☘️ سلام بر ابراهیم ☘️
💥قسمت یازدهم : شکستن نفس
✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد
🔸باران شديدي در #تهران باريده بود. خيابان 17 شهريور را آب گرفته بود. چند پيرمرد ميخواستند به سمت ديگر خيابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهيم از راه رسيد. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پيرمردها، آنها را به طرف ديگر خيابان برد.
🔸ابراهيم از اين کارها زياد انجام ميداد. هدفي هم جز شکستن #نفس خودش نداشت. مخصوصاً زماني که خيلي بين بچه ها مطرح بود!
٭٭٭
🔸همراه ابراهيم راه ميرفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوي يک کوچه. بچه ها مشغول #فوتبال بودند به محض عبور ما، پسر بچه اي محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. به طوري که #ابراهيم لحظه روي زمين نشست. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود.
🔸خيلي عصباني شدم. به سمت بچه ها نگاه كردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. ابراهيم همينطور که نشسته بود دست کرد توي ساك خودش. پلاستيک #گردو را برداشت. داد زد: بچه ها کجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد!
🔸بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم. توي راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چه کاري بود!؟
گفت: بنده هاي خدا ترسيده بودند. از قصد که نزدند. بعد به بحث قبلي برگشت و موضوع را عوض کرد! اما من ميدانستم انسانهاي بزرگ در زندگيشان اينگونه عمل ميکنند.
٭٭٭
🔸در باشگاه #كشتي بوديم. آماده م يشديم براي تمرين. ابراهيم هم وارد شد. چند دقيقه بعد يکي ديگر از دوستان آمد. تا وارد شد بي مقدمه گفت: ابرام جون، تيپ وهيکلت خيلي جالب شده! تو راه كه مي اومدي دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف ميزدند!
🔸بعد ادامه داد: شلوار و پيراهن #شيك كه پوشيدي، ساک ورزشي هم که دست گرفتي. کاملاً مشخصه ورزشکاري!
به ابراهيم نگاه كردم. رفته بود تو فكر. #ناراحت شد! انگار توقع چنين حرفي را نداشت.
🔸جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهيم را ديدم خنده ام گرفت! پيراهن بلند پوشيده بود و شلوار گشاد!
به جاي ساك ورزشي لباسها را داخل کيسه پلاستيكي ريخته بود! از آن روز به بعد اينگونه به باشگاه مي آمد!
بچه ها ميگفتند: بابا تو ديگه چه جور آدمي هستي؟!
ما #باشگاه مييايم تا #هيکل ورزشکاري پيدا کنيم. بعد هم لباس تنگ بپوشيم. اما تو با اين هيکل قشنگ و رو فُرم، آخه اين چه لباسهائيه که ميپوشي؟!
🔸ابراهيم به حرفهاي آنها اهميت نميداد. به دوستانش هم توصيه ميکرد که: اگر ورزش براي خدا باشد، ميشه #عبادت. اما اگه به هر نيت ديگ هاي باشه ضرر ميکنين.
٭٭٭
🔸توي زمين چمن بودم. مشغول فوتبال. يکدفعه ديدم ابراهيم در كنار سكو ايستاده. سريع رفتم به سراغش. سلام کردم و با #خوشحالي گفتم: چه عجب، اين طرفها اومدي؟!
مجله اي دستش بود. آورد بالا و گفت: عکست رو چاپ کردن!
🔸از خوشحالي داشتم بال در مي آوردم، جلوتر رفتم و خواستم مجله را ازدستش بگيرم.
دستش را كشيد عقب و گفت: يه شرط داره!
گفتم: هر چي باشه قبول
دوباره گفت: هر چي بگم قبول ميکني؟
گفتم: آره بابا قبول. مجله را به من داد. داخل صفحه وسط، عکس قدي و بزرگي از من چاپ شده بود. در كنارآن نوشته بود: «پديده جديد فوتبال جوانان » و کلي از من تعريف کرده بود.
کنار سكو نشستم.
🔸دوباره متن صفحه را خواندم. حسابي مجله را ورق زدم. بعد سرم را بلند کردم و گفتم: دمت گرم ابرام جون، خيلي خوشحالم کردي، راستي شرطت چي بود!؟
آهسته گفت: هر چي باشه قبول ديگه؟
گفتم: آره بابا بگو، کمي مکث کرد و گفت: ديگه دنبال فوتبال نرو!!
خوشکم زد. با چشماني گرد شده و با تعجب گفتم: ديگه فوتبال بازي نکنم؟! يعني چي، من تازه دارم مطرح ميشم!!
گفت: نه اينکه بازي نکني، اما اينطوري دنبال فوتبال حرف هاي نرو. گفتم: چرا؟!
جلو آمد و #مجله را از دستم گرفت. عکسم را به خودم نشان داد و گفت:
🔸اين عکس رنگي رو ببين، اينجا عکس تو با لباس و شورت ورزشيه. اين مجله فقط دست من و تو نيست. دست همه مردم هست. خيلي از دخترها ممکنه اين رو ديده باشن يا ببينن.بعد ادامه داد: چون بچه مسجدي هستي دارم اين حرفهارو ميزنم. وگرنه کاري باهات نداشتم. تو برو اعتقادات رو قوي کن، بعد دنبال #ورزش حرف هاي برو تا برات مشکلي پيش نياد.بعد گفت: کار دارم، خداحافظي کرد و رفت.
🔸من خيلي جاخوردم. نشستم و کلي به حرف هاي ابراهيم فکر کردم. از آدمي که هميشه شوخي ميکرد و حرف هاي عوامانه ميزد اين حرفها بعيد بود.هر چند بعدها به سخن او رسيدم. زماني که ميديدم بعضي از بچه هاي #مسجدي و نمازخوان که #اعتقادات محکمي نداشتند به دنبال ورزش حرفه اي رفتند و به مرور به خاطر جوزدگي و... حتي نمازشان را هم ترک کردند!
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
👉 @Alamdarkomeil 👈
💥قسمت یازدهم : شکستن نفس
✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد
🔸باران شديدي در #تهران باريده بود. خيابان 17 شهريور را آب گرفته بود. چند پيرمرد ميخواستند به سمت ديگر خيابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهيم از راه رسيد. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پيرمردها، آنها را به طرف ديگر خيابان برد.
🔸ابراهيم از اين کارها زياد انجام ميداد. هدفي هم جز شکستن #نفس خودش نداشت. مخصوصاً زماني که خيلي بين بچه ها مطرح بود!
٭٭٭
🔸همراه ابراهيم راه ميرفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوي يک کوچه. بچه ها مشغول #فوتبال بودند به محض عبور ما، پسر بچه اي محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. به طوري که #ابراهيم لحظه روي زمين نشست. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود.
🔸خيلي عصباني شدم. به سمت بچه ها نگاه كردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. ابراهيم همينطور که نشسته بود دست کرد توي ساك خودش. پلاستيک #گردو را برداشت. داد زد: بچه ها کجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد!
🔸بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم. توي راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چه کاري بود!؟
گفت: بنده هاي خدا ترسيده بودند. از قصد که نزدند. بعد به بحث قبلي برگشت و موضوع را عوض کرد! اما من ميدانستم انسانهاي بزرگ در زندگيشان اينگونه عمل ميکنند.
٭٭٭
🔸در باشگاه #كشتي بوديم. آماده م يشديم براي تمرين. ابراهيم هم وارد شد. چند دقيقه بعد يکي ديگر از دوستان آمد. تا وارد شد بي مقدمه گفت: ابرام جون، تيپ وهيکلت خيلي جالب شده! تو راه كه مي اومدي دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف ميزدند!
🔸بعد ادامه داد: شلوار و پيراهن #شيك كه پوشيدي، ساک ورزشي هم که دست گرفتي. کاملاً مشخصه ورزشکاري!
به ابراهيم نگاه كردم. رفته بود تو فكر. #ناراحت شد! انگار توقع چنين حرفي را نداشت.
🔸جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهيم را ديدم خنده ام گرفت! پيراهن بلند پوشيده بود و شلوار گشاد!
به جاي ساك ورزشي لباسها را داخل کيسه پلاستيكي ريخته بود! از آن روز به بعد اينگونه به باشگاه مي آمد!
بچه ها ميگفتند: بابا تو ديگه چه جور آدمي هستي؟!
ما #باشگاه مييايم تا #هيکل ورزشکاري پيدا کنيم. بعد هم لباس تنگ بپوشيم. اما تو با اين هيکل قشنگ و رو فُرم، آخه اين چه لباسهائيه که ميپوشي؟!
🔸ابراهيم به حرفهاي آنها اهميت نميداد. به دوستانش هم توصيه ميکرد که: اگر ورزش براي خدا باشد، ميشه #عبادت. اما اگه به هر نيت ديگ هاي باشه ضرر ميکنين.
٭٭٭
🔸توي زمين چمن بودم. مشغول فوتبال. يکدفعه ديدم ابراهيم در كنار سكو ايستاده. سريع رفتم به سراغش. سلام کردم و با #خوشحالي گفتم: چه عجب، اين طرفها اومدي؟!
مجله اي دستش بود. آورد بالا و گفت: عکست رو چاپ کردن!
🔸از خوشحالي داشتم بال در مي آوردم، جلوتر رفتم و خواستم مجله را ازدستش بگيرم.
دستش را كشيد عقب و گفت: يه شرط داره!
گفتم: هر چي باشه قبول
دوباره گفت: هر چي بگم قبول ميکني؟
گفتم: آره بابا قبول. مجله را به من داد. داخل صفحه وسط، عکس قدي و بزرگي از من چاپ شده بود. در كنارآن نوشته بود: «پديده جديد فوتبال جوانان » و کلي از من تعريف کرده بود.
کنار سكو نشستم.
🔸دوباره متن صفحه را خواندم. حسابي مجله را ورق زدم. بعد سرم را بلند کردم و گفتم: دمت گرم ابرام جون، خيلي خوشحالم کردي، راستي شرطت چي بود!؟
آهسته گفت: هر چي باشه قبول ديگه؟
گفتم: آره بابا بگو، کمي مکث کرد و گفت: ديگه دنبال فوتبال نرو!!
خوشکم زد. با چشماني گرد شده و با تعجب گفتم: ديگه فوتبال بازي نکنم؟! يعني چي، من تازه دارم مطرح ميشم!!
گفت: نه اينکه بازي نکني، اما اينطوري دنبال فوتبال حرف هاي نرو. گفتم: چرا؟!
جلو آمد و #مجله را از دستم گرفت. عکسم را به خودم نشان داد و گفت:
🔸اين عکس رنگي رو ببين، اينجا عکس تو با لباس و شورت ورزشيه. اين مجله فقط دست من و تو نيست. دست همه مردم هست. خيلي از دخترها ممکنه اين رو ديده باشن يا ببينن.بعد ادامه داد: چون بچه مسجدي هستي دارم اين حرفهارو ميزنم. وگرنه کاري باهات نداشتم. تو برو اعتقادات رو قوي کن، بعد دنبال #ورزش حرف هاي برو تا برات مشکلي پيش نياد.بعد گفت: کار دارم، خداحافظي کرد و رفت.
🔸من خيلي جاخوردم. نشستم و کلي به حرف هاي ابراهيم فکر کردم. از آدمي که هميشه شوخي ميکرد و حرف هاي عوامانه ميزد اين حرفها بعيد بود.هر چند بعدها به سخن او رسيدم. زماني که ميديدم بعضي از بچه هاي #مسجدي و نمازخوان که #اعتقادات محکمي نداشتند به دنبال ورزش حرفه اي رفتند و به مرور به خاطر جوزدگي و... حتي نمازشان را هم ترک کردند!
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
👉 @Alamdarkomeil 👈
#این_همه_نگاه_خوب_وجود_دارد
#شیخ_حسین_انصاریان
نگاه به نامحرم خنجر به ایمانِتان میزند
و چیزی جز گناه به زندگی تان اضافه
نمیکند.
اما کسانی بودند❗️
که به این امر مهم به خوبی در زندگیشان توجه کردند ، و این نفس سرکش را در بند خود قرار دادند
و بسیار مراقبت کردند ، به عنوان مثال و الگو میتوان از شهید ابراهیم هادی نام برد ، که سربلند و پیروز از این امتحان الهی بیرون آمد ، و از هر گناه و نامحرمی دوری کرد و قلب و نگاه خود را اسیر و دام شیاطین قرار نداد و بر نفسش غلبه کرد ، تا به عاقبت بخیری دنیا و آخرت دست پیدا کرد.
پس لطفا توجه کنید‼️ این همه نگاه خوب وجود دارد.
مثل نگاه به چهره #پدر مادر، عالم ربانی ،
قرآن و نگاه محبت به زن و بچه که همه
اینها #عبادت است.
👉 @Alamdarkomeil 👈
#شیخ_حسین_انصاریان
نگاه به نامحرم خنجر به ایمانِتان میزند
و چیزی جز گناه به زندگی تان اضافه
نمیکند.
اما کسانی بودند❗️
که به این امر مهم به خوبی در زندگیشان توجه کردند ، و این نفس سرکش را در بند خود قرار دادند
و بسیار مراقبت کردند ، به عنوان مثال و الگو میتوان از شهید ابراهیم هادی نام برد ، که سربلند و پیروز از این امتحان الهی بیرون آمد ، و از هر گناه و نامحرمی دوری کرد و قلب و نگاه خود را اسیر و دام شیاطین قرار نداد و بر نفسش غلبه کرد ، تا به عاقبت بخیری دنیا و آخرت دست پیدا کرد.
پس لطفا توجه کنید‼️ این همه نگاه خوب وجود دارد.
مثل نگاه به چهره #پدر مادر، عالم ربانی ،
قرآن و نگاه محبت به زن و بچه که همه
اینها #عبادت است.
👉 @Alamdarkomeil 👈
👈🏼درســت همانــگونه که یــک #بیمار نمیتوانــد از یــک #غذای_لذید لــذت ببرد...
قلــ٨ـﮩــ🖤ﮩــﮩ٨ﮩـب #گناهــــکار نیــز...
👈🏼 نمیـتواند از #عبادت_خـداوند لذت ببـرد
⚠️ پس سعی کنید خودتان را به گناه آلوده نکنید و با هیچ نامحرمی درد دل نکنید پس مراقب ارتباطاتتان با هر نامحرمی باشید حالا چه مذهبی باشد و چه غیر مذهبی باشد.
🔺 بله نامحرم نامحرم است.
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
قلــ٨ـﮩــ🖤ﮩــﮩ٨ﮩـب #گناهــــکار نیــز...
👈🏼 نمیـتواند از #عبادت_خـداوند لذت ببـرد
⚠️ پس سعی کنید خودتان را به گناه آلوده نکنید و با هیچ نامحرمی درد دل نکنید پس مراقب ارتباطاتتان با هر نامحرمی باشید حالا چه مذهبی باشد و چه غیر مذهبی باشد.
🔺 بله نامحرم نامحرم است.
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🔺 ایستگاه تفکر 🔺
🟡 ماهیان؛
از تلاطم دریا به خدا شکایت کردند
و چون دریا آرام شد،
خود را اسیر صیاد دیدند...
تلاطم زندگی حکمت خداست
از خدا دل آرام بخواهیم؛
نه دریای آرام...!!
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🟤 اشتباه می کنند میگن
حرف باد هواست
با یه سری حرفها میشه
یه زندگی رو نابود کرد
با یه سری حرفها هم میشه
یک زندگی رو ، از نو ساخت..
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
⚫️ از جمله عقوبت های #گناه از بین رفتن برکت #عمر، برکت #روزی، برکت #علم، برکت #عمل و برکت #عبادت است.
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🟠 در كتاب قطور زندگی،
سطری باشيم به ياد ماندنی،
نه حاشيه ای از ياد رفتنی…
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🔴 زندگے ،
هدیه اے است که خداوند به تو تقدیم می کند
و نحوۀ زندگی ڪردنت،
هدیه ای است که تو به خداوند تقدیم می کنی !
پس تلاش ڪن هدیه ات
به خداوند زیبا و ارزشمند باشد
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🟣 هیچگاه فراموش نکنیم
که هیچکس
بر دیگری برتری ندارد؛
آدمی فقط
در یک صورت حق دارد
به دیگران از بالا نگاه کند
و آن هنگامی است
که بخواهد
دست کسی را که
بر زمین افتاده را بگیرد...
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🔵 برایم مهم نیست
از بیرون چگونه به نظر می آیم.
کسانی که درونم را می بینند،
برایم کافی اند.
برای آن هایی که
از روی ظاهرم قضاوت می کنند،
حرفی ندارم.
با خود می گویم
بگذار همان بیرون بمانند
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🟢 پایان آدمیزاد...
نه ازدست دادن رفیق است...
نه رفتن یار...
و نه تنهایی...!!
هیچکدام !
بلکه پایان آدمیت
آن هنگام است
که خـــدا را فراموش کند.!
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🟡 انسان نباید خود را زندانی
گذشتهاش کند،...
گذشته فقط یک درس بود،
نه یک حبس ابد..
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🟡 ماهیان؛
از تلاطم دریا به خدا شکایت کردند
و چون دریا آرام شد،
خود را اسیر صیاد دیدند...
تلاطم زندگی حکمت خداست
از خدا دل آرام بخواهیم؛
نه دریای آرام...!!
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🟤 اشتباه می کنند میگن
حرف باد هواست
با یه سری حرفها میشه
یه زندگی رو نابود کرد
با یه سری حرفها هم میشه
یک زندگی رو ، از نو ساخت..
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
⚫️ از جمله عقوبت های #گناه از بین رفتن برکت #عمر، برکت #روزی، برکت #علم، برکت #عمل و برکت #عبادت است.
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🟠 در كتاب قطور زندگی،
سطری باشيم به ياد ماندنی،
نه حاشيه ای از ياد رفتنی…
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🔴 زندگے ،
هدیه اے است که خداوند به تو تقدیم می کند
و نحوۀ زندگی ڪردنت،
هدیه ای است که تو به خداوند تقدیم می کنی !
پس تلاش ڪن هدیه ات
به خداوند زیبا و ارزشمند باشد
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🟣 هیچگاه فراموش نکنیم
که هیچکس
بر دیگری برتری ندارد؛
آدمی فقط
در یک صورت حق دارد
به دیگران از بالا نگاه کند
و آن هنگامی است
که بخواهد
دست کسی را که
بر زمین افتاده را بگیرد...
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🔵 برایم مهم نیست
از بیرون چگونه به نظر می آیم.
کسانی که درونم را می بینند،
برایم کافی اند.
برای آن هایی که
از روی ظاهرم قضاوت می کنند،
حرفی ندارم.
با خود می گویم
بگذار همان بیرون بمانند
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🟢 پایان آدمیزاد...
نه ازدست دادن رفیق است...
نه رفتن یار...
و نه تنهایی...!!
هیچکدام !
بلکه پایان آدمیت
آن هنگام است
که خـــدا را فراموش کند.!
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🟡 انسان نباید خود را زندانی
گذشتهاش کند،...
گذشته فقط یک درس بود،
نه یک حبس ابد..
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
👈🏼درســت همانــگونه که یــک #بیمار نمیتوانــد از یــک #غذای_لذید لــذت ببرد...
قلــ٨ـﮩــ🖤ﮩــﮩ٨ﮩـب #گناهــــکار نیــز...
👈🏼 نمیـتواند از #عبادت_خـداوند لذت ببـرد
⚠️ پس سعی کنید خودتان را به گناه آلوده نکنید و با هیچ نامحرمی درد دل نکنید پس مراقب ارتباطاتتان با هر نامحرمی باشید حالا چه مذهبی باشد و چه غیر مذهبی باشد.
🔺 بله نامحرم نامحرم است.
🕊🍃🕊
‼️سعی کن در دنـیاے
مجازۍ به گناه آلوده نشوی
❌ بعضیا فڪرمیڪنن چون
ڪسی نمیبینه
بهراحتےمیتونن
♨️ با هر نامحرمی چت کنند
⭕ درحالے ڪه غافل هستن
خداۍ دنیاے
مجازی و واقعی یڪیست
خدا ما رو می بیند
و حواسش به ما هست
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
قلــ٨ـﮩــ🖤ﮩــﮩ٨ﮩـب #گناهــــکار نیــز...
👈🏼 نمیـتواند از #عبادت_خـداوند لذت ببـرد
⚠️ پس سعی کنید خودتان را به گناه آلوده نکنید و با هیچ نامحرمی درد دل نکنید پس مراقب ارتباطاتتان با هر نامحرمی باشید حالا چه مذهبی باشد و چه غیر مذهبی باشد.
🔺 بله نامحرم نامحرم است.
🕊🍃🕊
‼️سعی کن در دنـیاے
مجازۍ به گناه آلوده نشوی
❌ بعضیا فڪرمیڪنن چون
ڪسی نمیبینه
بهراحتےمیتونن
♨️ با هر نامحرمی چت کنند
⭕ درحالے ڪه غافل هستن
خداۍ دنیاے
مجازی و واقعی یڪیست
خدا ما رو می بیند
و حواسش به ما هست
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
#حدیث_روز
🔴 فرزند صالح
💠 پیامبر_اکـرم صلی الله علیه و آله
فرمودند:
💢 روزی حضرت_عیسی علیه السلام
از کنار قبری که صاحبش در حال عذاب بود عبور کرد .
💢 سال بعدش از کنار همان قبر گذشت و دیـد صـاحـب قبر این بار در حال عذاب نیست .
🔆 حضرت عیسی به خداوند عرض کرد :
خدایا ! چـطـور سـال اول کـه از این جا گذشتم او در حال عذاب بود اما امسال که عبور کردم در حال عذاب نبود ؟!
🔆 بـه او وحـی شد :
او دارای فرزند_صالحی است که راه خدا را دنبال می کند ؛ از جمله اینکه یتیمی را پناه داده است و به سبب این عمل صالح از #گناه پدرش چشم پوشی کردیم و او را بخشیدیم .
✅ آن گاه پیامبر خدا ( صلی الله علیه وآله ) فرمود :
آنچه برای بنده ی مؤمن پس ازمرگش باقی می ماند فرزندی است که بعد از پدر #عبادت_خدا می کند .
📙وسائل الشیعه ، ج ۱۵ ، ص ۹۸
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج❣
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈
🔴 فرزند صالح
💠 پیامبر_اکـرم صلی الله علیه و آله
فرمودند:
💢 روزی حضرت_عیسی علیه السلام
از کنار قبری که صاحبش در حال عذاب بود عبور کرد .
💢 سال بعدش از کنار همان قبر گذشت و دیـد صـاحـب قبر این بار در حال عذاب نیست .
🔆 حضرت عیسی به خداوند عرض کرد :
خدایا ! چـطـور سـال اول کـه از این جا گذشتم او در حال عذاب بود اما امسال که عبور کردم در حال عذاب نبود ؟!
🔆 بـه او وحـی شد :
او دارای فرزند_صالحی است که راه خدا را دنبال می کند ؛ از جمله اینکه یتیمی را پناه داده است و به سبب این عمل صالح از #گناه پدرش چشم پوشی کردیم و او را بخشیدیم .
✅ آن گاه پیامبر خدا ( صلی الله علیه وآله ) فرمود :
آنچه برای بنده ی مؤمن پس ازمرگش باقی می ماند فرزندی است که بعد از پدر #عبادت_خدا می کند .
📙وسائل الشیعه ، ج ۱۵ ، ص ۹۸
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج❣
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
👉 @AlamdarKomeil 👈