد، راهش را گرفته و رفته بود....!
مهدی با این که ۲۷ سال بیشتر نداشت، به پدر جانبازان معروف شده بود. زیرا از ابتدای انقلاب و بعد در جنگ، بی هیچ چشمداشتی، هفتهای یک روز به آسایشگاهی در شهر ری میرفته و به جانبازان انقلاب و جنگ یاری میرسانده.
سرانجام مهدی خداپرست در سحرگاه ششم اسفند سال ۶۲، هنگامی که با دیگر شهیدان محراب دفاع مقدس ما، یعنی شهید رهنمون و شهید معتمدی و شهید نکونود، در اتاق مدیریت بیمارستان صحرایی خاتمالانبیاء در حال اقامهی نماز صبح بودند، همگی بر اثر برخورد خمپاره به شهادت میرسند... روحشاد شاد
🔸هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش...🔸
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #شهید_مهدی_خداپرست | #شهید_بهداری
دورانی که سن و سال مطرح نبود!
پیوند عجیبی بین بعضی نامها با تقدیر صاحب نام وجود دارد. گویی نام و نام خانوادگی برخی افراد، خبر از سرشت و سرنوشت آنها میدهد!
مهدی خداپرست هم از این دسته افراد بود؛ درباره اسمش باید گفت، که هدایتگری نقش زیادی در زندگی پر فراز و نشیب او داشت؛ چه آن زمان که در دبیرستان، از تهران به قم میرفت تا به کارهای تبلیغانه و مذهبی بپردازد، چه زمانی که در سال ۵۹ و در مناطق محروم کردستان، نمایشگاه عکس برگزار میکرد و چه آن زمان که در سال ۶۰، به عنوان سفیر فرهنگی سپاه به زیمباوه و تانزانیا رفته بود.
در مورد خداپرستیاش نیز همین بس که او این فرمودهی امام سجاد(ع) را زینت بخش اتاقش كرده بود: خدایا سه عشق میخواهم؛ عشق به خودت، عشق به كسانی كه تو را دوست دارند و عشق به هر عملی كه مرا به تو مربوط كند.
مهدی سال ۶۰، ازدواج کرد اما هنگام تولد تنها فرزندش در جبههها به سر میبرد و فرزندش بعد از کوچ او، چشم به جهان گشود.
در ابتدای همین سال بود که برادرش، هادی هم در والفجر۱ و در فکه به شهادت رسیده بود. آری! سالی که نکوست از بهارش پیداست؛ هادی در فروردین ۶۲ رفت و مهدی در اسفند ۶۲!
و بعد آنها مادری ماند که دو پسرش را در یک سال تقدیم این سرزمین کرده بود؛ مادری که بدون کوچکترین شوک و تعجبی از آن خبر، به تنهایی به معراجالشهدا رفته بود و بدون گریه و زاری، دقایقی با پسرش نجوا کرده و بعد مثل کوهی که به راه افتاده باشد، راهش را گرفته و رفته بود....!
مهدی با این که ۲۷ سال بیشتر نداشت، به پدر جانبازان معروف شده بود. زیرا از ابتدای انقلاب و بعد در جنگ، بی هیچ چشمداشتی، هفتهای یک روز به آسایشگاهی در شهر ری میرفته و به جانبازان انقلاب و جنگ یاری میرسانده.
سرانجام مهدی خداپرست در سحرگاه ششم اسفند سال ۶۲، هنگامی که با دیگر شهیدان محراب دفاع مقدس ما، یعنی شهید رهنمون و شهید معتمدی و شهید نکونود، در اتاق مدیریت بیمارستان صحرایی خاتمالانبیاء در حال اقامهی نماز صبح بودند، همگی بر اثر برخورد خمپاره به شهادت میرسند... روحشاد شاد
🔸هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش...🔸
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #شهید_مهدی_خداپرست | #شهید_بهداری
موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
Photo
از میز اتاق ریاست تا تخت غرق به خون اتاق عمل در خط مقدم!
چهل سال هم که بگذرد،
رهنمون، همچنان رهنماست...
اسفند آن سال، مثل اسپند روی آتش بود! میدانست یک خبری است ولی کجا و چگونهاش را نه! به دلش برات شده بود که عاقبت در ۲۸ سالگی، نوبت او هم رسیده است.
سه روز از شروع عملیات خیبر میگذشت و قرار بود در چند روز آینده خودش هم به خط برود، ولی مدیریت بیمارستان صحرایی، آن هم زیر خط آتشباری دشمن کار هر کسی نبود؛ مردی را میطلبید که در عین اینکه به کارهای روتین یک بیمارستان جنگی تسلط و اشراف دارد، هر لحظه، بی هیچ هراسی، آمادهی شهادت هم باشد و این مشخصات، خوراک خودش بود؛ کاربلد و آمادهی شهادت!
