نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
72.9K subscribers
357 photos
64 videos
58 files
1.99K links
احمد زیدآبادی
Download Telegram
کثرت خطوط قرمز هم افتخار دارد؟

دست اندرکاران مذاکره و مسئولان تأسیسات اتمی به جای آنکه هر روز "خط قرمز" جدیدی را در مذاکره اعلام کنند، بهتر است به فکر ارائۀ ابتکاراتی برای دستیابی به توافق باشند.
خطوط قرمز چه در زندگی فردی و چه در سطح دولتی وقتی از حد معقول خود فراتر روند، فقط چابکی و قدرت ابتکار را از بین می‌برند و مایۀ شکست و فلاکت می‌شوند.
بنابراین اینکه رئیس سازمان انرژی اتمی بخواهد هر روز با "افتخار" "خط قرمز" جدیدی را در مذاکرات اعلام کند، اصلاً افتخار ندارد! افتخار به قدرت مانور و ابتکار است نه به دست و بال خود را بستن و حیطۀ مانور خود را محدود کردن!
موضوعی که برای دولت محمود احمدی‌نژاد در سال 88 خطر قرمز محسوب نمی شد، حالا چرا باید برای دولت پزشکیان خط قرمز اعلام شود؟ منظورم انتقال بخشی از ذخایر اورانیوم غنی شده در سطح بالا به خارج از کشور است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
ناسزای ابومازن

محمود عباس رهبر دولت خودگردان فلسطین در پیرانه‌سری خود را در تنگنای شدیدی احساس می‌کند.
راهی که سازمان متبوع او به سوی صلح و تأسیس کشور فلسطینی گشود، اینک تقریباً بسته شده است بدون آنکه راه دیگری باز شود.
عباس در این زمینه حماس را مقصر می‌داند. از نگاه او عملیات 7 اکتبر آزموده را آزمودن بود، آن هم به بدترین وجه و در وخیم‌ترین شرایط.
از این رو ابومازن با آن عملیات مخالف بود و از طرف بسیاری از دولت‌ها برای محکوم کردن آن تحت فشار قرار داشت. با این حال حمایت گستردهٔ افکار عمومی فلسطینی‌ها از عملیات 7 اکتبر مانع از محکوم کردن صریح آن توسط ابومازن شد. در واقع عملیات 7 اکتبر او را از دو جهت متضاد تحت فشار گذاشت و اعصاب پیرمرد را به کلی به هم ریخت بدون آن‌که قادر به انجام کار مؤثری باشد.
حالا او در مقابل آنچه در نوارغزه می‌گذرد، از کوره در رفته و با الفاظ ناپسندی رهبران حماس را خطاب قرار داده است.
ابومازن در دور نخست ریاست جمهوری ترامپ هم وقتی از طرف او متهم به ترک میز مذاکره شد، خطاب به رئیس جمهور آمریکا گفت: خدا خانه‌ات را خراب کند، من کی میز مذاکره را ترک کردم؟
ترجمهٔ این سخن تندتر از منظور او بود و مطبوعات اسرائیل روی آن مانور دادند!
الان هم ناسزای عباس به رهبران حماس دو معنا دارد. یکی همان تعبیر تندی است که در رسانه‌های فارسی‌زبان از آن شده است یعنی "پدر سگ"! اما در زبان متداول فارسی گاهی افراد از روی کلافگی به دیگران و حتی فرزندان خود "توله‌سگ" می‌گویند که جنبهٔ فحاشی و ناسزا ندارد.
نمی‌دانم بین عرب‌ها نیز این مرسوم است یا خیر. اگر مرسوم باشد، شاید منظور ابومازن هم چیزی جز این نبوده باشد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
دشمنان تقریب!

آن دسته از رهبران مذهبی شیعه و سنی که جنبش تقریب مذاهب را تأسیس و ترویج کردند، نگاهی صرفاً از سر مصلحت‌اندیشی به معنای منفعت‌‌جویانهٔ آن به این موضوع نداشتند و نوعی گفتمان کلامی را پشت‌بند آن می‌دانستند.
بدون پشتیبانی گفتمان کلامی تازه، تقریب به موضوعی گذرا و چه بسا ریاکارانه و نفاق‌آلود تبدیل می‌شود و در آن صورت، در هر مقطع و بزنگاهی، پردهٔ ریا کنار می‌رود و واقعیت عقاید تقریب‌ستیز ریاکاران نمایان می‌شود و مشکل به بار می‌آورد.
فردی که در ما‌فی‌الضمیر خود دشمن عقیده‌ای باشد، تاب مستوری آن را تا ابد ندارد و به محض یافتن فرصت مناسب عقیدهٔ پنهان خود را آشکار می‌کند.
این همان اتفاقی است که در صدا و سیما رخ داده است.
برخورد قضایی هم راه‌حل آن نیست. راه‌حلش تنقیح گفتمان کلامی از روی صدق و راستی و ندادن پست و تریبون رسمی به اهل ریا و دورویی است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
مسابقۀ الفاظ تند!

