جلسه مشترک رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز و رئیس دادگستری استان هرمزگان
رییس کانون وکلای دادگستری مرکز به همراه، هیئت نمایندگان کانون وکلای دادگستری مرکز مستقر در استان هرمزگان و هیئت نظارت بر انتخابات کانون در شرف تاسیس کانون وکلای دادگستری استان هرمزگان،روز شنبه مورخ ٢١ فروردین ماه ١٤٠٠ با آقای دکتر علی صالحی رئیس کل دادگستری استان هرمزگان در محل دادگستری استان دیدار و گفتگو کرده است.
آقای دکتر صالحی رئیس کل دادگستری استان هرمزگان در این دیدار بر هم افزایی بیشتر بین دادگستری استان و کانون وکلای دادگستری در راستای خدمت رسانی به مردم تاکید کرده است.
عکس از روابط عمومی کانون مرکز
@Tannver
رییس کانون وکلای دادگستری مرکز به همراه، هیئت نمایندگان کانون وکلای دادگستری مرکز مستقر در استان هرمزگان و هیئت نظارت بر انتخابات کانون در شرف تاسیس کانون وکلای دادگستری استان هرمزگان،روز شنبه مورخ ٢١ فروردین ماه ١٤٠٠ با آقای دکتر علی صالحی رئیس کل دادگستری استان هرمزگان در محل دادگستری استان دیدار و گفتگو کرده است.
آقای دکتر صالحی رئیس کل دادگستری استان هرمزگان در این دیدار بر هم افزایی بیشتر بین دادگستری استان و کانون وکلای دادگستری در راستای خدمت رسانی به مردم تاکید کرده است.
عکس از روابط عمومی کانون مرکز
@Tannver
Forwarded from اتچ بات
دکتر جلیل مالکی گزارشی از جلسه مورخه ١٤٠٠/١/٢٣هیأت مقررات زدایی و بهبود محیط کسب و کار را به استحضار اعضای محترم هیأت مدیره رساندند. ایشان اظهار داشتند در این جلسه که دعوت نامه آن در واپسین لحظات روز قبل و از میان کانون های ٢٥ گانه فقط به کانون وکلای دادگستری مرکز ابلاغ شده بود، اعضای حاضر در یک اقدام از قبل طراحی شده پیش نویس رأی خود را قبل از رسیدگی در مونیتورهای موجود در جلسه بارگذاری کرده بودند که این اقدام مورد اعتراض شدید ما در همان ابتدای جلسه قرار گرفت ولی توجهی به آن نشد. به اعضای جلسه گفته شد صرفنظر از آراء متعدد صادره از هیأت عمومی دیوان عدالت اداری و شورای رقابت که تماماً حاکی از خروج کانون های وکلا از شمول قانون سیاستهای کلی اصل ٤٤ دارد به موجب بند ٢٤ ماده ١ و تبصره ١٢ ماده ٧ اصلاحی قانون مذکور، کانون های وکلای دادگستری مشمول هیچیک از دستگاه ها و نهادهای اجرایی موضوع مواد فوق نمی شود و ماده ٢٩ قانون برنامه ششم نیز که در تبصره ١٢ ماده ٧ به آن اشاره شد صرفاً ظهور در کانون های حرفه ای دارد که از بودجه عمومی دولت تغذیه می نمایند که با توجه به اینکه کانون های وکلا به هیچ وجه از بودجه عمومی دولت تغذیه نمی نمایند بنابراین مشمول قانون اقتصادی اجرای سیاستهای کلی اصل ٤٤ نمی شوند مضاف بر اینکه اساساً قانون مذکور به موجب صدر ماده ٧ آن صرفاً شامل دستگاه ها و نهادهایی که تسهیل در امر سرمایه گذاری می نمایند مجوز اقتصادی کسب و کار صادر می نمایند، می شود و نه کانون های وکلای دادگستری که هیچ ارتباطی با تسهیل سرمایه گذاری و صدور مجوز کسب و کار ندارند.
متأسفانه هیأت مذکور که پیش نویس رأی خود را از قبل تهیه و در مونیتورهای سالن گذاشته بود بدون توجه به دفاعیات مطروحه، در یک اقدام آنی و در حالیکه ٢٤ کانون وکلای دادگستری مستقل در جلسه حضور نداشتند و حق دفاع آنها زایل شده بود، مبادرت به اتخاذ تصمیم مبنی بر الزام کانون وکلا به بارگذاری مجوزهای صادره در درگاه وزارت اقتصاد کردند و کانون وکلای دادگستری را که اساساً تابع قوانین خاص خود از جمله لایحه استقلال و قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت است، مشمول سیاست های اقتصادی اجرای اصل ٤٤ قرار دادند که این اقدام مغایر با قانون مذکور و ماهیت حقوقی وکالت دادگستری است و کانون وکلا قطعاً از همه راهکارهای قانونی خود جهت مقابله با این تصمیم استفاده خواهد کرد. در این جلسه متأسفانه نمایندگان مرکز مشاوران اساس شمول مقررات کسب و کار به این مرکز را پذیرفتند و اعمال آن را موکول به تأیید رئیس محترم قوه قضائیه کردند.
