هم اکنون کنفرانس آخرین دستاوردها و نوآوریها در مدیریت و درمان حملات و آسیبهای شیمیایی در دانشگاه علوم پزشکی تهران در حال برگزاری است.
اين برنامه تا ساعت ۱۸ برقرار میباشد
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت #شیمیایی #کنفرانس
اين برنامه تا ساعت ۱۸ برقرار میباشد
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت #شیمیایی #کنفرانس
همایش تخصصی بهداری رزمی در جنگهای آینده صبح سه شنبه ۲۴ بهمن با حضور سردار سرلشکر غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی حضرت خاتم الانبیا(ص) ، فرماندهان نیروهای مسلح و پزشکان برگزار شد.
در این همایش سردار نصراله فتحیان و نمایندگان موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت به ارائه مقاله و بررسی چالش ها و راهکارها مبتنی بر تجربيات دوران دفاع مقدس پرداختند
در این همایش سردار نصراله فتحیان و نمایندگان موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت به ارائه مقاله و بررسی چالش ها و راهکارها مبتنی بر تجربيات دوران دفاع مقدس پرداختند
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 گزارش تصویری همایش تخصصی بهداری رزمی در جنگهای آینده
موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
Video
نقش دانشگاه در دوران دفاع مقدس
سردار نصرالله فتحیان مسئول موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت در کنفرانس آخرین دستاوردها و نوآوریها در مدیریت و درمان حملات و آسیبهای شیمیایی در دانشگاه علوم پزشکی تهران با اشاره به نقش آفرینی بسیار دانشگاه علوم پزشکی تهران در دفاع مقدس گفت: دانشگاه علوم پزشکی تهران که از بزرگترین دانشگاه های علوم پزشکی کشور است و جایگاه علمی بالایی در منطقه دارد لازم است در عرصه تحقیقات مهم دوران دفاع مقدس به صورت گسترده فعالیت کند.
سردار فتحیان با اشاره به تاریخچه حملات شیمایی به کشورمان گفت: درست یک سال پس از پیروزی رزمندگان اسلام در سال های 60 و 61 در عملیات های بزرگ ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس، صدام با حمایت قدرت های غربی و شرقی و سکوت سازمان های بین المللی از سال 1361 تا 1367 به مدت 6 سال از سلاح های شیمایی استفاده کرد.
سردار فتحیان فرمانده بهداری رزمی منطقه جنوب در دوران دفاع مقدس همچنین با اشاره به اقدامات مهمی که در برابر حملات شیمایی صورت گرفت گفت: برای آمادگی رزمندگان آموزش عمومی و فراگیر در برابر مقابله با سلاح شیمایی به صورت فشرده از سال 1362 آغاز شد و ماسک و کیف کمک های اولیه همراه با آمپول آتروپین تهیه شد.
سردار فتحیان با اشاره به ایجاد شبکه مستقل امداد و درمان برای مصدومان شیمایی و احداث اورژانس عملیاتی و بیمارستان صحرایی خاص مصدومان شمیایی گفت: برای کادر درمان و بخصوص پرستاران و پزشکان عمومی آموزش تخصصی و برای متخصصان داخلی، ریه، چشم و پوست از سال 62 تا پایان دفاع مقدس دستورالعمل درمانی در دانشگاه علوم پزشکی تهران تدوین و به روز رسانی شد.
کنفرانس آخرین دستاوردها و نوآوریها در مدیریت و درمان حملات و آسیبهای شیمیایی پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ در دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزار شد
#موسسه_بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
سردار نصرالله فتحیان مسئول موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت در کنفرانس آخرین دستاوردها و نوآوریها در مدیریت و درمان حملات و آسیبهای شیمیایی در دانشگاه علوم پزشکی تهران با اشاره به نقش آفرینی بسیار دانشگاه علوم پزشکی تهران در دفاع مقدس گفت: دانشگاه علوم پزشکی تهران که از بزرگترین دانشگاه های علوم پزشکی کشور است و جایگاه علمی بالایی در منطقه دارد لازم است در عرصه تحقیقات مهم دوران دفاع مقدس به صورت گسترده فعالیت کند.
سردار فتحیان با اشاره به تاریخچه حملات شیمایی به کشورمان گفت: درست یک سال پس از پیروزی رزمندگان اسلام در سال های 60 و 61 در عملیات های بزرگ ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس، صدام با حمایت قدرت های غربی و شرقی و سکوت سازمان های بین المللی از سال 1361 تا 1367 به مدت 6 سال از سلاح های شیمایی استفاده کرد.
