Forwarded from درج زیرنویس
اینورتر.pdf
4.8 MB
🌟 نقشه های استراتژیک را در سازمان دست کم نگیرید!
داستان بسیار جذاب، آموزنده و به یاد ماندنی زیر که از "کارل ویک" به وام گرفته شده است، به زیبایی بیان می کند که استراتژی درباره "جهت" و "حرکت" است و نکات مهمی را در خصوص استراتژی بیان می کند:
یک افسر جوان مجار که فرماندهی گروهی از نظامیان را در کوهستان های آلپ به عهده داشت، به عنوان بخشی از آموزش در موقعیت های دشوار، یک واحد اکتشافی را به کوهستانی بسیار سرد اعزام کرد تا شبی را در آنجا بگذرانند. بارش برف بلافاصله آغاز شد و به صورت غیر قابل انتظاری دو روز تمام بی وقفه ادامه یافت.
واحد به مقر خود باز نگشت. افسر یاد شده بسیار پشیمان شد و فکر کرد آنها را به ماموریت مرگ فرستاده است. ولی در روز سوم واحد به سلامت بازگشت. کجا مانده بودند؟ چگونه راهشان را پیدا کرده بودند؟
آنها به افسر پاسخ دادند "درست است، ما گم شدیم و منتظر مرگ بودیم." با توجه به ماهیت تمرین، آنها هیچ نقشه، قطب نما یا وسیله دیگری برای تعیین موقعیت یا پیدا کردن راه در اختیار نداشتند. "ما بیشترِ وقتِ یک روزمان را صرف مجادله در این مورد کردیم که از کدام طرف باید می آمدیم، اما بعداً یکی از اعضای گروه، نقشه ای را در جیب یک لباس کهنه پیدا کرد که اندکی ما را آرام کرد. نقشه کاملا با منطقه تطبیق نداشت اما سر انجام ما جهت مان را پیدا کردیم. ما بر اساس نقشه از کوهستان فرود آمدیم و پس از چند دورِ اشتباه نهایتا راهمان را پیدا کردیم. "افسر فرمانده که حالا آرامش پیدا کرده بود خواست که آن نقشه را ببیند. اما بعد از ملاحظه نقشه، فریاد زد: "این که نقشه آلپ نیست؛ این نقشه پیرنه است!"
👌نکته مدیریتی :
ارزش نقشه، درست مثل یک چارچوب استراتژیک، چندان از توانایی آن در نشان دادن دقیق ماهیت موضوعات ناشی نمی شود، بلکه از توانایی "اجتماعی" آن در متمرکز کردن ذهن ها و کمک به افراد در حرکت به سمت یک مسیر مشخص سرچشمه می گیرد.
این نقشه ها به افراد کمک می کنند "استرتژیک عمل کنند"، گروه را از بی تصمیمی در می آورد تا بتوانند "نقشه خودشان را بکشند" و مسیری انتخاب کنند، به آدمها اعتماد به نفس می دهد تا یاد بگیرند به چه رفتارها یا مهارت هایی برای انجام فعالیت های انتخاب شده نیاز دارند.
داستان بسیار جذاب، آموزنده و به یاد ماندنی زیر که از "کارل ویک" به وام گرفته شده است، به زیبایی بیان می کند که استراتژی درباره "جهت" و "حرکت" است و نکات مهمی را در خصوص استراتژی بیان می کند:
یک افسر جوان مجار که فرماندهی گروهی از نظامیان را در کوهستان های آلپ به عهده داشت، به عنوان بخشی از آموزش در موقعیت های دشوار، یک واحد اکتشافی را به کوهستانی بسیار سرد اعزام کرد تا شبی را در آنجا بگذرانند. بارش برف بلافاصله آغاز شد و به صورت غیر قابل انتظاری دو روز تمام بی وقفه ادامه یافت.
واحد به مقر خود باز نگشت. افسر یاد شده بسیار پشیمان شد و فکر کرد آنها را به ماموریت مرگ فرستاده است. ولی در روز سوم واحد به سلامت بازگشت. کجا مانده بودند؟ چگونه راهشان را پیدا کرده بودند؟
آنها به افسر پاسخ دادند "درست است، ما گم شدیم و منتظر مرگ بودیم." با توجه به ماهیت تمرین، آنها هیچ نقشه، قطب نما یا وسیله دیگری برای تعیین موقعیت یا پیدا کردن راه در اختیار نداشتند. "ما بیشترِ وقتِ یک روزمان را صرف مجادله در این مورد کردیم که از کدام طرف باید می آمدیم، اما بعداً یکی از اعضای گروه، نقشه ای را در جیب یک لباس کهنه پیدا کرد که اندکی ما را آرام کرد. نقشه کاملا با منطقه تطبیق نداشت اما سر انجام ما جهت مان را پیدا کردیم. ما بر اساس نقشه از کوهستان فرود آمدیم و پس از چند دورِ اشتباه نهایتا راهمان را پیدا کردیم. "افسر فرمانده که حالا آرامش پیدا کرده بود خواست که آن نقشه را ببیند. اما بعد از ملاحظه نقشه، فریاد زد: "این که نقشه آلپ نیست؛ این نقشه پیرنه است!"