روابط عمومی کانون مرکز
@Tannver
متأسفانه هیأت مذکور که پیش نویس رأی خود را از قبل تهیه و در مونیتورهای سالن گذاشته بود بدون توجه به دفاعیات مطروحه، در یک اقدام آنی و در حالیکه ٢٤ کانون وکلای دادگستری مستقل در جلسه حضور نداشتند و حق دفاع آنها زایل شده بود، مبادرت به اتخاذ تصمیم مبنی بر الزام کانون وکلا به بارگذاری مجوزهای صادره در درگاه وزارت اقتصاد کردند و کانون وکلای دادگستری را که اساساً تابع قوانین خاص خود از جمله لایحه استقلال و قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت است، مشمول سیاست های اقتصادی اجرای اصل ٤٤ قرار دادند که این اقدام مغایر با قانون مذکور و ماهیت حقوقی وکالت دادگستری است و کانون وکلا قطعاً از همه راهکارهای قانونی خود جهت مقابله با این تصمیم استفاده خواهد کرد. در این جلسه متأسفانه نمایندگان مرکز مشاوران اساس شمول مقررات کسب و کار به این مرکز را پذیرفتند و اعمال آن را موکول به تأیید رئیس محترم قوه قضائیه کردند.
روابط عمومی کانون مرکز
@Tannver
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
اختصاصی /تنویر
توضیحات رییس کانون وکلای دادگستری آذربایجان شرقی از نشست شورای اجرایی اسکودا
جلسه ديروز از اهميت بسيار بالاى برخوردار بود
و در دو قسمت موضوعات مورد بررسى قرار گرفت
كه قسمت اول مربوط به امور جارى اتحاديه بود و در خصوص برگزارى ازمون وكالت و همايش عمومى هيات مديره ها در اصفهان تصميمات لازم اتخاذ شد
و در قسمت دوم تهديدات روز افزونى كه متوجه نهاد وكالت هست مورد بررسى قرار گرفت و در حوزه مقابله با راى هيات مقررات زاديى عليه كانون مركز مبنى كسب و كار تلقى كردن جايگاه وكالت و هچنين مصوبه مجلس در ذيل اصلاح مواد ١،٧ قانون اجراى سياستهاى اصل ٤٤ قانون اساسى كه در اين خصوص هم با سو تعبير از اين قانون برخى سعى در تنزل جايگاه وكالت و كسب وكار تلقى كردن آن هستند ، تدابيرى اتخاذ گرديد و كارگروهى براى بررسى عواقب اين موضوع و تهيه لوايح مستدل و مستند جهت پاسخگوى به شبهات وارده در خصوص مصوبات مذكور تشكل شد
همچنين كار گروهى تشكل گرديد تا با رصد تلاشهاى كه درصد هستند ظرفيت را از ازمون حذف كنند تدبير لازم جهت مقابله به اين تلاش ها را اتخاذ كرده و در اختيار مديران نهاد وكالت بگذارند.
عکس از صفحه اینستاگرام اسکودا
@Tannver
توضیحات رییس کانون وکلای دادگستری آذربایجان شرقی از نشست شورای اجرایی اسکودا
جلسه ديروز از اهميت بسيار بالاى برخوردار بود
و در دو قسمت موضوعات مورد بررسى قرار گرفت
كه قسمت اول مربوط به امور جارى اتحاديه بود و در خصوص برگزارى ازمون وكالت و همايش عمومى هيات مديره ها در اصفهان تصميمات لازم اتخاذ شد
و در قسمت دوم تهديدات روز افزونى كه متوجه نهاد وكالت هست مورد بررسى قرار گرفت و در حوزه مقابله با راى هيات مقررات زاديى عليه كانون مركز مبنى كسب و كار تلقى كردن جايگاه وكالت و هچنين مصوبه مجلس در ذيل اصلاح مواد ١،٧ قانون اجراى سياستهاى اصل ٤٤ قانون اساسى كه در اين خصوص هم با سو تعبير از اين قانون برخى سعى در تنزل جايگاه وكالت و كسب وكار تلقى كردن آن هستند ، تدابيرى اتخاذ گرديد و كارگروهى براى بررسى عواقب اين موضوع و تهيه لوايح مستدل و مستند جهت پاسخگوى به شبهات وارده در خصوص مصوبات مذكور تشكل شد
همچنين كار گروهى تشكل گرديد تا با رصد تلاشهاى كه درصد هستند ظرفيت را از ازمون حذف كنند تدبير لازم جهت مقابله به اين تلاش ها را اتخاذ كرده و در اختيار مديران نهاد وكالت بگذارند.
عکس از صفحه اینستاگرام اسکودا
@Tannver
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
یادداشت- پروین کریمی
وکیل دادگستری
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهرهی تو حجت موجه ماست
به علت ابتلا به ویروس کرونا در قرنطینه به سرمی برم ولی رنج جفا و بی مهری به وکیل و وکالت بیش از رنج سرفه و تب و بدن درد آزارم میدهد چرا که دوره بیماری کوتاه است ولیکن گویا جفا به نهاد وکالت را پایانی نیست .
تعویق مکرر و مشکوک آزمون وکالت ،ارائه لوایح و طرح های مغایر با استقلال وکالت ،ریشه در این توهم دارد که میتوان نهاد وکالت را با حذف نام «وکیل »ضعیف و منفعل کرد .چرا اسم «وکیل »برده نمیشود و هرجا هم که گریزی از مراجعه به وکیل ِعالم و متخصص نیست از کلمه «حقوقدان »استفاده میشود ؟
در اوایل سال جاری شبکه اول سیما در برنامه پایش از تجارب احد از وکلای کانون مرکز بهره می برد در حالی که درمصاحبه با ایشان و زیرنویس برنامه ،حقوقدان معرفی و خطاب میشد .
با همین دیدگاه از اختصاص روز هفتم اسفند در تقویم کشور به نام روز وکیل ،تاکنون امتناع شده و خیابان هفتم وزرا نیز به نام «بهمن کشاورز حقوقدان »نام گذاری شده در حالی که او «اسطوره وکالت و آقای وکیل »بود .
نگاهی به کف جامعه بیندازیم وقتی فرد محبوس از زندان یا کانون اصلاح و تربیت با کسان خود تماس میگیرد میگوید «من وکیل میخواهم »نمیگوید من حقوقدان میخواهم یا وقتی قاضی با سوالات پی در پی اصحاب دعوا مواجه میشود میگوید «برو وکیل بگیر ».