این روزها برخی از فعالان سیاسی در داخل کشور به جای ارائۀ تحلیل و چشم‌انداز، گویی با هم مسابقۀ به کارگیری الفاظ تند گذاشته‌اند!
ظاهراً می‌پندارند که هر چه واژه‌های گزنده‌تر و تلخ‌تر و نیش‌دارتری به کار گیرند، "پیشگام‌تر" به حساب می‌آیند و نزد مردم محبوبتر می‌شوند!
به کارگیری این نوع ادبیات به نظرم هم نوعی "تلبیس" است و هم فرهنگ عمومی و مدنی را آلوده می‌کند.
"تلبیس" است چون نوعی هنرنمایی و دانش‌نمایی کاذب است. به واقع فقدان آگاهی و پختگی لازم، در زیر واژه‌های تند و تیز پنهان می‌شود. این شیوه‌ای تکراری در تاریخ سیاسی ایران معاصر است، بخصوص در دوران مشروطه و جنبش ملی شدن صنعت نفت و انقلاب 57 که فرهنگ عمومی را آلود و به افراط و خشونت کشاند.
در دهۀ اول انقلاب، در یکی از دانشکده‌ها استادی بود که به جای درس دادن، به برخی مدیران آن دوره متلک می‌انداخت. چون این کار تازگی داشت، دانشجویان جدیدالورود را خوش می‌آمد و به همین جهت کلاس‌هایش شلوغ شد. چندی گذشت و متلک‌پرانی استاد عادی و تکراری شد و دانشجویان از او طلب ارائۀ درس کردند. استاد می‌کوشید تا به نوعی از درس دادن فرار کند و به همان متلک‌پرانی ادامه دهد، اما چون متلک‌های او دیگر جذابیتش را از دست داده بود، دانشجویان خطاب به او گفتند؛ جناب استاد! اینها را چندین و چند بار شنیدیم و خیلی هم از شما ممنون! ولی درس چه می‌شود؟ چیزی هم در بارۀ موضوع اصلی که برای آن استخدام شده‌اید بفرمایید! بدین ترتیب استاد ناچار به تدریس شد و با ارائۀ درس، تازه دانشجویان متوجه شدند که آن همه پناه بردن به طعنه و کنایه و متلک به مدیران وقت، برای پوشاندن عدم تسلط استاد به درس و ضعف مفرط او در این زمینه بوده است! این بود که کلاس‌هایش خلوت و خالی شد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
مخمصۀ بی‌بی!

"بی‌بی" به شدت نگران عقد یک "توافق بد" بین ایران و آمریکاست! ترامپ گفته است که "نگرانی" او را در نظر دارد، اما این صحبت، خیال بی‌بی را راحت نکرده است چون از نظر او ترامپ کار خود را پیش می‌برد.
این به چه معناست؟ به معنای آن است که نه سیاست واشنگتن در تل‌آویو تعیین می‌شود و نه سیاست تل‌آویو در واشنگتن! دو طرف منافع مشترک گسترده‌ای دارند اما "یکی" نیستند. یکی انگاشتن آنها در همۀ امور افسانه‌پردازی است!
اگر ایران و آمریکا به توافقی دست یابند که نظر بی‌بی را تأمین نکند، او در بد مخمصه‌ای گرفتار می‌شود. امیدوارم که بشود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
راهِ بی‌بازگشت!