فرماندهان بهداری سپاه همیشه اصرار داشتند که او را به دلیل قابلیتهای مدیریتیاش از منطقهی خطر دور نگه دارند، و حتی حکم ریاست دانشگاه علوم پزشکی یزد را هم به او داده بودند، ولی او همیشه با لبخندی ملیح و با آن لهجهی شیرین یزدیاش میگفت که پشت میزنشینی آدم خودش را میخواهد و من به درد این کار نمیخورم و الحق هم نه تنها هیچ وقت نمینشست بلکه همیشهی خدا در حال دوییدن بودن تا مبادا نجات جان مجروحی، برای لحظهای هم که شده، به تاخیر بیفتد.
سحرگاه روز ششم اسفند سال ۶۲ بود که صدای رادیوی کوچک او در محوطهی بیمارستان صحرایی خاتمالانبیاء طنینانداز شد. نسیم خنکی میوزید و ناخودآگاه یاد دختر ۸ ماههاش افتاد. همین چند روز پیش بود که قبل از اعزام به منطقه، از یک دستفروش، برایش یک کلاه زیبا خریده بود و آن کلاه، بهانهی آخرين دیدارشان شده بود.
به همسرش، نرجس خانم، تمام سفارشات را کرده بود، مخصوصا دربارهی زهرا؛ از روزی که در سه ماهگی و در کنار سجادهاش، برایش قرآن خوانده بود، خط مشی خود را به هر دوی آنها نشان داده بود.
او بعد از گرفتن وضو و بیدار کردن همکارانش، با آنها در اتاق مدیریت بیمارستان مشغول به نماز شد و درست هنگام قنوت و احتمالا در حال گفتن اللهم الرزقنی شهادت فی سبیل الله بود که خمپارهای به روی اتاق آنها خورد و او با گفتن یا زهرا(س) به آرزوی دیرینهی خویش رسید.
۴۰ سال از این اتفاق میگذرد اما تا ایران باقیست، نام و یاد شهید دکتر محمدعلی رهنمون و یارانش، که از شهدای محراب دفاع مقدس ما هستند، زنده خواهد ماند.
راستی... زهرای دکتر رهنمون، هماکنون ۴۰ ساله و متخصص قلب است و نام دکتر رهنمون، همچنان رهنماست... روحش شاد
🔸ما را سریست با تو، که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم...🔸
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #شهید_رهنمون | #شهید_بهداری
چهل سال هم که بگذرد،
رهنمون، همچنان رهنماست...
اسفند آن سال، مثل اسپند روی آتش بود! میدانست یک خبری است ولی کجا و چگونهاش را نه! به دلش برات شده بود که عاقبت در ۲۸ سالگی، نوبت او هم رسیده است.
سه روز از شروع عملیات خیبر میگذشت و قرار بود در چند روز آینده خودش هم به خط برود، ولی مدیریت بیمارستان صحرایی، آن هم زیر خط آتشباری دشمن کار هر کسی نبود؛ مردی را میطلبید که در عین اینکه به کارهای روتین یک بیمارستان جنگی تسلط و اشراف دارد، هر لحظه، بی هیچ هراسی، آمادهی شهادت هم باشد و این مشخصات، خوراک خودش بود؛ کاربلد و آمادهی شهادت!
فرماندهان بهداری سپاه همیشه اصرار داشتند که او را به دلیل قابلیتهای مدیریتیاش از منطقهی خطر دور نگه دارند، و حتی حکم ریاست دانشگاه علوم پزشکی یزد را هم به او داده بودند، ولی او همیشه با لبخندی ملیح و با آن لهجهی شیرین یزدیاش میگفت که پشت میزنشینی آدم خودش را میخواهد و من به درد این کار نمیخورم و الحق هم نه تنها هیچ وقت نمینشست بلکه همیشهی خدا در حال دوییدن بودن تا مبادا نجات جان مجروحی، برای لحظهای هم که شده، به تاخیر بیفتد.
سحرگاه روز ششم اسفند سال ۶۲ بود که صدای رادیوی کوچک او در محوطهی بیمارستان صحرایی خاتمالانبیاء طنینانداز شد. نسیم خنکی میوزید و ناخودآگاه یاد دختر ۸ ماههاش افتاد. همین چند روز پیش بود که قبل از اعزام به منطقه، از یک دستفروش، برایش یک کلاه زیبا خریده بود و آن کلاه، بهانهی آخرين دیدارشان شده بود.
به همسرش، نرجس خانم، تمام سفارشات را کرده بود، مخصوصا دربارهی زهرا؛ از روزی که در سه ماهگی و در کنار سجادهاش، برایش قرآن خوانده بود، خط مشی خود را به هر دوی آنها نشان داده بود.