این روزها که به علت شیوع کرونا همه جا تعطیل است ولی دادگستری تعطیل نیست تعداد وکلای متوفی به علت کرونا را که به حق شهدای حق دفاع هستند ،نمیتوان نادیده گرفت .وقتی هیچ امکاناتی برای ملاقات و مصاحبه مجازی با زندانیان و یا مراجعین نیازمند وجود ندارد قطعا آمار شهدای حق دفاع بالاتر هم خواهد رفت .
بنابراین «وکیل »در هر شرایطی حاضراست وبیش از نود سال است که دیده میشود. تصور تضعیف و حذف وکالت و وکیل از طریق نبردن اسمشان ،ساده اندیشی است .
پروین کریمی-وکیل دادگستری
به تاریخ - فروردین یکهزار و چهارصد
@Tannver
وکیل دادگستری
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهرهی تو حجت موجه ماست
به علت ابتلا به ویروس کرونا در قرنطینه به سرمی برم ولی رنج جفا و بی مهری به وکیل و وکالت بیش از رنج سرفه و تب و بدن درد آزارم میدهد چرا که دوره بیماری کوتاه است ولیکن گویا جفا به نهاد وکالت را پایانی نیست .
تعویق مکرر و مشکوک آزمون وکالت ،ارائه لوایح و طرح های مغایر با استقلال وکالت ،ریشه در این توهم دارد که میتوان نهاد وکالت را با حذف نام «وکیل »ضعیف و منفعل کرد .چرا اسم «وکیل »برده نمیشود و هرجا هم که گریزی از مراجعه به وکیل ِعالم و متخصص نیست از کلمه «حقوقدان »استفاده میشود ؟
در اوایل سال جاری شبکه اول سیما در برنامه پایش از تجارب احد از وکلای کانون مرکز بهره می برد در حالی که درمصاحبه با ایشان و زیرنویس برنامه ،حقوقدان معرفی و خطاب میشد .
با همین دیدگاه از اختصاص روز هفتم اسفند در تقویم کشور به نام روز وکیل ،تاکنون امتناع شده و خیابان هفتم وزرا نیز به نام «بهمن کشاورز حقوقدان »نام گذاری شده در حالی که او «اسطوره وکالت و آقای وکیل »بود .
نگاهی به کف جامعه بیندازیم وقتی فرد محبوس از زندان یا کانون اصلاح و تربیت با کسان خود تماس میگیرد میگوید «من وکیل میخواهم »نمیگوید من حقوقدان میخواهم یا وقتی قاضی با سوالات پی در پی اصحاب دعوا مواجه میشود میگوید «برو وکیل بگیر ».
این روزها که به علت شیوع کرونا همه جا تعطیل است ولی دادگستری تعطیل نیست تعداد وکلای متوفی به علت کرونا را که به حق شهدای حق دفاع هستند ،نمیتوان نادیده گرفت .وقتی هیچ امکاناتی برای ملاقات و مصاحبه مجازی با زندانیان و یا مراجعین نیازمند وجود ندارد قطعا آمار شهدای حق دفاع بالاتر هم خواهد رفت .
بنابراین «وکیل »در هر شرایطی حاضراست وبیش از نود سال است که دیده میشود. تصور تضعیف و حذف وکالت و وکیل از طریق نبردن اسمشان ،ساده اندیشی است .
پروین کریمی-وکیل دادگستری
به تاریخ - فروردین یکهزار و چهارصد
@Tannver
Telegram
attach 📎
مهدی طغیانی سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری درباره لغو انحصار از برخی مشاغل :
شکستن انحصار حاکم بر جذب و پذیرش وکیل، انحصار حاکم بر صدور مجوزهای دفاتر ثبت اسناد و املاک و دفاتر پیشخوان خدمات دولت در دستور بررسی مجلس شورای اسلامی است و در کمیسیون جهش تولید مجلس با جدیت دنبال می شود.
وی ادامه داد: اهمیت مقابله با انحصار در کسب وکارها بسیار زیاد است. متاسفانه به علت سهل انگاریهای صورت گرفته با ایجاد انحصار از افزایش اشتغال و رقابتی شدن شدن برخی کسب وکارها جلوگیری کرده ایم.
طغیانی ضمن انتقاد از قوانین قدیمی مربوط به صدور مجوزهای کسب وکارهای خدماتی گفت: انحصارهای موجود در کشور، ریشه در بعضی از قوانین قدیمی دارد که در دنیا منسوخ شده اند ولی در ایران همچنان پابرجا است. توانایی و صلاحیت علمی باید مبنای صدور مجوز وکالت و سایر کسب وکارهای خدماتی همچون سردفترداری، دفاتر پیشخوان، داروخانه داری و … باشد.
وی در پایان تصریح کرد: امیدواریم با طرحی که در مجلس درحال پیگیری می باشد، انحصار برخی کسب وکارها برداشته شود و فضای رقابتی و با کیفیت ایجاد شود-فارس.
@Tannver
شکستن انحصار حاکم بر جذب و پذیرش وکیل، انحصار حاکم بر صدور مجوزهای دفاتر ثبت اسناد و املاک و دفاتر پیشخوان خدمات دولت در دستور بررسی مجلس شورای اسلامی است و در کمیسیون جهش تولید مجلس با جدیت دنبال می شود.
وی ادامه داد: اهمیت مقابله با انحصار در کسب وکارها بسیار زیاد است. متاسفانه به علت سهل انگاریهای صورت گرفته با ایجاد انحصار از افزایش اشتغال و رقابتی شدن شدن برخی کسب وکارها جلوگیری کرده ایم.