👌نکته مدیریتی :
ارزش نقشه، درست مثل یک چارچوب استراتژیک، چندان از توانایی آن در نشان دادن دقیق ماهیت موضوعات ناشی نمی شود، بلکه از توانایی "اجتماعی" آن در متمرکز کردن ذهن ها و کمک به افراد در حرکت به سمت یک مسیر مشخص سرچشمه می گیرد.
این نقشه ها به افراد کمک می کنند "استرتژیک عمل کنند"، گروه را از بی تصمیمی در می آورد تا بتوانند "نقشه خودشان را بکشند" و مسیری انتخاب کنند، به آدمها اعتماد به نفس می دهد تا یاد بگیرند به چه رفتارها یا مهارت هایی برای انجام فعالیت های انتخاب شده نیاز دارند.
مردم کشورهای چین و ژاپن يک ضرب المثل بسيار جالب دارند که اساس توسعه کشورهاشون قرار گرفته :
ضرب المثل ميگه؛
بخاطر ميخي نعلي افتاد
بخاطر نعلي ، اسبي افتاد
بخاطر اسبي ، سواري افتاد
بخاطر سواري ، جنگي شکست خورد
بخاطر شکستي ، مملکتي نابود شد
و همه اينها بخاطر کسي بود که ميخ را خوب نکوبيده بود....
يادمان باشد هر کار ما،حتي کوچک،
اثري بزرگ دارد که شايد در همان لحظه ما نبينيم ...
ضرب المثل ميگه؛
بخاطر ميخي نعلي افتاد
بخاطر نعلي ، اسبي افتاد
بخاطر اسبي ، سواري افتاد
بخاطر سواري ، جنگي شکست خورد
بخاطر شکستي ، مملکتي نابود شد
و همه اينها بخاطر کسي بود که ميخ را خوب نکوبيده بود....
يادمان باشد هر کار ما،حتي کوچک،
اثري بزرگ دارد که شايد در همان لحظه ما نبينيم ...
🌟 ۸ راه آسان برای بردن آبرویتان در محل کار
در زیر هشت روش ساده برای خراب کردن شهرتتان را مرور کنید:
۱– قبول کردن یک پیشنهاد کاری و سپس انصراف از آن
بعضی از افراد پس از این که به یک پیشنهاد کاری بله گفتند هم چنان به گشتن و مصاحبه دادن ادامه میهند تا شاید کار بهتری پیدا کنند. آنها با این کار هزینهی گزافی پرداخت میکنند زیرا به عنوان فردی شناخته میشوند که حرفشان حرف نیست و به سرعت جا میزنند. و اصولاً خیلی از افراد در بیش از یک شرکت از شرکتهایی که شما در آنها به دنبال کار هستید حضور دارند. تصور کنید شما شدیداً به دنیال کاری هستید و یکی از افراد تصمیمگیرنده، همان فردی است که که قبلاً برای شرکتی که از آن انصراف دادهاید کار می کرده است. شما واقعاً دوست ندارید چنین جملهای را هنگام مصاحبه بشنوید: «جین در شرکت ما استخدام شد ولی درست قبل از شروع کار کنار کشید.»
۲– بدتر از آن، شروع یک کار و ترک آن به خاطر یک کار دیگر پس از مدتی کوتاه
این که کارتان بسیار نامناسب باشد و یا آنی نباشد که در زمان استخدام به شما گفته شده موضوع دیگری است. اما شروع یک کار و سپس ترک فوری آن فقط به خاطر یک کار بهتر، همان بلایی را سرتان میآورد که در بالا اشاره کردیم. اما این حتی از ان هم بدتر است زیرا آن شرکت برای آموزش و معرفی شما به مشتریان و غیره، سرمایهگزاری مالی و زمانی کرده است.
۳– عصبانی شدن در محل کار
سرخورده شدن گاه به گاه در کار امری عادی است اما اگر صدایتان را بالا ببرید، درها را به هم بکوبید و بر سر دیگران فریاد بزنید، پایتان را از گلیمتان فراتر گذاشتهاید. کافی است تنها یکبار چنین اتفاقی بیافتاد تا شما به عنوان یک فرد عصبانی شهرت پیدا کنید که هیچکس حاضر نیست با او کار کند. و زدودن این شهرت بد، کار بسیار دشواری است.
