✅ #قهرمانهای_واقعی
🌸 ما نیازی به #قهرمان_سازی نداریم! قهرمانهای ما از جنس شخصیتهای خیالی سینمایی و داستانی نیست. قهرمانهای ما که افسانه نیستند!
🌸 قهرمانهای ما نیازی به داستانپردازی ندارند. آنها خود داستان حماسهشان را از قبل خلق کردهاند. ما فقط باید قهرمانهایمان را روایت کنیم.
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🌸 ما نیازی به #قهرمان_سازی نداریم! قهرمانهای ما از جنس شخصیتهای خیالی سینمایی و داستانی نیست. قهرمانهای ما که افسانه نیستند!
🌸 قهرمانهای ما نیازی به داستانپردازی ندارند. آنها خود داستان حماسهشان را از قبل خلق کردهاند. ما فقط باید قهرمانهایمان را روایت کنیم.
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
✅ #میخواهی_شهید_بشی ؟
توی عملیات خیبر، که دستم قطع شده بود ؛
بهم الهام شد: حسین می خوای شهید بشی یا نه؟ "
حس می کردم هر جوابی بدم همون می شه.
یاد بچه ها افتادم، یاد عملیات. فکر کردم وقتش نیست حالا.
گفتم: نه
چشم باز کردم دیدم یکی داره زخممو میبنده...
#قهرمان_من ؛ #شهید_حسین_خرازی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
توی عملیات خیبر، که دستم قطع شده بود ؛
بهم الهام شد: حسین می خوای شهید بشی یا نه؟ "
حس می کردم هر جوابی بدم همون می شه.
یاد بچه ها افتادم، یاد عملیات. فکر کردم وقتش نیست حالا.
گفتم: نه
چشم باز کردم دیدم یکی داره زخممو میبنده...
#قهرمان_من ؛ #شهید_حسین_خرازی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
✅ #شهادت_طلبی
اگر می خواهید کارتان #برکت پیدا کند
به خانواده #شهدا سر بزنید
زندگی نامه شهدا رابخوانید
سعی کنید در روحیه خود #شهادت_طلبی را پرورش دهید.
#قهرمان_من ؛ #شهید_مصطفی_صدرزاده
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
اگر می خواهید کارتان #برکت پیدا کند
به خانواده #شهدا سر بزنید
زندگی نامه شهدا رابخوانید
سعی کنید در روحیه خود #شهادت_طلبی را پرورش دهید.
#قهرمان_من ؛ #شهید_مصطفی_صدرزاده
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
#خودسازی
در شب های سرد زمستان، بدون بالش و زیر انداز می خوابید.
وقتی اعتراض می کردیم می گفت:
"باید این بدن را آماده کنم، باید عادت کند که روزگار طولانی در خاک بماند."
پیکر مطهر او سالهاست در این خاک متبرک آرام گرفته است...
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
در شب های سرد زمستان، بدون بالش و زیر انداز می خوابید.
وقتی اعتراض می کردیم می گفت:
"باید این بدن را آماده کنم، باید عادت کند که روزگار طولانی در خاک بماند."
پیکر مطهر او سالهاست در این خاک متبرک آرام گرفته است...
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
✅ رتبه اول کنکور تجربی ؛ رتبه اول کنکور شهادت
🌸 مادرش میگوید: یکی از دوستان احمدرضا با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت...
🌸 پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود. پرسیدم: چکار داشت؟!
گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را در #دانشگاه داد!
🌸 گفتم: چی؟؟ گفت: می گوید #رتبه_اول_کنکور شده ای
من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم : رتبه اول؟؟ پس چرا خوشحال نیستی؟؟!!
🌸 احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم!
در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!!....
🌸 یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان
پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!
می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!...
#قهرمان_من ؛ #شهید_احمدرضا_احدی ( رتبه ۱ کنکور تجربی سال ۶۴)
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🌸 مادرش میگوید: یکی از دوستان احمدرضا با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت...
🌸 پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود. پرسیدم: چکار داشت؟!
گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را در #دانشگاه داد!
