کانال شهید ابراهیم هادی
4.97K subscribers
10.2K photos
1.13K videos
156 files
1.67K links
Download Telegram
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

🌼 #شهید حسن طهرانی مقدّم: روی قبرم بنویسید، اینجا مدفن کسی است که می‌خواست، اسرائیل را نابود کند.
#عند_ربهم_یرزقون

🌷روح شهید طهرانی مقدم شاد

🌷به افتخار مردان بی ادعا

🌼 ای شهید عزیز!
سالها پیش از بین ما رفتی ولی با صنعتی که متحول کردی و برای ما به ارث گذاشتی قله های پیشرفت و امنیت یکی پس از دیگری فتح کردیم و امروز اقتدارمان بیشتر از پیش شد
روحت شاد ای حسن طهرانی مقدم #پدری_موشکی ایران

🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
⭕️ #شهید حسنِ باقری:

💢 اگر از دستِ کسی ناراحت شدید، دو رکعت نماز بخوانید و بگویید: خدایا؛ این بنده تو حواسش نبود، من ازش گذشتم، تو هم بگذر!

⭕️ #عند_ربهم_یرزقون

🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
.
💢شهید ابراهیم هادی از خودسازی می‌گوید...

💢شهیدی که با اذانش عراقی‌ها رو هدایت کرد.

شهید ابراهیم هادی !

#عند_ربهم_یرزقون
#شهید‌إبــــــــــرإﮫیم‌ﮫإدﮰ

🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
🍀🌸🍀

دختر دانشجو از استادش
سوالی پرسید..
استاد در حالی که سرش پایین بود جواب داد..
دختر عصبانی شد و گفت:تو مگه استاد ما نیستی؟!
چرا نگاهم نمی‌ڪنی؟!
استاد گفت:
اگر به تو نگاه ڪنم، اونی ڪه
باید نگاهم ڪنه، دیگه نگاهم نمی‌ڪنه…

#شهید_عبدالحمیددیالمه❤️

#عند_ربهم_یرزقون🌹


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#عند_ربهم_یرزقون


السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

تا هست جهان شورِ محرم باقیست
این جلوه ی جان در همه عالم باقیست


خاطره‌ای از شهید ابراهیم هادی
شب‌های محرم ابراهیم که دیر می اومد خونه، در نمی زد، از روی دیوار می پرید تو حیاط تا اذان صبح صبر می کرد بعد به شیشه می زد و همه را برای نماز بیدار می کرد
بعد از شهادتش مادرم هر شب با صدای برخوردِ باد به شیشه میگفت: ابراهیم اومده


راوی: خواهر شهید


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#عند_ربهم_یرزقون


تو قنادی کار می‌کردم، یکبار آمد پیشم و گفت: مجید، جایی سراغ نداری برم کار کنم؟ گفتم چرا، همین آقایی که تو قنادیش کار می‌کنم دنبال شاگرد می‌گرده میایی؟ نپرسید چقدر حقوق میده، نپرسید روزی چقدر باید کار کنه، نپرسید بیمه عمر می‌کنه یا نه؟!

فقط گفت: موقع اذان می‌ذاره برم نمازم رو بخونم؟


🌹شهید محسن حججی


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈


وزرای عزیز!

وقتی خواهرش به خاطر رأی‌آوردن در انتخابات مجلس به او تبریک گفت؛ جواب داد:

تبریک ندارد، #مسئولیت یک بار سنگین است که امروز بر دوش من گذاشته شده است.

#شهید_دیالمه❤️

#عند_ربهم_یرزقون 🌹


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عند_ربهم_یرزقون


خاطره‌ای شنیدنی از شهید مهدی باکری

باید شهیدان را در همه مراحل زندگی اسوه و سرمشق خودمان قرار دهیم...

حتما ببینید...


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#عند_ربهم_یرزقون


خیلی خوب مسائل و مشکلات انقلاب را تحلیل می کرد.
نگران بود دشمنان انقلاب، روحیه انقلابی مردم را از بین ببرند.
نگران بود #ولی_فقیه تنها بماند.
از طرفی از نحوه ی برخورد برخی انقلابیون و تندروی ها ناراحت بود.
دقیقاً یادم هست که می گفت:
دشمن داره کاری می کنه تا مهمترین مسائل در نگاه مردم تغییر کنه، مردم بی تفاوت بشوند و ... آن زمان است که انقلاب از درون از بین می رود.