او بعد از گرفتن وضو و بیدار کردن همکارانش، با آنها در اتاق مدیریت بیمارستان مشغول به نماز شد و درست هنگام قنوت و احتمالا در حال گفتن اللهم الرزقنی شهادت فی سبیل الله بود که خمپارهای به روی اتاق آنها خورد و او با گفتن یا زهرا(س) به آرزوی دیرینهی خویش رسید.
۴۰ سال از این اتفاق میگذرد اما تا ایران باقیست، نام و یاد شهید دکتر محمدعلی رهنمون و یارانش، که از شهدای محراب دفاع مقدس ما هستند، زنده خواهد ماند.
راستی... زهرای دکتر رهنمون، هماکنون ۴۰ ساله و متخصص قلب است و نام دکتر رهنمون، همچنان رهنماست... روحش شاد
🔸ما را سریست با تو، که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم...🔸
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #شهید_رهنمون | #شهید_بهداری
همایش ملی بسیج مردم و منابع ملی در دفاع مقدس در دانشگاه مالک اشتر برگزار شد
🔻در این همایش میز علمی بسیج مردم و منابع ملی در حوزه سلامت دفاع مقدس نیز برگزار گردید
🔸بسیج علمی . اقدار ملی🔸
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #بسیج | #دانشگاه_مالک_اشتر
🔻در این همایش میز علمی بسیج مردم و منابع ملی در حوزه سلامت دفاع مقدس نیز برگزار گردید
🔸بسیج علمی . اقدار ملی🔸
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #بسیج | #دانشگاه_مالک_اشتر
برگزاری نهمین جلسه هیأت امنای مؤسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
🔸امروز هفتم اسفندماه ۱۴۰۳، نهمین جلسه هیأت امنای مؤسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت با حضور دکتر محمدرضا ظفرقندی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سردار سید یحیی صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا و رئیس هیأت امنای مؤسسه، در محل وزارت بهداشت برگزار شد.
🔸در این جلسه، عملکرد موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت در سال ۱۴۰۳ بررسی و برنامه های سال آینده مورد تایید اعضا قرار گرفت. همچنین موضوعات مرتبط با توسعه خدمات بهداری رزمی و نقش آن در حوزههای مختلف بهداشت و درمان بررسی شد.
در این جلسه همچنین سردار نصرالله فتحیان مسئول مؤسسه، دکتر ایرج فاضل رئیس جامعه جراحان، دکتر محمد رئیسزاده رئیس سازمان نظام پزشکی، دکتر کولیوند رئیس جمعیت هلالاحمر و جمعی از فرماندهان و مدیران بهداشت و درمان نیروهای مسلح و معاونین حضور داشتند.
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #بهداری_رزمی #دفاع_مقدس | #مقاومت | #نظام_سلامت | #وزارت_بهداشت | #نیروهای_مسلح | #هلال_احمر | #جامعه_پزشکی | #نظام_پزشکی
🔸امروز هفتم اسفندماه ۱۴۰۳، نهمین جلسه هیأت امنای مؤسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت با حضور دکتر محمدرضا ظفرقندی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سردار سید یحیی صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا و رئیس هیأت امنای مؤسسه، در محل وزارت بهداشت برگزار شد.
🔸در این جلسه، عملکرد موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت در سال ۱۴۰۳ بررسی و برنامه های سال آینده مورد تایید اعضا قرار گرفت. همچنین موضوعات مرتبط با توسعه خدمات بهداری رزمی و نقش آن در حوزههای مختلف بهداشت و درمان بررسی شد.
در این جلسه همچنین سردار نصرالله فتحیان مسئول مؤسسه، دکتر ایرج فاضل رئیس جامعه جراحان، دکتر محمد رئیسزاده رئیس سازمان نظام پزشکی، دکتر کولیوند رئیس جمعیت هلالاحمر و جمعی از فرماندهان و مدیران بهداشت و درمان نیروهای مسلح و معاونین حضور داشتند.
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #بهداری_رزمی #دفاع_مقدس | #مقاومت | #نظام_سلامت | #وزارت_بهداشت | #نیروهای_مسلح | #هلال_احمر | #جامعه_پزشکی | #نظام_پزشکی
گزارش تصویری ۱
نهمین جلسه هیأت امنای مؤسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #مقاومت | #نظام_سلامت | #وزارت_بهداشت | #نیروهای_مسلح | #هلال_احمر | #جامعه_پزشکی | #نظام_پزشکی | #ایثار_و_مقاومت
نهمین جلسه هیأت امنای مؤسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #مقاومت | #نظام_سلامت | #وزارت_بهداشت | #نیروهای_مسلح | #هلال_احمر | #جامعه_پزشکی | #نظام_پزشکی | #ایثار_و_مقاومت