🌸 گفتم: چی؟؟ گفت: می گوید #رتبه_اول_کنکور شده ای
من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم : رتبه اول؟؟ پس چرا خوشحال نیستی؟؟!!
🌸 احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم!
در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!!....
🌸 یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان
پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!
می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!...
#قهرمان_من ؛ #شهید_احمدرضا_احدی ( رتبه ۱ کنکور تجربی سال ۶۴)
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
✅ #سرباز_سپاه_امام_حسين!
بار آخر به من گفت مامان يك سؤال دارم از ته دلت جوابم را بده.
اگر زمان امام حسين بود و من ميخواستم بروم به سپاه امام حسين! تو چه ميگفتي؟!
من هم گفتم: صد تا چون تو فداي امام حسين( ع).
گفت من خودم را هم را انتخاب كردم، فردا نكند ناراضي شوي كه اين كار شيطان است... بعد شهادتم دلخوري نكن كار شيطان است...
و رفت... من هم به او افتخار ميكنم...
#قهرمان_من ؛ #شهید_مهدی_عزیزی از عاشقان شهید هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
بار آخر به من گفت مامان يك سؤال دارم از ته دلت جوابم را بده.
اگر زمان امام حسين بود و من ميخواستم بروم به سپاه امام حسين! تو چه ميگفتي؟!
من هم گفتم: صد تا چون تو فداي امام حسين( ع).
گفت من خودم را هم را انتخاب كردم، فردا نكند ناراضي شوي كه اين كار شيطان است... بعد شهادتم دلخوري نكن كار شيطان است...
و رفت... من هم به او افتخار ميكنم...
#قهرمان_من ؛ #شهید_مهدی_عزیزی از عاشقان شهید هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
✅ #دوری_از _گناه
💠 يكبار كه با ابراهیم صحبت ميكردم گفت: وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی میرفتم همیشه با وضو بودم هميشه هم قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز میخواندم.
پرسیدم: " چه نمازی؟! "، گفت:" دو رکعت نماز مستحبي میخوندم و از خدا میخواستم که یه وقت تو مسابقه، حال کسی رو نگیرم.
💠 اما آنچه که ابراهیم را الگوئی برای تمام دوستانش نمود. دوری ازگناه بود.❌ او به هیچ وجه گرد گناه نمیچرخید. حتی جائی که حرف از گناه زده میشد سریع موضوع را عوض میکرد.
💠 هر وقت هم میدید که بچهها در جمع مشغول غیبت کسی هستند مرتب میگفت : ((صلوات بفرست ))و يا به هر طریقی بحث رو عوض میکرد هیچگاه از کسی بد نمیگفت ، مگر به قصد اصلاح کردن او ، هیچوقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نميپوشید .
💠 بارها خودش را به کارهای سخت مشغول میکرد و زمانی هم که علت آن را سؤال میکردیم میگفت: برای نفس آدم،این کارها لازمه.☝️
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
💠 يكبار كه با ابراهیم صحبت ميكردم گفت: وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی میرفتم همیشه با وضو بودم هميشه هم قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز میخواندم.
پرسیدم: " چه نمازی؟! "، گفت:" دو رکعت نماز مستحبي میخوندم و از خدا میخواستم که یه وقت تو مسابقه، حال کسی رو نگیرم.
💠 اما آنچه که ابراهیم را الگوئی برای تمام دوستانش نمود. دوری ازگناه بود.❌ او به هیچ وجه گرد گناه نمیچرخید. حتی جائی که حرف از گناه زده میشد سریع موضوع را عوض میکرد.
💠 هر وقت هم میدید که بچهها در جمع مشغول غیبت کسی هستند مرتب میگفت : ((صلوات بفرست ))و يا به هر طریقی بحث رو عوض میکرد هیچگاه از کسی بد نمیگفت ، مگر به قصد اصلاح کردن او ، هیچوقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نميپوشید .
💠 بارها خودش را به کارهای سخت مشغول میکرد و زمانی هم که علت آن را سؤال میکردیم میگفت: برای نفس آدم،این کارها لازمه.☝️
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
✅ #نماز_عشق
بچّهها محاصره شده بودند....