مذاکرات امروز مسقط تکلیفِ روند آن را مشخص می‌کند؛ هر چند که به نظرم دو کشور با آغاز مذاکرات، قدم در راهی بی‌بازگشت گذاشته‌اند و مجبورند آن را تا آخر طی کنند. پشتِ سر حتی اگر هوس بازگشت به آن هم به سر یکی از طرفین یا هر دو بزند، راهی نیست. آنچه هست، اقیانوسی فوق‌العاده متلاطم و مهیب، یا برهوتی خشک و لم‌یزرع و تباه‌کننده، یا زمینی مین‌گذاری شده، یا گردنه‌ای صعب و عبورناپذیر و یا باتلاقی بی‌کران است که گام نهادن در آن سزاوار غول بیابان هم نیست! بنابراین، حتی اگر به فرض روند مذاکرات امروز با مانع روبرو شود، چاره‌ای جز تلاش برای عبور از آن مانع در گام بعد وجود ندارد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
انفجار و اسیدپاشی!

همزمانی انفجار مهیب و خسارتبار در اسکلۀ رجایی بندرعباس با مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط، ظن خرابکاری را تشدید می‌کند.
تاکنون اطلاع‌رسانی در این مورد مناسب نبوده و ضعف همیشگی در این موضوع را بار دیگر به نمایش گذاشته است.
اگر انفجار در نتیجۀ سهل‌انگاری و به صورت اتفاقی رخ داده باشد، چه همزمانی تراژیکی! اما اگر پای خرابکاری اسرائیل و یا برخی گروه‌های تروریستی فعال در جنوب شرقی وسط باشد به معنای "فعال شدن" مخالفان قسم خوردۀ توافق است!
انفجار شوم‌ترین پدیده و دستاورد عصر مدرن است. در وسعتی عظیم تخریب و نابود می‌کند. انسان در برابرش عاجز است و به راحتی قربانی می‌شود. آنها که برای حملۀ خارجی به خاک ایران روزشماری و بی‌تابی می‌کنند، در واقع مشتاق تکرار چنین انفجارهایی در مراکز مختلف کشورند. خود را "ایران‌دوست" هم معرفی می‌کنند. دوستی‌شان اگر هم به فرض رنگی از صداقت داشته باشد، شبیه دوستی همان افرادی است که به دلیل نرسیدن به معشوق خود، چهرۀ او را با اسید می‌سوزانند تا مبادا نصیب دیگری شود! نامی باید برای آنان انتخاب کرد. "اسیدپاشان سیاسی" شاید تعبیر نامناسبی نباشد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
به جای همدردی؟

از زمان انتشار خبر انفجار در اسکلۀ رجایی بندرعباس، در فضای مجازی هر چرت و پرتِ ممکنی در بارۀ علت وقوع این فاجعه منتشر شده است!
آیا در تمام دنیا همینطور است یا ما ایرانیان به شایعه‌پردازی و شایعه‌پذیری خو گرفته و معتاد شده‌ایم؟
فاجعه‌ای برای کشور رخ داده است که در درجۀ نخست باید با قربانیان آن همدردی کرد و در درجۀ بعد، جویای علتش به طریقی محققانه شد. به نظرم این فاجعه تلفات انسانی بالایی داشته باشد. تصاویر و فیلم‌های منتشره، هول‌آور است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
اول فاجعه بعد توجه!

دوستی که به دلیل نوع تخصصش، با سازمان بنادر در ارتباط است و از آنجا شناخت عمیقی دارد، در دوران ریاست جمهوری مرحوم رئیسی بارها به من یادآوری کرد که برخی مدیران گماشته شده در این سازمان از الفبای امور بندرداری بی‌اطلاعند و این مسئله به زودی با وقوع بحران، خود را نشان خواهد داد.
به کارگیری افراد نالایق و ناشایست در پست‌های کلیدی و تخصصی که تنها هنرشان تظاهر به دین‌داری و حمایت از حکومت است، بزرگ‌ترین بلا و آفت مدیریت در کشور شده است. هر نهاد و سازمانی را از این قبیل نیروها چنان پر کرده‌اند که دستگاه دولت به موجودی آماس‌کرده و حجیم و بی‌تحرک و تنبل و کژکارکرد تبدیل شده است و بخش عظیمی از بودجهٔ جاری کشور را هم می‌بلعد.
این وضع، حال هر آدم دلسوز و آگاهی را به هم می‌زند و نومید می‌کند.
بدبختانه هر باندی برای خود شبکه‌ای از رسانه هم در اختیار دارد که به محض برکناری یکی از اعضا، قیل و قالش به آسمان می‌رود!
مگر در برنامه‌های اعلامی، همیشه قرار نبوده دولت کوچک و چابک و کارآمد شود؟ پس چرا هر چه زمان گذشته، این دستگاه حجیم‌تر و تنبل‌تر و ناکارآمدتر شده و کار به این نقطهٔ اسفبار رسیده است؟
امیدوارم پس از فرونشستن آتش بندرگاه رجایی، دولت تیم بی‌طرف و متخصصی را مأمور تحقیق و تهیهٔ گزارشی از وضعیت سازمان بنادر در طول چند سال اخیر کند و آن را به آگاهی مردم هم برساند.
چرا در این مملکت تا فاجعه و مصیبتی در یک بخش رخ ندهد، توجه کسی به مشکلات آنجا جلب نمی‌شود؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
ادعای پوچ و موهوم!

