مسافر کربلا 1️⃣
🌷خیلی دوست داشتم حالا که صدام لعنتی سرنگون شده، بتونم حرم آقا رو ببینم اما هیچ چیزی جور نمی شد، خیلی ناراحت بودم.. البته غیرقانونی می شد رفت به کربلا، اما خب من دنبال راه شرعی و قانونی بودم که مراجع بهم اجازه بدهند.
🌻تصمیم گرفتم دقایقی رو سر مزار فاضل هندی ( اصفهان ) سپری کنم و توی این مکان شریف از خداوند کربلا رو بطلبم.. داشتم به این سمت می رفتم که چهره یک نوجوان نظرم رو به خودش جلب کرد .
🌾رفتم سر مزارش نشستم، اولین کاری که کردم روی قبرش رو خوندم.. برام عجیب بود که ایشون هم مثل من دلسوخته کربلا بود..
🌹روی قبرش نوشته بود:
گفته بودی تا نگردد باز راه راهیان کربلا
عهد کردی برنگردی، سرباز مهدی پیش ما
✨خیلی دلم سوخت و به ایشان متوسل شدم.. بعد از نماز، به تهران برگشتم، و صبح وقتی می خواستم سر کار بروم، چشمم به کاروان زیارتی افتاد که شماره ش روی طاقچه بود..
🌱شماره رو برداشتم و یه تماس گرفتم، تا در مورد سفر ها خبری بهم بدن، و ایشون گفتن که فردا قرار ه راه و مسیر باز بشه و دو نفر همین الان کنسل کردن بلیط شون رو .. پس خودت رو سریع برسون!!
🍁خیلی عجیب بود.. خیلی
سریع خودم رو به محل مورد نظر رسوندم، ازم گذرنامه خواسته شد، گفتم ندارم.. گفتن دو تا عکس و کپی شناسنامه رو بگذار اینجا، نیازی به گذر نامه نیست خیلی تعجب کردم..
🌺بعد گفتم من مشکل دیگری هم دارم که اونم پولی هست که باید جور کنم به این زودی ها ندارم که هزینه سفر رو بدم، متصدی گفت موردی نیست، شناسنامه ت اینجاست تا پول رو بیاری..
خیلی عجیب بود.. انگار دست دیگری در کار بود ..
🌸🌴🌸🌴🌸🌴🌸🌴
حالا بعد 10 روز، داریم از مسافرت بر می گردیم و خیلی برام جالب بود که چطور این شهید واسطه شد و گره کور من به راحتی حل شد..
این بود که شروع به تحقیق در مورد #شهیدعلیرضاکریمی کردم، و کتاب #مسافرکربلا رو نوشتم باشد که ذره ای از دین خود به ایشون را ادا کرده باشم..
🌸🌴🌸🌴🌸🌴🌸🌴
حُسن مطلع کتاب #مسافرکربلا زندگی نامه #شهیدعلیرضاکریمی
👉 @Alamdarkomeil 👈
مسافر کربلا 1️⃣
🌷خیلی دوست داشتم حالا که صدام لعنتی سرنگون شده، بتونم حرم آقا رو ببینم اما هیچ چیزی جور نمی شد، خیلی ناراحت بودم.. البته غیرقانونی می شد رفت به کربلا، اما خب من دنبال راه شرعی و قانونی بودم که مراجع بهم اجازه بدهند.
🌻تصمیم گرفتم دقایقی رو سر مزار فاضل هندی ( اصفهان ) سپری کنم و توی این مکان شریف از خداوند کربلا رو بطلبم.. داشتم به این سمت می رفتم که چهره یک نوجوان نظرم رو به خودش جلب کرد .
🌾رفتم سر مزارش نشستم، اولین کاری که کردم روی قبرش رو خوندم.. برام عجیب بود که ایشون هم مثل من دلسوخته کربلا بود..
🌹روی قبرش نوشته بود:
گفته بودی تا نگردد باز راه راهیان کربلا
عهد کردی برنگردی، سرباز مهدی پیش ما
✨خیلی دلم سوخت و به ایشان متوسل شدم.. بعد از نماز، به تهران برگشتم، و صبح وقتی می خواستم سر کار بروم، چشمم به کاروان زیارتی افتاد که شماره ش روی طاقچه بود..
🌱شماره رو برداشتم و یه تماس گرفتم، تا در مورد سفر ها خبری بهم بدن، و ایشون گفتن که فردا قرار ه راه و مسیر باز بشه و دو نفر همین الان کنسل کردن بلیط شون رو .. پس خودت رو سریع برسون!!
🍁خیلی عجیب بود.. خیلی
سریع خودم رو به محل مورد نظر رسوندم، ازم گذرنامه خواسته شد، گفتم ندارم.. گفتن دو تا عکس و کپی شناسنامه رو بگذار اینجا، نیازی به گذر نامه نیست خیلی تعجب کردم..
🌺بعد گفتم من مشکل دیگری هم دارم که اونم پولی هست که باید جور کنم به این زودی ها ندارم که هزینه سفر رو بدم، متصدی گفت موردی نیست، شناسنامه ت اینجاست تا پول رو بیاری..
خیلی عجیب بود.. انگار دست دیگری در کار بود ..
🌸🌴🌸🌴🌸🌴🌸🌴
حالا بعد 10 روز، داریم از مسافرت بر می گردیم و خیلی برام جالب بود که چطور این شهید واسطه شد و گره کور من به راحتی حل شد..
این بود که شروع به تحقیق در مورد #شهیدعلیرضاکریمی کردم، و کتاب #مسافرکربلا رو نوشتم باشد که ذره ای از دین خود به ایشون را ادا کرده باشم..
🌸🌴🌸🌴🌸🌴🌸🌴
حُسن مطلع کتاب #مسافرکربلا زندگی نامه #شهیدعلیرضاکریمی
👉 @Alamdarkomeil 👈
#شهیدانه🌹
شانزده‌ساله‌بودکه‌رفت.
گفت:راه‌کربلاکه‌بازشدبرمی‌گردم!
شانزده‌سال‌بعد‌برگشت.
هنگامی‌که‌اولین‌کاروان‌رسمی‌به‌کربلا
می‌رفت...
👤 #شهیدعلیرضاکریمی
👉 @Alamdarkomeil 👈
شانزده‌ساله‌بودکه‌رفت.
گفت:راه‌کربلاکه‌بازشدبرمی‌گردم!
شانزده‌سال‌بعد‌برگشت.
هنگامی‌که‌اولین‌کاروان‌رسمی‌به‌کربلا
می‌رفت...
👤 #شهیدعلیرضاکریمی
👉 @Alamdarkomeil 👈