نیروهای پشتیبانی نمیتوانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند.
«کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد.
با قدمهای استوار به طرف تپّههای بازی دراز رفت. تیمّم کرد و روی یکی از تپّهها ایستاد. تکبیره الاحرام را با صدای بلند گفت و شروع کرد به #نماز خواندن.
مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقهای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دستهایش را بالای سرش برد و چشمهایش را بست. نمیدانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای الله اکبر و فریاد شادی بچّهها به گوش رسید.
باران، نم نم شروع به باریدن کرد...
🌷 #قهرمان_من ؛ #شهید_محمدرضا_کارور فرمانده گردان مالک لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص)
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
بچّهها محاصره شده بودند....
نیروهای پشتیبانی نمیتوانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند.
«کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد.
با قدمهای استوار به طرف تپّههای بازی دراز رفت. تیمّم کرد و روی یکی از تپّهها ایستاد. تکبیره الاحرام را با صدای بلند گفت و شروع کرد به #نماز خواندن.
مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقهای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دستهایش را بالای سرش برد و چشمهایش را بست. نمیدانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای الله اکبر و فریاد شادی بچّهها به گوش رسید.
باران، نم نم شروع به باریدن کرد...
🌷 #قهرمان_من ؛ #شهید_محمدرضا_کارور فرمانده گردان مالک لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص)
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
#بزرگترین_دشمن
همیشه آیه ي #وجعلنا را زمزمه میکرد
گفتم: آقا #ابراهیم این آیه برای محافظت در مقابل دشمنه
اینجا که دشمن نیست !
نگاه معنا داری کرد گفت:
دشمنی بزرگتر از #شیطان هم وجود داره؟!
بارها در وسوسه های شیطان، این جمله حکیمانه آقا ابراهیم را با خود مرور میکردم تا به حدیث زیبای امیر المومنین (ع) برخورد کردم که فرموده اند :
دشمن ترين دشمنانت، نفس شیطان درونی توست
اَعْدی عَدُوّك نَفْسُكَ الَّتي بَيْنَ جَنْبَيْكَ.
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil
همیشه آیه ي #وجعلنا را زمزمه میکرد
گفتم: آقا #ابراهیم این آیه برای محافظت در مقابل دشمنه
اینجا که دشمن نیست !
نگاه معنا داری کرد گفت:
دشمنی بزرگتر از #شیطان هم وجود داره؟!
بارها در وسوسه های شیطان، این جمله حکیمانه آقا ابراهیم را با خود مرور میکردم تا به حدیث زیبای امیر المومنین (ع) برخورد کردم که فرموده اند :
دشمن ترين دشمنانت، نفس شیطان درونی توست
اَعْدی عَدُوّك نَفْسُكَ الَّتي بَيْنَ جَنْبَيْكَ.
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil
#دوست_امام_زمان
ابراهیم را دیدم، خیلی ناراحت بود، پرسیدم چیزی شده؟ گفت: دیشب با بچهها رفته بودیم شناسایی، هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشاالله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقیها تیراندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم.
تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده.
هوا که تاریک شد و ابراهیم حرکت کرد و نیمههای شب برگشت، آنهم خوشحال و سرحال!
مرتب داد میزد امدادگر، امدادگر ... سریع بیا، ماشاالله زنده است!
بچهها خوشحال شدند، مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب... ولی ابراهیم گوشهای نشست و رفت توی فکر.
رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟
با مکث گفت ماشالله وسط میدان مین افتاد، آنهم نزدیک سنگر عراقیها
امّا وقتی رفتم آنجا نبود، کمی عقبتر پیدایش کردم و در مکانی امن!!!
بعدها ماشاالله ماجرا را اینگونه توضیح داد: خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم.
عراقیها هم مطمئن بودند زنده نیستم.
حال عجیبی داشتم، زیر لب فقط میگفتم یا صاحبالزمان (عج) ادرکنی،
هوا تاریک شده بود، جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد و مرا به نقطهای امن رساند. من دردی احساس نمیکردم.
آن آقا کلی با من صحبت کرد، بعد فرمودند کسی میآید و شما را نجات میدهد. او دوست ماست!
