Forwarded from محمد جدیری عباسی
سه شنبه مورخ ۲۷ مردادماه ۱۴۰۰
سعید میرزائی از تبریز، بایزید نیکبخت از پیرانشهر و صمد بابازاده از اردبیل که قله پویدا به ارتفاع ۷۱۳۴ متر را صعود نموده اند، صبح امروز از طریق فرودگاه بینالمللی شهید مدنی وارد کلانشهر تبریز شدند.
منبع:
روابط عمومی هیات کوهنوردی و صعود های ورزشی کلانشهر تبریز
@khabarkooh
@koohiran
سعید میرزائی از تبریز، بایزید نیکبخت از پیرانشهر و صمد بابازاده از اردبیل که قله پویدا به ارتفاع ۷۱۳۴ متر را صعود نموده اند، صبح امروز از طریق فرودگاه بینالمللی شهید مدنی وارد کلانشهر تبریز شدند.
منبع:
روابط عمومی هیات کوهنوردی و صعود های ورزشی کلانشهر تبریز
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه (محمد جدیری عباسی)
۲۷ مردادماه ۱۳۷۵
۲۵ سال از پرواز قارتال گذشت.
کوهنورد فقید و اسطوره آذربایجان
زنده یاد #حسین_حراستی
@khabarkooh
@koohiran
۲۵ سال از پرواز قارتال گذشت.
کوهنورد فقید و اسطوره آذربایجان
زنده یاد #حسین_حراستی
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from انجمن پزشکی کوهستان ایران (حمید مساعدیان)
👆👆👆👆👆👆👆👆👆
🅾 برگزاری کارگاه یک روزه تخصصی "مبانی پایه تغذیه در کوهنوردی و ارتفاع":
@irmma
انجمن پزشکی کوهستان ایران در نظر دارد اولین کارگاه یک روزه تغذیه ورزشی با رویکرد به ورزشهای کوهستانی و زمستانی و ورزش کوهنوردی بنام دوره تخصصی "مبانی پایه تغذیه در کوهنوردی و ارتفاع" را برگزار نماید.
مباحث و طرح درسهای کارگاه تغذیه، کاملا کاربردی و برای شرایط صعود بهتر و ایمن تر در برنامه های جدی کوهنوردی و هیمالیانوردی می باشد:
۱. اصول پایه ای تغذیه در ارتفاع، ورزش کوهنوردی و هیمالیانوردی
۲. نقش مکمل ها و ویتامین ها در برنامه های چند روزه کوهنوردی
۳. نقش اشتها آورها در رژیم های غذایی کوهنورد
۴. اصول پایه ای تغذیه در ورزش کوهنوردی و هیمالیانوردی از دید کمیسیون پزشکی اتحادیه جهانی کوهنوردی
در این دوره به سوالات ذیل پاسخ داده خواهد شد:
۱. آیا جنسیت کوهنورد در کاهش چربی و بدست آوردن عضله تاثیر گذار است؟ کدام بر دیگری اولویت دارد؟ (اصلا اولویت می توان قائل شد).
۲. در برنامه های کوهنوردی کربوهیدرات یا پروتئین؛ کدام مهم تر و موثرتر است؟
۳. تاثیر ویتامین ها و املاح در صعود به ارتفاعات چیست؟
۴.ملاحظات مصرف چربی ها در ارتفاع و ورزش کوهنوردی چیست؟
در این کارگاه سعی بر آن است کلیدی ترین و کاربردی ترین مطالب با تکیه بر منابع به روز ارائه شود تا دغدغه کوهنوردان که در این روزها با تبلیغات زیاد و بدون پشتوانه علمی در این نوع موضوعات مواجهند برطرف و دانش بکارگیری توصیه ها را حداقل برای خود بدست آورند.
مدرسین دوره:
✔️دکتر هادی عطارد
رژیم درمانگر و متخصص تغذیه ورزشی
رئیس بخش تغذیه آکادمی ملی المپیک
مسئول دپارتمان تغذیه فدراسیون پزشکی ورزشی
✔️محمد حسین سامانی پور
کارشناس ارشد تغذیه ورزشی
محقق و پژوهشگر در حوزه تغذیه و متابولیسم ورزشی
✔️ دکتر حمید مساعدیان عضو کمیسیون پزشکی اتحادیه و مدرس دوره های پزشکی کوهستان- مسئول بخش جستجو و نجات فدراسیون کوهنوردی
انجمن پزشکی کوهستان ایران در نظر دارد اولین دوره تخصصی "مبانی پایه تغذیه در کوهنوردی و ارتفاع" را با رعایت اصول فاصله گزاری فردی و تعداد محدود در تهران در تاریخ چهارشنبه ۳ شهریورماه ۱۴۰۰ برگزار نماید.
🔸مدرک این دوره از طرف انجمن پزشکی کوهستان ایران ارائه میگردد.
🔸جهت ثبت نام داوطلبین می بایست مبلغ ۲۲۰ هزار تومان به حساب کارت:
6037997562451006
به نام محمد حسین سامانی پور واریز و فیش واریزی و عکس کارت ملی خود به شماره 09121910105 تلگرام نمایند.
علاقمندان در صورت ثبت نام گروهی از تخفیفات ویژه برخوردارند.
🔸ظرفیت دوره ۱۰ نفر می باشد.
علاقمندان می توانند جهت ثبت نام با انجمن پزشکی کوهستان تماس حاصل نمایند:
26503137 - 09121910105
محل برگزاری دوره: تهران خ پاسداران چهارراه فرمانیه ابتدای خ فرمانیه جنب باشگاه فرمانیه پلاک ۴ واحد ۲ طبقه همکف - مرکز آموزش انجمن پزشکی کوهستان ایران
لازم است ثبت نام کنندگان راس ساعت ۸.۳۰ صبح در محل دوره حاضر باشند.
انجمن پزشکی کوهستان ایران
@irmma
🅾 برگزاری کارگاه یک روزه تخصصی "مبانی پایه تغذیه در کوهنوردی و ارتفاع":
@irmma
انجمن پزشکی کوهستان ایران در نظر دارد اولین کارگاه یک روزه تغذیه ورزشی با رویکرد به ورزشهای کوهستانی و زمستانی و ورزش کوهنوردی بنام دوره تخصصی "مبانی پایه تغذیه در کوهنوردی و ارتفاع" را برگزار نماید.
مباحث و طرح درسهای کارگاه تغذیه، کاملا کاربردی و برای شرایط صعود بهتر و ایمن تر در برنامه های جدی کوهنوردی و هیمالیانوردی می باشد:
۱. اصول پایه ای تغذیه در ارتفاع، ورزش کوهنوردی و هیمالیانوردی
۲. نقش مکمل ها و ویتامین ها در برنامه های چند روزه کوهنوردی
۳. نقش اشتها آورها در رژیم های غذایی کوهنورد
۴. اصول پایه ای تغذیه در ورزش کوهنوردی و هیمالیانوردی از دید کمیسیون پزشکی اتحادیه جهانی کوهنوردی
در این دوره به سوالات ذیل پاسخ داده خواهد شد:
۱. آیا جنسیت کوهنورد در کاهش چربی و بدست آوردن عضله تاثیر گذار است؟ کدام بر دیگری اولویت دارد؟ (اصلا اولویت می توان قائل شد).
۲. در برنامه های کوهنوردی کربوهیدرات یا پروتئین؛ کدام مهم تر و موثرتر است؟
۳. تاثیر ویتامین ها و املاح در صعود به ارتفاعات چیست؟
۴.ملاحظات مصرف چربی ها در ارتفاع و ورزش کوهنوردی چیست؟
در این کارگاه سعی بر آن است کلیدی ترین و کاربردی ترین مطالب با تکیه بر منابع به روز ارائه شود تا دغدغه کوهنوردان که در این روزها با تبلیغات زیاد و بدون پشتوانه علمی در این نوع موضوعات مواجهند برطرف و دانش بکارگیری توصیه ها را حداقل برای خود بدست آورند.
مدرسین دوره:
✔️دکتر هادی عطارد
رژیم درمانگر و متخصص تغذیه ورزشی
رئیس بخش تغذیه آکادمی ملی المپیک
مسئول دپارتمان تغذیه فدراسیون پزشکی ورزشی
✔️محمد حسین سامانی پور
کارشناس ارشد تغذیه ورزشی
محقق و پژوهشگر در حوزه تغذیه و متابولیسم ورزشی
✔️ دکتر حمید مساعدیان عضو کمیسیون پزشکی اتحادیه و مدرس دوره های پزشکی کوهستان- مسئول بخش جستجو و نجات فدراسیون کوهنوردی
انجمن پزشکی کوهستان ایران در نظر دارد اولین دوره تخصصی "مبانی پایه تغذیه در کوهنوردی و ارتفاع" را با رعایت اصول فاصله گزاری فردی و تعداد محدود در تهران در تاریخ چهارشنبه ۳ شهریورماه ۱۴۰۰ برگزار نماید.
🔸مدرک این دوره از طرف انجمن پزشکی کوهستان ایران ارائه میگردد.
🔸جهت ثبت نام داوطلبین می بایست مبلغ ۲۲۰ هزار تومان به حساب کارت:
6037997562451006
به نام محمد حسین سامانی پور واریز و فیش واریزی و عکس کارت ملی خود به شماره 09121910105 تلگرام نمایند.
علاقمندان در صورت ثبت نام گروهی از تخفیفات ویژه برخوردارند.
🔸ظرفیت دوره ۱۰ نفر می باشد.
علاقمندان می توانند جهت ثبت نام با انجمن پزشکی کوهستان تماس حاصل نمایند:
26503137 - 09121910105
محل برگزاری دوره: تهران خ پاسداران چهارراه فرمانیه ابتدای خ فرمانیه جنب باشگاه فرمانیه پلاک ۴ واحد ۲ طبقه همکف - مرکز آموزش انجمن پزشکی کوهستان ایران
لازم است ثبت نام کنندگان راس ساعت ۸.۳۰ صبح در محل دوره حاضر باشند.
انجمن پزشکی کوهستان ایران
@irmma
Forwarded from محمد جدیری عباسی
آیا در منطقه مرگ "اخلاق" وجود دارد؟
مطلبی تامل برانگیز به قلم
«ویتالی لازو»
کوهنورد و فیلمساز روس
@khabarkooh
@koohiran
مطلبی تامل برانگیز به قلم
«ویتالی لازو»
کوهنورد و فیلمساز روس
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه (محمد جدیری عباسی)
آیا در منطقه مرگ اخلاق وجود دارد؟
به قلم «ویتالی لازو»
کوهنورد و فیلمساز روس
همه پستهای کوهنوردانی که در ۱۸ جولای ۲۰۲۱ به قله برودپیک صعود کردند، مرا به یاد این جمله میاندازد: "من راه رفتم، راه رفتم، سپس خوابیدم و بیدار شدم، از دست من کاری ساخته نبود!".
در اینجا به عنوان یک شاهد سعی خواهم کرد تا دیدگاه دقیقتری از آنچه در کوهستان رخ داد را به همراه یک ارزیابی کلی ارائه دهم، زمانیکه کوهنوردان به طور کلی از کوههای بلند بالا میروند، چه اتفاقی میافتد؟!
روز ۱۷ جولای ساعت ۲۳:۰۰ (به وقت محلی) تیم ما در منطقه مرگ از کمپ ۳ در ارتفاع ۷۰۰۰ متری خارج شد تا به سمت قله برود.
طبق معمول با اسکی، تجهیزات فیلمبرداری، بدون اکسیژن مصنوعی به راه افتادیم.
در ساعت ۱۶، در "قله فرعی"، تصمیم گرفتیم به عقب برگردیم و صعود را قطع کنیم.
اگر میخواستیم در این زمان از روز به قله برسیم، باید ۱ تا ۲ ساعت دیگر را در شیب طی میکردیم و سپس به عقب باز میگشتیم.
اما هوا کاملا تاریک میشد و بازگشت خطرناک بود.
در مقایسه با سایر تیمها، ما از مزیت داشتن اسکی برخوردار بودیم و امکان فرود سریع را داشتیم.
در ۱۸ جولای ساعت ۲۰ هنگام غروب به کمپ ۳ رسیدیم و پس از صرف یک نوشیدنی ساعت ۲۱.۳۰ به خواب رفتیم.
