موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
Photo
*از میز اتاق ریاست تا تخت غرق به خون اتاق عمل در خط مقدم!*
چهل سال هم که بگذرد،
رهنمون، همچنان رهنماست...
اسفند آن سال، مثل اسپند روی آتش بود! میدانست یک خبری است ولی کجا و چگونهاش را نه! به دلش برات شده بود که عاقبت در ۲۸ سالگی، نوبت او هم رسیده است.
سه روز از شروع عملیات خیبر میگذشت و قرار بود در چند روز آینده خودش هم به خط برود، ولی مدیریت بیمارستان صحرایی، آن هم زیر خط آتشباری دشمن کار هر کسی نبود؛ مردی را میطلبید که در عین اینکه به کارهای روتین یک بیمارستان جنگی تسلط و اشراف دارد، هر لحظه، بی هیچ هراسی، آمادهی شهادت هم باشد و این مشخصات، خوراک خودش بود؛ کاربلد و آمادهی شهادت!
فرماندهان بهداری سپاه همیشه اصرار داشتند که او را به دلیل قابلیتهای مدیریتیاش از منطقهی خطر دور نگه دارند، و حتی حکم ریاست دانشگاه علوم پزشکی یزد را هم به او داده بودند، ولی او همیشه با لبخندی ملیح و با آن لهجهی شیرین یزدیاش میگفت که پشت میزنشینی آدم خودش را میخواهد و من به درد این کار نمیخورم و الحق هم نه تنها هیچ وقت نمینشست بلکه همیشهی خدا در حال دوییدن بودن تا مبادا نجات جان مجروحی، برای لحظهای هم که شده، به تاخیر بیفتد.
سحرگاه روز ششم اسفند سال ۶۲ بود که صدای رادیوی کوچک او در محوطهی بیمارستان صحرایی خاتمالانبیاء طنینانداز شد. نسیم خنکی میوزید و ناخودآگاه یاد دختر ۸ ماههاش افتاد. همین چند روز پیش بود که قبل از اعزام به منطقه، از یک دستفروش، برایش یک کلاه زیبا خریده بود و آن کلاه، بهانهی آخرين دیدارشان شده بود. به همسرش، نرجس خانم، تمام سفارشات را کرده بود، مخصوصا دربارهی زهرا؛ از روزی که در سه ماهگی و در کنار سجادهاش، برایش قرآن خوانده بود، خط مشی خود را به هر دوی آنها نشان داده بود.
او بعد از گرفتن وضو و بیدار کردن همکارانش، با آنها در اتاق مدیریت بیمارستان مشغول به نماز شد و درست هنگام قنوت و احتمالا در حال گفتن اللهم الرزقنی شهادت فی سبیل الله بود که خمپارهای به روی اتاق آنها خورد و او با گفتن یا زهرا(س) به آرزوی دیرینهی خویش رسید.
۴۰ سال از این اتفاق میگذرد اما تا ایران باقیست، نام و یاد شهید دکتر محمدعلی رهنمون و یارانش، که از شهدای محراب دفاع مقدس ما هستند، زنده خواهد ماند.
راستی... زهرای دکتر رهنمون، هماکنون ۴۰ ساله و متخصص قلب است و نام دکتر رهنمون، همچنان رهنماست...
روحش شاد
ما را سریست با تو، که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم...
#شهید_رهنمون #شهید_بهداری
چهل سال هم که بگذرد،
رهنمون، همچنان رهنماست...
اسفند آن سال، مثل اسپند روی آتش بود! میدانست یک خبری است ولی کجا و چگونهاش را نه! به دلش برات شده بود که عاقبت در ۲۸ سالگی، نوبت او هم رسیده است.
سه روز از شروع عملیات خیبر میگذشت و قرار بود در چند روز آینده خودش هم به خط برود، ولی مدیریت بیمارستان صحرایی، آن هم زیر خط آتشباری دشمن کار هر کسی نبود؛ مردی را میطلبید که در عین اینکه به کارهای روتین یک بیمارستان جنگی تسلط و اشراف دارد، هر لحظه، بی هیچ هراسی، آمادهی شهادت هم باشد و این مشخصات، خوراک خودش بود؛ کاربلد و آمادهی شهادت!