طغیانی ضمن انتقاد از قوانین قدیمی مربوط به صدور مجوزهای کسب وکارهای خدماتی گفت: انحصارهای موجود در کشور، ریشه در بعضی از قوانین قدیمی دارد که در دنیا منسوخ شده اند ولی در ایران همچنان پابرجا است. توانایی و صلاحیت علمی باید مبنای صدور مجوز وکالت و سایر کسب وکارهای خدماتی همچون سردفترداری، دفاتر پیشخوان، داروخانه داری و … باشد.
وی در پایان تصریح کرد: امیدواریم با طرحی که در مجلس درحال پیگیری می باشد، انحصار برخی کسب وکارها برداشته شود و فضای رقابتی و با کیفیت ایجاد شود-فارس.
@Tannver
Forwarded from اتچ بات
رئیس کانون وکلای مرکز: انتساب و القای انحصارگری به کانونهای وکلا غیرواقعی است/ وکیل بیکار به سوگند پایبند نمیماند-تسنیم
القای شبهه انحصار به کانونهای وکلای دادگستری که هر سال و منطبق با قانون مبادرت به جذب کارآموز وکالت میکند صحیح نیست. چنانکه بارها و کراراً گفته شده است از سال 1376 و به موجب تبصره زیر ماده 1 قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت، سرنوشت جذب کارآموز وکالت با کمیسیونی است که اکثریت آن را مقامات عالی رتبه قضائی تشکیل میدهند و کانونهای وکلا در این کمیسیون نقش اقلیت را دارند
ما هم این اعتقاد را داریم اماریاست محترم قوه قضائیه و نمایندگان محترم مجلس باید توجه داشته باشند که راهحل اشتغال فارغالتحصیلان بیکار، جذب بیرویه آنها و رفع محدودیتهای قانونی نیست، بلکه فراهم کردن زیرساختهای افزایش وکیل از جمله الزامی شدن وکالت دادگستری، اعاده ظرفیتهای غصب شده وکالتی به نهاد وکالت، ترویج وکالت خانواده، فرهنگسازی وکالت و تأسیس و ترویج بیمه خدمات وکالتی در کشور است که در این صورت مسلماً بدون نیاز به هرگونه قانونگذاری همان کمیسیون تعیین ظرفیت ماده 1 قانون کیفیت نسبت به افزایش پذیرش وکیل متناسب با نیاز مردم و کشور اقدام خواهد کرد.-تسنیم
@tannver
القای شبهه انحصار به کانونهای وکلای دادگستری که هر سال و منطبق با قانون مبادرت به جذب کارآموز وکالت میکند صحیح نیست. چنانکه بارها و کراراً گفته شده است از سال 1376 و به موجب تبصره زیر ماده 1 قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت، سرنوشت جذب کارآموز وکالت با کمیسیونی است که اکثریت آن را مقامات عالی رتبه قضائی تشکیل میدهند و کانونهای وکلا در این کمیسیون نقش اقلیت را دارند
ما هم این اعتقاد را داریم اماریاست محترم قوه قضائیه و نمایندگان محترم مجلس باید توجه داشته باشند که راهحل اشتغال فارغالتحصیلان بیکار، جذب بیرویه آنها و رفع محدودیتهای قانونی نیست، بلکه فراهم کردن زیرساختهای افزایش وکیل از جمله الزامی شدن وکالت دادگستری، اعاده ظرفیتهای غصب شده وکالتی به نهاد وکالت، ترویج وکالت خانواده، فرهنگسازی وکالت و تأسیس و ترویج بیمه خدمات وکالتی در کشور است که در این صورت مسلماً بدون نیاز به هرگونه قانونگذاری همان کمیسیون تعیین ظرفیت ماده 1 قانون کیفیت نسبت به افزایش پذیرش وکیل متناسب با نیاز مردم و کشور اقدام خواهد کرد.-تسنیم
@tannver
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
جناب وکیل دکتر علیرضا آذربایجانی با خاطره ای از جناب استاد بهمن کشاورز می نویسد
ذکری از زنده یاد بهمن کشاورز: در سال شصت و پنج و بعد از تعطیلی حدود سه ساله دانشگاهها که مراجع رسمی آن را انقلاب فرهنگی می نامند،اولین آزمون کارشناسی ارشد در ایران در رشته حقوق و فقط در گرایش حقوق خصوصی به صورت مستقل در دانشگاه شهید بهشتی ایران برگزار شد،از مجموعه دارندگان کارشناسی ارشد قبل و بعد انقلاب فرهنگی ،پانزده نفر از آزمون علمی و گزینش سخت آن دوران گذر و پذیرفته شدند،اکثریت پذیرفته شدگان از قضات دادگستری و بنده نیز کار قضایی را شروع و تجربه می کردم .شاید اقتضای زمان ( سال ۶۵) ،یااقتضای شغل قضایی و ...باعث شده بود ،همه در کنار هم با احتیاط و تردید باشند،چهره ها اقتضای حداقل ته ریش را بلاشک داشت و کمی هم عبوس. شلوار اطو کشیده که قابل تصور نبود و.... ،برای درک آن دوران، به قول تولستوی درکتاب( کفشهای تولستوی) ،باید کفشهای نویسنده را به پا کنید و به همان زمان برگردید و در همان کوچه ها گذر کنید. یکنفر در بین ما متمایز بود. شیکپوش، با صورت تراشیده و سبیلی زیبا،صدایی گرم و پر طنین ،لبخندی دائم بر لب و دستمالی به گردن و مملو از انرژی مثبت .در این سال با زنده یاد بهمن کشاورز آشنا و دوستی جاودان پیدا کردم . این وصف روز اول بود از کلاس .