و اینگونه آغاز شد ...
ساعت ۲۴ ما توسط چادر کناری متعلق به بلژیکیها از خواب بیدار شدیم: "یک دختر روسی به شکاف بزرگ سقوط کرده، او را باید نجات دهیم!".
توجه: صعود به قله برودیک از سمت پاکستان تا گردنه در ارتفاع ۷۸۰۰ متری انجام میشود.
سپس، پس از رسیدن به گردنه، باید به سمت راست بروید و در امتداد خطالراس بالا رفته و تا قله اصلی (۴-۳ ساعت) منتهی میشود.
مرز پاکستان و چین در امتداد خط الراس قرار دارد (در سمت راست پاکستان و در سمت چپ کشور چین قرار گرفتهاند).
سمت چینی یک دیوار برفی و یخی با شیب تقریبی ۷۰ درجه است.
"شکاف بزرگ" قبل از گردنه، در ارتفاع ۷۶۰۰ متری واقع شده است.
بدون هیچ کلمهای لباس و کفش به تن کردم.
از بلژیکیها خواسته شد وسایل کمکهای اولیه را در کمپ جمعآوری کنند (تجهیزات ما کم بود، زیرا ما یک پاکستانی را در زمان حمله به قله نجات داده بودیم و بخشی از لوازممان را صرف او کردیم) و سعی کنند یک تیم نجات تشکیل دهند (حدود ۲۰ نفر در کمپ ۳ حضور داشتند).
باید بگویم که من هیچ کس را برای عدم همراهی سرزنش نمیکنم واقعا بالا رفتن از کوه بعد از یک روز کار در ارتفاع زیاد دشوار است و برای برخی غیرممکن است.
در نتیجه، من فقط یک کیت کمکهای اولیه، یک سیلندر اکسیژن، یک ماسک و رگلاتور همراه بردم ...
تعداد "نجاتگران" صفر...
«مونیکا ویتکوفسکا» از لهستان بسیار نگران بود.
او آماده بود تا همه لوازمش را برای امداد و نجات به اشتراک بگذارد و همه نوع کمکی را ارائه دهد.
اما خودش نتوانست مرا همراهی کند و از اینرو بسیار ناراحت بود.
قبل از حرکت متوجه عکسالعمل آنتون شدم.
پرسید"کجا می روی؟ وقتی توضیح دادم عنوان داشت: منهم میآیم".
من و آنتون برای مدت زمانی طولانی مجبور نیستیم در مورد بسیاری از مسائل بحث کنیم.
اگر باید برویم - پس میرویم ...
در کمپ اصلی تشکیل تیم نجات توسط کوهنورد و راهنمای مشهور کانادایی «دان بووی» هماهنگ شده بود.
او در سفر زمستانی به برودپیک با «دنیس اوروبکو» شرکت داشت.
درنهایت در ساعت ۲۴ شب ۱۹ جولای، اطلاعات به شرح زیر بود: «آناستازیا رانوا» در منطقه "شکاف بزرگ" سقوط کرده و ممکن است جراحات زیادی برایش رخ داده باشد، همچنین به نظر میرسید که او به تنهایی در حال حرکت بوده".
ساعت یک بامداد من و آنتوان به سمت بالا رفتیم.
در کولهپشتی من اکسیژن، لباس اضافی و حداقل تجهیزات کوهنوردی وجود داشت.
آنتوان یک جعبه کمکهای اولیه، زیرانداز، غذاو نوشیدنی به همراه داشت.
«دون بووی» از کمپ اصلی گفت: که حادثهای برای آقای کیم، کوهنورد معلول کره جنوبی رخ داده که اورژانسی است. بر اساس اطلاعات، کیم نیز در شکافی در منطقه "شکاف بزرگ" سقوط کرده و کوهنوردان انگلیسی در حال حاضر برای جستجوی او آمدهاند.
به من توصیه شد هنوز عجله نکنم.
در ساعت ۴ بامداد، ۱۰۰ متر قبل از کمپ ۴ (۷۳۰۰ متر)، با نستیا ملاقات کردم! او فقط با یک لنگه کرامپون راه می رفت! در همان ابتدای گفتگو با او مشخص بود این دختر به وضوح از شرایط عادی برخوردار نیست ... پاسخ هایش گیج کننده بود.
در پاسخ به این سوال که: "دربالا چه اتفاقی افتاده؟ محل حادثه کجاست و شرایط آقای کیم چگونه است؟" این پاسخ را دریافت کردم: «مگر آقای کیم هم سقوط کرده؟ اما من تنها افتادم. آیا او هم افتاده؟".
قسمت اول
منبع: وبلاگ کوه قاف
@khabarkooh
@koohiran
به قلم «ویتالی لازو»
کوهنورد و فیلمساز روس
همه پستهای کوهنوردانی که در ۱۸ جولای ۲۰۲۱ به قله برودپیک صعود کردند، مرا به یاد این جمله میاندازد: "من راه رفتم، راه رفتم، سپس خوابیدم و بیدار شدم، از دست من کاری ساخته نبود!".
در اینجا به عنوان یک شاهد سعی خواهم کرد تا دیدگاه دقیقتری از آنچه در کوهستان رخ داد را به همراه یک ارزیابی کلی ارائه دهم، زمانیکه کوهنوردان به طور کلی از کوههای بلند بالا میروند، چه اتفاقی میافتد؟!
روز ۱۷ جولای ساعت ۲۳:۰۰ (به وقت محلی) تیم ما در منطقه مرگ از کمپ ۳ در ارتفاع ۷۰۰۰ متری خارج شد تا به سمت قله برود.
طبق معمول با اسکی، تجهیزات فیلمبرداری، بدون اکسیژن مصنوعی به راه افتادیم.
در ساعت ۱۶، در "قله فرعی"، تصمیم گرفتیم به عقب برگردیم و صعود را قطع کنیم.
اگر میخواستیم در این زمان از روز به قله برسیم، باید ۱ تا ۲ ساعت دیگر را در شیب طی میکردیم و سپس به عقب باز میگشتیم.
اما هوا کاملا تاریک میشد و بازگشت خطرناک بود.
در مقایسه با سایر تیمها، ما از مزیت داشتن اسکی برخوردار بودیم و امکان فرود سریع را داشتیم.
در ۱۸ جولای ساعت ۲۰ هنگام غروب به کمپ ۳ رسیدیم و پس از صرف یک نوشیدنی ساعت ۲۱.۳۰ به خواب رفتیم.
و اینگونه آغاز شد ...
ساعت ۲۴ ما توسط چادر کناری متعلق به بلژیکیها از خواب بیدار شدیم: "یک دختر روسی به شکاف بزرگ سقوط کرده، او را باید نجات دهیم!".
توجه: صعود به قله برودیک از سمت پاکستان تا گردنه در ارتفاع ۷۸۰۰ متری انجام میشود.
سپس، پس از رسیدن به گردنه، باید به سمت راست بروید و در امتداد خطالراس بالا رفته و تا قله اصلی (۴-۳ ساعت) منتهی میشود.
مرز پاکستان و چین در امتداد خط الراس قرار دارد (در سمت راست پاکستان و در سمت چپ کشور چین قرار گرفتهاند).
سمت چینی یک دیوار برفی و یخی با شیب تقریبی ۷۰ درجه است.
"شکاف بزرگ" قبل از گردنه، در ارتفاع ۷۶۰۰ متری واقع شده است.
بدون هیچ کلمهای لباس و کفش به تن کردم.
از بلژیکیها خواسته شد وسایل کمکهای اولیه را در کمپ جمعآوری کنند (تجهیزات ما کم بود، زیرا ما یک پاکستانی را در زمان حمله به قله نجات داده بودیم و بخشی از لوازممان را صرف او کردیم) و سعی کنند یک تیم نجات تشکیل دهند (حدود ۲۰ نفر در کمپ ۳ حضور داشتند).
باید بگویم که من هیچ کس را برای عدم همراهی سرزنش نمیکنم واقعا بالا رفتن از کوه بعد از یک روز کار در ارتفاع زیاد دشوار است و برای برخی غیرممکن است.
در نتیجه، من فقط یک کیت کمکهای اولیه، یک سیلندر اکسیژن، یک ماسک و رگلاتور همراه بردم ...
تعداد "نجاتگران" صفر...
«مونیکا ویتکوفسکا» از لهستان بسیار نگران بود.
او آماده بود تا همه لوازمش را برای امداد و نجات به اشتراک بگذارد و همه نوع کمکی را ارائه دهد.
اما خودش نتوانست مرا همراهی کند و از اینرو بسیار ناراحت بود.
قبل از حرکت متوجه عکسالعمل آنتون شدم.
پرسید"کجا می روی؟ وقتی توضیح دادم عنوان داشت: منهم میآیم".
من و آنتون برای مدت زمانی طولانی مجبور نیستیم در مورد بسیاری از مسائل بحث کنیم.
اگر باید برویم - پس میرویم ...
در کمپ اصلی تشکیل تیم نجات توسط کوهنورد و راهنمای مشهور کانادایی «دان بووی» هماهنگ شده بود.
او در سفر زمستانی به برودپیک با «دنیس اوروبکو» شرکت داشت.
درنهایت در ساعت ۲۴ شب ۱۹ جولای، اطلاعات به شرح زیر بود: «آناستازیا رانوا» در منطقه "شکاف بزرگ" سقوط کرده و ممکن است جراحات زیادی برایش رخ داده باشد، همچنین به نظر میرسید که او به تنهایی در حال حرکت بوده".
ساعت یک بامداد من و آنتوان به سمت بالا رفتیم.
در کولهپشتی من اکسیژن، لباس اضافی و حداقل تجهیزات کوهنوردی وجود داشت.
آنتوان یک جعبه کمکهای اولیه، زیرانداز، غذاو نوشیدنی به همراه داشت.
«دون بووی» از کمپ اصلی گفت: که حادثهای برای آقای کیم، کوهنورد معلول کره جنوبی رخ داده که اورژانسی است. بر اساس اطلاعات، کیم نیز در شکافی در منطقه "شکاف بزرگ" سقوط کرده و کوهنوردان انگلیسی در حال حاضر برای جستجوی او آمدهاند.
به من توصیه شد هنوز عجله نکنم.
در ساعت ۴ بامداد، ۱۰۰ متر قبل از کمپ ۴ (۷۳۰۰ متر)، با نستیا ملاقات کردم! او فقط با یک لنگه کرامپون راه می رفت! در همان ابتدای گفتگو با او مشخص بود این دختر به وضوح از شرایط عادی برخوردار نیست ... پاسخ هایش گیج کننده بود.
در پاسخ به این سوال که: "دربالا چه اتفاقی افتاده؟ محل حادثه کجاست و شرایط آقای کیم چگونه است؟" این پاسخ را دریافت کردم: «مگر آقای کیم هم سقوط کرده؟ اما من تنها افتادم. آیا او هم افتاده؟".
قسمت اول
منبع: وبلاگ کوه قاف
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه (محمد جدیری عباسی)
آیا در منطقه مرگ اخلاق وجود دارد؟
به قلم ویتالی لازو
(بعدا، در کمپ اصلی، آناستازیا توضیح داد که آقای کیم نیز به سمت کشور چین با او در یک سمت سقوط کرده بوده).
کمی پائینتر آنتوان اقدام به معاینه نستیا کرد و من او را برای انجام این کار فرستادم و خودم صعود به سمت آقای کیم را ادامه دادم.
کمی بعد، حدود ساعت ۵ بامداد، به من خبر دادند: آقای کیم نه در منطقه "شکاف بزرگ"، بلکه در خط الراس، در طرف چین سقوط کرده! و کوهنوردان انگلیسی به دنبال مکانی اشتباه بودند و کوهنورد کرهای تنها بوده.
لذا مجبور شدم بالاتر بروم.
لطفا توجه داشته باشید که اولین اطلاعات صحیح در مورد آنچه که برای آقای کیم اتفاق افتاده است و اینکه او درکجا حادثه دیده، در ساعت ۵ صبح ۱۹جولای بیان شد، یعنی او تا آن لحظه حدود ۹ ساعت را روی یک طاقچه گذرانده بود!
من یک ماسک اکسیژن پوشیدم و بالا رفتم.
