💥 من اعلام می کنم
🔸یادداش دریافتی
آیت الله مرتضی مطهری در صفحه ی یازدهم کتاب "پیرامون انقلاب اسلامی" می نویسند:
من اعلام می کنم که در رژیم جمهوری اسلامی، هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد، و از به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشه ها اثر و خبر نخواهد بود. همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه ها و تفکرات اصیلشان را عرضه کنند. البته تذکر می دهم که این امر، سوای توطئه و ریاکاری است. توطئه ممنوع است!
💢 با خواندن متن فوق، یک شهروند معمولی، ابتدا به مقایسه ی این جملات با خفقان رسانه ای کنونی پرداخته، و بعدا گمان می کند که جمهوری اسلامی ایران از مسیر آرمانهایش به دور افتاده است. در صورتیکه اصلا چنین نیست. دولت جمهوری اسلامی ایران، دقیقا بر اساس همان نظری عمل می کند که بنیادش در سالهای قبل از انقلاب افکنده شده است.
بخش دوم متن آیت الله مطهری، گویای این واقعیت است؛ تاکید بر #اندیشه_اصیل و #توطئه_ممنوع. بر مبنای همین دو گزاره است که دولت جمهوری اسلامی ایران می تواند مجازات منتقدین داخلی اش را توجیه کند. طبق نظریه ی توطئه، می توان یک عدالتخواه آزربایجانی را "پانتورک"، "منافق"، "ضد انقلاب"، و غیره خواند و او را براحتی مجازات نمود. در این بین، چیزی که پشتوانه ی توطئه گر خواندن یک شهروند آزربایجان جنوبی می شود، گزاره ی "اندیشه ی اصیل" است. اما مشخصه های اندیشه ی اصیل مد نظر آیت الله مطهری چیست؟ در نظام سیاسی ایده آل ایشان، اندیشه ی اصیل اندیشه ای است که اولا وارداتی نباشد، ثانیا صریح باشد و نه زیر لفافه، و ثالثا موافق دین باشد.
مع الوصف، سوالی که پیش می آید این است: مگر خواسته های ملت آزربایجان جنوبی، بومی و رک و راست نیست؟
تلاش برای ممانعت از تاراج منابع طبیعی و زیر زمینی استانهای آزربایجان و انتقال آنها به شهرهای مرکزی، خرج کردن درآمد حاصل از منابع زیر زمینی آزربایجان در خاک آزربایجان، عدم مانع تراشی برای سرمایه گذاری بومی در آزربایجان و جلوگیری از مهاجرت کاری آزربایجانیان به شهرهای مرکزی، آموزش زبان به زبان مادری در مدارس و دانشگاه ها، تاسیس فرهنگستان زبان تورکی، رسمی شدن زبان تورکی در اماکن اداری، و تعیین دقیق مرزهای سیاسی ایالت آزربایجان که لازمه ی اجرایی شدن همه ی موارد قبلی است. کدام یک از موارد فوق وارداتی است و حاصل صهیونیزم بین الملل می باشد؟ کدام مورد مبهم است و زیر لفافه؟ آیا ملت آزربایجان جنوبی، ضرورت آموزش به زبان مادری را از تورکیستهای تورکیه و محافل غربی اخذ کرده اند؟ پس ملت تورکیه از کجا یاد گرفته است که به زبان خودش بخواند و ببیند و زندگی کند؟ ملت کانادا و سوئیس و کاتالان چطور؟! آیا اصل پانزدهم قانون اساسی ج. ا.ا نیز بدست تورکیه و اسرائیل و گروه های والضالین نوشته شده است؟
بدیهی است که اندیشه ی آزربایجان جنوبی اندیشه ای اصیل می باشد. پس چرا تاریخ و هنر و فرهنگ و خاک و ملت آزربایجان مورد قهر و بی مهری دولت جمهوری اسلامی واقع شده است؟
پاسخ این سوال را باید در یک انحراف تدریجی جستجو کرد: آنجا که نه بومی بودن و صراحت، بلکه یک فرد مشخصه ی اندیشه ی اصیل شد. اگر تا دیروز میزان رای ملت بود، از فردا حرف یک نفر میزان شد. رویکردهای شرق و غرب ستیزانه دولت انقلابی و فشارهای بین المللی، وارد شدن در جنگی هشت ساله و ضرورت بسته تر کردن جامعه، عدم تخصص گرایی در امورات مملکتی و افتادن کارها به دست نا اهلان (خطری که آیت الله خمینی هم آنرا پیش بینی کرده بود)، ریاکاری مارکسیست ها در اتحاد با روحانیت انقلابی، و البته ذات زیر لفافه ای و دو پهلوی برخی آموزه های دینی که امکان تفسیرهای دلبخواهی را میسر می کرد (تا جائیکه چپ های قبل از انقلاب نیز قران را بقول آیت الله مطهری تفسیر مارکسیستی می کردند!). همه ی اینها شرایطی را بوجود آورد که اندک اندک به اقتدار آمرانه ی کنونی رسیدیم. اقتداری که نه توان مدیریت نیروی انسانی خود را دارد، و نه در صورت اراده اش می تواند داشته باشد (چراکه دستی بالای دست نیست؛ همه همدست و هم داستانند!). بنابراین چاره ای جز برچسب زدن، و ضد انقلاب و نژادپرست و پانتورک خطاب کردن شهروند فعال آزربایجان جنوبی ندارد.
یازار: الوین مهدوی
🌍 آرازنیوز ایله اؤزگورلوگه دوغرو...