آن روزها با توجه به این که بعد از چندین سال تعطیلی این اولین دوره ای در مقطع ارشد بود که تشکیل شد،اساتید تمام انرژیهای علمی جمع شده در این سالها را با انگیزه زیاد در کلاس مبادله می کردند. بحثهای علمی آن زنده یاد ( و البته بحاث دیگر، جناب دکتر قاسمی حامد) با اساتید، نشان از اندوخته ای بسیار ایشان و بیش از من که دانشجویی جدید بودم، باعث شد در کنار حس هم کلاسی ،او را در همه زمینه ها فراتر ببینم ،چندین سال گذشت و در دوره بیست و دوم هیات مدیره کانون مرکز به اتفاق حضور یافتیم ،او در کسوت ریاست و من هم منشی هیات مدیره و این رفاقت ادامه داشت تا بهار سال گذشته که به ناگهان خزان شد.در بیش از سی و سه سال ارتباط مستمر دریغ از یک دلگیری ساده ، نمی دانم چه می توانم بگویم به جز این که:زنده یاد بهمن کشاورز ،بهمن کشاورز بود و بس .
آذربایجانی
@Tannver
ذکری از زنده یاد بهمن کشاورز: در سال شصت و پنج و بعد از تعطیلی حدود سه ساله دانشگاهها که مراجع رسمی آن را انقلاب فرهنگی می نامند،اولین آزمون کارشناسی ارشد در ایران در رشته حقوق و فقط در گرایش حقوق خصوصی به صورت مستقل در دانشگاه شهید بهشتی ایران برگزار شد،از مجموعه دارندگان کارشناسی ارشد قبل و بعد انقلاب فرهنگی ،پانزده نفر از آزمون علمی و گزینش سخت آن دوران گذر و پذیرفته شدند،اکثریت پذیرفته شدگان از قضات دادگستری و بنده نیز کار قضایی را شروع و تجربه می کردم .شاید اقتضای زمان ( سال ۶۵) ،یااقتضای شغل قضایی و ...باعث شده بود ،همه در کنار هم با احتیاط و تردید باشند،چهره ها اقتضای حداقل ته ریش را بلاشک داشت و کمی هم عبوس. شلوار اطو کشیده که قابل تصور نبود و.... ،برای درک آن دوران، به قول تولستوی درکتاب( کفشهای تولستوی) ،باید کفشهای نویسنده را به پا کنید و به همان زمان برگردید و در همان کوچه ها گذر کنید. یکنفر در بین ما متمایز بود. شیکپوش، با صورت تراشیده و سبیلی زیبا،صدایی گرم و پر طنین ،لبخندی دائم بر لب و دستمالی به گردن و مملو از انرژی مثبت .در این سال با زنده یاد بهمن کشاورز آشنا و دوستی جاودان پیدا کردم . این وصف روز اول بود از کلاس .
آن روزها با توجه به این که بعد از چندین سال تعطیلی این اولین دوره ای در مقطع ارشد بود که تشکیل شد،اساتید تمام انرژیهای علمی جمع شده در این سالها را با انگیزه زیاد در کلاس مبادله می کردند. بحثهای علمی آن زنده یاد ( و البته بحاث دیگر، جناب دکتر قاسمی حامد) با اساتید، نشان از اندوخته ای بسیار ایشان و بیش از من که دانشجویی جدید بودم، باعث شد در کنار حس هم کلاسی ،او را در همه زمینه ها فراتر ببینم ،چندین سال گذشت و در دوره بیست و دوم هیات مدیره کانون مرکز به اتفاق حضور یافتیم ،او در کسوت ریاست و من هم منشی هیات مدیره و این رفاقت ادامه داشت تا بهار سال گذشته که به ناگهان خزان شد.در بیش از سی و سه سال ارتباط مستمر دریغ از یک دلگیری ساده ، نمی دانم چه می توانم بگویم به جز این که:زنده یاد بهمن کشاورز ،بهمن کشاورز بود و بس .
آذربایجانی
@Tannver
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
وکیل بانو فریده غیرت برای جناب استاد بهمن کشاورز می نویسد:
در آستانه ورود به اولین سال رحلت زنده یاد بهمن کشاورز هستیم .سالی که با ناباوری آغاز وباغم از دست دادن انسانی والا وشریف وبا همه خصایل ارزشمندش سپری شد .ارادت من به این بزرگمرداز زمانی آغاز شد که در حوزه وکالت با ایشان آشنا شدم.قبل از آنکه به خصوصیات اخلاقی ایشان پی ببرم ادب وتواضع وفروتنی بیش از اندازه ایشان توجه مرا بخود جلب نمود .وبعدها که با تفکر و عملکرد ایشان آشنا شدم ارادتم نیز افزون شد.ماحصل همه سالهای اشناییم با این بزرگمرد ،پر است ازخاطرات بیشمار که همه آنهانشان ازرفتار ومنش و کردار ارزنده ایشان داشت.بهمن کشاورز نمونه کامل انسانی فهیم وآزاده ومتعهد ووکیلی باسواد ودلسوز بود وحقا نمونه کامل والگوی مناسبی برای اخلاق حرفه ای برای وکلا بود.حتی در نبودش ، همه کسانی که اورا میشناختند با افتخار از او یاد میکردند .جمله ای که درزمان حیاتش گفتم وبه آن اعتقاد داشتم این بود که اقای کشاورز به وکلا وکانونها اعتبار دادوهرگز اعتباری از کانونها برای خود مطالبه نکرد .آن بزرگوار به اتحاد ویکدلی وکلا اعتقاد زیاد داشت .تلاشهای او برای ایجاد وتاسیس اتحادیه کانونهای وکلافراموش ناشدنی است.حتی زمانی که دارای سمتی هم نبود دوستان وهمفکران را برای اتحاد بیشتر ،دعوت میکرد که من هم افتخار شرکت در این جلسات را داشتم.وبعد از نبود ایشان به احترامشان وبرای ادامه راهشان ،تشکیل جلسات را ادامه دادیم. دین من به علت ارادت با این بزرگمرد، با همکاری وهمفکری با بنیاد کشاورز که به یاد و نام ایشان تاسیس گردیده ،ادامه دارد یادش گرامی وروحش شاد .
فریده غیرت
@Tannver
در آستانه ورود به اولین سال رحلت زنده یاد بهمن کشاورز هستیم .سالی که با ناباوری آغاز وباغم از دست دادن انسانی والا وشریف وبا همه خصایل ارزشمندش سپری شد .ارادت من به این بزرگمرداز زمانی آغاز شد که در حوزه وکالت با ایشان آشنا شدم.قبل از آنکه به خصوصیات اخلاقی ایشان پی ببرم ادب وتواضع وفروتنی بیش از اندازه ایشان توجه مرا بخود جلب نمود .وبعدها که با تفکر و عملکرد ایشان آشنا شدم ارادتم نیز افزون شد.ماحصل همه سالهای اشناییم با این بزرگمرد ،پر است ازخاطرات بیشمار که همه آنهانشان ازرفتار ومنش و کردار ارزنده ایشان داشت.بهمن کشاورز نمونه کامل انسانی فهیم وآزاده ومتعهد ووکیلی باسواد ودلسوز بود وحقا نمونه کامل والگوی مناسبی برای اخلاق حرفه ای برای وکلا بود.حتی در نبودش ، همه کسانی که اورا میشناختند با افتخار از او یاد میکردند .جمله ای که درزمان حیاتش گفتم وبه آن اعتقاد داشتم این بود که اقای کشاورز به وکلا وکانونها اعتبار دادوهرگز اعتباری از کانونها برای خود مطالبه نکرد .آن بزرگوار به اتحاد ویکدلی وکلا اعتقاد زیاد داشت .تلاشهای او برای ایجاد وتاسیس اتحادیه کانونهای وکلافراموش ناشدنی است.حتی زمانی که دارای سمتی هم نبود دوستان وهمفکران را برای اتحاد بیشتر ،دعوت میکرد که من هم افتخار شرکت در این جلسات را داشتم.وبعد از نبود ایشان به احترامشان وبرای ادامه راهشان ،تشکیل جلسات را ادامه دادیم. دین من به علت ارادت با این بزرگمرد، با همکاری وهمفکری با بنیاد کشاورز که به یاد و نام ایشان تاسیس گردیده ،ادامه دارد یادش گرامی وروحش شاد .
فریده غیرت
@Tannver
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
جناب وکیل دکتر امیر حسین آبادی از خاطره ای با جناب استاد بهمن کشاورز می نویسد
آشنایی من با مرحوم آقای آکشاورز از سال ۵۲ که سال ورود من به کار قضایی و سالهای ابتدایی وکالت آن مرحوم بود برمیگردد و از طریق پدر همسر ایشان که بعدا به طریقی با من دوست و آشنا شد،ارتباط با مرحوم کشاورز بیشتر شد.
اما بیشترین ارتباط و نزدیکی در دوره ۲۲ هیات مدیره از سال ۸۰ تا ۸۲ است که مرتب هفته ای ۲ روز در هیات مدیره باهم بودیم و اوقات فوق العاده ای هم جدای از هیات مدیره باهم راجع به کانون داشتیم.
خاطره ای که برای من جالب است و مربوط به همان دوره ۲۲هیات مدیره است.
این دوره به تایید همه کسانیکه آن را به یاد دارند جزء بهترین های هیات مدیره بعد از پیروزی انقلاب است.
در جلسه اول مرحوم مصباح و مرحوم کشاورز هر دو داوطلب ریاست بودند،بعد از دو دور رای گیری آقای کشاورز رای بیشتری آورد،
رییس سنی که در آن زمان مرحوم طیرانیان بود به ایشان تبریک گفت،قبل از اینکه آقای کشاورز در جایگاه ریاست قرار گیرد یکی از اعضای هیات مدیره در رای گیری تشکیکی کرد که بحث حقوقی مفصلی درگرفت،حتی کمی به مشاجره لفظی هم کشید،آنچنان جلسه طولانی شد که ناگزیر نهار هم در کانون صرف شد.
هنگام نهار من که کنار مرحوم کشاورز بودم گفتم که با این وضعیت چه پیش خواهد آمد.
ایشان گفتند به نظر من این دوره بهترین و درخشان ترین دوره هیات مدیره خواهد بود،من گفتم مگر شما نمیدانید که سالی که نکوست از بهارش پیداست،ایشان گفتند نخیر،جنگ و اختلاف اول مسلما صلح به همراه دارد.
و همینگونه هم شد.
بعد از این بالاخره ساعت حدود ۴ بعد از ظهر که از ساعت ۹ صبح جلسه شروع شده بود ،قضیه تمام شد و ریاست آقای کشاورز پذیرفتند.
مطلب ایشان دقیقا تحقق پیدا کرد که دوره ۲۲ بهترین و کارامدترین دوره های هیات مدیره بود.
اعضای هیات مدیره افراد شاخصی بودند که از جمله مرحوم آقای کشاورز به عنوان رییس ،مرحوم آقای مصباح نایب رییس،آقای مدرس گیلانی نایب رییس دیگر،مرحوم نور بها و نوبخت،آقای دکتر نصیری،آقای دکتر کاشانی،مرحوم دکتر طیرانیان،دکتر آذربایجانی و سرکار خانم غیرت و سرکار خانم مینو افشاری بودند.
به هر حال گفته ایشان تحقق پیدا کرد.