سردار فتحیان فرمانده بهداری رزمی منطقه جنوب در دوران دفاع مقدس همچنین با اشاره به اقدامات مهمی که در برابر حملات شیمایی صورت گرفت گفت: برای آمادگی رزمندگان آموزش عمومی و فراگیر در برابر مقابله با سلاح شیمایی به صورت فشرده از سال 1362 آغاز شد و ماسک و کیف کمک های اولیه همراه با آمپول آتروپین تهیه شد.
سردار فتحیان با اشاره به ایجاد شبکه مستقل امداد و درمان برای مصدومان شیمایی و احداث اورژانس عملیاتی و بیمارستان صحرایی خاص مصدومان شمیایی گفت: برای کادر درمان و بخصوص پرستاران و پزشکان عمومی آموزش تخصصی و برای متخصصان داخلی، ریه، چشم و پوست از سال 62 تا پایان دفاع مقدس دستورالعمل درمانی در دانشگاه علوم پزشکی تهران تدوین و به روز رسانی شد.
کنفرانس آخرین دستاوردها و نوآوریها در مدیریت و درمان حملات و آسیبهای شیمیایی پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ در دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزار شد
#موسسه_بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ارتش رژیم صیونیستی وارد بیمارستان ناصر بزرگترین بیمارستان غزه شد
پیشتر به هزاران فلسطینی که به این بیمارستان پناه برده بودند برای خروج از بیمارستان هشدار داده شده بود
تصویر:
حمله هوایی اسرائیل به گروهی از آوارگان فلسطینی، پزشکان و روزنامه نگاران پس از آن که آنها را مجبور به ترک بیمارستان ناصر در خان یونس کرد
◻️◻️◻️◻️◻️◻️
🎥 پوشش ویژه اخبار امداد و درمان جنگ غزه
📲 @behdarirazmii
#غزه #فلسطین
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
#طوفان_الاقصی #بیمارستان-ناصر
◻️◻️◻️◻️◻️◻️
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
https://t.me/behdarirazmi
https://eitaa.com/behdarirazmi1396
https://splus.ir/behdarirazmi
https://www.aparat.com/behdarirazmi.ir
اینستاگرام: https://zlnk.io/h4Vdr5
پیشتر به هزاران فلسطینی که به این بیمارستان پناه برده بودند برای خروج از بیمارستان هشدار داده شده بود
تصویر:
حمله هوایی اسرائیل به گروهی از آوارگان فلسطینی، پزشکان و روزنامه نگاران پس از آن که آنها را مجبور به ترک بیمارستان ناصر در خان یونس کرد
◻️◻️◻️◻️◻️◻️
🎥 پوشش ویژه اخبار امداد و درمان جنگ غزه
📲 @behdarirazmii
#غزه #فلسطین
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
#طوفان_الاقصی #بیمارستان-ناصر
◻️◻️◻️◻️◻️◻️
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
https://t.me/behdarirazmi
https://eitaa.com/behdarirazmi1396
https://splus.ir/behdarirazmi
https://www.aparat.com/behdarirazmi.ir
اینستاگرام: https://zlnk.io/h4Vdr5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تهدید قطعی جنگ های آینده
دکتر سید عباس فروتن در اولین همایش جایگاه علم و فناوری سلامت در دفاع مقدس
🔹️🔹️🔹️🔹️
@behdarirazmi
🔹️🔹️🔹️🔹️
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
#اولین_همایش_تخصصی_ملی_جایگاه_علم_و_فناوری_در_دفاع_مقدس
#دکتر_سید_عباس_فروتن
دکتر سید عباس فروتن در اولین همایش جایگاه علم و فناوری سلامت در دفاع مقدس
🔹️🔹️🔹️🔹️
@behdarirazmi
🔹️🔹️🔹️🔹️
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
#اولین_همایش_تخصصی_ملی_جایگاه_علم_و_فناوری_در_دفاع_مقدس
#دکتر_سید_عباس_فروتن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهداری رزمی را نمیشود خرید
دکتر حسن عراقی زاده در اولین همایش جایگاه علم و فناوری سلامت در دفاع مقدس
🔹️🔹️🔹️🔹️
@behdarirazmi
🔹️🔹️🔹️🔹️
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
#اولین_همایش_تخصصی_ملی_جایگاه_علم_و_فناوری_در_دفاع_مقدس
#دکتر_حسن_عراقی_زاده
دکتر حسن عراقی زاده در اولین همایش جایگاه علم و فناوری سلامت در دفاع مقدس
🔹️🔹️🔹️🔹️
@behdarirazmi
🔹️🔹️🔹️🔹️
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
#اولین_همایش_تخصصی_ملی_جایگاه_علم_و_فناوری_در_دفاع_مقدس
#دکتر_حسن_عراقی_زاده
موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
Photo
پدر جانبازان؛ پسری ۲۷ ساله!
