• اقتصاد کلاسیک
اقتصاد کلاسیک مکتب فکری بود که در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی بر تفکرات اقتصادی غالب بود. عموماً تصور میشود که انتشار کتاب «ثروت ملل» اثر آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶، سرآغاز اقتصاد کلاسیک بوده است. اصول کلیدی اقتصاد کلاسیک عبارتند از:
* بازارهای خودتنظیمگر: اقتصاددانان کلاسیک معتقد بودند که بازارها ذاتاً خودتنظیمگر هستند و در صورت حداقل دخالت دولت، که اغلب به آن لسهفر گفته میشود، بهترین عملکرد را دارند. آنها استدلال میکردند که نیروهای عرضه و تقاضا به طور طبیعی به تعادل میرسند.
* تجارت آزاد و رقابت: اندیشمندان کلاسیک عموماً طرفدار تجارت آزاد و رقابت بین کسبوکارها و کارگران بودند. آنها معتقد بودند که این امر باعث افزایش کارایی و رشد اقتصادی میشود.
* نظریه ارزش کار: بسیاری از اقتصاددانان کلاسیک، کار را منبع اصلی ثروت میدانستند.
* تأکید بر رشد بلندمدت: اقتصاد کلاسیک بر عواملی که به رشد اقتصادی بلندمدت کمک میکنند، تمرکز داشت.
* نقش محدود دولت: نقش دولت عموماً به اجرای قراردادها، حمایت از حقوق مالکیت و تأمین دفاع ملی و سایر کالاهای عمومی ضروری محدود میشد.
• اقتصاد پیچیدگی
اقتصاد پیچیدگی رویکرد جدیدتری است که اقتصاد را به عنوان یک سیستم پیچیده و در حال تحول مینگرد که لزوماً در تعادل نیست. این رویکرد بر موارد زیر تأکید دارد:
* عدم تعادل: برخلاف اقتصاد کلاسیک، اقتصاد پیچیدگی بیان میکند که اقتصاد به طور مداوم در حال تغییر و انطباق است و ناشی از تعاملات عوامل ناهمگن متعدد است. عواملی مانند عدم قطعیت اساسی و نوآوریهای فناورانه مانع از آن میشوند که اقتصاد در یک تعادل ثابت قرار گیرد.
* ظهور و خودسازماندهی: اقتصاد پیچیدگی بر چگونگی ظهور الگوها و ساختارها از تعاملات عوامل فردی بدون هدایت مرکزی تمرکز دارد. نمونهها عبارتند از شکلگیری بازارها، توسعه فناوریها و وقوع حبابها و سقوطهای مالی.
* عوامل تطبیقپذیر: در اقتصاد پیچیدگی، عوامل به عنوان یادگیرنده، تطبیقپذیر و شکلدهنده انتظارات بر اساس تجربیات و تعاملات خود با دیگران دیده میشوند. رفتار آنها همیشه به معنای کلاسیک کاملاً منطقی نیست.
* اهمیت زمان و تاریخ: مسیری که اقتصاد در طول زمان طی میکند در اقتصاد پیچیدگی اهمیت دارد. رویدادها و تصمیمات گذشته میتوانند تأثیرات پایداری بر نتایج آینده داشته باشند و منجر به وابستگی به مسیر شوند.
* مدلسازی محاسباتی: به دلیل پیچیدگی سیستمهایی که اقتصاددانان پیچیدگی مطالعه میکنند، آنها اغلب از مدلهای محاسباتی و شبیهسازیها برای درک پدیدههای اقتصادی استفاده میکنند.
اقتصاد کلاسیک مکتب فکری بود که در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی بر تفکرات اقتصادی غالب بود. عموماً تصور میشود که انتشار کتاب «ثروت ملل» اثر آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶، سرآغاز اقتصاد کلاسیک بوده است. اصول کلیدی اقتصاد کلاسیک عبارتند از:
* بازارهای خودتنظیمگر: اقتصاددانان کلاسیک معتقد بودند که بازارها ذاتاً خودتنظیمگر هستند و در صورت حداقل دخالت دولت، که اغلب به آن لسهفر گفته میشود، بهترین عملکرد را دارند. آنها استدلال میکردند که نیروهای عرضه و تقاضا به طور طبیعی به تعادل میرسند.
* تجارت آزاد و رقابت: اندیشمندان کلاسیک عموماً طرفدار تجارت آزاد و رقابت بین کسبوکارها و کارگران بودند. آنها معتقد بودند که این امر باعث افزایش کارایی و رشد اقتصادی میشود.
* نظریه ارزش کار: بسیاری از اقتصاددانان کلاسیک، کار را منبع اصلی ثروت میدانستند.
* تأکید بر رشد بلندمدت: اقتصاد کلاسیک بر عواملی که به رشد اقتصادی بلندمدت کمک میکنند، تمرکز داشت.
* نقش محدود دولت: نقش دولت عموماً به اجرای قراردادها، حمایت از حقوق مالکیت و تأمین دفاع ملی و سایر کالاهای عمومی ضروری محدود میشد.