محمدجواد لاریجانی در گفتگو با تسنیم: "از نظر آنها -آمریکا- ما باید مثل گذشته زیرسیطره‌شان باشیم و به یکی دیگر از گاوهای شیری منطقه تبدیل شویم.....اصلاً جدا از اینها گفته می‌شود اکثر مردم می‌گویند با آمریکا صحبت و مذاکره کنیم تا مسائلمان حل شود. چرا سؤال را به این شکل غلط می‌پرسید؟! بروید از مردم به‌صورت واقعی سؤال کنید که آیا می‌خواهید ما گاو شیری آمریکا بشویم یا نه؟! این سؤال را مطرح کنید و ببینید چند درصد از ایرانی‌ها حاضرند گاو شیری آمریکا بشوند؟"
با طرح این نوع ادعاهای موهوم و بی‌اساس و پوچ از طرف محمدجواد لاریجانی، به نظرم او در صدد متقاعد کردن کسی نیست و واقعاً به دلایلی معلوم و یا نامعلوم قصد گمراه‌سازی عده‌ای را دارد! الان این حدود دویست کشوری که با آمریکا رابطۀ عادی دارند آیا به زعم آقای لاریجانی همگی زیر سیطرۀ آمریکا و "گاو شیری" آن هستند؟ اگر اینطور باشد که آمریکا قدرقدرت مطلق دنیاست! پس دیگر چرا دائم از "افول" آن حرف می‌زنید؟
بعد، این شیری که قرار است به جای آمریکا به مردم خودمان داده شود، کو و کجاست؟ چطور آن گاوهای شیریِ مورد ادعای آقای لاریجانی اقتصادشان از هر جهت از ایران پیش افتاده اما در اینجا که ادعای حفظ شیر برای مردم مطرح می‌شود، اقتصاد به این فلاکت افتاده و مردم را ذله و عاصی کرده است؟
یک رابطۀ عادی نه کشوری را تحت سیطرۀ کشور دیگری قرار می‌دهد و نه آن را به گاو شیری آمریکا تبدیل می‌کند. من اهل اتهام بستن و انگیزه‌خوانی نیستم اما بطلان برخی اظهارنظرها به قدری آشکار است که بیان آنها از سوی یک "تحصیل کرده در دانشگاه‌های آمریکا" جای تردید اندکی برای گمانۀ "تعقیب منافع نامشروع از طریق ادامۀ وضع موجود" باقی می‌گذارد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
مناظره با الله‌کرم

این روزها تشکل‌های دانشجویی بسیاری در دانشگاه‌های مختلف، پیشنهاد برگزاری مناظره با چهره‌های اصولگرا به من می‌دهند. 99 درصد پیشنهادها را رد می‌کنم و برای آن یک درصد باقیمانده هم یا از طرف اصولگرایان کسی حاضر به مناظره نمی‌شود و یا افرادی اعلام آمادگی می‌کنند که "شناخته‌ترین" و "منطقی‌ترین"شان حسین الله‌کرم است!
اصولگرایان بخصوص طیف افراطی آنها ظاهراً به کلی اعتماد به نفس خود را از دست داده‌اند. به ندرت حاضر به شرکت در یک گفتگوی چالشی هستند.
این علامت خوبی است یا علامت بدی است؟ از یک حیث علامت بدی است!
به هر حال قرار است فردا با آقای الله‌کرم در دانشگاه شاهد مناظره کنم به شرحی که در پوستر آمده است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
احتمالات یک فاجعه