دورانی که سن و سال مطرح نبود!
پیوند عجیبی بین بعضی نامها با تقدیر صاحب نام وجود دارد. گویی نام و نام خانوادگی برخی افراد، خبر از سرشت و سرنوشت آنها میدهد!
مهدی خداپرست هم از این دسته افراد بود؛ درباره اسمش باید گفت، که هدایتگری نقش زیادی در زندگی پر فراز و نشیب او داشت؛ چه آن زمان که در دبیرستان، از تهران به قم میرفت تا به کارهای تبلیغانه و مذهبی بپردازد، چه زمانی که در سال ۵۹ و در مناطق محروم کردستان، نمایشگاه عکس برگزار میکرد و چه آن زمان که در سال ۶۰، به عنوان سفیر فرهنگی سپاه به زیمباوه و تانزانیا رفته بود.
در مورد خداپرستیاش نیز همین بس که او این فرمودهی امام سجاد(ع) را زینت بخش اتاقش كرده بود: خدایا سه عشق میخواهم؛ عشق به خودت، عشق به كسانی كه تو را دوست دارند و عشق به هر عملی كه مرا به تو مربوط كند.
مهدی سال ۶۰، ازدواج کرد اما هنگام تولد تنها فرزندش در جبههها به سر میبرد و فرزندش بعد از کوچ او، چشم به جهان گشود.
در ابتدای همین سال بود که برادرش، هادی هم در والفجر۱ و در فکه به شهادت رسیده بود. آری! سالی که نکوست از بهارش پیداست؛ هادی در فروردین ۶۲ رفت و مهدی در اسفند ۶۲!
و بعد آنها مادری ماند که دو پسرش را در یک سال تقدیم این سرزمین کرده بود؛ مادری که بدون کوچکترین شوک و تعجبی از آن خبر، به تنهایی به معراجالشهدا رفته بود و بدون گریه و زاری، دقایقی با پسرش نجوا کرده و بعد مثل کوهی که به راه افتاده باشد، راهش را گرفته و رفته بود....!
مهدی با این که ۲۷ سال بیشتر نداشت، به پدر جانبازان معروف شده بود. زیرا از ابتدای انقلاب و بعد در جنگ، بی هیچ چشمداشتی، هفتهای یک روز به آسایشگاهی در شهر ری میرفته و به جانبازان انقلاب و جنگ یاری میرسانده.
سرانجام مهدی خداپرست در سحرگاه ششم اسفند سال ۶۲، هنگامی که با دیگر شهیدان محراب دفاع مقدس ما، یعنی شهید رهنمون و شهید معتمدی و شهید نکونود، در اتاق مدیریت بیمارستان صحرایی خاتمالانبیاء در حال اقامهی نماز صبح بودند، همگی بر اثر برخورد خمپاره به شهادت میرسند.
روحشاد شاد
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش...
#شهید_مهدی_خداپرست #شهید_بهداری
دورانی که سن و سال مطرح نبود!
پیوند عجیبی بین بعضی نامها با تقدیر صاحب نام وجود دارد. گویی نام و نام خانوادگی برخی افراد، خبر از سرشت و سرنوشت آنها میدهد!
مهدی خداپرست هم از این دسته افراد بود؛ درباره اسمش باید گفت، که هدایتگری نقش زیادی در زندگی پر فراز و نشیب او داشت؛ چه آن زمان که در دبیرستان، از تهران به قم میرفت تا به کارهای تبلیغانه و مذهبی بپردازد، چه زمانی که در سال ۵۹ و در مناطق محروم کردستان، نمایشگاه عکس برگزار میکرد و چه آن زمان که در سال ۶۰، به عنوان سفیر فرهنگی سپاه به زیمباوه و تانزانیا رفته بود.
در مورد خداپرستیاش نیز همین بس که او این فرمودهی امام سجاد(ع) را زینت بخش اتاقش كرده بود: خدایا سه عشق میخواهم؛ عشق به خودت، عشق به كسانی كه تو را دوست دارند و عشق به هر عملی كه مرا به تو مربوط كند.
مهدی سال ۶۰، ازدواج کرد اما هنگام تولد تنها فرزندش در جبههها به سر میبرد و فرزندش بعد از کوچ او، چشم به جهان گشود.
در ابتدای همین سال بود که برادرش، هادی هم در والفجر۱ و در فکه به شهادت رسیده بود. آری! سالی که نکوست از بهارش پیداست؛ هادی در فروردین ۶۲ رفت و مهدی در اسفند ۶۲!