"در کمپ ۴ یک تبر یخ، یومار و ... را از یکی از اعضای خسته تیم کرهای گرفتم. سپس از باربرهای پاکستانی که برای نجات آمده بودند جلو زدم.
برف تا زانو عمق داشت ...
ساعت ۱۰:۵۳ به گردنه رسیدم و سپس آقای کیم را پیدا کردم! بارش برف آغاز شده بود و دید تنها تا ۱۰۰ متری را میسر میکرد.
من به کمپ اصلی گزارش دادم که کوهنورد کرهای ایمن به نظر می رسد! او روی طاقچهای روی پای خود ایستاده و برای من دست تکان میداد.
من کارگاهی را روی یک سنگ برپا کردم و به سمت آقای کیم فرود رفتم.
او روی یک تاقچه کوچک و در محلی با شیب حدود ۷۰ درجه قرار داشت.
فاصله من تا او حدود ۲۰ متر بود.
شروع کردم به فریاد زدن و تکان دادن دست اما این بار او هیچ عکسالعملی نشان نداد.
وقتی به آقای کیم رسیدم، او بسیار خوشحال بود، اما ظاهر خوبی نداشت. او مدام تکرار می کرد: "خیلی خسته هستم، خیلی خسته ..." عینکش به پهلو کج شده بود و از درد چشم مینالید. عینکش را درست کردم، دستکشهایش رابه دستش کردم.
به رغم آنکه انگشتان دستهایش را سالها قبل از دست داده بود، اما او یک انسان بود و مچ دستانش یخ زده بودند".
کیم تقریبا یک روز را در فضایی به وسعت یکی دو متر قرار گرفته بود.
او و آناستازیا برروی طناب ثابت و در بازگشت از قله به سمت چین سقوط کرده بودند.
من به آقای کیم آب دادم، اما هیچ غذایی وجود نداشت، همه چیز پیش آنتوان بود. سپس با اتصال یک کارابین به او، عملیات نجات را سازماندهی کردم.
ابتدا کارگاه را تقویت کرده و به بالاکشی پرداختم.
کیم درخواست کرد تا از یومار خود به عنوان پشتیبان برای سرعت در بالاکشی استفاده کند.
این موضوع واقعا من را شگفتزده کرد! قبل از اینکه خودم بالا بروم یومار او را روی خط اصلی طناب نصب کردم و نشان دادم که چگونه باید از آن استفاده کند.
کیم همه چیز را درک کرده بود و کار با یک یومار را به من نشان داد.
سپس با دو یومار اقدام به صعود به سمت کارگاه کردم.
در محل کارگاه دو نفر از همراهان آقای کیم به من کمک کردند.
در روز ۱۸ جولای، یکی از آنها در این مکان بود و به مدت ۴ ساعت به نجات نستیا کمک کرده بود.
در نتیجه او توان و قدرت بیرون کشیدن کیم را نداشت، بنابراین شب به کمپ ۴ رفته و دوباره بازگشته بود.
شروع کردیم به بیرون کشیدن کیم.
یک متر، دو، سه ...
دقایقی بعد متوجه شدیم مشکلی برای بالا کشیدن بروز کرده! او را صدا زدم.
اما پاسخی نشنیدم.
سپس تصمیم گرفتم که کمی به او طناب بدهم و به پایین بروم (استنباطم این بود که به احتمال زیاد یومار او گیر کرده و یا گرهی روی طناب، مسیر عبور کارابین را مسدود کرده است). فرود را تا چند متری بالای سر او ادامه دادم. درست برروی طنابی که به آقای کیم متصل بود.
من ۵ متر بالاتر از کوهنورد کرهای متوقف شدم و شروع کردم به فریاد زدن! اما آقای کیم عکس العملی نشان نداد.
او تکان خورد و سعی کرد کاری انجام دهد.
و من فریاد زدم: "بس کن، بس کن، متوقف شو!" و در آن لحظه ضربه تندی به طناب وارد شد ... من به دیواره برخورد کردم.
در حقیقت، در آن لحظه داشتم با زندگی خود وداع میکردم ...
آنجا بود که متوجه شدم طناب او پاره شده و آقای کیم به انتهای شکاف سقوط کرد ...
تصویر واضح است.
یومار او طنابش را بریده بود. نمیدانم ولی تصور میکنم آقای کیم یا ترسیده بود (که بعید به نظر میرسد)، یا تصمیم گرفته بود از طنابهای قدیمی استفاده کند و یومارش را به آنها متصل کرده بود. بنابراین، پس از بریده شدن طناب روی یومار او، شک سقوطش منجر به پارگی طناب بالاکشی ما شده و او را به اعماق شکاف فرستاد.
من و کیم در یک خط بودیم - از لحاظ تئوری، بریدن طناب میتوانست بالاتر از من اتفاق بیفتد. آنوقت ممکن بود با هم سقوط کنیم ...
«کیم هونگ بین»، یک ورزشکار با اراده قوی و بدون انگشت، ستاره در جهان آلپینیست بود.
و این شخص معروف در سمت چینی برودپیک درگذشت...
این آخرین قله او در برنامه "۱۴x۸۰۰۰ متری" بود...
قسمت دوم
منبع: وبلاگ کوه قاف
@khabarkooh
@koohiran
به قلم ویتالی لازو
(بعدا، در کمپ اصلی، آناستازیا توضیح داد که آقای کیم نیز به سمت کشور چین با او در یک سمت سقوط کرده بوده).
کمی پائینتر آنتوان اقدام به معاینه نستیا کرد و من او را برای انجام این کار فرستادم و خودم صعود به سمت آقای کیم را ادامه دادم.
کمی بعد، حدود ساعت ۵ بامداد، به من خبر دادند: آقای کیم نه در منطقه "شکاف بزرگ"، بلکه در خط الراس، در طرف چین سقوط کرده! و کوهنوردان انگلیسی به دنبال مکانی اشتباه بودند و کوهنورد کرهای تنها بوده.
لذا مجبور شدم بالاتر بروم.
لطفا توجه داشته باشید که اولین اطلاعات صحیح در مورد آنچه که برای آقای کیم اتفاق افتاده است و اینکه او درکجا حادثه دیده، در ساعت ۵ صبح ۱۹جولای بیان شد، یعنی او تا آن لحظه حدود ۹ ساعت را روی یک طاقچه گذرانده بود!
من یک ماسک اکسیژن پوشیدم و بالا رفتم.
"در کمپ ۴ یک تبر یخ، یومار و ... را از یکی از اعضای خسته تیم کرهای گرفتم. سپس از باربرهای پاکستانی که برای نجات آمده بودند جلو زدم.
برف تا زانو عمق داشت ...
ساعت ۱۰:۵۳ به گردنه رسیدم و سپس آقای کیم را پیدا کردم! بارش برف آغاز شده بود و دید تنها تا ۱۰۰ متری را میسر میکرد.
من به کمپ اصلی گزارش دادم که کوهنورد کرهای ایمن به نظر می رسد! او روی طاقچهای روی پای خود ایستاده و برای من دست تکان میداد.
من کارگاهی را روی یک سنگ برپا کردم و به سمت آقای کیم فرود رفتم.
او روی یک تاقچه کوچک و در محلی با شیب حدود ۷۰ درجه قرار داشت.
فاصله من تا او حدود ۲۰ متر بود.
شروع کردم به فریاد زدن و تکان دادن دست اما این بار او هیچ عکسالعملی نشان نداد.
وقتی به آقای کیم رسیدم، او بسیار خوشحال بود، اما ظاهر خوبی نداشت. او مدام تکرار می کرد: "خیلی خسته هستم، خیلی خسته ..." عینکش به پهلو کج شده بود و از درد چشم مینالید. عینکش را درست کردم، دستکشهایش رابه دستش کردم.
به رغم آنکه انگشتان دستهایش را سالها قبل از دست داده بود، اما او یک انسان بود و مچ دستانش یخ زده بودند".
کیم تقریبا یک روز را در فضایی به وسعت یکی دو متر قرار گرفته بود.
او و آناستازیا برروی طناب ثابت و در بازگشت از قله به سمت چین سقوط کرده بودند.
من به آقای کیم آب دادم، اما هیچ غذایی وجود نداشت، همه چیز پیش آنتوان بود. سپس با اتصال یک کارابین به او، عملیات نجات را سازماندهی کردم.
ابتدا کارگاه را تقویت کرده و به بالاکشی پرداختم.
کیم درخواست کرد تا از یومار خود به عنوان پشتیبان برای سرعت در بالاکشی استفاده کند.
این موضوع واقعا من را شگفتزده کرد! قبل از اینکه خودم بالا بروم یومار او را روی خط اصلی طناب نصب کردم و نشان دادم که چگونه باید از آن استفاده کند.
کیم همه چیز را درک کرده بود و کار با یک یومار را به من نشان داد.
سپس با دو یومار اقدام به صعود به سمت کارگاه کردم.
در محل کارگاه دو نفر از همراهان آقای کیم به من کمک کردند.
در روز ۱۸ جولای، یکی از آنها در این مکان بود و به مدت ۴ ساعت به نجات نستیا کمک کرده بود.
در نتیجه او توان و قدرت بیرون کشیدن کیم را نداشت، بنابراین شب به کمپ ۴ رفته و دوباره بازگشته بود.
شروع کردیم به بیرون کشیدن کیم.
یک متر، دو، سه ...
دقایقی بعد متوجه شدیم مشکلی برای بالا کشیدن بروز کرده! او را صدا زدم.
اما پاسخی نشنیدم.
سپس تصمیم گرفتم که کمی به او طناب بدهم و به پایین بروم (استنباطم این بود که به احتمال زیاد یومار او گیر کرده و یا گرهی روی طناب، مسیر عبور کارابین را مسدود کرده است). فرود را تا چند متری بالای سر او ادامه دادم. درست برروی طنابی که به آقای کیم متصل بود.
من ۵ متر بالاتر از کوهنورد کرهای متوقف شدم و شروع کردم به فریاد زدن! اما آقای کیم عکس العملی نشان نداد.
او تکان خورد و سعی کرد کاری انجام دهد.
و من فریاد زدم: "بس کن، بس کن، متوقف شو!" و در آن لحظه ضربه تندی به طناب وارد شد ... من به دیواره برخورد کردم.
در حقیقت، در آن لحظه داشتم با زندگی خود وداع میکردم ...
آنجا بود که متوجه شدم طناب او پاره شده و آقای کیم به انتهای شکاف سقوط کرد ...
تصویر واضح است.
یومار او طنابش را بریده بود. نمیدانم ولی تصور میکنم آقای کیم یا ترسیده بود (که بعید به نظر میرسد)، یا تصمیم گرفته بود از طنابهای قدیمی استفاده کند و یومارش را به آنها متصل کرده بود. بنابراین، پس از بریده شدن طناب روی یومار او، شک سقوطش منجر به پارگی طناب بالاکشی ما شده و او را به اعماق شکاف فرستاد.
من و کیم در یک خط بودیم - از لحاظ تئوری، بریدن طناب میتوانست بالاتر از من اتفاق بیفتد. آنوقت ممکن بود با هم سقوط کنیم ...
«کیم هونگ بین»، یک ورزشکار با اراده قوی و بدون انگشت، ستاره در جهان آلپینیست بود.
و این شخص معروف در سمت چینی برودپیک درگذشت...
این آخرین قله او در برنامه "۱۴x۸۰۰۰ متری" بود...
قسمت دوم
منبع: وبلاگ کوه قاف
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه (محمد جدیری عباسی)
آیا در منطقه مرگ اخلاق وجود دارد؟
به قلم ویتالی لازو
دلایلی که منجر به این حادثه شد:»
تمایل به "فتح" قله به هر قیمتی و در هر زمان، به این واقعیت منجر شد که تعداد زیادی از کوهنوردان غیر ماهر (یعنی گردشگران و نه کوهنوردان) در شب در مسیر صعود قرار گرفتند.
اصل "بازگشت در نقطه خطر" برای آنها کار نمیکند.
بنابراین، آنها نه برای خود، بلکه برای اطرافیان خود نیز مشکل ایجاد میکنند.
و اکنون در مورد اصلیترین نکته! در کنار طاقچه و به همراه آناستازیا یک کوهنورد آماتور حضور داشت، دقیقا فردی، نامعتبر! حداقل ۱۵ نفر از كنار او گذشتند. بله، تاریک بود، اما نور چراغ پیشانی او قطعا قابل مشاهده بود!
به گفته حسین کوچیکه (باربر اختصاصی آقای کیم)، پس از نجات دختر روس، او گریه میکرده، زیرا آنقدر خسته بوده که نمیتوانسته آقای کیم را نجات دهد و دیگر هیچ قدرتی برای او باقی نمانده بود.
حسین از افراد حاضر درخواست کمک کرده بود اماهمه "کوهنوردان قهرمان و فاتحان قله" خسته شده و از کنار آنها گذشتند.
بله ، می توانم قبول کنم که آنها هیچ قدرتی برای بیرون کشیدن فرد سقوط کرده نداشتند.
اما من نمیفهمم آیا گزارش حادثه از طریق رادیو برایشان غیرممکن بود!
اگر رادیوی شما کار نمیکرد، میتوانستید با استفاده از تلفن ماهوارهای گزارش دهید!
یا از دستگاههای ردیاب همراهتان برای تقاضای کمک استفاده کنید!
اما آقایان آیا شما از آنها استفاده کردید!
آنها میتوانستند دکمه SOS را فشار دهند و یا پیامی نوشته و وضعیت را توصیف کنند که کوهنورد حادثه دیده در طرف چین قرار دارد و منتظر کمک است.
اکنون در شبکههای اجتماعی همه مردان شجاع و قهرمانان دیوانهوار، فاتحان هشت هزار متری هستند ...
و من میگویم که شما افرادی رقتانگیز و بیهویت هستید، که به زندگی انسانها اهمیت نمیدهید!!
واضح است که اگرکمپاصلی اطلاعات کامل را عصر ۱۸ جولای دریافت می کرد، به هر حال هیچ کس به من و آنتوان در ماموریت نجات ملحق نمیشد!
اما ما به یقین میدانیم که نباید وقت خود را برای نجات نستیا که میتوانست به تنهایی راه برود طلف کنیم، بلکه باید یک فرد ناتوان که نیاز مبرم به کمک دارد امداد میرساندیم.
متأسفانه "کوهنورد قهرمانان" مدرن هیچ اخلاقی ندارند.
نه در "منطقه مرگ" و نه روی زمین. رفتن به کوه نه به خاطر خطرات عینی کوهستان، بلکه به خاطر مردم، خطرناک و وحشتناک است.
نکته وحشتناکتر این است که برای یک کوهنورد مهم این است که قلهها را به هر قیمتی صعود کند و به کسی که دچار مشکل شده است کمک نمیکند!!
انسانهای گرگنما در کوهستان هستند ...
مراقب باشید.
قسمت آخر
منبع: وبلاگ کوه قاف
@khabarkooh
@koohiran
به قلم ویتالی لازو
دلایلی که منجر به این حادثه شد:»
تمایل به "فتح" قله به هر قیمتی و در هر زمان، به این واقعیت منجر شد که تعداد زیادی از کوهنوردان غیر ماهر (یعنی گردشگران و نه کوهنوردان) در شب در مسیر صعود قرار گرفتند.
اصل "بازگشت در نقطه خطر" برای آنها کار نمیکند.
بنابراین، آنها نه برای خود، بلکه برای اطرافیان خود نیز مشکل ایجاد میکنند.
و اکنون در مورد اصلیترین نکته! در کنار طاقچه و به همراه آناستازیا یک کوهنورد آماتور حضور داشت، دقیقا فردی، نامعتبر! حداقل ۱۵ نفر از كنار او گذشتند. بله، تاریک بود، اما نور چراغ پیشانی او قطعا قابل مشاهده بود!
به گفته حسین کوچیکه (باربر اختصاصی آقای کیم)، پس از نجات دختر روس، او گریه میکرده، زیرا آنقدر خسته بوده که نمیتوانسته آقای کیم را نجات دهد و دیگر هیچ قدرتی برای او باقی نمانده بود.
حسین از افراد حاضر درخواست کمک کرده بود اماهمه "کوهنوردان قهرمان و فاتحان قله" خسته شده و از کنار آنها گذشتند.
بله ، می توانم قبول کنم که آنها هیچ قدرتی برای بیرون کشیدن فرد سقوط کرده نداشتند.
اما من نمیفهمم آیا گزارش حادثه از طریق رادیو برایشان غیرممکن بود!
اگر رادیوی شما کار نمیکرد، میتوانستید با استفاده از تلفن ماهوارهای گزارش دهید!
یا از دستگاههای ردیاب همراهتان برای تقاضای کمک استفاده کنید!
اما آقایان آیا شما از آنها استفاده کردید!
آنها میتوانستند دکمه SOS را فشار دهند و یا پیامی نوشته و وضعیت را توصیف کنند که کوهنورد حادثه دیده در طرف چین قرار دارد و منتظر کمک است.
اکنون در شبکههای اجتماعی همه مردان شجاع و قهرمانان دیوانهوار، فاتحان هشت هزار متری هستند ...
و من میگویم که شما افرادی رقتانگیز و بیهویت هستید، که به زندگی انسانها اهمیت نمیدهید!!
واضح است که اگرکمپاصلی اطلاعات کامل را عصر ۱۸ جولای دریافت می کرد، به هر حال هیچ کس به من و آنتوان در ماموریت نجات ملحق نمیشد!
اما ما به یقین میدانیم که نباید وقت خود را برای نجات نستیا که میتوانست به تنهایی راه برود طلف کنیم، بلکه باید یک فرد ناتوان که نیاز مبرم به کمک دارد امداد میرساندیم.
متأسفانه "کوهنورد قهرمانان" مدرن هیچ اخلاقی ندارند.
نه در "منطقه مرگ" و نه روی زمین. رفتن به کوه نه به خاطر خطرات عینی کوهستان، بلکه به خاطر مردم، خطرناک و وحشتناک است.
نکته وحشتناکتر این است که برای یک کوهنورد مهم این است که قلهها را به هر قیمتی صعود کند و به کسی که دچار مشکل شده است کمک نمیکند!!
انسانهای گرگنما در کوهستان هستند ...
مراقب باشید.
قسمت آخر
منبع: وبلاگ کوه قاف
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from کوه قاف (کوه قاف)
فراتر_از_ممکن_نیرمال_پورجا_محمد_علیزاده_عطار_1.pdf
15.7 MB
کتاب پروژه ممکن را میتوان به یک کلاس درس برای آنانکه داعیه صعود قلل مرتفع را دارند تشبیه کرد.
توان بالا و خستگی ناپذیری «نیرمال پورجا» آنچنان است که حتا «راینولد مسنر» پادشاه ۸۰۰۰ متریها که بارها در نقد صعودهای کوهنوردان به این قلل برآمده به تحسین این سرباز گورخا میپردازد.
این رکوردشکنی عجیب بدون تردید نمایشی از قدرت ذهن و جسم توسط یک انسان بود و بسیاری از باورها را که از ابتدای شکلگیری باشگاه ۸۰۰۰ متریها توسط «راینولد مسنر» در سال ۱۹۸۶ آغاز شده بود، به یکباره فروریخت.
دانلود کتاب پروژه ممکن به قلم «نیرمال پورجا» و ترجمه «محمد علیزاده عطار»، از فایل پیوست یا لینک زیر:
https://s19.picofile.com/file/8439661618/فراتر_از_ممکن_نیرمال_پورجا_محمد_علیزاده_عطار.pdf.html
T.me/kouheghaf
instagram.com/kouheghaf
kouheghaf.blogspot.com
توان بالا و خستگی ناپذیری «نیرمال پورجا» آنچنان است که حتا «راینولد مسنر» پادشاه ۸۰۰۰ متریها که بارها در نقد صعودهای کوهنوردان به این قلل برآمده به تحسین این سرباز گورخا میپردازد.
این رکوردشکنی عجیب بدون تردید نمایشی از قدرت ذهن و جسم توسط یک انسان بود و بسیاری از باورها را که از ابتدای شکلگیری باشگاه ۸۰۰۰ متریها توسط «راینولد مسنر» در سال ۱۹۸۶ آغاز شده بود، به یکباره فروریخت.
دانلود کتاب پروژه ممکن به قلم «نیرمال پورجا» و ترجمه «محمد علیزاده عطار»، از فایل پیوست یا لینک زیر:
https://s19.picofile.com/file/8439661618/فراتر_از_ممکن_نیرمال_پورجا_محمد_علیزاده_عطار.pdf.html
T.me/kouheghaf
instagram.com/kouheghaf
kouheghaf.blogspot.com
مطالب كوهنوردي
الوند را اذیت نکنید!! @khabarkooh @koohiran
شعری با قله های
سرکش و عاشق
الوند استوار دیروز و
ماندگار امروز
شهر بوعلی و کیمیا
شهر زیبایی
و لهجه های شیرین آدمی
شهری که بوی عطر مهربانی می دهد
همدان است اینجا
آدمی دوست دارد
سینه اش را به
روی نسیمی که از الوند
می آید بگشاید
به دره های حاصلخیز آن
سفر کند
و خاک آن را با سرانگشتانش
بشکافد
همیشه اولین ها در ذهن آدمی حک می شوند و محال است که این اولین ها از خاطره های هر انسانی محو شوند.
اولین روز مدرسه
اولین معلم
اولین دیدار با معشوق
اولین آهنگی که بیاد مانده
اولین سفر
اولین برنامه کوهنوردی
و ....
برای من اولین برنامه کوهنوردی برون استانی مربوط می شود به صعود کوه الوند سترگ در سال ۱۳۶۳
من یک سالی بود که در کنار برادر بزرگم به کوهنوردی می پرداختم، ایشان مرا با زیبایی ها، مهر، عطوفت و پیچیدگی های طبیعت آشنا می کرد و من آرام آرام عاشق طبیعت می شدم.
وای که کوههای آذربایجان فوق العاده هستند، اما کوهستان الوند برای من چیز دیگری بود.
تصویر گنج نامه ای که من ۳۷ سال پیش برای اولین بار دیدم، قابل وصف نبود!
من اصلا آنقدر غرق در طراوت مسیر گنج نامه به قله بودم، که نفهمیدم کی به پناهگاه میشان رسیدم، وای چه پناهگاه باشکوهی!! قبای سبز ورق همه جای میشان را در بر گرفته و جوببارهای موزون در کنارش، چهره دلفریبی از مناظر اطراف را به طبیعش داده است.
وقتی به تخت نادر رسیدم، صورتم را روی چمن زارهایش می کشیدم، مثل طفلی گم شده بودم که صورتش را به دامن مادرش می کشید!
بوی چمن زار تخت نادر مرا مست خود کرده بود، به هرجا که می نگریستم، جوی بود و جویبار!! اینجا عین بهشت برین بود برای منی که اولین بار رویت میکرد، کوهستانش اغواگرایانه بود.
با کمی کوهنوردی، قله الوند نمایان شد مانند شیر خفته ای است که نگاهبان همدان زیباست، حس وسوسه انگیزی برای من نوجولن ایجاد کرد، آرام آرام با کسب اجازه از برادرم سر بر روی یال این شیر خفته گذاشتم تا مبادا بیدار شود.
حال شدم عین سهراب سپهری:
در دل من چیزیست ؛
مثل یک بیشهی نور
مثل خواب دم صبح !
و چنان بیتابم
که دلم میخواهد ،
بدوم تا تهِ دشت ،
بروم تا سر کوه
دورها آواییست ،
که مرا میخواند…
وای روی آن قله سنگی، چه چیزی هست، که من بی تابم!!
قله الوند.
این الوند است که مرا فتح کرده بود، نه من!
الوند عشقش را بدون هیچگونه چشم داشتی، به من ارزانی داده بود!
الوند مرا مانند کوهنوردان دیار همدان معشوق خودش کرده بود.
آری الوند مرا شیفته خود کرده بود!!
خیلی ساده است، الوند قلب مرا ربوده بود، مثل شیرین برای فرهاد!!
برای همین است که صعودش همیشه برای من، جزء خاطرات فراموش نشدنی است.
این ۳۷ سال چه زود گذشت.
حال چند سالی است که چشمان الوند گریان است، از کسانی که مثل کفتار به جانش افتاده اند!
دل الوند دردمند است، از ساخت وساز هایی که مانند قارچ های سمی در دامنه اش رشد می کند!
الوند ناراحت است از مسئولان بی کفایتی که نمک می پاشند بر زخمش!
صورت الوند خونین است، از لودر ها، گرایدر هاو ... که هر روز صورتش را به بهانه های مختلف خونین تر می کنند!
الوند زخمی است از کسانی که خاکش را غارت می کنند!
عزیزان:
الوند نماد ملی است، الوند کوه ملی پایتخت کوهنوردی ایران است.
الوند را اذیت نکنید.
الوند را اذیت نکنید.
اول شهریور ۱۴۰۰
تبریز-محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
سرکش و عاشق
الوند استوار دیروز و
ماندگار امروز
شهر بوعلی و کیمیا
شهر زیبایی
و لهجه های شیرین آدمی
شهری که بوی عطر مهربانی می دهد
همدان است اینجا
آدمی دوست دارد
سینه اش را به
روی نسیمی که از الوند
می آید بگشاید
به دره های حاصلخیز آن
سفر کند
و خاک آن را با سرانگشتانش
بشکافد
همیشه اولین ها در ذهن آدمی حک می شوند و محال است که این اولین ها از خاطره های هر انسانی محو شوند.
اولین روز مدرسه
اولین معلم
اولین دیدار با معشوق
اولین آهنگی که بیاد مانده
اولین سفر
اولین برنامه کوهنوردی
و ....
برای من اولین برنامه کوهنوردی برون استانی مربوط می شود به صعود کوه الوند سترگ در سال ۱۳۶۳
من یک سالی بود که در کنار برادر بزرگم به کوهنوردی می پرداختم، ایشان مرا با زیبایی ها، مهر، عطوفت و پیچیدگی های طبیعت آشنا می کرد و من آرام آرام عاشق طبیعت می شدم.
وای که کوههای آذربایجان فوق العاده هستند، اما کوهستان الوند برای من چیز دیگری بود.
تصویر گنج نامه ای که من ۳۷ سال پیش برای اولین بار دیدم، قابل وصف نبود!
من اصلا آنقدر غرق در طراوت مسیر گنج نامه به قله بودم، که نفهمیدم کی به پناهگاه میشان رسیدم، وای چه پناهگاه باشکوهی!! قبای سبز ورق همه جای میشان را در بر گرفته و جوببارهای موزون در کنارش، چهره دلفریبی از مناظر اطراف را به طبیعش داده است.
وقتی به تخت نادر رسیدم، صورتم را روی چمن زارهایش می کشیدم، مثل طفلی گم شده بودم که صورتش را به دامن مادرش می کشید!
بوی چمن زار تخت نادر مرا مست خود کرده بود، به هرجا که می نگریستم، جوی بود و جویبار!! اینجا عین بهشت برین بود برای منی که اولین بار رویت میکرد، کوهستانش اغواگرایانه بود.
با کمی کوهنوردی، قله الوند نمایان شد مانند شیر خفته ای است که نگاهبان همدان زیباست، حس وسوسه انگیزی برای من نوجولن ایجاد کرد، آرام آرام با کسب اجازه از برادرم سر بر روی یال این شیر خفته گذاشتم تا مبادا بیدار شود.
حال شدم عین سهراب سپهری:
در دل من چیزیست ؛
مثل یک بیشهی نور
مثل خواب دم صبح !
و چنان بیتابم
که دلم میخواهد ،
بدوم تا تهِ دشت ،
بروم تا سر کوه
دورها آواییست ،
که مرا میخواند…
وای روی آن قله سنگی، چه چیزی هست، که من بی تابم!!
قله الوند.
این الوند است که مرا فتح کرده بود، نه من!
الوند عشقش را بدون هیچگونه چشم داشتی، به من ارزانی داده بود!
الوند مرا مانند کوهنوردان دیار همدان معشوق خودش کرده بود.
آری الوند مرا شیفته خود کرده بود!!
خیلی ساده است، الوند قلب مرا ربوده بود، مثل شیرین برای فرهاد!!
برای همین است که صعودش همیشه برای من، جزء خاطرات فراموش نشدنی است.
این ۳۷ سال چه زود گذشت.
حال چند سالی است که چشمان الوند گریان است، از کسانی که مثل کفتار به جانش افتاده اند!
دل الوند دردمند است، از ساخت وساز هایی که مانند قارچ های سمی در دامنه اش رشد می کند!
الوند ناراحت است از مسئولان بی کفایتی که نمک می پاشند بر زخمش!
صورت الوند خونین است، از لودر ها، گرایدر هاو ... که هر روز صورتش را به بهانه های مختلف خونین تر می کنند!
الوند زخمی است از کسانی که خاکش را غارت می کنند!
عزیزان:
الوند نماد ملی است، الوند کوه ملی پایتخت کوهنوردی ایران است.
الوند را اذیت نکنید.
الوند را اذیت نکنید.
اول شهریور ۱۴۰۰
تبریز-محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from Dr. Mohammad Jodeiri Abbasi
مطالب كوهنوردي
کتاب از مانگ هلات تا ژرفای غار پراو نوشته : آقای محسن نیک روش @khabarkooh @koohiran
نقش قلم
محمد امجدیان
کتاب از مانگ هلات تا ژرفای غار پراو گرد آوری و تألیف محسن نیکروش
بیشتر بخش های کتاب اختصاص دارد به یکی از چهره های اثر گذار و از پیشکسوتان کوهنوردی و غارنوردی کرمانشاه ابوالقاسم آمایه که بیش از چهل سال است درخارج کشور زندگی می کند.
بخش های مهم کتاب غار پراو نوشته "داوید جودسون" با قلم شیوای ابولقاسم آمایه به پارسی ترجمه شده.
غار پراو در سال ۱۹۷۱و ۱۹۷۲ توسط تیم غارنوردی انگلیسی کشف و پیمایش شد
وسال بعد ۱۳۹۳ و ۱۹۷۴ توسط تیم غارنوردی لهستانی ها مورد پیمایش قرار گرفت.
لازم به توضیح است که غار پراو برای اولین بار توسط غارنوردان به رهبری جان میدلتون کشف و پیمایش شد و نیز بعد از یک سال غار نوردان لهستانی می آیند و غار را پیمایش می کنند.
ضمناً به همراه تیم کاوشگران لهستانی ها، تیم ایرانی بخصوص ابوالقاسم آمایه، مجتبی نادری، باقر عیوضی و تنی چند از غارنوردان کرمانشاهی که شرح آن در کتاب هست حضوری فعال داشته اند.
از ایران سال هزاروسیصد و هفتاد کانون کوهنوردان کرمانشاه، غار پراو را پیمایش می کنند و این رخداد اولین پیمایش کامل غارنوردان ایرانی در غار پراو ثبت تاریخ می شود.
لازم بود اضافه کنم که ابوالقاسم آمایه یکی از چهره های شناخته شده و از پیشکسوتان، کوهنوردی و غارنوردی کرمانشاه است، ایشان با سٓبک داستان گونه ای خاطرات شیرینی را به رشته تحریر درآورده و همانطور که اشاره شد، این کتاب با همت و تلاش مربی گرامی محسن نیک روش گرد آوری و تألیف شده است.
هر زمان صعودهایی که با همنوردان از دیواره سرتاق مسیر قدیمی داشته ام تنها اطلاعاتی که از این مسیر در ذهنم جاخوش کرده کارگاه سوم است که نام آمایه با چکش کنده کاری شده و نه تنها برای من برای بیشتر سنگنوردانی که از این مسیر صعودی داشته اند همیشه از این دلاور یادی شده است، آری آمایه از گشایندگان مسیر قدیمی ست و نقشی تأثیرگذار در تاریخ کوهنوردی و غارنوردی کرمانشاه در دههی پنجاه داشته است.
باور کنید تا قبل از چاپ این کتاب اطلاعات محدودی از تاریخ کوهنوردی کرمانشاه در دهههای چهل و پنجاه در اذهان عمومی بود و هنوز هست.
ای کاش در دهه پنجاه عزیزانی که با آمایه هم قدم و یا همنورد بوده اند لااقل در دهه ی شصت از طریق گفتمان، فعالیت های ابوالقاسم آمایه و حتی فعالیت های خودشان را برای ارتقای دانش کوهنوردی دیارمان مطالبی شفاهی یا کتبی در اختیار محافل کوهنوردی می گذاشتند.
با وجود این بعد از چهل سال کتابی با گرد آوری و تالیف محسن نیکروش مطالبی در خور تحسین از فعالیت ها و تلاش های غارنوردی و کوهنوردی با چاپ مجدد از زیر چاپ آمد.
خوانش این اثر ارزشمند را به همه عاشقان غارنوردی و کوهنوردی پیشنهاد می کنم.
یاد آوری : کتاب" بیستون بهشت پنهان سنگ نوردان جهان " تالیف محسن نیکروش اولین کتاب ایشان است که در سال ۱۳۹۳چاپ شده است.
@khabarkooh
@koohiran
محمد امجدیان
کتاب از مانگ هلات تا ژرفای غار پراو گرد آوری و تألیف محسن نیکروش
بیشتر بخش های کتاب اختصاص دارد به یکی از چهره های اثر گذار و از پیشکسوتان کوهنوردی و غارنوردی کرمانشاه ابوالقاسم آمایه که بیش از چهل سال است درخارج کشور زندگی می کند.
بخش های مهم کتاب غار پراو نوشته "داوید جودسون" با قلم شیوای ابولقاسم آمایه به پارسی ترجمه شده.
غار پراو در سال ۱۹۷۱و ۱۹۷۲ توسط تیم غارنوردی انگلیسی کشف و پیمایش شد
وسال بعد ۱۳۹۳ و ۱۹۷۴ توسط تیم غارنوردی لهستانی ها مورد پیمایش قرار گرفت.
لازم به توضیح است که غار پراو برای اولین بار توسط غارنوردان به رهبری جان میدلتون کشف و پیمایش شد و نیز بعد از یک سال غار نوردان لهستانی می آیند و غار را پیمایش می کنند.
ضمناً به همراه تیم کاوشگران لهستانی ها، تیم ایرانی بخصوص ابوالقاسم آمایه، مجتبی نادری، باقر عیوضی و تنی چند از غارنوردان کرمانشاهی که شرح آن در کتاب هست حضوری فعال داشته اند.
از ایران سال هزاروسیصد و هفتاد کانون کوهنوردان کرمانشاه، غار پراو را پیمایش می کنند و این رخداد اولین پیمایش کامل غارنوردان ایرانی در غار پراو ثبت تاریخ می شود.
لازم بود اضافه کنم که ابوالقاسم آمایه یکی از چهره های شناخته شده و از پیشکسوتان، کوهنوردی و غارنوردی کرمانشاه است، ایشان با سٓبک داستان گونه ای خاطرات شیرینی را به رشته تحریر درآورده و همانطور که اشاره شد، این کتاب با همت و تلاش مربی گرامی محسن نیک روش گرد آوری و تألیف شده است.
هر زمان صعودهایی که با همنوردان از دیواره سرتاق مسیر قدیمی داشته ام تنها اطلاعاتی که از این مسیر در ذهنم جاخوش کرده کارگاه سوم است که نام آمایه با چکش کنده کاری شده و نه تنها برای من برای بیشتر سنگنوردانی که از این مسیر صعودی داشته اند همیشه از این دلاور یادی شده است، آری آمایه از گشایندگان مسیر قدیمی ست و نقشی تأثیرگذار در تاریخ کوهنوردی و غارنوردی کرمانشاه در دههی پنجاه داشته است.
باور کنید تا قبل از چاپ این کتاب اطلاعات محدودی از تاریخ کوهنوردی کرمانشاه در دهههای چهل و پنجاه در اذهان عمومی بود و هنوز هست.
ای کاش در دهه پنجاه عزیزانی که با آمایه هم قدم و یا همنورد بوده اند لااقل در دهه ی شصت از طریق گفتمان، فعالیت های ابوالقاسم آمایه و حتی فعالیت های خودشان را برای ارتقای دانش کوهنوردی دیارمان مطالبی شفاهی یا کتبی در اختیار محافل کوهنوردی می گذاشتند.
با وجود این بعد از چهل سال کتابی با گرد آوری و تالیف محسن نیکروش مطالبی در خور تحسین از فعالیت ها و تلاش های غارنوردی و کوهنوردی با چاپ مجدد از زیر چاپ آمد.
خوانش این اثر ارزشمند را به همه عاشقان غارنوردی و کوهنوردی پیشنهاد می کنم.
یاد آوری : کتاب" بیستون بهشت پنهان سنگ نوردان جهان " تالیف محسن نیکروش اولین کتاب ایشان است که در سال ۱۳۹۳چاپ شده است.
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه (محمد جدیری عباسی)
به بهانه سقوط زیبا
وقتی به کوه های بلند صعود می کنید همواره امکان مرگ وجود دارد، فرقی هم نمی کند کوهنورد باتجربه ای باشید یا کم تجربه.
کوهنوردان در ابتدای دوران کوهنوردی خود بیشتر به بخت و اقبال متکی اند تا به تجربه.
با گذشت زمان وزنه این معادله بیشتر به طرف تجربه سنگینی می کند، که – از نظر تئوری – باید نیاز به بخت و اقبال را کمتر نماید.
واقعیت این است که بعضی از خطرات را می توان با استراتژی، تاکتیک و تجربه کمتر کرد، اما خطراتی هستند که جان کوهنوردان را به طور تصادفی می گیرند.
همه کوهنوردان به این موضوع واقفند و هر کسی باید به شخصه با این موضوع کنار بیاید.
کتاب #کوهنوردان_راه_آزادی
ترجمه رامین شجاعی
@khanarkooh
وقتی به کوه های بلند صعود می کنید همواره امکان مرگ وجود دارد، فرقی هم نمی کند کوهنورد باتجربه ای باشید یا کم تجربه.
کوهنوردان در ابتدای دوران کوهنوردی خود بیشتر به بخت و اقبال متکی اند تا به تجربه.
با گذشت زمان وزنه این معادله بیشتر به طرف تجربه سنگینی می کند، که – از نظر تئوری – باید نیاز به بخت و اقبال را کمتر نماید.
واقعیت این است که بعضی از خطرات را می توان با استراتژی، تاکتیک و تجربه کمتر کرد، اما خطراتی هستند که جان کوهنوردان را به طور تصادفی می گیرند.
همه کوهنوردان به این موضوع واقفند و هر کسی باید به شخصه با این موضوع کنار بیاید.
کتاب #کوهنوردان_راه_آزادی
ترجمه رامین شجاعی
@khanarkooh
Forwarded from Ahmad Ghaffarii
اخرین دوره کاراموزی در سال 1400 در مناطق سرد شمالی کشور
مکان برگزاری. گرگان نهارخوران سنگ دودکش
ظرفیت باقی مانده 4 نفر
هماهنگی احمد غفاری 09119629537
باشگاه دره نوردان هیرکان گرگان
@hirkan_canyon
مکان برگزاری. گرگان نهارخوران سنگ دودکش
ظرفیت باقی مانده 4 نفر
هماهنگی احمد غفاری 09119629537
باشگاه دره نوردان هیرکان گرگان
@hirkan_canyon
Forwarded from محمد جدیری عباسی
برای پیشکسوت
کوهنوردی آذربایجان
#حاجی_علی_مسیب_زاده
آن مرد، رفت.
آن مرد که مهربان بود، رفت.
آن مرد خندان رفت.
آن مرد که کوهمرد بود، رفت.
آن مرد که با الفبای کوهستان آشنا بود، رفت.
آن مرد که آموزنده بود، رفت.
آن مرد ...
آن مرد ... به سفر رفت، که رفت.
سفر بی پایان
سفر بی بازگشت
آخرین سفر قله عشق
آخرین صعود بی بازگشت تان به سلامت، حاجی آقا!!
سالهای خوبی بود در کنارتان بودن ...
ما همگی کوهنوردان ازت ممنونیم!
مسعود عزیز
دلت پر درد است
و داغت تازه
تسلیت تنها واژه ایست که می توانم برایت نثار کنم.
دوستت
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
کوهنوردی آذربایجان
#حاجی_علی_مسیب_زاده
آن مرد، رفت.
آن مرد که مهربان بود، رفت.
آن مرد خندان رفت.
آن مرد که کوهمرد بود، رفت.
آن مرد که با الفبای کوهستان آشنا بود، رفت.
آن مرد که آموزنده بود، رفت.
آن مرد ...
آن مرد ... به سفر رفت، که رفت.
سفر بی پایان
سفر بی بازگشت
آخرین سفر قله عشق
آخرین صعود بی بازگشت تان به سلامت، حاجی آقا!!
سالهای خوبی بود در کنارتان بودن ...
ما همگی کوهنوردان ازت ممنونیم!
مسعود عزیز
دلت پر درد است
و داغت تازه
تسلیت تنها واژه ایست که می توانم برایت نثار کنم.
دوستت
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from انجمن پزشکی کوهستان ایران (حمید مساعدیان)
🅾 هفتادوششمین دوره آموزشی "کارگاه عملی کمک های اولیه" در تاریخ چهارشنبه ۱۹ آبانماه ۱۴۰۰ در تهران برگزار می شود:
@irmma
انجمن پزشکی کوهستان ایران در نظر دارد هفتادوششمین دوره کارگاه آموزشی عملی کمکهای اولیه و تزریقات (مکمل دوره های کمک اولیه) را با رعایت اصول فاصله گزاری فردی و تعداد محدود در تهران در تاریخ چهارشنبه ۱۹ آبانماه ۱۴۰۰ برگزار نماید.
🔹 با توجه به روزهای کرونا و نیاز بیش از پیش به فراگیری مهارت هایی مثل تزریقات و سرم تراپی، آشنایی با داروها، نسخه خوانی و همچنین با توجه به اینکه شرایط اورژانس یک کوهنورد در محیط کوهستان و عدم دسترسی به حداقل کمکهای اولیه و نجات متفاوت است و مشکلات خاص خود نظیر عدم دسترسی سریع به کمکهای اولیه، بعد زمانی طولانی، فاصله مکانی زیاد، نداشتن امکانات کافی، عدم توانایی در همراه داشتن امکانات کافی کمکهای اولیه و . . . دارد و دسترسی به حداقل امکانات کمکهای اولیه بسختی امکان پذیر است داشتن توانمندی های اولیه کمکهای اولیه نظیر توانایی در انجام تزریقات، سرم درمانی، اتل بندی و مهارت های عملی مرتبط و . . . می تواند بسیاری از نیازهای یک کوهنورد را برطرف نماید.
انجمن پزشکی کوهستان ایران در نظر دارد این نیاز های آموزشی را بصورت یک کارگاه آموزشی یک روزه برای علاقمندان و بصورت کاملا عملی برطرف نماید.
🔶 مباحث آموزشی شامل:
آموزش تزریقات (باید ها و نباید ها در تزریقات) و کار عملی
آموزش سرم درمانی به همراه تمرین عملی
رگ گیری و آنژیوکت
آموزش نسخه خوانی
آموزش داروهای تزریقی و امپولهای اورژانس در موارد اضطراری، بایدها و نبایدها
آموزش پانسمان و نحوه بخیه زدن در شرایط اورژانس
تیپینگ و آتل بندی مفاصل در صدمات کوهستان
🔴 با توجه به درخواست و بازخورد خوب کوهنوردان، ورزشکاران و کارآموزان دوره های پیش در این دوره موارد تکمیلی همچون آتل بندی و تیپینگ نیز به طرح درس دوره فوق اضافه شده است.
🔸 لوازم و وسایل مورد نیاز کارگاه عملی که هر کدام از شرکت کنندگان در این دوره باید همراه داشته باشند از قرار ذیل است:
1- سرنگ 2 و 5 سی سی هر کدام دو عدد
2- گارو یا شریان بند 1 عدد
3- گاز استریل یا غیر استریل 2 عدد
4- آمپول ب کمپلکس و ب۱۲ هر کدام
2 عدد
5- سرم 500 سی سی نمکی قابل تزریق یک عدد
6- اسکالپ وین دو عدد
7- ست سرم دو عدد
8- آنژیوکت صورتی یک عدد
9- چسب کاغذی یک عدد
10- پنبه الکل تعدادی
11- نخ بخیه سیلک 3/0 یک عدد
12- سوزنگیر جراحی یک عدد
13- قیچی جراحی یک عدد
14- دستمال سه گوش آتل بندی ۱ عدد
15- چسب تیپینگ یک عدد
( در صورت عدم دسترسی به ۴ مورد آخر، وسایل فوق بصورت رایگان جهت آموزش در اختیار کارآموزان در محل کلاس قرار خواهد گرفت.)
کلیه لوازم فوق شخصی بوده و برای خود افراد در کیت کمکهای اولیه استفاده می شود و بسیاری از لوازم فوق برایشان باقی خواهد ماند.
🔸این دوره یک روزه و در چهارشنبه ۱۹ آبانماه ۱۴۰۰ از ساعت ۹.۳۰ صبح در تهران برگزار می شود.
مدرسین: دکتر حمید مساعدیان
دکتر هومن ابراهیمی آسیب شناس ورزشی
🔸مدرک این دوره از طرف انجمن پزشکی کوهستان ایران ارائه میگردد.
🔸جهت ثبت نام داوطلبین می بایست مبلغ ۳۵۰ هزار تومان به حساب کارت:
۵۸۵۹۸۳۱۰ ۳۶۲۹۱۸۱۲
به نام انجمن پزشکی کوهستان ایران واریز و فیش واریزی و عکس کارت ملی خود به شماره 09121910105 تلگرام نمایند.
علاقمندان در صورت ثبت نام گروهی از تخفیفات ویژه برخوردارند.
🔸ظرفیت دوره محدود می باشد.
علاقمندان می توانند جهت ثبت نام با انجمن پزشکی کوهستان تماس حاصل نمایند:
26503137 - 09121910105
محل برگزاری دوره: تهران خ پاسداران چهارراه فرمانیه ابتدای خ فرمانیه جنب باشگاه فرمانیه پلاک ۴ واحد ۲ طبقه همکف - مرکز آموزش انجمن پزشکی کوهستان ایران
لازم است ثبت نام کنندگان راس ساعت ۹.۳۰ صبح در محل دوره حاضر باشند.
انجمن پزشکی کوهستان ایران
@irmma
@irmma
انجمن پزشکی کوهستان ایران در نظر دارد هفتادوششمین دوره کارگاه آموزشی عملی کمکهای اولیه و تزریقات (مکمل دوره های کمک اولیه) را با رعایت اصول فاصله گزاری فردی و تعداد محدود در تهران در تاریخ چهارشنبه ۱۹ آبانماه ۱۴۰۰ برگزار نماید.
🔹 با توجه به روزهای کرونا و نیاز بیش از پیش به فراگیری مهارت هایی مثل تزریقات و سرم تراپی، آشنایی با داروها، نسخه خوانی و همچنین با توجه به اینکه شرایط اورژانس یک کوهنورد در محیط کوهستان و عدم دسترسی به حداقل کمکهای اولیه و نجات متفاوت است و مشکلات خاص خود نظیر عدم دسترسی سریع به کمکهای اولیه، بعد زمانی طولانی، فاصله مکانی زیاد، نداشتن امکانات کافی، عدم توانایی در همراه داشتن امکانات کافی کمکهای اولیه و . . . دارد و دسترسی به حداقل امکانات کمکهای اولیه بسختی امکان پذیر است داشتن توانمندی های اولیه کمکهای اولیه نظیر توانایی در انجام تزریقات، سرم درمانی، اتل بندی و مهارت های عملی مرتبط و . . . می تواند بسیاری از نیازهای یک کوهنورد را برطرف نماید.
انجمن پزشکی کوهستان ایران در نظر دارد این نیاز های آموزشی را بصورت یک کارگاه آموزشی یک روزه برای علاقمندان و بصورت کاملا عملی برطرف نماید.
🔶 مباحث آموزشی شامل:
آموزش تزریقات (باید ها و نباید ها در تزریقات) و کار عملی
آموزش سرم درمانی به همراه تمرین عملی
رگ گیری و آنژیوکت
آموزش نسخه خوانی
آموزش داروهای تزریقی و امپولهای اورژانس در موارد اضطراری، بایدها و نبایدها
آموزش پانسمان و نحوه بخیه زدن در شرایط اورژانس
تیپینگ و آتل بندی مفاصل در صدمات کوهستان
🔴 با توجه به درخواست و بازخورد خوب کوهنوردان، ورزشکاران و کارآموزان دوره های پیش در این دوره موارد تکمیلی همچون آتل بندی و تیپینگ نیز به طرح درس دوره فوق اضافه شده است.
🔸 لوازم و وسایل مورد نیاز کارگاه عملی که هر کدام از شرکت کنندگان در این دوره باید همراه داشته باشند از قرار ذیل است:
1- سرنگ 2 و 5 سی سی هر کدام دو عدد
2- گارو یا شریان بند 1 عدد
3- گاز استریل یا غیر استریل 2 عدد
4- آمپول ب کمپلکس و ب۱۲ هر کدام
2 عدد
5- سرم 500 سی سی نمکی قابل تزریق یک عدد
6- اسکالپ وین دو عدد
7- ست سرم دو عدد
8- آنژیوکت صورتی یک عدد
9- چسب کاغذی یک عدد
10- پنبه الکل تعدادی
11- نخ بخیه سیلک 3/0 یک عدد
12- سوزنگیر جراحی یک عدد
13- قیچی جراحی یک عدد
14- دستمال سه گوش آتل بندی ۱ عدد
15- چسب تیپینگ یک عدد
( در صورت عدم دسترسی به ۴ مورد آخر، وسایل فوق بصورت رایگان جهت آموزش در اختیار کارآموزان در محل کلاس قرار خواهد گرفت.)
کلیه لوازم فوق شخصی بوده و برای خود افراد در کیت کمکهای اولیه استفاده می شود و بسیاری از لوازم فوق برایشان باقی خواهد ماند.
🔸این دوره یک روزه و در چهارشنبه ۱۹ آبانماه ۱۴۰۰ از ساعت ۹.۳۰ صبح در تهران برگزار می شود.
مدرسین: دکتر حمید مساعدیان
دکتر هومن ابراهیمی آسیب شناس ورزشی
🔸مدرک این دوره از طرف انجمن پزشکی کوهستان ایران ارائه میگردد.
🔸جهت ثبت نام داوطلبین می بایست مبلغ ۳۵۰ هزار تومان به حساب کارت:
۵۸۵۹۸۳۱۰ ۳۶۲۹۱۸۱۲
به نام انجمن پزشکی کوهستان ایران واریز و فیش واریزی و عکس کارت ملی خود به شماره 09121910105 تلگرام نمایند.
علاقمندان در صورت ثبت نام گروهی از تخفیفات ویژه برخوردارند.
🔸ظرفیت دوره محدود می باشد.
علاقمندان می توانند جهت ثبت نام با انجمن پزشکی کوهستان تماس حاصل نمایند:
26503137 - 09121910105
محل برگزاری دوره: تهران خ پاسداران چهارراه فرمانیه ابتدای خ فرمانیه جنب باشگاه فرمانیه پلاک ۴ واحد ۲ طبقه همکف - مرکز آموزش انجمن پزشکی کوهستان ایران
لازم است ثبت نام کنندگان راس ساعت ۹.۳۰ صبح در محل دوره حاضر باشند.
انجمن پزشکی کوهستان ایران
@irmma
Forwarded from خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه (محمد جدیری عباسی)
انتخابات ریاست فدراسیون کوه نوردی کشور در پیش است۰
توجه داشته باشیم:
به شخص رأی ندهیم.
به برنامهء کار رأی دهیم.
بی برنامه و بی هدفی یعنی اینکه هرچه پیش آید خوش آید!
فدراسیون کوه نوردی نیازمند برنامه و دگرگونی و تحول است.
دوستان کوهنورد، جامعه ی کوه نوردی ایران، انجمن ها، باشگاه ها، سازمان ها و گروه های کوه نوردی ایران :
انتخابات ریاست فدراسیون کوه نوردی در پیش است و نامزدهای اصلی اندک، آنچنان که حتا به چهار پنج نامزدهم نمیرسند.
پرسشی دارم :
آیا این بزرگان بابرنامه یا بدون هدف و تعیین برنامه ی کاری پای به میدان گذارده اند؟
واقعیت اینکه مطمئنأ رأی دهندگان هر کس که باشند، منصفانه نیست به فردی رأی دهند که بی هدف و بی برنامه اعلام نامزدی نموده است، بی هدفی و بدون اعلام برنامه یعنی این که هرچه پیش آید خوش آید.
این خطای بزرگی است که ورزش ما را به بیراهه سوق می دهد، باید که از غوطه ور شدن در گرداب بی هدفی و باری به هر جهت اکیدأ پرهیز کرد.
کمترین نیاز جامعه ی کوه نوردی ایران در شرایط امروز منوط به تنظیم برنامه و اجرای آن به شرح زیر می باشد:
۱- شکی نیست که انجمن ها، باشگاه ها، سازمان ها و گروههای کوه نوردی برنامه ریزان اصلی کوه نوردی ایرانند، درحالی که در اداره ی ورزشی که خود سکاندار و عامل انجام آنند، نقشی ندارند، آیا درست است کسانی که خود این ورزش را به پیش می برند در مدیریت آن سهمی نداشته باشند؟
باید که فدراسیون کوه نوردی متحول گردد، بایستی که اینان در هیأت رییسه ی فدراسیون نقشی تعیین کننده داشته باشند، بدین ترتیب کوه بانوان کشور نیز که همپا و همتای کوه مردان، ورزش کوه نوردی را به پیش می برند در هیأت رییسه ی فدراسیون نقش آفرین خواهند شد، امید که به زودی برسد، روزی که برای نخستین بار ریاست یک فدراسیون مهم ورزشی را کوه بانوان عهده دار گردند که شایستگی آن را نیز دارند.
۲- کوه نوردی ایران ریشه در تاریخ هزاران ساله دارد، ششصد سال پیش از میلاد مسیح در دبستانهای ایران کوه نوردی تدریس می شده است، ایرانیان در سه هزار سال جلوتر با بکارگرفتن طناب، گره، تنگه صعود و فرود، برقراری کارگاه بین راهی و بهره وری از حمایت و حمایتچی روی دیواره ها و حتا تا ژرفای ۳۰۰ متری زمین ( قنات گناباد از شاهکارهای آبرسانی جهان) در گذشته های دور بنیانگذاران ورزشی بوده اند، که امروزه ما به عنوان ورزش کوه نوردی ازآن نام می بریم.
جهان کوهنوردی آگاه نیست که قله نوردی گیتی در سال ۸۳۵ میلادی به دستور مازیار قهرمان ملی ایران حاکم تبرستان با صعود به قله ی دماوند آغاز شده و صعود دماوند، پدربزرگ تمام صعودهای تاریخ کوه نوردی جهان است.
غربیان کوهنورد نمی دانند که نخستین میخ فن کوه نوردی دنیا بر دیواره ی بیستون فرو کوفته شده است، این ها و بسیاری از دیگر داشته هایمان است که با گره زدن به داشته های امروزین بایستی در کلاسهای فدراسیون تدریس شود و برای شناسایی و معرفی قدمت کوهنوردی ایران به جهان کوهنوردی ترتیبات لازم اتخاذ و جایگاه کم نظیر کوهنوردی ایران در تاریخ کوه نوردی گیتی مورد توجه خاص قرارگیرد.
۳- جامعه ی کوه نوردی کشور در حالی هیچ مکانی برای همایشهای خود ندارد که مالک قطعه زمینی به وسعت ۴۰/ ۱۲۵۴ مترمربع به شماره پلاک ۲۶۴۹۳/ ۶۹۳۳ واقع در خیابان شهید عشقیار، میدان نیلوفر برای ساختمان خانهء کوه نوردان می باشد که توسط شهرداری منطقه ی ۷ تهران به فضای سبز تبدیل شده است، بازپس گیری یا گرفتن معوض این ملک بسیار باارزش که گره گشای بسیاری از مشکلات و نداریهای فدراسیون است، بایستی در برنامه ی کاری نامزدان ریاست فدراسیون کوهنوردی مورد توجه ویژه قرار داشته باشد.
۴- لازم و بسیار بجا خواهد بود که نامزدان ریاست فدراسیون از نظرخواهی و مشورت با انجمن کوه نوردان ایران، دیدبان کوهستان، انجمن دوستداران دماوندکوه، باشگاههای و سازمان های کوهنوردی و زیست محیطی، به منظور برنامه ریزی برای آینده ی فدراسیون بهره مند کردند.
با تقدیم احترام و عرض ادب
داوود محمدی فر
@khabarkooh
@koohiran
توجه داشته باشیم:
به شخص رأی ندهیم.
به برنامهء کار رأی دهیم.
بی برنامه و بی هدفی یعنی اینکه هرچه پیش آید خوش آید!
فدراسیون کوه نوردی نیازمند برنامه و دگرگونی و تحول است.
دوستان کوهنورد، جامعه ی کوه نوردی ایران، انجمن ها، باشگاه ها، سازمان ها و گروه های کوه نوردی ایران :
انتخابات ریاست فدراسیون کوه نوردی در پیش است و نامزدهای اصلی اندک، آنچنان که حتا به چهار پنج نامزدهم نمیرسند.
پرسشی دارم :
آیا این بزرگان بابرنامه یا بدون هدف و تعیین برنامه ی کاری پای به میدان گذارده اند؟
واقعیت اینکه مطمئنأ رأی دهندگان هر کس که باشند، منصفانه نیست به فردی رأی دهند که بی هدف و بی برنامه اعلام نامزدی نموده است، بی هدفی و بدون اعلام برنامه یعنی این که هرچه پیش آید خوش آید.
این خطای بزرگی است که ورزش ما را به بیراهه سوق می دهد، باید که از غوطه ور شدن در گرداب بی هدفی و باری به هر جهت اکیدأ پرهیز کرد.
کمترین نیاز جامعه ی کوه نوردی ایران در شرایط امروز منوط به تنظیم برنامه و اجرای آن به شرح زیر می باشد:
۱- شکی نیست که انجمن ها، باشگاه ها، سازمان ها و گروههای کوه نوردی برنامه ریزان اصلی کوه نوردی ایرانند، درحالی که در اداره ی ورزشی که خود سکاندار و عامل انجام آنند، نقشی ندارند، آیا درست است کسانی که خود این ورزش را به پیش می برند در مدیریت آن سهمی نداشته باشند؟
باید که فدراسیون کوه نوردی متحول گردد، بایستی که اینان در هیأت رییسه ی فدراسیون نقشی تعیین کننده داشته باشند، بدین ترتیب کوه بانوان کشور نیز که همپا و همتای کوه مردان، ورزش کوه نوردی را به پیش می برند در هیأت رییسه ی فدراسیون نقش آفرین خواهند شد، امید که به زودی برسد، روزی که برای نخستین بار ریاست یک فدراسیون مهم ورزشی را کوه بانوان عهده دار گردند که شایستگی آن را نیز دارند.
۲- کوه نوردی ایران ریشه در تاریخ هزاران ساله دارد، ششصد سال پیش از میلاد مسیح در دبستانهای ایران کوه نوردی تدریس می شده است، ایرانیان در سه هزار سال جلوتر با بکارگرفتن طناب، گره، تنگه صعود و فرود، برقراری کارگاه بین راهی و بهره وری از حمایت و حمایتچی روی دیواره ها و حتا تا ژرفای ۳۰۰ متری زمین ( قنات گناباد از شاهکارهای آبرسانی جهان) در گذشته های دور بنیانگذاران ورزشی بوده اند، که امروزه ما به عنوان ورزش کوه نوردی ازآن نام می بریم.
جهان کوهنوردی آگاه نیست که قله نوردی گیتی در سال ۸۳۵ میلادی به دستور مازیار قهرمان ملی ایران حاکم تبرستان با صعود به قله ی دماوند آغاز شده و صعود دماوند، پدربزرگ تمام صعودهای تاریخ کوه نوردی جهان است.
غربیان کوهنورد نمی دانند که نخستین میخ فن کوه نوردی دنیا بر دیواره ی بیستون فرو کوفته شده است، این ها و بسیاری از دیگر داشته هایمان است که با گره زدن به داشته های امروزین بایستی در کلاسهای فدراسیون تدریس شود و برای شناسایی و معرفی قدمت کوهنوردی ایران به جهان کوهنوردی ترتیبات لازم اتخاذ و جایگاه کم نظیر کوهنوردی ایران در تاریخ کوه نوردی گیتی مورد توجه خاص قرارگیرد.
۳- جامعه ی کوه نوردی کشور در حالی هیچ مکانی برای همایشهای خود ندارد که مالک قطعه زمینی به وسعت ۴۰/ ۱۲۵۴ مترمربع به شماره پلاک ۲۶۴۹۳/ ۶۹۳۳ واقع در خیابان شهید عشقیار، میدان نیلوفر برای ساختمان خانهء کوه نوردان می باشد که توسط شهرداری منطقه ی ۷ تهران به فضای سبز تبدیل شده است، بازپس گیری یا گرفتن معوض این ملک بسیار باارزش که گره گشای بسیاری از مشکلات و نداریهای فدراسیون است، بایستی در برنامه ی کاری نامزدان ریاست فدراسیون کوهنوردی مورد توجه ویژه قرار داشته باشد.
۴- لازم و بسیار بجا خواهد بود که نامزدان ریاست فدراسیون از نظرخواهی و مشورت با انجمن کوه نوردان ایران، دیدبان کوهستان، انجمن دوستداران دماوندکوه، باشگاههای و سازمان های کوهنوردی و زیست محیطی، به منظور برنامه ریزی برای آینده ی فدراسیون بهره مند کردند.
با تقدیم احترام و عرض ادب
داوود محمدی فر
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه (محمد جدیری عباسی)
مطالب كوهنوردي
نامه ای در فراق فرهاد برای فرهاد بابایی محمد جدیری عباسی @khabarkooh @koohiran
سلام فرهادجان
چقدر از چیزی که فکر می کردم، دوری!
قرار نبود، دوباره برایت بنویسم!
قرار نبود، برایت گریه کنم!!
قرار نبود بهت فکر کنم، ولی حالا تمام کلمات راجب تو را می دانم.
خوب می دانم که چقدر عاشق کوه بودی!
خوب می دانم که چقدر عاشق دوستانت بودی!
خوب می دانم که چقدر عاشق دشت و دمن و آوازهای علی بودی!!
اما از دست دادنت، خیلی زود بود فرهاد من!
این غم نبودنت، انتخاب ما نبود!!
ما از این انتخاب روزگار سخت پشیمانیم.
و غم بدون تو تا ابد روحمان را می خراشد!
ما از این انتخاب روزگار سخت پریشانیم.
فرهاد عزیز
حضورت در این جمع که نیستی، چقدر پیداست؟
چقدر پیداست، نبودنت!
حال، اگر اینجا بودی، با ما گریه می کردی برای نبودنت، برای ما و برای فرزندت!
فرهادجان
بودنت، از دلتنگی ما را می رهاند و با خنده هایت به نیک بختی رهنمونمان میساخت.
حضورت ما را به آسمانها پرواز می داد.
وقت هایی که به ما تعلق داشتی، روح و جسم مان شوق فرشتگان را داشت.
اکنون تو مسافری در جادهء نور!
و ما خیزان در کوهستلن بدون تو!
در برنامه صعود دیواره بیستون
وقتی تو به همه ما گفتی: دوستتان دارم!!
با خود فکر کردم، این همان فرهادیست که می تواند گروه را لبریز از عشق کند.
فرهادجان، غیر از تو کسی در گروه نگفته بود:
زیبا می خوانی،
قشنگ لبخند می زنی،
دوستتان دارم،
من در کنار شما زنده ام!
کو فرهاد
کدام زنده بودن؟!
کو؟ کجایی؟
کسی تا حالا به دوستانت نگفته بود:
برای شما زنده ام!
مدام خود را سرزنش می کنم!
مدام از خودم متنفرم!
که چرا باید کسی که متعلق به ما نیست را دوست داشته باشیم؟
چرا دوستش داریم، وقتی برای ما نیست؟
هر چقدر دلم نمی خواست با کسی حرف بزنم!
برای کسی بنویسم!
و از کسی زیاد صحبت نکنم!!
به همان اندازه و بیشتر، ما دوستانت دلمان می خواست با تو حرف بزنیم و از تو جواب های طولانی بخواهیم!
چقدر نگاه غمبار دوستانت مرا اذیت می کند.
چقدر نگاه اشک آلود دوستانت مرا می رنجاند!
فرهادجان
دلم می خواست ساعتها طوری نگاهمان کنی که همگی ما احساس کنیم، برایت کافی هستیم!
هنوز بعد از گذشت چهل روز، انکار برای ما چهل سال گذشته است!
هنوز بعد از گذشت روزهایی که نبودی با قلبی اندوه و ترک برداشته به دوست داشتنت مشغولیم.
هنوز هم دوستی ات چنان بر وجود ما اثر گذاشته که دائما این عشق دوست داشتن از درون، ما را می خورد و می سوزاند.
فرهاجان
نمی دانم چطور بگویم تا ملتفت شوی!
دلمان می خواهد تمام روزمرگی هایمان را فقط برای تو بگوییم.
این روح و دل ملتهب ما، چشم امیدش به لبخند تو بود که اندوه را از ما بگیرد!
فرهادجان
از تو خسته نمی شویم.
چقدر روزهای جمعه را دوست داشتی.
همه چیز زیبا بود!
کوه، عشق، آتش و چای لب سوز!
به آن روزها فکر می کنم
بوی خوبی به مشامم می رسد.
انگار یادت بوی شقایق را در هوا می پاشد.
دوست داشتیم در کنارمان بودی!
اما نیستی!
روزگار نامراد تو را از ما گرفت.
ما همگی تو را خالصانه دوست داشتیم.
فرهاد عزیز
تا ابد
تا ابدیت به تو
به تویی که ما نداریم ات
متعهد خواهیم ماند.
تو را بخدا
تو را به کائنات
و هر چه که قدرت محافظت از تو را داشته باشد، می سپاریم.
خداحافظ رفیق دوست داشتنی ما، خداحافظ
یکی از روزهای پائیز ۱۴۰۰
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
چقدر از چیزی که فکر می کردم، دوری!
قرار نبود، دوباره برایت بنویسم!
قرار نبود، برایت گریه کنم!!
قرار نبود بهت فکر کنم، ولی حالا تمام کلمات راجب تو را می دانم.
خوب می دانم که چقدر عاشق کوه بودی!
خوب می دانم که چقدر عاشق دوستانت بودی!
خوب می دانم که چقدر عاشق دشت و دمن و آوازهای علی بودی!!
اما از دست دادنت، خیلی زود بود فرهاد من!
این غم نبودنت، انتخاب ما نبود!!
ما از این انتخاب روزگار سخت پشیمانیم.
و غم بدون تو تا ابد روحمان را می خراشد!
ما از این انتخاب روزگار سخت پریشانیم.
فرهاد عزیز
حضورت در این جمع که نیستی، چقدر پیداست؟
چقدر پیداست، نبودنت!
حال، اگر اینجا بودی، با ما گریه می کردی برای نبودنت، برای ما و برای فرزندت!
فرهادجان
بودنت، از دلتنگی ما را می رهاند و با خنده هایت به نیک بختی رهنمونمان میساخت.
حضورت ما را به آسمانها پرواز می داد.
وقت هایی که به ما تعلق داشتی، روح و جسم مان شوق فرشتگان را داشت.
اکنون تو مسافری در جادهء نور!
و ما خیزان در کوهستلن بدون تو!
در برنامه صعود دیواره بیستون
وقتی تو به همه ما گفتی: دوستتان دارم!!
با خود فکر کردم، این همان فرهادیست که می تواند گروه را لبریز از عشق کند.
فرهادجان، غیر از تو کسی در گروه نگفته بود:
زیبا می خوانی،
قشنگ لبخند می زنی،
دوستتان دارم،
من در کنار شما زنده ام!
کو فرهاد
کدام زنده بودن؟!
کو؟ کجایی؟
کسی تا حالا به دوستانت نگفته بود:
برای شما زنده ام!
مدام خود را سرزنش می کنم!
مدام از خودم متنفرم!
که چرا باید کسی که متعلق به ما نیست را دوست داشته باشیم؟
چرا دوستش داریم، وقتی برای ما نیست؟
هر چقدر دلم نمی خواست با کسی حرف بزنم!
برای کسی بنویسم!
و از کسی زیاد صحبت نکنم!!
به همان اندازه و بیشتر، ما دوستانت دلمان می خواست با تو حرف بزنیم و از تو جواب های طولانی بخواهیم!
چقدر نگاه غمبار دوستانت مرا اذیت می کند.
چقدر نگاه اشک آلود دوستانت مرا می رنجاند!
فرهادجان
دلم می خواست ساعتها طوری نگاهمان کنی که همگی ما احساس کنیم، برایت کافی هستیم!
هنوز بعد از گذشت چهل روز، انکار برای ما چهل سال گذشته است!
هنوز بعد از گذشت روزهایی که نبودی با قلبی اندوه و ترک برداشته به دوست داشتنت مشغولیم.
هنوز هم دوستی ات چنان بر وجود ما اثر گذاشته که دائما این عشق دوست داشتن از درون، ما را می خورد و می سوزاند.
فرهاجان
نمی دانم چطور بگویم تا ملتفت شوی!
دلمان می خواهد تمام روزمرگی هایمان را فقط برای تو بگوییم.
این روح و دل ملتهب ما، چشم امیدش به لبخند تو بود که اندوه را از ما بگیرد!
فرهادجان
از تو خسته نمی شویم.
چقدر روزهای جمعه را دوست داشتی.
همه چیز زیبا بود!
کوه، عشق، آتش و چای لب سوز!
به آن روزها فکر می کنم
بوی خوبی به مشامم می رسد.
انگار یادت بوی شقایق را در هوا می پاشد.
دوست داشتیم در کنارمان بودی!
اما نیستی!
روزگار نامراد تو را از ما گرفت.
ما همگی تو را خالصانه دوست داشتیم.
فرهاد عزیز
تا ابد
تا ابدیت به تو
به تویی که ما نداریم ات
متعهد خواهیم ماند.
تو را بخدا
تو را به کائنات
و هر چه که قدرت محافظت از تو را داشته باشد، می سپاریم.
خداحافظ رفیق دوست داشتنی ما، خداحافظ
یکی از روزهای پائیز ۱۴۰۰
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
Forwarded from انجمن پزشکی کوهستان ایران (حمید مساعدیان)
🅾 نشست بازنگری علل وقوع حادثه ۵ دی ماه ۱۳۹۹:
@irmma
انجمن پزشکی کوهستان ایران: فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در نظر دارد جلسه بازنگری حادثه ۵ دی ۹۹ را با حضور کارشناسان کوه نوردی و سایر ارگانهای مرتبط برگزار نماید.
این نشست با شعار ( بکارگیری و توجه به آموزش، لازمه صعود ایمن ) جهت ارتقای ایمنی و پیش گیری از حوادث مشابه برگزار می گردد.
با توجه به اهمیت موضوع پیش گیری از حوادث کوهستان از کوهنوردان گرامی دعوت می شود دیدگاه های تخصصی خود را در این زمینه مطرح نمایند.
همچنین از کوه نوردانی که از روز حادثه عکس، کلیپ و یا مستندی دارند، خواهشمند است جهت بررسی دقیقتر به آقای علی عسگری از طریق تلگرام به شماره ۰۹۳۳۹۷۷۳۴۴۳ ارسال نمایند.
https://t.me/Climbing_news
انجمن پزشکی کوهستان ایران
@irmmaz
@irmma
انجمن پزشکی کوهستان ایران: فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در نظر دارد جلسه بازنگری حادثه ۵ دی ۹۹ را با حضور کارشناسان کوه نوردی و سایر ارگانهای مرتبط برگزار نماید.
این نشست با شعار ( بکارگیری و توجه به آموزش، لازمه صعود ایمن ) جهت ارتقای ایمنی و پیش گیری از حوادث مشابه برگزار می گردد.
با توجه به اهمیت موضوع پیش گیری از حوادث کوهستان از کوهنوردان گرامی دعوت می شود دیدگاه های تخصصی خود را در این زمینه مطرح نمایند.
همچنین از کوه نوردانی که از روز حادثه عکس، کلیپ و یا مستندی دارند، خواهشمند است جهت بررسی دقیقتر به آقای علی عسگری از طریق تلگرام به شماره ۰۹۳۳۹۷۷۳۴۴۳ ارسال نمایند.
https://t.me/Climbing_news
انجمن پزشکی کوهستان ایران
@irmmaz