لحظاتی بعد ابراهیم آمد. با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم.
آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفی کرد، خوشا به حالش.
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
ابراهیم را دیدم، خیلی ناراحت بود، پرسیدم چیزی شده؟ گفت: دیشب با بچهها رفته بودیم شناسایی، هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشاالله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقیها تیراندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم.
تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده.
هوا که تاریک شد و ابراهیم حرکت کرد و نیمههای شب برگشت، آنهم خوشحال و سرحال!
مرتب داد میزد امدادگر، امدادگر ... سریع بیا، ماشاالله زنده است!
بچهها خوشحال شدند، مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب... ولی ابراهیم گوشهای نشست و رفت توی فکر.
رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟
با مکث گفت ماشالله وسط میدان مین افتاد، آنهم نزدیک سنگر عراقیها
امّا وقتی رفتم آنجا نبود، کمی عقبتر پیدایش کردم و در مکانی امن!!!
بعدها ماشاالله ماجرا را اینگونه توضیح داد: خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم.
عراقیها هم مطمئن بودند زنده نیستم.
حال عجیبی داشتم، زیر لب فقط میگفتم یا صاحبالزمان (عج) ادرکنی،
هوا تاریک شده بود، جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد و مرا به نقطهای امن رساند. من دردی احساس نمیکردم.
آن آقا کلی با من صحبت کرد، بعد فرمودند کسی میآید و شما را نجات میدهد. او دوست ماست!
لحظاتی بعد ابراهیم آمد. با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم.
آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفی کرد، خوشا به حالش.
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
به تصویر زیبای تو نگاه می کنم
و مهربانی ات ،
که حتی از پشت قاب شیشه ای هم
به من لبخند می زند...
دلتنگی ات
رودخانه ای ست
که به دریا نمی رسد...!
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
و مهربانی ات ،
که حتی از پشت قاب شیشه ای هم
به من لبخند می زند...
دلتنگی ات
رودخانه ای ست
که به دریا نمی رسد...!
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
✅ #شهید_عطری
اسمش را گذاشته اند: "شهیدِ عطری"
مادرش می گوید: از سن تکلیف تا شهادتش،
نماز شبش ترک نشده بود.
می گویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر(ص)
غسیل الملائکه بوده است و به همین علت
مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است.
#قهرمان_من ؛ #شهید_سیداحمد_پلارک
فرمانده آرپی چی زنهای گردان عمار
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
اسمش را گذاشته اند: "شهیدِ عطری"
مادرش می گوید: از سن تکلیف تا شهادتش،
نماز شبش ترک نشده بود.
می گویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر(ص)
غسیل الملائکه بوده است و به همین علت
مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است.
#قهرمان_من ؛ #شهید_سیداحمد_پلارک
فرمانده آرپی چی زنهای گردان عمار
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
#قربانی_عید_قربان
🌸 محسن همیشه فردی خندان و خوشرو بود و در هیچ شرایطی گل لبخند از لبانش چیده نمیشد.
🌺 حتی در سختترین شرایط جبهه زمانیکه یکی از بچهها زخمی شد و روی زمین افتاد محسن بالای سر او رفته بود و میخندید
🌺 در مردادماه سال ۱۳۶۶ درست مصادف با روز #عید_قربان به مسلخ عشق رفت و اسماعیلوار جان خویش را در حین خنثیسازی مین ضد تانک در قربانگاه سردشت فدای معبود ساخت و نام خویش را برای همیشه در قلب تاریخ زنده نگه داشت.
🌹 #قهرمان_من ؛ #شهید_محسن_دین_شعاری
🔰 فرمانده گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🌸 محسن همیشه فردی خندان و خوشرو بود و در هیچ شرایطی گل لبخند از لبانش چیده نمیشد.
🌺 حتی در سختترین شرایط جبهه زمانیکه یکی از بچهها زخمی شد و روی زمین افتاد محسن بالای سر او رفته بود و میخندید
🌺 در مردادماه سال ۱۳۶۶ درست مصادف با روز #عید_قربان به مسلخ عشق رفت و اسماعیلوار جان خویش را در حین خنثیسازی مین ضد تانک در قربانگاه سردشت فدای معبود ساخت و نام خویش را برای همیشه در قلب تاریخ زنده نگه داشت.