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#عند_ربهم_یرزقون


خیلی ساکت و مظلوم بود خیلی هم نظم داشت هر وقت از مدرسه می‌آمد خانه اولین کاری که میکرد پله‌ها را تمیز میکرد و کفش‌ها را دستمال میکشید بعد دست‌هایش را می‌شست و جلوی آفتاب خشک می‌کرد بسیار کمک حال من بود طوری که وقتی مهمان می‌آمد لذت میبردم از اینکه همه چیز یکدست و سفره منظم چیده شده. خودش غذا نمی خورد تا مهمان‌ها غذایشان تمام شود.

#مادر_شهید
#شهید_محمد_بلباسی


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#عند_ربهم_یرزقون


مثل ابراهیم خالصانه و بی ریا فعالیت می کرد.

سر وصدا نداشت. هرجا می دید کاری زمین مانده عجله می کرد و کار را انجام می داد.

اگر می دید جایی یادواره شهداست، خودش را می رساند و مشغول فعالیت می شد.

برای معرفی شهید ابراهیم هادی خیلی زحمت کشید. برای رزمندگان عراقی از ابراهیم و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت. برای آنها پیشانی بند و چفیه تهیه می کرد.

او جوانان عراقی را با راه و رسم شهدا آشنا نمود و همراه با آنها در عملیات ها حضور داشت تا اینکه در اطراف سامرا به قافله شهدا پیوست.

🌹 شهید محمدهادی ذوالفقاری


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#عند_ربهم_یرزقون


چند سال بعد از عملیات تفحص شهدا، محمود‌وند از بچه‌های تفحص که خود نیز به درجه رفیع شهادت رسید نقل می کند: یک روز در حین جستجو، در کانال کمیل شهیدی پیدا شد که دروسایل همراه او دفترچه یادداشتی قرار داشت که بعد از گذشت سالها هنوز قابل خواندن بود، درآخرین صفحه این دفترچه نوشته شده بود:

امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب و غذا را جیره بندی کردیم، شهدا انتهای کانال کنارهم  قرار دارند، دیگر شهدا تشنه نیستند.فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س)


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#عند_ربهم_یرزقون

فاطـمه جـونم! دختـر بابا سـلام
اگر دوست داری باز هم همدیگه رو ببینیم باید ظاهرت مثل باطنت اسلامی و قرآنی باشد، مانند مادرت محجبه و عفیف باش، در مقابل سختی‌ها صبور باش.

حسن جون! مهدی جون! سلام
حالا بعد از بابا مرد خونه شما هستید، مواظب مادر و خواهرتون باشید که احساس تنهایی نکنند، خویشتن‌دار باشید و احساس غریبی نکنید.

فرزندان گلم! نماز که ستون خیمه دین است را سبک نشمارید، احترام به مادر از واجبات شماست، در محضر روحانی حقیقی زانو بزنید و درس دین بیاموزید.

آخرت خود را به دنیای فانی نفروشید، کمک به مستمندان و محرومین را فراموش نکنید، در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حضور فعال داشته باشید، گوش به فرمان ولی فقیه زمان خود باشید، ادامه‌دهنده راه شهدا باشید، نگذارید این عَلَم به زمین بیافتد، خوش‌خلق و مودب باشید، به همدیگر محبت کنید، صله رحم را به‌جا آورید و قطع رحم نکنید.

🌹 شهید محمد بلباسی


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#عند_ربهم_یرزقون

🌿شهادت دست خود ماست🌿

چند ماه قبل از شهادت محمودرضا یک شب خواب شهیدهمت رادیدم.
دیدم دقیقا در موقعیتی که در پایان بندی اپیزودهای مستند سردار خیبر نشان می دهد، با بسیجی هایی که کنار ماشین تویوتا منتظر حاج همت هستند تا با او دست بدهند، ایستاده ام. حاج همت با قدم های تند آمد و رسید کنار تويوتا.
من دستم را جلو بردم. دستش را گرفتم و بغلش کردم.
هنوز دست حاج همت توی دستم بود که به او گفتم: «دست ما را هم بگیرید» منظورم شفاعت برای باز شدن باب شهادت بود.
حاج همت گفت: «دست من نیست» و دستم را رها کرد.
از همان شب تا مدتی ذهنم درگیر این موضوع شده بود که چطور ممکن است دست شهدا در برآوردن چنین حاجتی باز نباشد. فکر میکردم اگر چنین چیزی دست شهدا نیست، پس دست چه کسی است؟!
تا اینکه یک شب که در منزل محمودرضا مهمان بودم، خوابم را برای او تعریف کردم. خیلی مطمئن گفت: «راست گفته ، دست او نیست!» بیشتر تعجب کردم. بعد گفت: «من در سوریه خودم به این نتیجه رسیده ام و با یقین میگویم هرکس شهید شده، خواسته که شهید بشود. شهادت شهید فقط دست خودش است.»

(قسمتی از کتاب تو شهید نمی شوی)


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عند_ربهم_یرزقون


سخنان شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده
سید ابراهیم‌ها از جان و نفس خود گذشتند و هدفی جز رضای خدا نداشتند.


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#عند_ربهم_یرزقون


شهید هریری : «می‌روم تا انتقام سیلی مادرم را بگیرم»

زیبایی چهره شهید حسین هریری باعث شده بود در جبهه مقاومت اسلامی به «قمر فاطمیون» معروف شود.

او که به تازگی نامزد کرده بود، دوست نداشت ازدواجش مانعی برای دفاع از حریم اهل بیت شود. بنابراین با همسرش شرط کرد همچنان رزمنده مدافع حرم باشد و مدتی پس از نامزدی به سوریه رفت و قدم به حجله شهادت گذاشت.


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#عند_ربهم_یرزقون


مدیر مدرسه می گفت: آقا ابراهیم از جیب خودش پول میداد به یکی از شاگرد‌ها تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان و پنیر بگیرد. آقای هادی نظرش این بود که اینها بچه‌های منطقه محروم هستند و اکثرا سر کلاس گرسنه هستند، بچه گرسنه هم درس را نمیفهمد.


من با آقای هادی برخورد کردم و گفتم که نظم مدرسه را بهم ریختی. در صورتیکه هیچ مشکلی برای نظم مدرسه پیش نیامده بود، بعد هم به ایشان گفتم حق نداری اینجا از این کارها بکنی و آقای هادی از پیش ما رفت. حال همه بچه‌ها و اولیا از من خواستند که ایشان را برگردانم و همه از اخلاق و تدریس ایشان تعریف میکردند


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#عند_ربهم_یرزقون


یکی از زیباترین عکسهای دفاع مقدس معروف به عکس شش برادری چرا که در عکس سه برادر بزرگتر ایستاده و سه برادر کوچکتر زیر پای برادر بزرگتر نشسته و از همه جالبتر اینکه پنج نفر به درجه رفیع شهادت و یک نفر به درجه جانبازی مفتخر گردیدند.

مدیون شهداییم


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#عند_ربهم_یرزقون


🕊 #کبوتر_زخمی


🌹 شهید سید مجتبی علمدار

علامه حسن زاده آملی:

سید مجتبی، همچون کبوتری که یک بالش را زخمی کردند با یک بال اینقدر بال بال زد تا مقامش از برخی از علمای ۸۰ ساله ما، بالاتر رفت.


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
#عند_ربهم_یرزقون


آخر آذر ماه بود، با ابراهیم برگشتیم تهران، در عین خستگی خیلی خوشحال بود. می‌گفت: هیچ شهیدی یا مجروحی در منطقه دشمن نبود، هر چه بود آوردیم، بعد گفت: امشب چقدر چشمهای منتظر را خوشحال کردیم، مادر هر کدام از این شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش برای ما هم هست.

من بلافاصله از موقعیت استفاده کردم و گفتم: آقا ابراهیم پس چرا خود دعا میکنی که گمنام باشی؟! منتظر این سوال نبود، لحظه‌ای سکوت کرد و گفت: من مادرم رو آماده کردم، گفتم منتظر من نباشه، حتی گفتم دعا کنه که #گمنام شهید بشم. ولی باز جوابی که میخواستم نگفت😔


🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