........فرضیۀ سوم، تصادفی بودن ماجرا بر اثر سهل‌انگاری و یا هر نوع بی‌کفایتی مسئولان امر است.
رئیس قوۀ قضائیه بارها از لزوم رسیدگی به «ترک فعل» مسئولان سخن به میان آورده است و برخی محافل خواستار «جرم‌انگاری» این پدیده شده‌اند. جرم‌انگاری از پدیده‌ای تحت عنوان «ترک فعل» به نظر بی‌معنا می‌آید چراکه یک مدیر یا مسئول، یا لایق و صالح و شجاع و متخصص در کار خویش است که معمولاً کارش را درست انجام می‌دهد مگر آنکه در مورد یا موارد استثنایی، به عمد تخلف کند یا از روی سهو غافل شود. مدیر و مسئول نالایق و ناصالح و ناوارد اما اصلاً فعل درستی از او برنمی‌آید که لازم باشد ترک فعلش جرم‌انگاری شود! چنین فردی همان اهل ترک فعل باشد زیانش کمتر از فعال بودن اوست!
در واقع آنچه به عنوان ترک فعل مسئولان شهرت یافته است، نوعی بی‌صلاحیتی و یا ترس از تصمیم‌گیری و یا عدم شناختِ کار است. بنابراین مسئلۀ اصلی نه ترک فعل آنان بلکه چرایی سپردن امور ادارۀ کشور به آنهاست!
چرا در این کشور بسیاری از مدیران ضعیف و یا ترسو و یا نابلد هستند؟ آیا در ایران افراد صاحب صلاحیت و شجاع و متخصص نایاب‌اند و به ناچار باید از بین «ضعفا» مدیران را انتخاب کرد؟ یا اینکه فرزندان لایق این کشور هر کدام به دلیلی و یا برچسبی از دایرۀ مدیریت کشور حذف شده‌اند و کار به دست نالایقان افتاده است؟
وضعیت بوروکراسی کشور واقعاً وحشتناک است. با این وضع اگر تحریم‌ها «بالمره» هم لغو شوند و سالانه صدها میلیارد ارز وارد کشور شود، نمی‌توان به بهبود واقعی حال کشور و مردم مطمئن بود. بوروکراسی کشور در همۀ اجزاء دولتی و خصولتی آن نیاز به تجدید ساختار دارد تا چرخ‌دنده‌های ماشین دولت روان شود و در جهت درست حرکت کند. بدون یک نوسازی بنیادی، فجایع دوره‌ای دست از سر این جامعه برنخواهند داشت.(متن کامل یادداشت در لینک زیر)
@ahmadzeidabad
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-36887
گوگیجه!

برخی از این محافل تندرو هم که پاک گوگیجه گرفته‌اند! اگر کسی بگوید در حادثۀ انفجار اسکلۀ شهیدرجایی بندرعباس ممکن است پای اسرائیل در کار باشد، به او انگ می‌زنند که در صدد قوی نشان دادن دشمن و ضعیف نشان دادن قدرت امنیتی و دفاعی کشور است! و اگر کسی بگوید پای اسرائیل در کار نیست، او را متهم می‌کنند که پیشاپیش اسرائیل را "تبرئه" کرده است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
چرا سازمان بنادر با سرپرست اداره می‌شود؟