🌹 #قهرمان_من ؛ #شهید_محسن_دین_شعاری
🔰 فرمانده گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
✅ #زندگی_به_سبک_شهدا
وقت ناهار رفتم پشت یه تپه
با تعجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبه های نان رو از روی زمین بر میداره، تمیز میکنه و میخوره.
اونقدر ناراحت شدم که به جای سلام گفتم :
داداش! تو فرمانده تیپ هستی ، این کارها چیه؟!
مگه غذا نیست؟! خودم دیدم دارن غذا پخش میکنند.
کاظم گفت ، اون غذا مال بسیجی هاست...
این نان ها رو مردم با زحمت از خرج زندگیشون زدند و فرستادند .
درست نیست اسراف کنیم....
#قهرمان_من ؛ #شهید_کاظم_نجفی_رستگار
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
وقت ناهار رفتم پشت یه تپه
با تعجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبه های نان رو از روی زمین بر میداره، تمیز میکنه و میخوره.
اونقدر ناراحت شدم که به جای سلام گفتم :
داداش! تو فرمانده تیپ هستی ، این کارها چیه؟!
مگه غذا نیست؟! خودم دیدم دارن غذا پخش میکنند.
کاظم گفت ، اون غذا مال بسیجی هاست...
این نان ها رو مردم با زحمت از خرج زندگیشون زدند و فرستادند .
درست نیست اسراف کنیم....
#قهرمان_من ؛ #شهید_کاظم_نجفی_رستگار
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
✅ #برخورد_تند_ممنوع
🌸 ما در قبال تمام کسانی که راه را کج میروند #مسئولیم...
🌸 حق نداریم با آنها #برخورد_تند کنیم. از کجا معلوم که #ما در انحراف اینها نقش نداشته باشیم!؟
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_همت
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🌸 ما در قبال تمام کسانی که راه را کج میروند #مسئولیم...
🌸 حق نداریم با آنها #برخورد_تند کنیم. از کجا معلوم که #ما در انحراف اینها نقش نداشته باشیم!؟
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_همت
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
#نور_شهادت و نحوه تشخیص دوقلوها
شهيد بزرگوار #حميد_سياهکالی مرادی و برادرش دوقلو بودند. دوقلوي کاملا شبیه به هم
مادر بزرگوار شهید دو برادر را به نامهای سعید و حمید نامگذاری کردند
چند روز بعد که به دیدارشان رفتم فرمودند حميد و سعيد را تشخيص میدهی
گفتم این حمید است و این سعید
تعجب کردند. برایشان سوال بود که من چطور این دو را از هم تشخیص می دهم
وقتی حميد شربت #شهادت نوشید این راز را گفتم :
دقلوها را بغل کردم در گوششان اذان بگويم نوری در بالای ابروی #حميد آقا ديدم و تا زمان شهادتش هیچگاه او را اشتباه صدا نزدم
#قهرمان_من ؛ #شهید_حمید_سیاهکالی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
شهيد بزرگوار #حميد_سياهکالی مرادی و برادرش دوقلو بودند. دوقلوي کاملا شبیه به هم
مادر بزرگوار شهید دو برادر را به نامهای سعید و حمید نامگذاری کردند
چند روز بعد که به دیدارشان رفتم فرمودند حميد و سعيد را تشخيص میدهی
گفتم این حمید است و این سعید
تعجب کردند. برایشان سوال بود که من چطور این دو را از هم تشخیص می دهم
وقتی حميد شربت #شهادت نوشید این راز را گفتم :
دقلوها را بغل کردم در گوششان اذان بگويم نوری در بالای ابروی #حميد آقا ديدم و تا زمان شهادتش هیچگاه او را اشتباه صدا نزدم
#قهرمان_من ؛ #شهید_حمید_سیاهکالی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
✅ داستان یک عکس
🌸 در سال ۱۳۶۰ در منطقه گیلان غرب پای راست او در اثر ترکش خمپاره به نحوی متلاشی و قطع شد که حتی امکان استفاده از پای مصنوعی را هم نداشت
🌸 پس از مدت کوتاهی دوباره به منطقه برگشت، با وجود مجروحیت در جبهه ماند و در تمام عملیاتهای گردان شرکت نمود، حتی در کوهستانهای غرب نیز پا به پای دیگر رزمندگان از سینه کش کوه بالا میرفت.
🌸 هفتم اسفند ۱۳۶۲، شب عملیات خیبر در منطقه طلائیه، خودش را آماده شرکت در عملیات می کرد، که فرماندهان گردان از او خواستند با نیروها به خط نرود دلش شکست و گفت "حالا ما شدیم وبال گردن گردان؟!"
🌸 فردا صبح در حالی که تند تند عصا میزد تا خودش را به بچهها در خط برساند، اصغر نقیزاده از پشت این عکس را از آخرین لحظات زندگی او گرفت
🌸 دقایقی بعد هواپیمای دشمن محل گردان را در هورالعظیم بمباران کرد، یکی از شهدای جانباز او بود،
🌸 وقتی پیکر پاکش را پیدا کردند عصایش دهها متر دورتر افتاده بود... او در زمان شهادت تازه داماد بود.
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_حسامی ؛ از رفقای #شهید_ابراهیم_هادی
و معاون فرمانده گردان میثم از لشکر ۲۷ محمد رسول الله
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
🌸 در سال ۱۳۶۰ در منطقه گیلان غرب پای راست او در اثر ترکش خمپاره به نحوی متلاشی و قطع شد که حتی امکان استفاده از پای مصنوعی را هم نداشت
🌸 پس از مدت کوتاهی دوباره به منطقه برگشت، با وجود مجروحیت در جبهه ماند و در تمام عملیاتهای گردان شرکت نمود، حتی در کوهستانهای غرب نیز پا به پای دیگر رزمندگان از سینه کش کوه بالا میرفت.
🌸 هفتم اسفند ۱۳۶۲، شب عملیات خیبر در منطقه طلائیه، خودش را آماده شرکت در عملیات می کرد، که فرماندهان گردان از او خواستند با نیروها به خط نرود دلش شکست و گفت "حالا ما شدیم وبال گردن گردان؟!"
🌸 فردا صبح در حالی که تند تند عصا میزد تا خودش را به بچهها در خط برساند، اصغر نقیزاده از پشت این عکس را از آخرین لحظات زندگی او گرفت
🌸 دقایقی بعد هواپیمای دشمن محل گردان را در هورالعظیم بمباران کرد، یکی از شهدای جانباز او بود،
🌸 وقتی پیکر پاکش را پیدا کردند عصایش دهها متر دورتر افتاده بود... او در زمان شهادت تازه داماد بود.
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_حسامی ؛ از رفقای #شهید_ابراهیم_هادی
و معاون فرمانده گردان میثم از لشکر ۲۷ محمد رسول الله
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
✅ دل بریدن از دنیا
محمدرضا به دو چیز خیلی حساس بود
موهاش و موتورش
قبل از رفتن به سوریه
✨ موهاشو تراشید...
✨ موتورشو به دوستش بخشید
🌸 رفت سوریه اما بدون وابستگی دنیایی
#قهرمان_من ؛ #شهید_محمدرضا_دهقان
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
محمدرضا به دو چیز خیلی حساس بود
موهاش و موتورش
قبل از رفتن به سوریه
✨ موهاشو تراشید...
✨ موتورشو به دوستش بخشید
🌸 رفت سوریه اما بدون وابستگی دنیایی
#قهرمان_من ؛ #شهید_محمدرضا_دهقان
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
زمین به من حسادت می کند...
وقتی می بیند بیشتر از او...
به دور تو می چرخم...😍❤💫
#شهید_ابراهیم_هادی
#قهرمان_من #هادی_دلها
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈
وقتی می بیند بیشتر از او...
به دور تو می چرخم...😍❤💫
#شهید_ابراهیم_هادی
#قهرمان_من #هادی_دلها
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
👉 @AlamdarKomeil 👈