• اقتصاد پیچیدگی
اقتصاد پیچیدگی رویکرد جدیدتری است که اقتصاد را به عنوان یک سیستم پیچیده و در حال تحول مینگرد که لزوماً در تعادل نیست. این رویکرد بر موارد زیر تأکید دارد:
* عدم تعادل: برخلاف اقتصاد کلاسیک، اقتصاد پیچیدگی بیان میکند که اقتصاد به طور مداوم در حال تغییر و انطباق است و ناشی از تعاملات عوامل ناهمگن متعدد است. عواملی مانند عدم قطعیت اساسی و نوآوریهای فناورانه مانع از آن میشوند که اقتصاد در یک تعادل ثابت قرار گیرد.
* ظهور و خودسازماندهی: اقتصاد پیچیدگی بر چگونگی ظهور الگوها و ساختارها از تعاملات عوامل فردی بدون هدایت مرکزی تمرکز دارد. نمونهها عبارتند از شکلگیری بازارها، توسعه فناوریها و وقوع حبابها و سقوطهای مالی.
* عوامل تطبیقپذیر: در اقتصاد پیچیدگی، عوامل به عنوان یادگیرنده، تطبیقپذیر و شکلدهنده انتظارات بر اساس تجربیات و تعاملات خود با دیگران دیده میشوند. رفتار آنها همیشه به معنای کلاسیک کاملاً منطقی نیست.
* اهمیت زمان و تاریخ: مسیری که اقتصاد در طول زمان طی میکند در اقتصاد پیچیدگی اهمیت دارد. رویدادها و تصمیمات گذشته میتوانند تأثیرات پایداری بر نتایج آینده داشته باشند و منجر به وابستگی به مسیر شوند.
* مدلسازی محاسباتی: به دلیل پیچیدگی سیستمهایی که اقتصاددانان پیچیدگی مطالعه میکنند، آنها اغلب از مدلهای محاسباتی و شبیهسازیها برای درک پدیدههای اقتصادی استفاده میکنند.
این کتاب چرا ملت ها شکست میخورند رو تازه تموم کردم و میتونم بگم زباله. نتیجه ۲۰ ساعت گوش دادن این بود که نهاد و دولت غیر استثماری باعث رشد و شکوفایی میشه و اگه دولتی استثماری ه، با تخریب خلاق میشه درستش کرد (منظورش مثل بهار عربی ه). حرف اولش که واقعن زحمت کشیدی و حرف دومش هم اصلن درست نیست همونطور که نتیجه کشور های عربی میبینید الان.
بجاش اپیزود چگونه جنگ های داخلی آغاز میشوند پادکست بی پلاس رو بنظرم گوش بدید.
البته یه نکته با ارزش داشت:
بجاش اپیزود چگونه جنگ های داخلی آغاز میشوند پادکست بی پلاس رو بنظرم گوش بدید.
البته یه نکته با ارزش داشت:
یه cnc دو محوره درست کردم. میشه بهش لیزر وصل کرد چیزی ببره یا حکاکی کنه. یا مداد اینا وصل کرد نقاشی کنه.
اینچنوقت داشتم یه کتاب در مورد QED (Quantum Electrodynamics) میخوندم. عملن دقیق ترین نظریه ای که درمورد فیزیک داریم و توضیح میده که نور و الکترومغناطیس چطور کار میکنن (تقریبن همه چیز دور و برمون بغیر از گرانش و هسته ای).
یه چیزی که برام خیلی جالب بود این بود که فوتون به خط مستقیم نمیره، همه طرف و همه جا میره. صرفن وقتی همه حالت ها رو حساب میکنی، خیلی از وقت ها به صورت مستقیم رفتن احتمالش بیشتر از بقیه حالت هاس و این طور بنظر میاد که مستقیم رفته.
ولی خب خیلی از حالت ها هم هست که مستقیم نره مث وقتی که به لبه های یه جسم نزدیک میشه یا از یه سوراخ میخواد رد بشه و پدیده پراش رخ میده. حتی توضیح میده چرا سوراخ کوچکتره پراش بیشتر میشه.
جالبه اگه دوس داشتید QED از فاینمن رو بخونید توش هیچ فرمولی نیاورده و ساده توضیح میده.
یه چیزی که برام خیلی جالب بود این بود که فوتون به خط مستقیم نمیره، همه طرف و همه جا میره. صرفن وقتی همه حالت ها رو حساب میکنی، خیلی از وقت ها به صورت مستقیم رفتن احتمالش بیشتر از بقیه حالت هاس و این طور بنظر میاد که مستقیم رفته.
ولی خب خیلی از حالت ها هم هست که مستقیم نره مث وقتی که به لبه های یه جسم نزدیک میشه یا از یه سوراخ میخواد رد بشه و پدیده پراش رخ میده. حتی توضیح میده چرا سوراخ کوچکتره پراش بیشتر میشه.
جالبه اگه دوس داشتید QED از فاینمن رو بخونید توش هیچ فرمولی نیاورده و ساده توضیح میده.