@Tannver
آشنایی من با مرحوم آقای آکشاورز از سال ۵۲ که سال ورود من به کار قضایی و سالهای ابتدایی وکالت آن مرحوم بود برمیگردد و از طریق پدر همسر ایشان که بعدا به طریقی با من دوست و آشنا شد،ارتباط با مرحوم کشاورز بیشتر شد.
اما بیشترین ارتباط و نزدیکی در دوره ۲۲ هیات مدیره از سال ۸۰ تا ۸۲ است که مرتب هفته ای ۲ روز در هیات مدیره باهم بودیم و اوقات فوق العاده ای هم جدای از هیات مدیره باهم راجع به کانون داشتیم.
خاطره ای که برای من جالب است و مربوط به همان دوره ۲۲هیات مدیره است.
این دوره به تایید همه کسانیکه آن را به یاد دارند جزء بهترین های هیات مدیره بعد از پیروزی انقلاب است.
در جلسه اول مرحوم مصباح و مرحوم کشاورز هر دو داوطلب ریاست بودند،بعد از دو دور رای گیری آقای کشاورز رای بیشتری آورد،
رییس سنی که در آن زمان مرحوم طیرانیان بود به ایشان تبریک گفت،قبل از اینکه آقای کشاورز در جایگاه ریاست قرار گیرد یکی از اعضای هیات مدیره در رای گیری تشکیکی کرد که بحث حقوقی مفصلی درگرفت،حتی کمی به مشاجره لفظی هم کشید،آنچنان جلسه طولانی شد که ناگزیر نهار هم در کانون صرف شد.
هنگام نهار من که کنار مرحوم کشاورز بودم گفتم که با این وضعیت چه پیش خواهد آمد.
ایشان گفتند به نظر من این دوره بهترین و درخشان ترین دوره هیات مدیره خواهد بود،من گفتم مگر شما نمیدانید که سالی که نکوست از بهارش پیداست،ایشان گفتند نخیر،جنگ و اختلاف اول مسلما صلح به همراه دارد.
و همینگونه هم شد.
بعد از این بالاخره ساعت حدود ۴ بعد از ظهر که از ساعت ۹ صبح جلسه شروع شده بود ،قضیه تمام شد و ریاست آقای کشاورز پذیرفتند.
مطلب ایشان دقیقا تحقق پیدا کرد که دوره ۲۲ بهترین و کارامدترین دوره های هیات مدیره بود.
اعضای هیات مدیره افراد شاخصی بودند که از جمله مرحوم آقای کشاورز به عنوان رییس ،مرحوم آقای مصباح نایب رییس،آقای مدرس گیلانی نایب رییس دیگر،مرحوم نور بها و نوبخت،آقای دکتر نصیری،آقای دکتر کاشانی،مرحوم دکتر طیرانیان،دکتر آذربایجانی و سرکار خانم غیرت و سرکار خانم مینو افشاری بودند.
به هر حال گفته ایشان تحقق پیدا کرد.
@Tannver
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
جناب وکیل دکتر تهمورث بشیریه با خاطره ای از جناب استاد بهمن کشاورز می نویسد:
برای سالروز کوچ ابدی استادم زنده یاد بهمن کشاورز
تهمورث بشیریه، کارآموز استاد
چند روزی است حالم دگرگون است؛ با خود می اندیشم که ناهمواری های این روزها از بیش از دو ماه پیش شروع شده اما من، هرگز مثل این چند روز، بی قرار نبوده ام. آینه را می نگرم، خبر از ناآرامی عمیقی می دهد چشمانم؛ آرامبخش ها آرامم نمی کند، بیشترشان می کنم؛ گیج می شوم اما گیجی ناآرام! تقویم جلوی میز آشپزخانه را بر می دارم تا ببینم چه خبر است و ناگهان، گویی ساعت کوک شده بدنم زنگ می زند؛ من کوکش نکرده بودم اما زنگ می زند و این روزها مدام زنگ می زند....
این روزها، روزهای اردیبهشت است؛ اردیبهشتی که از سال پیش دیگر برای من "اردیجهنم" است!!
...
بعداز ظهر عازم کیش بودم. به رضا (یزدی) زنگ زدم که بیا قدمی بزنیم و نهار را با هم بخوریم و قرار شد که بیاید. تا آمدن او تلفنم زنگ خورد. دوستی بود که مطلبی گفت که "شنیده ام "استاد" رفته است"! گفتم لابد با مرحوم مصباح اشتباه گرفته ای چون من همین دیروز عصر با ایشان در مورد مطلبی به تفصیل صحبت کردم و سرحال بودند و مثل همیشه شوخ. قبول کرد که اشتباه کرده و من هم سعی کردم حتی به آن نیندیشم. اما دلشوره امان نداد، تماس گرفتم، زنگ و زنگ و زنگ بی جواب...
حتما چند دقیقه دیگر خودش زنگ می زند چون از اینهایی نبود که تماسی یا پیامی را از غریبه و آشنا، کوچک و بزرگ، ببیند و زنگ نزند...
رضا رسید و موضوع را گفتم؛ همدیگر را حسابی متقاعد کردیم که غیر ممکن است! اما نمی دانم با آن همه اعتقاد به اشتباه بودن خبر، چرا جرات نمی کردیم به خانه شان زنگ بزنیم یا از کریم و بهارک چیزی بپرسیم...
تلفنم همچون همیشه مدام زنگ می خورد و هر بار با اضطراب و اشتیاق نگاه می کردم که او "کال بک" کرده باشد اما هیچ کدام او نبود. با رضا شروع به پیاده روی کردیم. به ظاهر آرام بودیم و هر دو پوشیده از هم دلنگران...
ناگهان تماس از خانم تجعفری مدیر داخلی اتحادیه...