۴– دروغ
چه برای پنهان کردن اشتباهتان دروغ بگویید، چه به امید درآمد بهتر دربارهی درآمد قبلیتان اغراق کنید، در هر صورت اگر دروغتان آشکار شود، شهرتتان نزد هر کسی که از این موضوع مطلع شود قطعاً به گل خواهد نشست. اعتماد به گفتههای دیگران در محل کار از اصول است و زمانی که شما نشان دهید که قابل اعتماد نیستید، برقراری رابطههای کاری برایتان بسیار دشوار خواهد شد.
۵– خلف وعده
وقتی شما بر سر حرفتان باشید و به وعدههایتان عمل کنید، نزد دیگران دارای اعتبار میشوید. اگر بگویید فلان گزارش را تا دوشنبه ارسال خواهید کرد یا در مورد حساب جدیدتان جلسهای ترتیب خواهید داد اما آنها را فراموش کنید، اعتبارتان را زیر سوال بردهاید و به عنوان فردی غیرقابل اطمینان و متزلزل شهره خواهید شد.
۶– توصیه کردن فردی برای شغلی که مناسب او نیست
وقتی فردی را برای کاری توصیه میکنید به این معنی است که ضمانت او را میکنید، کار او مورد قبول شما است و خودتان حاضرید با او همکار شوید. اما اگر آن فرد واقعاً چنین نباشد، چیزی شبیه به این جمله را پشت سرتان خواهند گفت: «او فکر میکرد کار جو خوب است ولی جو افتضاح و غیرقابل تحمل است.» به هر حال برداشت شما از کار یک فرد، استانداردها و قضاوت شغلی خودتان را هم نشان میدهد.
۷– ترک شغل بدون اطلاع
تنها در صورتی که یک دلیل خیلی، خیلی خوب داشته باشید، ترک کار بدون اطلاع قبلی یعنی خراب کردن پلهای پشت سر با رئیس (و حتی همکارانتان). فاتحهی نامهی رضایت کاری را نیز بخوانید. خوشتان بیاید یا نه، عرف این است که خروجتان را از ۲ هفته قبل اطلاع دهید.
۸– ارسال ایمیل خصومتآمیز پس از یک اتفاق ناگوار
به ایمیل کسی در عصبانیت پاسخ دادهاید؟ از قانون جدید شرکت ناراضی هستید؟ یا پاسخ نامناسبی به ایمیل مردودی در مصاحبهی کاری ارسال کردهاید؟ در هر صورت ادامهی کار با این اتفاق کار بسیار سختی است. شما شهرت فردی را پیدا میکنید که نمیتواند پاسخ آرام و حرفهای به مشکلات بدهد و بیشتر افراد از شما دور خواهند شد.
در زیر هشت روش ساده برای خراب کردن شهرتتان را مرور کنید:
۱– قبول کردن یک پیشنهاد کاری و سپس انصراف از آن
بعضی از افراد پس از این که به یک پیشنهاد کاری بله گفتند هم چنان به گشتن و مصاحبه دادن ادامه میهند تا شاید کار بهتری پیدا کنند. آنها با این کار هزینهی گزافی پرداخت میکنند زیرا به عنوان فردی شناخته میشوند که حرفشان حرف نیست و به سرعت جا میزنند. و اصولاً خیلی از افراد در بیش از یک شرکت از شرکتهایی که شما در آنها به دنبال کار هستید حضور دارند. تصور کنید شما شدیداً به دنیال کاری هستید و یکی از افراد تصمیمگیرنده، همان فردی است که که قبلاً برای شرکتی که از آن انصراف دادهاید کار می کرده است. شما واقعاً دوست ندارید چنین جملهای را هنگام مصاحبه بشنوید: «جین در شرکت ما استخدام شد ولی درست قبل از شروع کار کنار کشید.»
۲– بدتر از آن، شروع یک کار و ترک آن به خاطر یک کار دیگر پس از مدتی کوتاه
این که کارتان بسیار نامناسب باشد و یا آنی نباشد که در زمان استخدام به شما گفته شده موضوع دیگری است. اما شروع یک کار و سپس ترک فوری آن فقط به خاطر یک کار بهتر، همان بلایی را سرتان میآورد که در بالا اشاره کردیم. اما این حتی از ان هم بدتر است زیرا آن شرکت برای آموزش و معرفی شما به مشتریان و غیره، سرمایهگزاری مالی و زمانی کرده است.