فرماندهان بهداری سپاه همیشه اصرار داشتند که او را به دلیل قابلیتهای مدیریتیاش از منطقهی خطر دور نگه دارند، و حتی حکم ریاست دانشگاه علوم پزشکی یزد را هم به او داده بودند، ولی او همیشه با لبخندی ملیح و با آن لهجهی شیرین یزدیاش میگفت که پشت میزنشینی آدم خودش را میخواهد و من به درد این کار نمیخورم و الحق هم نه تنها هیچ وقت نمینشست بلکه همیشهی خدا در حال دوییدن بودن تا مبادا نجات جان مجروحی، برای لحظهای هم که شده، به تاخیر بیفتد.
سحرگاه روز ششم اسفند سال ۶۲ بود که صدای رادیوی کوچک او در محوطهی بیمارستان صحرایی خاتمالانبیاء طنینانداز شد. نسیم خنکی میوزید و ناخودآگاه یاد دختر ۸ ماههاش افتاد. همین چند روز پیش بود که قبل از اعزام به منطقه، از یک دستفروش، برایش یک کلاه زیبا خریده بود و آن کلاه، بهانهی آخرين دیدارشان شده بود. به همسرش، نرجس خانم، تمام سفارشات را کرده بود، مخصوصا دربارهی زهرا؛ از روزی که در سه ماهگی و در کنار سجادهاش، برایش قرآن خوانده بود، خط مشی خود را به هر دوی آنها نشان داده بود.
او بعد از گرفتن وضو و بیدار کردن همکارانش، با آنها در اتاق مدیریت بیمارستان مشغول به نماز شد و درست هنگام قنوت و احتمالا در حال گفتن اللهم الرزقنی شهادت فی سبیل الله بود که خمپارهای به روی اتاق آنها خورد و او با گفتن یا زهرا(س) به آرزوی دیرینهی خویش رسید.
۴۰ سال از این اتفاق میگذرد اما تا ایران باقیست، نام و یاد شهید دکتر محمدعلی رهنمون و یارانش، که از شهدای محراب دفاع مقدس ما هستند، زنده خواهد ماند.
راستی... زهرای دکتر رهنمون، هماکنون ۴۰ ساله و متخصص قلب است و نام دکتر رهنمون، همچنان رهنماست...
روحش شاد
ما را سریست با تو، که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم...
#شهید_رهنمون #شهید_بهداری
بسته پشتیبان «درسنامه آشنایی با فرهنگ و معارف دفاع مقدس» رونمایی شد
رونمایی بسته پشتیبان «درسنامه آشنایی با فرهنگ و معارف دفاع مقدس» ویژه دانشجویان علوم پزشکی در حاشیه هشتمین جلسه هیأت امنا موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس با حضور سردار سرلشکر «سید یحیی رحیم صفوی» و اعضای هیئت امنا، در ساختمان صلح، هلال احمر برگزار شد.
🔹🔹🔹🔹
@behdarirazmi
🔹🔹🔹🔹
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
رونمایی بسته پشتیبان «درسنامه آشنایی با فرهنگ و معارف دفاع مقدس» ویژه دانشجویان علوم پزشکی در حاشیه هشتمین جلسه هیأت امنا موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس با حضور سردار سرلشکر «سید یحیی رحیم صفوی» و اعضای هیئت امنا، در ساختمان صلح، هلال احمر برگزار شد.
🔹🔹🔹🔹
@behdarirazmi
🔹🔹🔹🔹
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
🔹دومین گزارش تصویری هشتمین جلسه هیأت امنای موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس
🔹🔹🔹🔹
@behdarirazmi
🔹🔹🔹🔹
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
🔹🔹🔹🔹
@behdarirazmi
🔹🔹🔹🔹
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت