🌹ایستگاه تفکر🌹
می دانم می خواستی #گمنام باشی.
ببخش که عشقت را با رسوایی فریاد زدم.
ابراهیم یعنی مفقود
یعنی جاویـد
یعنی گمنام
یعنی گـمنام ، گمنام
یعنی بی مزار
یعنی مزار خالی
یعنی بی نشـان
مثل مادرش زهرای اطهر (س)
براهیم یعنی فکــه
یعنی کــانال
یعنی کمیـــل
یعنی رمـــل
#رمـــــل یعنی یک قدم جلو سه قدم عقب!
یعنی غربت
یعنی کربـــــلا که کل ارض #کربلا
ابراهیم یعنی ...
متحیرم چه نامم تو را!!!
ابراهیم یعنی #ابراهیم
سلام بر ابراهیم
#یا_زهرا .س.
✅گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
👉@Alamdarkomeil👈
می دانم می خواستی #گمنام باشی.
ببخش که عشقت را با رسوایی فریاد زدم.
ابراهیم یعنی مفقود
یعنی جاویـد
یعنی گمنام
یعنی گـمنام ، گمنام
یعنی بی مزار
یعنی مزار خالی
یعنی بی نشـان
مثل مادرش زهرای اطهر (س)
براهیم یعنی فکــه
یعنی کــانال
یعنی کمیـــل
یعنی رمـــل
#رمـــــل یعنی یک قدم جلو سه قدم عقب!
یعنی غربت
یعنی کربـــــلا که کل ارض #کربلا
ابراهیم یعنی ...
متحیرم چه نامم تو را!!!
ابراهیم یعنی #ابراهیم
سلام بر ابراهیم
#یا_زهرا .س.
✅گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
👉@Alamdarkomeil👈
یڪ #کانال
پر از عشق و معرفت ...
نشـانی :
#شلمچه دریاچه ماهی ، کربلای پنج
لطفا با رمز #یا_زهرا وارد شوید ...
👉 @Alamdarkomeil 👈
پر از عشق و معرفت ...
نشـانی :
#شلمچه دریاچه ماهی ، کربلای پنج
لطفا با رمز #یا_زهرا وارد شوید ...
👉 @Alamdarkomeil 👈
✅آمدم چادر فرماندهی گروهان، تورجی نشسته بود.طبق معمول به احترام #سادات بلند شد.
🔺گفتم: شرمنده محمد آقا! من با یکی از دوستام قرار دارم. باید برم #مرخصی و تا عصر برمیگردم.
بی مقدمه گفت: نه! نمیشه!
🔺گفتم: رفیقم منتظر منه.
دوباره با جدیت گفت: همین که شنیدی. با تمام احترامی که برای #سادات داشت اما در فرماندهی خیلی جدی بود.
🔺عصبانی شدم. وقتی داشتم از چادر بیرون می آمدم، با ناراحتی گفتم:
👈"شکایت شما رو به مادرم میکنم"
هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم، با پای برهنه دوید دنبال من. دستم را گرفت و گفت: "این چی بود گفتی؟"
🔺به صورتش نگاه کردم. خیس اشک بود.
بعد ادامه داد: این برگه مرخصی! ، سفید امضا کردم. هر چقدر دوست داری بنویس اما حرفت رو پس بگیر.
🔺گفتم: به خدا شوخی کردم، اصلا منظوری نداشتم. با دیدن حال و گریه ی او، خودم هم بغضم گرفت.
🔰راوی : سید احمد نواب
🌷 #شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
🕊شهادت : ۶۶/۵/۲ - ارتفاعات بانه
📚کتاب #یا_زهرا اثر گروه فرهنگی #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🔺گفتم: شرمنده محمد آقا! من با یکی از دوستام قرار دارم. باید برم #مرخصی و تا عصر برمیگردم.
بی مقدمه گفت: نه! نمیشه!
🔺گفتم: رفیقم منتظر منه.
دوباره با جدیت گفت: همین که شنیدی. با تمام احترامی که برای #سادات داشت اما در فرماندهی خیلی جدی بود.
🔺عصبانی شدم. وقتی داشتم از چادر بیرون می آمدم، با ناراحتی گفتم:
👈"شکایت شما رو به مادرم میکنم"
هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم، با پای برهنه دوید دنبال من. دستم را گرفت و گفت: "این چی بود گفتی؟"
🔺به صورتش نگاه کردم. خیس اشک بود.
بعد ادامه داد: این برگه مرخصی! ، سفید امضا کردم. هر چقدر دوست داری بنویس اما حرفت رو پس بگیر.
🔺گفتم: به خدا شوخی کردم، اصلا منظوری نداشتم. با دیدن حال و گریه ی او، خودم هم بغضم گرفت.
🔰راوی : سید احمد نواب
🌷 #شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
🕊شهادت : ۶۶/۵/۲ - ارتفاعات بانه
📚کتاب #یا_زهرا اثر گروه فرهنگی #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
یادی کنیم ازشهید #حضرت_زهرایی مدافع حرم که با زبان #روزه به شهادت رسید.💔
🔺شهید #علی_الهادی سید نبودن ولی از طرف #مادر به حضرت زهرا(سلام الله علیها) میرسن و مادر شریفشون از سادات علویه هستند
و #شهادت شهید هم به امضای📝 حضرت زهرا(سلام الله علیها) رسیده و در لحظات آخر هم هنگام شهادت ذکر شریف #یا_زهرا بر زبان شهید که #روزه هم بودن جاری بوده...💔
#شهید_مدافع_حرم
علی الهادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🔺شهید #علی_الهادی سید نبودن ولی از طرف #مادر به حضرت زهرا(سلام الله علیها) میرسن و مادر شریفشون از سادات علویه هستند
و #شهادت شهید هم به امضای📝 حضرت زهرا(سلام الله علیها) رسیده و در لحظات آخر هم هنگام شهادت ذکر شریف #یا_زهرا بر زبان شهید که #روزه هم بودن جاری بوده...💔
#شهید_مدافع_حرم
علی الهادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