روزنامۀ کیهان در پاسخ به یکی از یادداشت‌های من در شمارۀ امروز خود نوشته است:
"نگیم با سرپرست اداره میشه بگیم تقصیر دولت رئیسیه‌(!)
عضو تیم گرداننده روزنامه زنجیره‌ای هم‌میهن، مدعی شد انتصاب برخی افراد فاقد صلاحیت در سازمان بنادر در دولت شهید رئیسی موجب فاجعه اخیر در بندر شهید رجایی شده است. اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که سازمان بنادر ماه‌هاست بدون سرپرست اداره می‌شود!
«احمد-‌ز» که به مهمل‌نویسی شناخته می‌شود، ضمن طرح ادعایی خلاف واقع نوشت: «‌دوستی که به دلیل نوع تخصصش، با سازمان بنادر در ارتباط است و از آنجا شناخت عمیقی دارد، در دوران ریاست‌جمهوری مرحوم رئیسی بارها به من یادآوری کرد که برخی مدیران گماشته‌شده در این سازمان از الفبای امور بندرداری بی‌اطلاعند و این مسئله به‌زودی با وقوع بحران، خود را نشان خواهد داد.
به‌کارگیری افراد نالایق و ناشایست در پست‌های کلیدی و تخصصی که تنها هنرشان تظاهر به دین‌داری و حمایت از حکومت است، بزرگ‌ترین بلا و آفت مدیریت در کشور شده است. هر نهاد و سازمانی را از این قبیل نیروها چنان پر کرده‌اند که دستگاه دولت به موجودی آماس‌‌کرده و حجیم و بی‌تحرک و تنبل و کژکارکرد تبدیل شده است و بخش عظیمی از بودجه جاری کشور را هم می‌بلعد. این وضع، حال
هر‌ آدم دلسوز و آگاهی را به‌هم می‌زند و نومید می‌کند. بدبختانه هر باندی برای خود شبکه‌ای از رسانه هم در اختیار دارد که به محض برکناری یکی از اعضا، قیل و قالش به آسمان می‌رود! مگر در برنامه‌های اعلامی، همیشه قرار نبوده دولت کوچک و چابک و کارآمد شود؟ پس چرا هر‌چه زمان گذشته، این دستگاه حجیم‌تر و تنبل‌تر و ناکارآمدتر شده و کار به این نقطه اسف‌بار رسیده است؟ امیدوارم پس از فرونشستن آتش بندرگاه رجایی، دولت تیم بیطرف و متخصصی را مأمور تحقیق و تهیه گزارشی از وضعیت سازمان بنادر در طول چند سال اخیر کند».
این آقای همه‌چی‌دان(!) ظاهراً داخل غار زندگی می‌کند و خبر ندارد که هشت ماه است دولت عوض شده و مدعیان اصلاحات، چقدر عناصر دارای با وابستگی‌های حزبی و جناحی و اغلب فاقد تخصص‌های کاری را در برخی مصادر مهم دولتی گماشته‌اند!
ثانیاً رسم‌ بر این است که هر دولت و مدیر ذی‌ربطی مسئولیت حوادث رخ داده در زیر‌مجموعه مسئولیتی خود را بر‌عهده بگیرد و عجیب است که کسانی با نقاب دفاع از دولت بخواهند این مسئولیت را لوث کنند. هر‌چند که این عناصر در دولت‌های خاتمی و روحانی نشان داده‌اند تظاهرشان به حمایت از دولت، پوششی برای پیشبرد منویات منافقانه خویش است.
ثالثاً آن‌گونه که نماینده مردم قم در مجلس عنوان کرده، چند ماه است که سازمان بنادر بدون رئیس و با سرپرست اداره می‌شود. منان رئیسی در این‌باره پرسیده است:
۱- چرا سازمان بنادر که از زیرمجموعه‌های مهم وزارت راه و شهرسازی است چندین ماه است که رئیس ندارد و با سرپرست اداره می‌شود؟! آن‌هم سرپرستی که حتی یک روز هم سابقه مرتبط با سازمان بنادر ندارد و مدرک تحصیلی‌اش فوق‌لیسانس کشاورزی است!
۲- دلیل عزل ناگهانی، عجولانه و غیرقانونی رئیس سابق سازمان بنادر که نیرویی متخصص و مجرب بود و حکم ریاست ایشان نیز به‌تازگی تأیید شده بود چه بود؟!
۳- چرا بعد از عزل عجولانه رئیس قبلی سازمان بنادر، چندین ماه است که برخی معاونت‌های مهم سازمان بنادر بلاتصدی است و تعیین تکلیف نمی‌شود؟
۴- چرا به‌رغم سپری شدن چندین ماه،‌ از ۵ نفر هیئت عامل سازمان بنادر (به‌عنوان بالاترین رکن سازمان) فقط ۲ نفر تعیین تکلیف شده‌اند؟! این رهاشدگی و انفعال چندین ماهه نسبت به این سازمان مهم چه توجیهی دارد؟!" (ادامه در کامنت بعد)
(ادامۀ کامنت قبل)
با مطالعۀ یادداشت کیهان با خود فکر می‌کنم که آیا در هیچ کشور دیگری، چنین انحطاط و ابتذالی در حوزۀ انتخاب مدیران و بررسی کارنامۀ آنها وجود دارد؟ کیهان به جای آنکه خود پاسخ دهد چرا بعد از گذشت هشت ماه از ظهور دولت پزشکیان، هنوز سازمان بنادر توسط سرپرست اداره می‌شود، به گمان اینکه من هم مثل دست اندرکاران آن روزنامه، خورده-برده‌ای از نزاع‌های شرم‌آور جناحی دارم، پرسش را متوجه من کرده و به دفاع بی‌چون و چرا از مدیران دوران مرحوم رِئیسی برخاسته است!
واقعاً چرا بعد از گذشت هشت ماه از کار دولت جدید، هنوز بسیاری از معاونت‌های وزارتخانه‌ها و دانشگاه‌ها و مراکز حساسی مثل سازمان بنادر مسئول دائمی ندارند و به طور موقت با سرپرست اداره می‌شوند؟
وزیر علوم اخیراً پاسخی به این پرسش داده است. روند انتخاب مدیران با وضع قوانین دست و پا گیر و محدود کننده و سپردن ریش و قیچی نهایی به دست نهادهای امنیتی از یک طرف و دخالت شرم‌آور برخی نمایندگان مجلس برای "حقنه" کردن اطرافیان و حامیان خود در مناصب اجرایی از طرف دیگر، کار انتخاب مدیران را از عبور از هفت خوان رستم هم سخت‌تر و پیچیده‌تر کرده است! گویا دهان هر شهروند صاحب صلاحیتی را می‌بویند تا اگر روزگاری نسبت به موضوعی نقد یا مخالفتی کرده باشد، او را از ورود به گردونۀ مدیریت کشور محروم کنند! نتیجه چه شده است؟ نمونه‌اش همین دست اندرکاران کیهان که حدود چهل سال است بر منصب خود نشسته‌اند. کارشان چیست؟ کارشکنی در جهت هر نوع تحول و تغییر و اصلاح امور، دامن زدن به انواع منازعات سیاسی و التهابات اجتماعی، فحاشی و اهانت به شهروندان منتقد و پرونده‌سازی برای فعالان اجتماعی و سیاسی و فرهنگی با استفاده از امکانات عمومی!
در سال 88 مرا تحت فشار گذاشته بودند تا روابط خود را با "کمیتۀ ایکس" افشا کنم! قبل از آن، فقط در کیهان به چنین اسمی برخورد کرده بودم! همین یک اشاره برای روشن شدن کارکرد روزنامۀ کیهان کافی به نظر می‌رسد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
دریغ از یک پیام همدردی!