و بعد آنها مادری ماند که دو پسرش را در یک سال تقدیم این سرزمین کرده بود؛ مادری که بدون کوچکترین شوک و تعجبی از آن خبر، به تنهایی به معراجالشهدا رفته بود و بدون گریه و زاری، دقایقی با پسرش نجوا کرده و بعد مثل کوهی که به راه افتاده باشد، راهش را گرفته و رفته بود....!
مهدی با این که ۲۷ سال بیشتر نداشت، به پدر جانبازان معروف شده بود. زیرا از ابتدای انقلاب و بعد در جنگ، بی هیچ چشمداشتی، هفتهای یک روز به آسایشگاهی در شهر ری میرفته و به جانبازان انقلاب و جنگ یاری میرسانده.
سرانجام مهدی خداپرست در سحرگاه ششم اسفند سال ۶۲، هنگامی که با دیگر شهیدان محراب دفاع مقدس ما، یعنی شهید رهنمون و شهید معتمدی و شهید نکونود، در اتاق مدیریت بیمارستان صحرایی خاتمالانبیاء در حال اقامهی نماز صبح بودند، همگی بر اثر برخورد خمپاره به شهادت میرسند.
روحشاد شاد
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش...
#شهید_مهدی_خداپرست #شهید_بهداری
او آمده تا جهان، جهنم نشود
رضوان برین، روضهی آدم نشود
تا اوست ولیعهد و ولینعمت ما
هر تاج به سر، قبلهی عالم نشود
لبخند اگر چه رفته است از لبها
او آمده تا زمین پر از غم نشود
او آمده باغبان دلها باشد
از باغچهها شاخه گلی کم نشود
او آمده بود پیش از این هم اما
بی عشق، کسی به یار، محرم نشود
ما منتظر هستیم ولی اینگونه
اسباب ظهور او فراهم نشود
او آمده راه حل به دنیا بدهد
تا آخر قصه گنگ و مبهم نشود
#مهدی_جیرودی
رضوان برین، روضهی آدم نشود
تا اوست ولیعهد و ولینعمت ما
هر تاج به سر، قبلهی عالم نشود
لبخند اگر چه رفته است از لبها
او آمده تا زمین پر از غم نشود
او آمده باغبان دلها باشد
از باغچهها شاخه گلی کم نشود
او آمده بود پیش از این هم اما
بی عشق، کسی به یار، محرم نشود
ما منتظر هستیم ولی اینگونه
اسباب ظهور او فراهم نشود
او آمده راه حل به دنیا بدهد
تا آخر قصه گنگ و مبهم نشود
#مهدی_جیرودی
موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
Photo
*از میز اتاق ریاست تا تخت غرق به خون اتاق عمل در خط مقدم!*
چهل سال هم که بگذرد،
رهنمون، همچنان رهنماست...
اسفند آن سال، مثل اسپند روی آتش بود! میدانست یک خبری است ولی کجا و چگونهاش را نه! به دلش برات شده بود که عاقبت در ۲۸ سالگی، نوبت او هم رسیده است.
سه روز از شروع عملیات خیبر میگذشت و قرار بود در چند روز آینده خودش هم به خط برود، ولی مدیریت بیمارستان صحرایی، آن هم زیر خط آتشباری دشمن کار هر کسی نبود؛ مردی را میطلبید که در عین اینکه به کارهای روتین یک بیمارستان جنگی تسلط و اشراف دارد، هر لحظه، بی هیچ هراسی، آمادهی شهادت هم باشد و این مشخصات، خوراک خودش بود؛ کاربلد و آمادهی شهادت!
فرماندهان بهداری سپاه همیشه اصرار داشتند که او را به دلیل قابلیتهای مدیریتیاش از منطقهی خطر دور نگه دارند، و حتی حکم ریاست دانشگاه علوم پزشکی یزد را هم به او داده بودند، ولی او همیشه با لبخندی ملیح و با آن لهجهی شیرین یزدیاش میگفت که پشت میزنشینی آدم خودش را میخواهد و من به درد این کار نمیخورم و الحق هم نه تنها هیچ وقت نمینشست بلکه همیشهی خدا در حال دوییدن بودن تا مبادا نجات جان مجروحی، برای لحظهای هم که شده، به تاخیر بیفتد.
سحرگاه روز ششم اسفند سال ۶۲ بود که صدای رادیوی کوچک او در محوطهی بیمارستان صحرایی خاتمالانبیاء طنینانداز شد. نسیم خنکی میوزید و ناخودآگاه یاد دختر ۸ ماههاش افتاد. همین چند روز پیش بود که قبل از اعزام به منطقه، از یک دستفروش، برایش یک کلاه زیبا خریده بود و آن کلاه، بهانهی آخرين دیدارشان شده بود. به همسرش، نرجس خانم، تمام سفارشات را کرده بود، مخصوصا دربارهی زهرا؛ از روزی که در سه ماهگی و در کنار سجادهاش، برایش قرآن خوانده بود، خط مشی خود را به هر دوی آنها نشان داده بود.
او بعد از گرفتن وضو و بیدار کردن همکارانش، با آنها در اتاق مدیریت بیمارستان مشغول به نماز شد و درست هنگام قنوت و احتمالا در حال گفتن اللهم الرزقنی شهادت فی سبیل الله بود که خمپارهای به روی اتاق آنها خورد و او با گفتن یا زهرا(س) به آرزوی دیرینهی خویش رسید.
۴۰ سال از این اتفاق میگذرد اما تا ایران باقیست، نام و یاد شهید دکتر محمدعلی رهنمون و یارانش، که از شهدای محراب دفاع مقدس ما هستند، زنده خواهد ماند.
راستی... زهرای دکتر رهنمون، هماکنون ۴۰ ساله و متخصص قلب است و نام دکتر رهنمون، همچنان رهنماست...
روحش شاد
ما را سریست با تو، که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم...
#شهید_رهنمون #شهید_بهداری
چهل سال هم که بگذرد،
رهنمون، همچنان رهنماست...
اسفند آن سال، مثل اسپند روی آتش بود! میدانست یک خبری است ولی کجا و چگونهاش را نه! به دلش برات شده بود که عاقبت در ۲۸ سالگی، نوبت او هم رسیده است.
سه روز از شروع عملیات خیبر میگذشت و قرار بود در چند روز آینده خودش هم به خط برود، ولی مدیریت بیمارستان صحرایی، آن هم زیر خط آتشباری دشمن کار هر کسی نبود؛ مردی را میطلبید که در عین اینکه به کارهای روتین یک بیمارستان جنگی تسلط و اشراف دارد، هر لحظه، بی هیچ هراسی، آمادهی شهادت هم باشد و این مشخصات، خوراک خودش بود؛ کاربلد و آمادهی شهادت!
فرماندهان بهداری سپاه همیشه اصرار داشتند که او را به دلیل قابلیتهای مدیریتیاش از منطقهی خطر دور نگه دارند، و حتی حکم ریاست دانشگاه علوم پزشکی یزد را هم به او داده بودند، ولی او همیشه با لبخندی ملیح و با آن لهجهی شیرین یزدیاش میگفت که پشت میزنشینی آدم خودش را میخواهد و من به درد این کار نمیخورم و الحق هم نه تنها هیچ وقت نمینشست بلکه همیشهی خدا در حال دوییدن بودن تا مبادا نجات جان مجروحی، برای لحظهای هم که شده، به تاخیر بیفتد.
سحرگاه روز ششم اسفند سال ۶۲ بود که صدای رادیوی کوچک او در محوطهی بیمارستان صحرایی خاتمالانبیاء طنینانداز شد. نسیم خنکی میوزید و ناخودآگاه یاد دختر ۸ ماههاش افتاد. همین چند روز پیش بود که قبل از اعزام به منطقه، از یک دستفروش، برایش یک کلاه زیبا خریده بود و آن کلاه، بهانهی آخرين دیدارشان شده بود. به همسرش، نرجس خانم، تمام سفارشات را کرده بود، مخصوصا دربارهی زهرا؛ از روزی که در سه ماهگی و در کنار سجادهاش، برایش قرآن خوانده بود، خط مشی خود را به هر دوی آنها نشان داده بود.
او بعد از گرفتن وضو و بیدار کردن همکارانش، با آنها در اتاق مدیریت بیمارستان مشغول به نماز شد و درست هنگام قنوت و احتمالا در حال گفتن اللهم الرزقنی شهادت فی سبیل الله بود که خمپارهای به روی اتاق آنها خورد و او با گفتن یا زهرا(س) به آرزوی دیرینهی خویش رسید.
۴۰ سال از این اتفاق میگذرد اما تا ایران باقیست، نام و یاد شهید دکتر محمدعلی رهنمون و یارانش، که از شهدای محراب دفاع مقدس ما هستند، زنده خواهد ماند.
راستی... زهرای دکتر رهنمون، هماکنون ۴۰ ساله و متخصص قلب است و نام دکتر رهنمون، همچنان رهنماست...
روحش شاد
ما را سریست با تو، که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم...
#شهید_رهنمون #شهید_بهداری