۳– عصبانی شدن در محل کار
سرخورده شدن گاه به گاه در کار امری عادی است اما اگر صدایتان را بالا ببرید، درها را به هم بکوبید و بر سر دیگران فریاد بزنید، پایتان را از گلیمتان فراتر گذاشتهاید. کافی است تنها یکبار چنین اتفاقی بیافتاد تا شما به عنوان یک فرد عصبانی شهرت پیدا کنید که هیچکس حاضر نیست با او کار کند. و زدودن این شهرت بد، کار بسیار دشواری است.
۴– دروغ
چه برای پنهان کردن اشتباهتان دروغ بگویید، چه به امید درآمد بهتر دربارهی درآمد قبلیتان اغراق کنید، در هر صورت اگر دروغتان آشکار شود، شهرتتان نزد هر کسی که از این موضوع مطلع شود قطعاً به گل خواهد نشست. اعتماد به گفتههای دیگران در محل کار از اصول است و زمانی که شما نشان دهید که قابل اعتماد نیستید، برقراری رابطههای کاری برایتان بسیار دشوار خواهد شد.
۵– خلف وعده
وقتی شما بر سر حرفتان باشید و به وعدههایتان عمل کنید، نزد دیگران دارای اعتبار میشوید. اگر بگویید فلان گزارش را تا دوشنبه ارسال خواهید کرد یا در مورد حساب جدیدتان جلسهای ترتیب خواهید داد اما آنها را فراموش کنید، اعتبارتان را زیر سوال بردهاید و به عنوان فردی غیرقابل اطمینان و متزلزل شهره خواهید شد.
۶– توصیه کردن فردی برای شغلی که مناسب او نیست
وقتی فردی را برای کاری توصیه میکنید به این معنی است که ضمانت او را میکنید، کار او مورد قبول شما است و خودتان حاضرید با او همکار شوید. اما اگر آن فرد واقعاً چنین نباشد، چیزی شبیه به این جمله را پشت سرتان خواهند گفت: «او فکر میکرد کار جو خوب است ولی جو افتضاح و غیرقابل تحمل است.» به هر حال برداشت شما از کار یک فرد، استانداردها و قضاوت شغلی خودتان را هم نشان میدهد.
۷– ترک شغل بدون اطلاع
تنها در صورتی که یک دلیل خیلی، خیلی خوب داشته باشید، ترک کار بدون اطلاع قبلی یعنی خراب کردن پلهای پشت سر با رئیس (و حتی همکارانتان). فاتحهی نامهی رضایت کاری را نیز بخوانید. خوشتان بیاید یا نه، عرف این است که خروجتان را از ۲ هفته قبل اطلاع دهید.
۸– ارسال ایمیل خصومتآمیز پس از یک اتفاق ناگوار
به ایمیل کسی در عصبانیت پاسخ دادهاید؟ از قانون جدید شرکت ناراضی هستید؟ یا پاسخ نامناسبی به ایمیل مردودی در مصاحبهی کاری ارسال کردهاید؟ در هر صورت ادامهی کار با این اتفاق کار بسیار سختی است. شما شهرت فردی را پیدا میکنید که نمیتواند پاسخ آرام و حرفهای به مشکلات بدهد و بیشتر افراد از شما دور خواهند شد.
Forwarded from مهندسین برق
Forwarded from مهندسین برق
#آموزش_مدار_فرمان
#شکل
نحوه سیم کشی مدار قدرت بی متال برای راه اندازی الکتروموتور بصورت تکفاز و سه فاز
______
@EngSource
#شکل
نحوه سیم کشی مدار قدرت بی متال برای راه اندازی الکتروموتور بصورت تکفاز و سه فاز
______
@EngSource
Forwarded from مهندسین برق
#آموزش_مدار_فرمان
#جدول
جدول انتخاب کنتاکتور، بىمتال و فيوز براى موتورهايى که به صورت ستاره مثلث راه اندازى مىشوند
_______
@EngSource
#جدول
جدول انتخاب کنتاکتور، بىمتال و فيوز براى موتورهايى که به صورت ستاره مثلث راه اندازى مىشوند
_______
@EngSource
Forwarded from اتچ بات
کتاب Fundamentals of Sensing از شرکت آلن بردلی
(اصول سنس کردن -سنسورها)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@electrical_engineeering
(اصول سنس کردن -سنسورها)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@electrical_engineeering
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
Forwarded from electrical engineering(کانال برق واتوماسیون صنعتی)
برای استفاده باید ثبت نام اولیه داخل نرم افزار را انجام دهید.