🔗 @ArazNews
🔸یادداش دریافتی
آیت الله مرتضی مطهری در صفحه ی یازدهم کتاب "پیرامون انقلاب اسلامی" می نویسند:
من اعلام می کنم که در رژیم جمهوری اسلامی، هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد، و از به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشه ها اثر و خبر نخواهد بود. همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه ها و تفکرات اصیلشان را عرضه کنند. البته تذکر می دهم که این امر، سوای توطئه و ریاکاری است. توطئه ممنوع است!
💢 با خواندن متن فوق، یک شهروند معمولی، ابتدا به مقایسه ی این جملات با خفقان رسانه ای کنونی پرداخته، و بعدا گمان می کند که جمهوری اسلامی ایران از مسیر آرمانهایش به دور افتاده است. در صورتیکه اصلا چنین نیست. دولت جمهوری اسلامی ایران، دقیقا بر اساس همان نظری عمل می کند که بنیادش در سالهای قبل از انقلاب افکنده شده است.
بخش دوم متن آیت الله مطهری، گویای این واقعیت است؛ تاکید بر #اندیشه_اصیل و #توطئه_ممنوع. بر مبنای همین دو گزاره است که دولت جمهوری اسلامی ایران می تواند مجازات منتقدین داخلی اش را توجیه کند. طبق نظریه ی توطئه، می توان یک عدالتخواه آزربایجانی را "پانتورک"، "منافق"، "ضد انقلاب"، و غیره خواند و او را براحتی مجازات نمود. در این بین، چیزی که پشتوانه ی توطئه گر خواندن یک شهروند آزربایجان جنوبی می شود، گزاره ی "اندیشه ی اصیل" است. اما مشخصه های اندیشه ی اصیل مد نظر آیت الله مطهری چیست؟ در نظام سیاسی ایده آل ایشان، اندیشه ی اصیل اندیشه ای است که اولا وارداتی نباشد، ثانیا صریح باشد و نه زیر لفافه، و ثالثا موافق دین باشد.
مع الوصف، سوالی که پیش می آید این است: مگر خواسته های ملت آزربایجان جنوبی، بومی و رک و راست نیست؟
تلاش برای ممانعت از تاراج منابع طبیعی و زیر زمینی استانهای آزربایجان و انتقال آنها به شهرهای مرکزی، خرج کردن درآمد حاصل از منابع زیر زمینی آزربایجان در خاک آزربایجان، عدم مانع تراشی برای سرمایه گذاری بومی در آزربایجان و جلوگیری از مهاجرت کاری آزربایجانیان به شهرهای مرکزی، آموزش زبان به زبان مادری در مدارس و دانشگاه ها، تاسیس فرهنگستان زبان تورکی، رسمی شدن زبان تورکی در اماکن اداری، و تعیین دقیق مرزهای سیاسی ایالت آزربایجان که لازمه ی اجرایی شدن همه ی موارد قبلی است. کدام یک از موارد فوق وارداتی است و حاصل صهیونیزم بین الملل می باشد؟ کدام مورد مبهم است و زیر لفافه؟ آیا ملت آزربایجان جنوبی، ضرورت آموزش به زبان مادری را از تورکیستهای تورکیه و محافل غربی اخذ کرده اند؟ پس ملت تورکیه از کجا یاد گرفته است که به زبان خودش بخواند و ببیند و زندگی کند؟ ملت کانادا و سوئیس و کاتالان چطور؟! آیا اصل پانزدهم قانون اساسی ج. ا.ا نیز بدست تورکیه و اسرائیل و گروه های والضالین نوشته شده است؟
بدیهی است که اندیشه ی آزربایجان جنوبی اندیشه ای اصیل می باشد. پس چرا تاریخ و هنر و فرهنگ و خاک و ملت آزربایجان مورد قهر و بی مهری دولت جمهوری اسلامی واقع شده است؟
پاسخ این سوال را باید در یک انحراف تدریجی جستجو کرد: آنجا که نه بومی بودن و صراحت، بلکه یک فرد مشخصه ی اندیشه ی اصیل شد. اگر تا دیروز میزان رای ملت بود، از فردا حرف یک نفر میزان شد. رویکردهای شرق و غرب ستیزانه دولت انقلابی و فشارهای بین المللی، وارد شدن در جنگی هشت ساله و ضرورت بسته تر کردن جامعه، عدم تخصص گرایی در امورات مملکتی و افتادن کارها به دست نا اهلان (خطری که آیت الله خمینی هم آنرا پیش بینی کرده بود)، ریاکاری مارکسیست ها در اتحاد با روحانیت انقلابی، و البته ذات زیر لفافه ای و دو پهلوی برخی آموزه های دینی که امکان تفسیرهای دلبخواهی را میسر می کرد (تا جائیکه چپ های قبل از انقلاب نیز قران را بقول آیت الله مطهری تفسیر مارکسیستی می کردند!). همه ی اینها شرایطی را بوجود آورد که اندک اندک به اقتدار آمرانه ی کنونی رسیدیم. اقتداری که نه توان مدیریت نیروی انسانی خود را دارد، و نه در صورت اراده اش می تواند داشته باشد (چراکه دستی بالای دست نیست؛ همه همدست و هم داستانند!). بنابراین چاره ای جز برچسب زدن، و ضد انقلاب و نژادپرست و پانتورک خطاب کردن شهروند فعال آزربایجان جنوبی ندارد.
یازار: الوین مهدوی
🌍 آرازنیوز ایله اؤزگورلوگه دوغرو...
🔗 @ArazNews