نمی دانم چرا هراسناک تلفن را جواب دادم. بعد از سلام گفت: از خبر مطلع شدی؟ بی مقدمه و وحشتزده گفتم خبر مربوط به استاد؟ و بغض آلوده گفت بله!
دیگر یادم نیست که پرسیدم چه خبری یا نه! فقط یادم می آید همه جا سیاه شد و اردیبهشت داغی بر دلم گذاشت که با صد فروردین هم از دلم نمی رود!
نمی دانم تلفن را قطع کرده بودم یا نه و چگونه به رضا گفتم یا خودش فهمید...
و حالا ما بودیم که همچون دو آتش گرفته، مانده بودیم که به کدام سمت بدویم و هر سو که می رفتیم آتش شعله ورتر می شد...
...
یکسال گذشت و ما هنوز می سوزیم و تنها گاهی خاکستری بر آتشمان می نشید تا آتش درونمان، برای سرکشی های بیشتر، اندکی بیارامد...
و این روزها دریغناک با خود زمزمه می کنم که کاش خجالت را کنار می گذاشتم و او را هر بار که می دیدم عمیقتر در آغوش می کشیدم...
و مدام این دو بیت از غزلم در ذهنم بالا و پایین می شود که:
"قسمت نبود تا که در آغوش گیرمت
باید هزار سال فراموش گیرمت
آغوش تو ز لحظه رفتن خبر نکرد
تا چشم بر تو دوزم و تا گوش گیرمت..."
تهمورث بشیریه،
کارآموز استاد
دوم اردیبهشت ۱۳۹۹
@Tannver
برای سالروز کوچ ابدی استادم زنده یاد بهمن کشاورز
تهمورث بشیریه، کارآموز استاد
چند روزی است حالم دگرگون است؛ با خود می اندیشم که ناهمواری های این روزها از بیش از دو ماه پیش شروع شده اما من، هرگز مثل این چند روز، بی قرار نبوده ام. آینه را می نگرم، خبر از ناآرامی عمیقی می دهد چشمانم؛ آرامبخش ها آرامم نمی کند، بیشترشان می کنم؛ گیج می شوم اما گیجی ناآرام! تقویم جلوی میز آشپزخانه را بر می دارم تا ببینم چه خبر است و ناگهان، گویی ساعت کوک شده بدنم زنگ می زند؛ من کوکش نکرده بودم اما زنگ می زند و این روزها مدام زنگ می زند....
این روزها، روزهای اردیبهشت است؛ اردیبهشتی که از سال پیش دیگر برای من "اردیجهنم" است!!
...
بعداز ظهر عازم کیش بودم. به رضا (یزدی) زنگ زدم که بیا قدمی بزنیم و نهار را با هم بخوریم و قرار شد که بیاید. تا آمدن او تلفنم زنگ خورد. دوستی بود که مطلبی گفت که "شنیده ام "استاد" رفته است"! گفتم لابد با مرحوم مصباح اشتباه گرفته ای چون من همین دیروز عصر با ایشان در مورد مطلبی به تفصیل صحبت کردم و سرحال بودند و مثل همیشه شوخ. قبول کرد که اشتباه کرده و من هم سعی کردم حتی به آن نیندیشم. اما دلشوره امان نداد، تماس گرفتم، زنگ و زنگ و زنگ بی جواب...
حتما چند دقیقه دیگر خودش زنگ می زند چون از اینهایی نبود که تماسی یا پیامی را از غریبه و آشنا، کوچک و بزرگ، ببیند و زنگ نزند...
رضا رسید و موضوع را گفتم؛ همدیگر را حسابی متقاعد کردیم که غیر ممکن است! اما نمی دانم با آن همه اعتقاد به اشتباه بودن خبر، چرا جرات نمی کردیم به خانه شان زنگ بزنیم یا از کریم و بهارک چیزی بپرسیم...
تلفنم همچون همیشه مدام زنگ می خورد و هر بار با اضطراب و اشتیاق نگاه می کردم که او "کال بک" کرده باشد اما هیچ کدام او نبود. با رضا شروع به پیاده روی کردیم. به ظاهر آرام بودیم و هر دو پوشیده از هم دلنگران...
ناگهان تماس از خانم تجعفری مدیر داخلی اتحادیه...
نمی دانم چرا هراسناک تلفن را جواب دادم. بعد از سلام گفت: از خبر مطلع شدی؟ بی مقدمه و وحشتزده گفتم خبر مربوط به استاد؟ و بغض آلوده گفت بله!
دیگر یادم نیست که پرسیدم چه خبری یا نه! فقط یادم می آید همه جا سیاه شد و اردیبهشت داغی بر دلم گذاشت که با صد فروردین هم از دلم نمی رود!
نمی دانم تلفن را قطع کرده بودم یا نه و چگونه به رضا گفتم یا خودش فهمید...
و حالا ما بودیم که همچون دو آتش گرفته، مانده بودیم که به کدام سمت بدویم و هر سو که می رفتیم آتش شعله ورتر می شد...
...
یکسال گذشت و ما هنوز می سوزیم و تنها گاهی خاکستری بر آتشمان می نشید تا آتش درونمان، برای سرکشی های بیشتر، اندکی بیارامد...
و این روزها دریغناک با خود زمزمه می کنم که کاش خجالت را کنار می گذاشتم و او را هر بار که می دیدم عمیقتر در آغوش می کشیدم...
و مدام این دو بیت از غزلم در ذهنم بالا و پایین می شود که:
"قسمت نبود تا که در آغوش گیرمت
باید هزار سال فراموش گیرمت
آغوش تو ز لحظه رفتن خبر نکرد
تا چشم بر تو دوزم و تا گوش گیرمت..."
تهمورث بشیریه،
کارآموز استاد
دوم اردیبهشت ۱۳۹۹
@Tannver
Telegram
attach 📎