با گذشت چهار روز از انفجار در اسکلۀ شهیدرجایی بندرعباس، هنوز هیچکدام از مسئولان کشورهای اروپایی یک پیام همدردی با مردم ایران نفرستاده‌اند!
در این حادثه قریب صد ایرانی کشته و بیش از هزار نفر زخمی شده‌اند. این مصیبت، نیازی به صدور یک پیام همدردی هم ندارد؟
به نظرم ذهنیت رهبران کشورهای اروپایی نسبت به مسائل ایران پاک آشفته شده است. آنها مسائل ایران را از چشم خیلِ تبعیدی‌هاو مهاجران سیاسی ایرانی در اروپا می‌بینند و تحلیل می‌کنند. آنکه به دلایل سیاسی مهاجرت می‌کند و یا ناخواسته تبعید می‌شود، قابل همدردی و دلسوزی است، اما اغلب، مسائل را از پشت عینکِ رنجی که متحمل شده است، می‌بیند و متأسفانه از پشت عینک رنجیدگی امور در جای واقعی و حقیقی خود دیده نمی‌شوند.
تا مشکل مهاجران سیاسی از طریق یک عفو عمومی و رفت و آمد آزاد و امن آنان به کشور حل نشود، این وضعیت پابرجاست!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
از حمایت تا اهانت!

برخی از این افرادی که از موضع "چپگرایی" از سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی دفاع می‌کردند و متحد نزدیک و محرم راز اصولگرایان افراطی شده بودند، چه زود کارشان به اهانت به مسئولان بلندپایهٔ نظام رسید!
این افراد ظاهراً هیچ درکی از سرشت تراژیک سیاست، اقتضائات ملت-دولت، مصالح ملی و توازن قوا ندارند و فقط تشنهٔ درگیر کردن کشور در جنگ‌های بی‌سرانجام به قیمت کشتار مردم و نابودی کیان ایران هستند!
هر حکومتی که بخواهد این قبیل نیروها را پایهٔ اجتماعی خود قرار دهد، محکوم به به باد دادن کشور است چون این نیروها به چیزی کمتر از ورود به جنگ‌های خونین و خانمانسوز برای ارضای ذهنیات وهم‌آلود خود راضی نمی‌شوند!
راه اصلاح و حفظ کشور فاصله گرفتن از این طیف است و چه خوب که این روند آغاز شده است.!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad